مجتهد واقعی امروز، فردی است با تفکر جهانی و دیدگاه گسترده، که قدرت و علو اسلام را باور دارد
۱۲ شهریور ۱۴۰۴
۱۵:۰۵
۲۱۲
خلاصه خبر :
آخرین رویداد ها
بسم الله الرحمن الرحیم
فرارسیدن مناسبتهای مبارک این ایام، از جمله نهم ربیعالاول و میلاد خجسته پیامبر اکرم(ص) و امام صادق(ع) را محضر مقدّس امام زمان(عج)، شیعیان جهان و شما فضلای ارجمند، اساتید محترم و حضار گرامی تبریک و تهنیت عرض میکنم.
در آغاز سال تحصیلی جدید قرار گرفته ایم. به نظر میرسد امسال حوزههای علمیه سال تحصیلی خود را با دست پر آغاز کردهاند. مقصود از «دست پر» همان پیام بسیار مهمی است که رهبر معظم انقلاب در یکصدمین سال حوزههای علمیه صادر فرمودند و آن را بهعنوان خط مشی علمی، تهذیبی و سیاسی حوزهها ترسیم کردند.
بیتردید لازم است این پیام شریف مورد نظر همه قرار گیرد؛ چه مسئولان حوزه، چه اساتید، چه فضلا و چه طلاب. یکی از اعضای دفتر مقام معظم رهبری نقل کردکه معظمله به مدت سه هفته همه کارهای خود را تعطیل فرموده بودند تا این پیام مهم را صادر نمایند.
اهمیت این پیام در آن است که ظرفیت عظیم حوزههای علمیه را بهروشنی نشان میدهد؛ حوزههایی که به امر ائمه معصومین(علیهمالسلام) بنا نهاده شدهاند. حوزههای علمیه نهادی تازه تأسیس در زمان انقلاب یا حتی در عصر صفویه نبودهاند، بلکه از همان دوران غیبت کبری بهصورت منسجم شکل گرفته و استمرار یافته است.
اساس نهاد روحانیت و مرجعیت پیش از هر چیز در آیات قرآن کریم و کلام اهلبیت(علیهم السلام) ریشه دارد. خداوند متعال در آیه شریفه «فَلَوْلَا نَفَرَ مِن كُلِّ فِرْقَةٍ مِّنْهُمْ طَائِفَةٌ لِّيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ» (توبه/۱۲۲)، تکلیف اصلی این رسالت را روشن فرموده است. فقهای ما نیز در کتب تفسیری و اصولی این موضوع را به تفصیل مورد بحث قرار دادهاند.
اساس نهاد روحانیت در روایات اهلبیت(علیهمالسلام) نیز به روشنی تبیین شده است؛ از جمله روایت امام صادق(ع) که فرمودند: «إیّاکم و التحاکم إلی الطاغوت، انظروا إلی رجل عرف حلالنا و حرامنا و نظر فی حلالنا و حرامنا و عرف أحکامنا فإنه حجتی علیکم». همچنین در روایت امام هادی(ع) و روایت مشهور امام عسکری(ع) در باب «أما الحوادث الواقعة» نیز این خط سیر آشکار است.
اما حقیقت آن است که هویت کنونی حوزههای علمیه و ظهور و بروز پررنگ آن در عرصههای گوناگون، به برکت امام راحل، رهبری معظم انقلاب و خونهای پاک شهدا ـ بهویژه شهدای روحانیت ـ شکل یافته است؛ و چنین جایگاهی در دورههای پیش از انقلاب، چه در عصر صفویه و چه از آغاز غیبت کبری تاکنون، سابقه نداشته است.

حوزههای علمیه نیز وضعیتی این چنین دارند. واقعیت آن است که هنوز بسیاری از ما از ظرفیت واقعی حوزهها آنگونه که باید و شاید مطلع نیستیم و نمیدانیم این مجموعه چه توانمندیها و قابلیتهایی دارد.
در گذشته نگاه به حوزهها محدود و فردی بود؛ سطحیترین هدف، صرفاً رعایت حلال و حرام و تأمین سعادت فردی برای رهایی از جهنم و دستیابی به بهشت بود. کمتر کسی به این اندیشیده بود که حوزهها میتوانند نقشی تمدنساز ایفا کنند.
البته برخی دیدگاههای نادرست نیز وجود داشت؛ بهویژه این تصور که با فقه صرف میتوان تمدن ساخت. فقه، هرچند جامع، استوار و ارزشمند است، اما به تنهایی توان ایجاد تمدن را ندارد. فقه نیازمند همراهی علوم عقلی، علوم اجتماعی و علوم نوین است تا بتواند اثرگذاری واقعی در حوزه تمدن داشته باشد.
