بیانات حضرت آیت الله فاضل لنکرانی(دامت برکاته) در دیدار با تیراندازان اعزامی به المپیک
۲۰ تیر ۱۳۹۱
۲۱:۱۵
۱,۴۹۵
خلاصه خبر :
آخرین رویداد ها
-
ولادت با سعادت حضرت جواد الائمه(علیه السلام) تبریک و تهنیت باد
-
انتصاب ناشایست هم شعبهای از شعوب جور و خیانت است
-
شورای عالی انقلاب فرهنگی موضوع واگذاری مسئولیتها را ساماندهی کند
-
علم اصول، منطق فهم دین
-
جشن میلاد حضرت زهرا(س) و آئین عمامهگذاری در حسینیه دفتر آیت الله فاضل لنکرانی
-
مقاومت؛ تنها راه عزت مسلمین و غلبه بر مستکبرین
بسم الله الرّحمن الرّحیم
خدمت شما برادران و خواهران محترم خوشامد عرض میکنم. عزیزانی که برای ملت ایران و نظام ایران و در رأس اینها برای اسلام منشأ افتخار شدید و هستید. از جناب آقای شجاعی که مسئولیت دارند و این جلسه را ترتیب دادند و ما را برای این جلسه موفق کردند تشکر میکنیم.
نکتهای که خودتان هم توجه دارید و بیان من هم تأکیدی برای توجه بیشتر به آن است این است که انسان فکر کند که ارزش آدمی به چیست؟ آیا به علم است؟ به ثروت است؟ آیا به قدرت بدنی است؟ واقعاً ما اگر عقل خودمان را میزان قرار دهیم، باید این سؤال را همیشه از خودمان بپرسیم. این سؤالی است که همه باید برای خودشان داشته باشند، نه فقط یک گروه خاص. شما باید این سؤال را از خودتان داشته باشید، منِ طلبه هم باید این سوال را داشته باشم که ارزش انسان به چیست؟
آیا اگر من هر روز این کتاب را در گنجینهی ذهنم قرار بدهم و در فکرم قرار بدهم و علم من توسعه پیدا کرد، ذهن من بعد از 50 سال، گنجینهی 50 هزار کتاب شد، آیا میتوانیم بگوئیم این خودش ارزش دارد؟ اگر کسی مال دارد، با زحمت و از راه حلال ثروت اندوخت(نه از راه غیر مشروع)، آیا میتواند بگوید که من چون مال زیادی دارم، در این جامعه ارزش دارم؟ کسی قدرت بدنی دارد، در میادین ورزشی حضور دارد، دنیا برای او کف میزند، دنیا برای او هورا میکشد و آفرین میگوید، این سؤال را مطرح کند که آیا ارزش این است؟ یا اینکه واقعاً فوق همهی اینها یک چیز دیگری ارزش است؟
این مطلب نیاز به فکر زیادی ندارد و به قول ما تا فکر کنیم نتیجهاش برای ما روشن است. هیچ چیزی در عالم غیر از «ارتباط با خدا» ارزش ندارد، یعنی ما فقط یک چیز داریم که ارزش دارد. «اجتهاد»؛ که یک شخصی 50 تا 60 سال زحمت بکشد و اجتهاد پیدا کند، خودش به خودیِ خود ارزش ندارد. حالا کسی مخترع شود، کاشف صدها دارو شود، این به خودیِ خود ارزش ندارد، قدرت بدنی به خودیِ خود ارزش ندارد.
ممکن است سؤال کنید که چرا ارزش ندارد؟
برای اینکه تمام اینها زوال پذیر است. قرآن میفرماید «من جاء بالحسنة» -که این یک نکتهی خیلی لطیفی دارد- یعنی کسی که روز قیامت کارهای نیک را همراه خود بیاورد، ولی ممکن است یک کسی در دنیا کار نیک انجام دهد، ولی بعد یک کار بدی انجام دهد که آن هم از بین برود. روز قیامت یک عدهای نامه اعمالشان را میآورند میگویند خدایا من این همه نماز خواندم، در نامه اعمالم ثبت نشده است؟ جواب میدهند تو یک سیّئهای انجام دادی، یک غیبتی از انسان مؤمن کردی، که نمازهای تو را برداشتیم و به او دادیم.
