تقدیر از آیت الله حاج شیخ محمد جواد فاضل لنکرانی(دامت برکاته) در روز معلم
۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۱
۲۰:۲۹
۱,۵۲۶
خلاصه خبر :
بحمدالله ما ميبينم چه در فقه و چه در اصول، استاد بزرگوار(آیة الله فاضل لنکرانی) دقّـت و تعمق خاصي هم در نقل دقيق و هم در نقد دقيق و مستدل كلمات بزرگان دارند
آخرین رویداد ها
-
ولادت با سعادت حضرت جواد الائمه(علیه السلام) تبریک و تهنیت باد
-
انتصاب ناشایست هم شعبهای از شعوب جور و خیانت است
-
شورای عالی انقلاب فرهنگی موضوع واگذاری مسئولیتها را ساماندهی کند
-
علم اصول، منطق فهم دین
-
جشن میلاد حضرت زهرا(س) و آئین عمامهگذاری در حسینیه دفتر آیت الله فاضل لنکرانی
-
مقاومت؛ تنها راه عزت مسلمین و غلبه بر مستکبرین
بيانات يكي از فضلا و دانش پژوهان درس خارج فقه آيت الله فاضل لنكراني(دامت بركاته) بمناسبت روز معلم
ياد و خاطره مرحوم شهيد آيت الله مطهري و جميع متكلمين و فقها و مفسرين(رضوان الله عليهم اجمعين) اماميّه را در اعصار و قرون گذشته گرامي ميداريم، چند جملهاي إن شاء الله به عنوان مقدمهاي بر فرمايشات استاد ميخواهيم عرض كنيم.
يكي از نكاتي كه در سيره علمي مرحوم شهيد مطهري براي ما ميتواند بسيار مهم و قابل توجه باشد این است كه ايشان در تبيين و معرفي معارف ديني به دو عنصر ظاهراً مختلف و متضاد توجه داشتند و سعي ميكردند بين اين دو عنصر جمع كنند. يكي مسئلهي حفظ اصالت و خلوص و جلوگيري از تحريف معارف ديني و ديگري معرفي كارآمد و به روزِ معارف ديني، كه اين دو عنصر از نظر خيليها شايد قابل جمع نباشد.
يكي از اسرار مهم موفقيت شهيد مطهري(رضوان الله عليه) جمع بين اين دو مطلب بود، ايشان از يك طرف حساسيت فوق العاده داشتند در اينكه هر جا بدعتي، تحريفي در معرفي دين ظهور كند با شجاعت و صراحت تمام بدون هيچ ملاحظهاي آن تحريف را برملا كند به مقتضاي «إن الذين يكتمون ما أنزلنا من البينات و الهدي من بعد ما بيّناه للناس في الكتاب اولئك يلعنهم الله و يلعنهم اللاعنون» دقت داشتند كه وقتي بدعت ظاهر ميشود كتماني در زمينه معرفي صحيح معارف الهي صورت نگيرد، حالا در عرصههاي مختلف، چه بحثهايي كه در كتاب حماسه حسيني در باب فلسفه نهضت ابا عبدالله(عليه السلام) و تحريفات معنوي كه در مسئله عاشورا واقع شده. چه بحثهايي كه در سيري در سيره نبوي راجع به همين مسئلهي تحريف معنوي در سيره رسول الله(ص) يك بحث مفصل ودقيقي دارند و نهايتاً مقدمهاي كه به كتاب علل گرايش به ماديگري نوشتند و تحريف معنوي گروه فرقان را نسبت به آيات قرآن كريم برملا كردند و اساساً يكي از علل شهادت ايشان توسط اين گروه متحجر مقدمهاي بود كه به علل گرايش ماديگري نوشتند و نشان دادند كه اينها برنامه گستردهاي براي تحريف معنوي و تفسير به رأي قرآن دارند.