چند سال پیش که بحث نظامسازی در حوزه مقدسه قم مطرح شد، تأکید ما بر این بود که در درون سرمایه علمی موجود حوزه، ساختاری نظاممند وجود دارد که باید استخراج شود؛ اما این امر تنها با علوم حوزوی قابل تحقق نیست. این نگرش و بسیاری دیگر از محورهای مرتبط، در پیام دقیق و عمیق رهبر معظم انقلاب منعکس شده است. ضروری است حوزهها به ظرفیتهای خود باور داشته باشند و با بهرهگیری از علوم روز و دانش نوین، نظامی متناسب با شرایط معاصر به جامعه ارائه دهند.
یکی از دلایلی که حوزهها را از دانشگاه جدا کرده و شاید در آن دشمنان نیز نقش داشتهاند، این تصور نادرست است که حوزه میتواند به تنهایی مبانی، مسائل و راهکارها را طراحی کند، بدون آنکه از علوم روز بهره گیرد. چنین رویکردی به هیچ وجه عملی و شدنی نیست.
همواره تأکید کردهام که علم یکی از وجوه الهی است؛ چون منشاء آن، خود خداوند تبارک و تعالی است «العلم نورٌ یقذفه الله فی قلب من یشاء» و «هل یستوی الذین یعلمون و الذین لا یعلمون». علم باید با دیگر وجوه و ظرفیتها ترکیب شود. نه علم به تنهایی میتواند بشر را به مقصد صحیح برساند و آسیبها و آفات را رفع کند، و نه حوزه به تنهایی قادر به تحقق کامل اهداف خود است. هر دو عنصر باید در کنار یکدیگر قرار گیرند و تأثیر متقابل خود را به رسمیت بشناسند.
با توجه به مطالب پیشین، لازم است که حوزویان به سهم و جایگاه واقعی حوزه علمیه در جامعه واقف باشند. حوزه باید بداند که توان تأثیرگذاری در سیاستها و مدیریت کلان جامعه انسانی را دارد و این قابلیت کاملاً میسر است. اگر چنین باوری در میان ما وجود داشته باشد، فضلا و طلاب با انگیزهای مضاعف و جدیتی عمیقتر، دروس را فرا میگیرند و سال تحصیلی را آغاز میکنند.
به سهم ناچیز خودم، که یک طلبه بسیار کوچک در میان این جمع فضلا و طلاب هستم، گاهی میاندیشم که عمر در حال گذر است و هنوز بسیاری از گامهای نخست برداشته نشده است. در حوزه فقه، هنگامی که به مرحله تفسیر میرسیم، با دنیایی گسترده و وادی پیچیده ای روبهرو میشویم.

هماکنون مشاهده میکنیم که برخی از فضلا این نوع تفکیک را در تقلید خود عملی کردهاند. لازم است همه ما به ظرفیت عظیم حوزهها توجه کنیم. حقیقتی که حوزة امروز به آن رسیدهاست، بدون هیچ مجامله، اغراق یا تعصب، به برکت امام راحل حاصل شده است و پس از ایشان، همان خط مشی توسط رهبر معظم انقلاب با قدرت و وضوح بیشتری دنبال شده است.
در طول تاریخ روحانیت، چنین اندیشهای وجود نداشته است؛ اندیشهای که نشان دهد دین قابلیتها و ظرفیتهای فراوان و فراتر از حد تصور ما دارد.
پیش از این، تصور عمومی بر این بود که رسولان الهی صرفاً برای بیان حلال و حرام به جامعه فرستاده شدهاند و وظیفه بشر تنها اطاعت در احکام بوده است. اما اکنون درمییابیم که هر پیامبری مأموربه حکومت است «و ما أرسلنا من رسولٍ إلا لیُطاع»، و اطاعت از پیامبر، مستلزم تحقق حکومت مشروع است؛ هیچ پیامبری بدون حکومت نمی تواند مطاع باشد. این نگاه جدید، دریچهای تازه به روی حوزههای علمیه گشوده است.
نگاهی که پیشتر علیه حوزهها ترویج میشد، آنها را به فراگیری علوم قدیمه، علومی کهنه و کماثر متهم میکرد، اما امروز، توجه حوزه ها به مسائل نوین پزشکی، اقتصادی، تربیتی، سیاسی و بینالمللی، روشن نموده که حوزهها در مسائل روز پاسخگو و فعال هستند.
حتی مرور کوتاه این مسائل، به عمر و زمان بسیاری نیاز دارد، و تحقیق و اظهار نظر در هر یک از آنها، تلاش و همت بسیار میطلبد.
خداوند را شاکریم در چنین دوران استثنایی قرار گرفتهایم که بهترین دوران برای فضلا و طلاب است، دورهای که طلبه با تار و پود جامعه، سیاست داخلی و بینالمللی گره خورده است. هر طلبه امروز، فارغ از میل شخصی، وظیفهای روشن دارد که آن حفظ و تقویت اسلام و تلاش در راستای اهداف آن است.