اینها زوالپذیر است، علم زوالپذیر است. انسان وقتی به سن پیری میرسد حافظهاش را از دست میدهد. ما علمای بزرگی داشتیم که دهها و صدها کتاب نوشتند، ولی به سن پیری که رسیدند راه منزلشان را فراموش میکنند. الآن هم داریم در بین پزشکها و فیلسوفها، در همهی اقشار. این طبیعی است. یعنی قدرت بدنی از بین میرود و آدم قدرت اینکه یک لیوان را بردارد ندارد، چشم، این عضو واقعاً کوچک، ولی به یک معنا این جهان بزرگ را میبیند، به یک حدّی میرسد که فروغش از بین میرود و تمام میشود.
پس اینها چون زوالپذیر است، از بین میرود و ما نباید بگوئیم این ارزش دارد. آنچه که ارزش دارد آن است که عنوان «وجه الله» را پیدا کند، آنچه که ارزش دارد آن است که رنگ و صبغهی خدایی پیدا کند.
قرآن به دست گرفتن شما در این میدانهای بینالمللی خیلی برایتان ارزش دارد. یعنی میگوئید ما زیر سایهی این قرآن هستیم، ممکن است یک عدهای هم ارزش این کار شما را نفهمند، ولی این چون رنگ الهی پیدا میکند، میخواهید بگوئید قلب، دل، قدرت و وجودمان همه زیر سایهی قرآن است. واقعاً کارهایمان را مرتبط به خدا کنیم. از یک سلام کردن، از یک صحبت کردن، از یک تیر انداختن، شما هم که در رشتهی تیراندازی این افتخارات را دارید، تیراندازی هم یکی از ورزشهای مستحب است، ورزش مستحب یعنی اسلام میگوید اگر این کار را انجام بدهی من برای تو ثواب قرار میدهم، غیر از سایر ورزشهاست، برای تو اجر قرار میدهم، اینها را واقعاً توجه بیشتری کنیم.
امروزه انتظاری که از ورزش ما در نظام جمهوری اسلامی هست این است که حرکات یک ورزشکار؛ رنگ الهی پیدا کند، رنگ خدایی پیدا کند، نباید خدایی نکرده انسان بشنود که یک ورزشکاری از این کشور که بیرون رفت بگوید من یک مقدار میخواهم راحتتر باشم، بعضی از این قیود را کنار بگذارم. گاهی اوقات هم تبلیغات و توهماتی در ذهنش باشد که بگوید اینهایی که در این کشور است تحجر است ومنافات با آزادی دارد، من میخواهم انسان امروزی باشم. نه، انسان امروزی آن است که بماند، اگر انسان بخواهد بماند، باید با خدا مرتبط باشد، ارتباطات دینی خودتان را هر چه بیشتر داشته باشید، قویتر کنید.
آن وقت خودتان آثار این ورزش را بیشتر در زندگیتان میبینید. یعنی بحث اینکه با یک تیراندازی شما دقیق این تیر را به هدف میرسانید، این وجود شما چه زمانی به هدف میرسد؟ بالأخره از همین راه انسان بیاید، خدا یک راهی را در زندگی هر کسی قرار میدهد که به آن نتیجه برسد، این وجود ما کِی به آن هدفی که خدا میخواهد میرسد؟ ما یک تیری را از کمان خارج میکنیم که به یک هدفی میرسد، بسیار هم دقیق است، خیلی هم کار ارزشمندی است و ثواب هم دارد، همیشه این سؤال را کنیم که آیا آن هدفی که خدا داشته، این وجود ما به آن هدف رسید یا خیر؟
اگر این دغدغه در انسان به وجود بیاید، روز به روز بیشتر میشود، این دغدغه مثل گرسنگی میماند، گرسنگی هر چه پیش میرود انسان گرسنهتر میشود، تشنگی هر چه پیش میرود انسان تشنهتر میشود، انسان باید تشنگی پیدا کند، اینکه در اشعار هم وارد شده است. انسان در رابطه با خدا هم باید همینطور باشد.
من تقاضایم این است که جناب آقای شجاعی که این سوابق هیئات مذهبی را، کرمانیها معمولاً ریشههای مذهبی بسیار خوبی دارند و امیدوارم ایشان در این مجموعه مسائل معنوی را بیشتر از گذشته توجه بدهد و شما هم استقبال کنید. شما از ایشان مطالبه کنید، از مسئولین مطالبه کنید که حالا ما این سفری که میرویم، مسائل معنوی ما چه میشود؟ مسائل عبادی ما چه میشود؟ باید به این مسائل اهمیّت بدهید.
من امیدوارم إن شاء الله همه این کارهایی که انجام میدهید در نامهی اعمالتان ثبت شود، امروز اگر یک جوان ما افتخار این کشور میشود و در یک مسابقهی بین المللی حضور پیدا میکند واقعاً میتواند پیامآور خوب و پیامبر خوبی باشد برای اسلام و کشور ما.