مسئله ديگر و عنصر دوم در كنار اين خلوص و اصالت این است كه ايشان سعيشان بر اين بود كه يك معرفي و تبيين كارآمد از معارف اسلام ارائه كنند نه اينكه معاذ الله منابع اسلام ناكارآمد باشد و كسي بخواهد معارف و منابع اصيل اسلامي را با اضافه كردن يك سري عناصر غير ديني كارآمد كند، بعضي روشنفكرها چه در زمان شهيد مطهري و چه در زمان ما مسئلهي كارآمدي دين را اينطور تبيين ميكردند كه حالا براي كارآمد نشان دادن اسلام بايد برويم يك عناصري را از مكاتب فكري غير ديني وام بگيريم و به اسلام ضميمه كنيم تا اسلام كارآمد شود و لازمهي مطالبشان همين است كه خود قرآن و روايات معاذ الله كارآمدي ندارد و نميتواند مشكلات امروز را حل كند و بايد دست به دامن مكاتب ديگر شد، شهيد مطهري اين طرز فكر را قبول نداشتند ولي در معرفي و تبيين دين معتقد بودند بيان بايد يك بيان كارآمد باشد.
حالا اين دو عنصر در فقه هم بسيار تأثيرگذار است از يك طرف ما به ريشههاي عميق و اصيل فقه بايد توجه داشته باشيم، هم آيات و هم روايات و از جهت ديگر به تلاشهاي گستردهاي كه فقهاي عظام رضوان الله عليهم انجام دادند بر اساس آيات و روايات در چارچوب شيوههاي اجتهادي كه خود شارع متعال اين شيوهها را امضاء و تأييد كرده تا فقه را به اينجا رساندند، از اين مباني و ريشههاي اصيل فقه نبايد غفلت كرد، متأسفانه امروز گرايشات روشنفكر مآبانهاي حتي در بعضي از حلقههاي خارج انسان مشاهده ميكنيم كه حاكي از بيتوجهي به خط قرمزهاي اجتهاد در مكتب اهلبيت عليهم السلام است اينها بسيار خطرناك است و همينطور بيتوجهي به تاريخ فقه و تطورات فقها. ما نميتوانيم اين همه تلاشهاي فقهي را ناديده بگيريم و بخواهيم از نقطه صفر برويم به منابع استظهار از منابع اصلي و فقه جديدي كه مورد تأييد اهلبيت عليهم السلام هم نيست تأسيس كنيم.
اينجا مناسبت دارد كه مطلبي را از مرحوم آيت الله العظمی فاضل لنکرانی(رضوان الله عليه) در اين باب عرض كنيم:
ايشان در بحث حج، كتاب سير كامل در خارج فقه معاصر، مطلبي را از والد بزرگوار خودشان نقل ميكنند كه ايشان از خواص و ملازمين خاص مرحوم آيت الله بروجردي(رضوان الله عليه) بودند. يك بار خدمت آيت الله بروجردي عرض ميكنند كه خوب است شما با اين تبحر استثنايي و كمنظيري كه در مباحث فقهي داريد يك كتابي به وزان شرايع مرحوم محقق تأليف بفرماييد تا يادگاري از شما باشد و فضلا هم استفاده كنند. مرحوم آيت الله بروجردي در جواب مطلبي ميفرمايند كه هم از جهت اخلاقي و هم از جهت علمي براي ما خيلي قابل استفاده است. ميفرمايد من حتّي يك صفحه هم مثل شرايع نميتوانم تأليف كنم! نه يك كتاب و فصل! و يكي از مراجع بزرگوار معاصر از اساتيدشان نقل ميكردند از ميرزاي بزرگ شيرازي كه فرموده بودند شيخ انصاري، شيخ انصاري نشد مگر با تأمل در كلمات علامه و فخر المحققين. ببينيد ميرزاي شيرازي كه از اعاظم شاگردان شيخ است تحليل شان راجع به شخصيت علمي شيخ اينطور بوده، لذا اين بيتوجهي كه بعضي به تاريخ فقه نشان ميدهند ميتواند بسيار مضر باشد و خداي نكرده آسيب جدي به بنيههاي اجتهادي حوزه وارد كند.