در مقابل، شایسته است توجه کنیم که رشد اسلام در پنجاه سال اخیر در جهان، نه تنها در ایران، بلکه در سطح بینالمللی، حاصل تلاشها و مجاهدتهای گسترده علماء در برابر تحرکات فراوان دشمنان اسلام وسرمایهگذاریهای گسترده، ایجاد مذاهب جعلی و باطل، و حتی جنگآفرینیهای متعدد بوده که به منظور جلوگیری از گسترش اسلام انجام شده است.
اخیراً کلیپی مشاهده کردم که بسیار شگفتآور بود. نتانیاهوی خبیث در اسرائیل، عضو گروهی است که اعتقادات مشابه ما در زمینه مهدویت را در قالب یهودیت ترویج میکنند و بر این باورند که هر آنچه در برابر آنها است، باید از میان برود. آنها با برگزاری کلاسهای آموزشی افراد تربیت میکنند و افکار خاص خود را در میان جوانان تزریق میکنند تا تنها یهود بر زمین حاکم باشد.
در حالی که ما بر اساس قرآن کریم بر این باوریم که صالحان حاکم بر زمین خواهند شد، آنها مسیر فکری کاملاً معکوس را دنبال میکنند. اجازه دهید خاطرهای را نیز در این زمینه بیان کنم. یک روحانی لبنانی که پس ازپانزده سال حبس از زندان های اسرائیل، آزاد شده بود به قم آمد و خدمت والد ما(رضواناللهتعالیعلیه) رسید. آقا از او پرسیدند در آنجا چگونه با تو برخورد میشد؟ ایشان گفتند: درهر جلسه بازجویی، از من میخواستند توضیح دهم مهدی ای که شیعیان منتظر ظهور او هستند، کیست و کجاست؟

همانطور که پیشتر اشاره شد، اکنون دوران بالندگی حوزههای علمیه است. ممکن است برخی بگویند که در گذشته، در فلان شهر، صد مجتهد مسلم وجود داشت، اما اکنون این تعداد کاهش یافته است. هرچند این مسئله قابل تأمل است، اما یک مجتهد امروز، معادل دهها مجتهد گذشته است؛ بدون هیچ اغراق. مجتهد واقعی امروز، فردی است با تفکر جهانی و دیدگاه گسترده، که قدرت و علو اسلام را بر اساس«الاسلام یعلو و لا یُعلی علیه» و «لا تهنوا و لا تحزنوا و أنتم الاعلون»باور دارد. آیه ای که رهبر معظم انقلاب در جریان جنگ دوازده روزه در شدیدترین شرائط آن را خواندند.
شما چنانچه معنای «أنتم الاعلون» را در همه تفاسیر بررسی نمایید؛ مشاهده خواهید کرد که چنین گفته اند: خداوند به مسلمین وعده پیروزی داده است.
در حالیکه مفهوم آیه اینست که جامعه مسلمان باید در همه ابعاد سیاسی، اقتصادی، نظامی و اجتماعی بر کفار اعتلاء و برتری داشته باشد. بنابراین، حوزویان باید به ظرفیت عظیم حوزههای علمیه آگاه باشند و این فرصت الهی را مغتنم شمارند. نباید خود را به مباحث محدود و کماثر محدود کنیم، بلکه باید به استخراج و بهرهگیری از دستورالعملهای جامع قرآن اهتمام ورزیم.
بنده در زمینه فقه تربیت، طی ماههای اخیر تلاش کردم آیات تربیتی قرآن را شناسایی کنم؛ چه آنها که بار فقهی دارند و چه آنها که جنبه اخلاقی و تربیتی دارند. متأسفانه کتاب مستقلی در این زمینه نیافتم، که جای تأسف دارد.
پیشتر، آیات فقه پزشکی توسط جناب آقای دکتر قاسمی، معاون پژوهش مجتمع در قم، استخراج شده بود و حتی برخی علمای اهل سنت از آن شگفتزده شدند که چگونه قرآن میتواند به عنوان منبعی برای فقه پزشکی مورد استفاده قرار گیرد.
افقهای پژوهشی و تحقیقاتی بسیاری هنوز بسته و ناشناخته است. کلید ورود به این عرصههای عظیم، هم برای حوزویان و هم برای بشریت، در دستان ماست. لازم است قدر حوزوی بودن و طلبه بودن خود را بدانیم و شکرگزار باشیم که در چنین زمانه و شرایطی در حوزههای علمیه حضور داریم.
خداوندحوزههای علمیه ما را موفق به درک واقعی دین و تبیین صحیح آن برای مردم قرار دهد ان شاءالله.