بحمدالله در درس استاد بزرگوار ميبينيم كه ايشان به اين مطلب بذل عنايت خاصي دارند، كلمات فقها و بزرگان با دقّت مطرح و مورد تحليل قرار ميگيرد، در بعضي درسها انسان مشاهده ميكند كه كلمات بزرگان فقها و اصوليين متأسفانه يا مطرح نميشود يا اگر مطرح ميشود خيلي سطحي و گذرا و صرفاً اشارهاي به نظر آن فقيه و اصولي ميشود بدون ذكر استدلال آن فقيه و اصولي بر مدعاي خودش، در حالي كه آنچه در مجتهدپروري و شكلگيري ذهن اجتهادي براي طلبه تأثير دارد دقت در همين استدلالهاست، متن كفايه مطرح ميشود، يك كلمه ميگويند مرحوم اصفهاني با اين نظر صاحب كفايه موافق است يا مخالف؟ ميرزاي نائيني چطور؟ از دقت در استدلالها و ذكر آنها خبري نيست! اين سبك درس خارج مجتهدپرور نيست.
بحمدالله ما ميبينم چه در فقه و چه در اصول، استاد بزرگوار دقّـت و تعمق خاصي هم در نقل دقيق و هم در نقد دقيق و مستدل كلمات بزرگان دارند، مطالبي كه بعضي اشخاص اصلاً به آنها نزديك نميشوند مثل مطالب مرحوم محقق اصفهاني رضوان الله عليه مطرح ميشود و به دليل اينكه با مكاتب و ديدگاههاي فقهي مختلف هم اشنا هستند، تعصب و تصلّب خاصي روي يك مكتب فقهي ندارند، بحمدالله هم با مكتب نجف هم با مكتب قم از طريق اساتيد و نيز مطالعات خودشان، آشنايي دقيقي دارند و واقعاً در مباحث علمي تابع مقتضاي دليل هستند، نه اينكه متأثر از مكتب قم باشيم، كه حالا هر حرفي كه در اينجا و توسط بزرگان اين مكتب معرفي و بيان شده بخواهيم تأييد كنيم، يا برعكس نسبت به نجف، اين هم نكتهي بسيار مهمي است.
همينطور در بحثهاي فقه و اصول به مسائل روز و شبهاتي كه امروز مطرح است توجه دارند. خصوصاً عنايت به اين نكته كه ذكر كلمات فقها و بررسي مباني فقها در عين اينكه لازم است ولي كافي نيست! ما نبايد خودمان را منحصر كنيم در صرف نقل و تكرار مطالبي كه قدما فرمودند، اين لازم است ولي اگر فقط بخواهيم خود را در اين محدوده منحصر كنيم ممكن است كه خداي نكرده به انزواي فقه و انزواي حوزه منجر شود در عين اينكه به آن مباني اصيل بايد توجه شود شبهات بر مسائل روز هم بايد مطرح شود.
اميدواريم كه خداوند متعال به همهي ما توفيق بدهد كه ان شاء الله متعلم علي سبيل نجات باشيم و از اندوختههاي علمي و اخلاقي استاد بزرگوار و ساير اساتيد معظم حوزوي استفاده وافر داشته باشيم.
يكي از نكاتي كه در سيره علمي مرحوم شهيد مطهري براي ما ميتواند بسيار مهم و قابل توجه باشد این است كه ايشان در تبيين و معرفي معارف ديني به دو عنصر ظاهراً مختلف و متضاد توجه داشتند و سعي ميكردند بين اين دو عنصر جمع كنند. يكي مسئلهي حفظ اصالت و خلوص و جلوگيري از تحريف معارف ديني و ديگري معرفي كارآمد و به روزِ معارف ديني، كه اين دو عنصر از نظر خيليها شايد قابل جمع نباشد.
يكي از اسرار مهم موفقيت شهيد مطهري(رضوان الله عليه) جمع بين اين دو مطلب بود، ايشان از يك طرف حساسيت فوق العاده داشتند در اينكه هر جا بدعتي، تحريفي در معرفي دين ظهور كند با شجاعت و صراحت تمام بدون هيچ ملاحظهاي آن تحريف را برملا كند به مقتضاي «إن الذين يكتمون ما أنزلنا من البينات و الهدي من بعد ما بيّناه للناس في الكتاب اولئك يلعنهم الله و يلعنهم اللاعنون» دقت داشتند كه وقتي بدعت ظاهر ميشود كتماني در زمينه معرفي صحيح معارف الهي صورت نگيرد، حالا در عرصههاي مختلف، چه بحثهايي كه در كتاب حماسه حسيني در باب فلسفه نهضت ابا عبدالله(عليه السلام) و تحريفات معنوي كه در مسئله عاشورا واقع شده. چه بحثهايي كه در سيري در سيره نبوي راجع به همين مسئلهي تحريف معنوي در سيره رسول الله(ص) يك بحث مفصل ودقيقي دارند و نهايتاً مقدمهاي كه به كتاب علل گرايش به ماديگري نوشتند و تحريف معنوي گروه فرقان را نسبت به آيات قرآن كريم برملا كردند و اساساً يكي از علل شهادت ايشان توسط اين گروه متحجر مقدمهاي بود كه به علل گرايش ماديگري نوشتند و نشان دادند كه اينها برنامه گستردهاي براي تحريف معنوي و تفسير به رأي قرآن دارند.
مسئله ديگر و عنصر دوم در كنار اين خلوص و اصالت این است كه ايشان سعيشان بر اين بود كه يك معرفي و تبيين كارآمد از معارف اسلام ارائه كنند نه اينكه معاذ الله منابع اسلام ناكارآمد باشد و كسي بخواهد معارف و منابع اصيل اسلامي را با اضافه كردن يك سري عناصر غير ديني كارآمد كند، بعضي روشنفكرها چه در زمان شهيد مطهري و چه در زمان ما مسئلهي كارآمدي دين را اينطور تبيين ميكردند كه حالا براي كارآمد نشان دادن اسلام بايد برويم يك عناصري را از مكاتب فكري غير ديني وام بگيريم و به اسلام ضميمه كنيم تا اسلام كارآمد شود و لازمهي مطالبشان همين است كه خود قرآن و روايات معاذ الله كارآمدي ندارد و نميتواند مشكلات امروز را حل كند و بايد دست به دامن مكاتب ديگر شد، شهيد مطهري اين طرز فكر را قبول نداشتند ولي در معرفي و تبيين دين معتقد بودند بيان بايد يك بيان كارآمد باشد.
حالا اين دو عنصر در فقه هم بسيار تأثيرگذار است از يك طرف ما به ريشههاي عميق و اصيل فقه بايد توجه داشته باشيم، هم آيات و هم روايات و از جهت ديگر به تلاشهاي گستردهاي كه فقهاي عظام رضوان الله عليهم انجام دادند بر اساس آيات و روايات در چارچوب شيوههاي اجتهادي كه خود شارع متعال اين شيوهها را امضاء و تأييد كرده تا فقه را به اينجا رساندند، از اين مباني و ريشههاي اصيل فقه نبايد غفلت كرد، متأسفانه امروز گرايشات روشنفكر مآبانهاي حتي در بعضي از حلقههاي خارج انسان مشاهده ميكنيم كه حاكي از بيتوجهي به خط قرمزهاي اجتهاد در مكتب اهلبيت عليهم السلام است اينها بسيار خطرناك است و همينطور بيتوجهي به تاريخ فقه و تطورات فقها. ما نميتوانيم اين همه تلاشهاي فقهي را ناديده بگيريم و بخواهيم از نقطه صفر برويم به منابع استظهار از منابع اصلي و فقه جديدي كه مورد تأييد اهلبيت عليهم السلام هم نيست تأسيس كنيم.
اينجا مناسبت دارد كه مطلبي را از مرحوم آيت الله العظمی فاضل لنکرانی(رضوان الله عليه) در اين باب عرض كنيم:
ايشان در بحث حج، كتاب سير كامل در خارج فقه معاصر، مطلبي را از والد بزرگوار خودشان نقل ميكنند كه ايشان از خواص و ملازمين خاص مرحوم آيت الله بروجردي(رضوان الله عليه) بودند. يك بار خدمت آيت الله بروجردي عرض ميكنند كه خوب است شما با اين تبحر استثنايي و كمنظيري كه در مباحث فقهي داريد يك كتابي به وزان شرايع مرحوم محقق تأليف بفرماييد تا يادگاري از شما باشد و فضلا هم استفاده كنند. مرحوم آيت الله بروجردي در جواب مطلبي ميفرمايند كه هم از جهت اخلاقي و هم از جهت علمي براي ما خيلي قابل استفاده است. ميفرمايد من حتّي يك صفحه هم مثل شرايع نميتوانم تأليف كنم! نه يك كتاب و فصل! و يكي از مراجع بزرگوار معاصر از اساتيدشان نقل ميكردند از ميرزاي بزرگ شيرازي كه فرموده بودند شيخ انصاري، شيخ انصاري نشد مگر با تأمل در كلمات علامه و فخر المحققين. ببينيد ميرزاي شيرازي كه از اعاظم شاگردان شيخ است تحليل شان راجع به شخصيت علمي شيخ اينطور بوده، لذا اين بيتوجهي كه بعضي به تاريخ فقه نشان ميدهند ميتواند بسيار مضر باشد و خداي نكرده آسيب جدي به بنيههاي اجتهادي حوزه وارد كند.
بحمدالله در درس استاد بزرگوار ميبينيم كه ايشان به اين مطلب بذل عنايت خاصي دارند، كلمات فقها و بزرگان با دقّت مطرح و مورد تحليل قرار ميگيرد، در بعضي درسها انسان مشاهده ميكند كه كلمات بزرگان فقها و اصوليين متأسفانه يا مطرح نميشود يا اگر مطرح ميشود خيلي سطحي و گذرا و صرفاً اشارهاي به نظر آن فقيه و اصولي ميشود بدون ذكر استدلال آن فقيه و اصولي بر مدعاي خودش، در حالي كه آنچه در مجتهدپروري و شكلگيري ذهن اجتهادي براي طلبه تأثير دارد دقت در همين استدلالهاست، متن كفايه مطرح ميشود، يك كلمه ميگويند مرحوم اصفهاني با اين نظر صاحب كفايه موافق است يا مخالف؟ ميرزاي نائيني چطور؟ از دقت در استدلالها و ذكر آنها خبري نيست! اين سبك درس خارج مجتهدپرور نيست.
بحمدالله ما ميبينم چه در فقه و چه در اصول، استاد بزرگوار دقّـت و تعمق خاصي هم در نقل دقيق و هم در نقد دقيق و مستدل كلمات بزرگان دارند، مطالبي كه بعضي اشخاص اصلاً به آنها نزديك نميشوند مثل مطالب مرحوم محقق اصفهاني رضوان الله عليه مطرح ميشود و به دليل اينكه با مكاتب و ديدگاههاي فقهي مختلف هم اشنا هستند، تعصب و تصلّب خاصي روي يك مكتب فقهي ندارند، بحمدالله هم با مكتب نجف هم با مكتب قم از طريق اساتيد و نيز مطالعات خودشان، آشنايي دقيقي دارند و واقعاً در مباحث علمي تابع مقتضاي دليل هستند، نه اينكه متأثر از مكتب قم باشيم، كه حالا هر حرفي كه در اينجا و توسط بزرگان اين مكتب معرفي و بيان شده بخواهيم تأييد كنيم، يا برعكس نسبت به نجف، اين هم نكتهي بسيار مهمي است.
همينطور در بحثهاي فقه و اصول به مسائل روز و شبهاتي كه امروز مطرح است توجه دارند. خصوصاً عنايت به اين نكته كه ذكر كلمات فقها و بررسي مباني فقها در عين اينكه لازم است ولي كافي نيست! ما نبايد خودمان را منحصر كنيم در صرف نقل و تكرار مطالبي كه قدما فرمودند، اين لازم است ولي اگر فقط بخواهيم خود را در اين محدوده منحصر كنيم ممكن است كه خداي نكرده به انزواي فقه و انزواي حوزه منجر شود در عين اينكه به آن مباني اصيل بايد توجه شود شبهات بر مسائل روز هم بايد مطرح شود.
اميدواريم كه خداوند متعال به همهي ما توفيق بدهد كه ان شاء الله متعلم علي سبيل نجات باشيم و از اندوختههاي علمي و اخلاقي استاد بزرگوار و ساير اساتيد معظم حوزوي استفاده وافر داشته باشيم.
والسلام عليكم و رحمة الله