ما واقعاً مدیون خون شهدا هستیم، نمیشود این را هیچ وقت فراموش کنیم، بگوئیم یک زمانی جنگ بود و یک عده رفتند شهید شدند، پیش خدا هم دارند رزق و روزی میخورند، به ما چه؟ ما در مقابل قطره قطره خون اینها روز قیامت مؤاخذه میشویم، سؤال میشویم؟ چه کردیم؟ بیاعتنایی کردیم؟! متأسفانه بعضیها در جامعهی ما الآن کاملاً بیاعتنا هستند، اصلاً توجه ندارند که شهدایی بوده و خونهایی ریخته شده و زحماتی کشیده شده، فکر میکنند امروز آمده در این مسئولیت قرارش دادند و هر کاری میخواهد انجام بدهد. اینگونه نیست، بلکه همهی اینها حساب و رسیدگی دارد.
امیدوارم إن شاء الله هم در زندگی خیلی خوشبخت شوید؛ خوشبختی انسان این است که به نتیجهای که خدا میخواهد برسد، «الذی خلق الموت و الحیاة لیبلوکم أیّکم أحسن عملا» خدا دنبال این است که ببیند کدام یک از ما کار درستی انجام میدهیم. ایران یا خارج ایران باشیم، عالم باشیم، در ورزش باشیم، در صنعت یا طلبگی باشیم، «أحسن عملا» هم از آیات دیگر قرآن استفاده میشود که همان معرفت خداست، همان شناخت خداست. انسان ببیند امروز من ارتباطم با خدا نسبت به دیروز چقدر تفاوت پیدا کرد؟ امروز من یک سبحان الله بیشتر گفتم با معرفت یا نگفتم؟ اینهاست که خیلی باید توجه داشته باشیم.
إن شاء الله خداوند موفقیتهای بزرگی را نصیب شما میکند. انسان اگر با خدا باشد خدا با او هست، «من کان لله کان الله له»؛ خدا برای او خواهد بود و منشأ توفیق هم فقط خداست.
من تشکر میکنم از اینکه زحمت کشیدید تشریف آوردید. دعا میکنیم در موفقیتتان هم در مسائل ورزشی و هم معنوی، در مسائل شخصی و زندگی خودتان، إن شاء الله که خداوند هر چه بیشتر شما را موفق بدارد. از روحانیون ورزشکار عزیزمان هم که تشریف داشتند تشکر میکنیم.
نکتهای که خودتان هم توجه دارید و بیان من هم تأکیدی برای توجه بیشتر به آن است این است که انسان فکر کند که ارزش آدمی به چیست؟ آیا به علم است؟ به ثروت است؟ آیا به قدرت بدنی است؟ واقعاً ما اگر عقل خودمان را میزان قرار دهیم، باید این سؤال را همیشه از خودمان بپرسیم. این سؤالی است که همه باید برای خودشان داشته باشند، نه فقط یک گروه خاص. شما باید این سؤال را از خودتان داشته باشید، منِ طلبه هم باید این سوال را داشته باشم که ارزش انسان به چیست؟
آیا اگر من هر روز این کتاب را در گنجینهی ذهنم قرار بدهم و در فکرم قرار بدهم و علم من توسعه پیدا کرد، ذهن من بعد از 50 سال، گنجینهی 50 هزار کتاب شد، آیا میتوانیم بگوئیم این خودش ارزش دارد؟ اگر کسی مال دارد، با زحمت و از راه حلال ثروت اندوخت(نه از راه غیر مشروع)، آیا میتواند بگوید که من چون مال زیادی دارم، در این جامعه ارزش دارم؟ کسی قدرت بدنی دارد، در میادین ورزشی حضور دارد، دنیا برای او کف میزند، دنیا برای او هورا میکشد و آفرین میگوید، این سؤال را مطرح کند که آیا ارزش این است؟ یا اینکه واقعاً فوق همهی اینها یک چیز دیگری ارزش است؟
این مطلب نیاز به فکر زیادی ندارد و به قول ما تا فکر کنیم نتیجهاش برای ما روشن است. هیچ چیزی در عالم غیر از «ارتباط با خدا» ارزش ندارد، یعنی ما فقط یک چیز داریم که ارزش دارد. «اجتهاد»؛ که یک شخصی 50 تا 60 سال زحمت بکشد و اجتهاد پیدا کند، خودش به خودیِ خود ارزش ندارد. حالا کسی مخترع شود، کاشف صدها دارو شود، این به خودیِ خود ارزش ندارد، قدرت بدنی به خودیِ خود ارزش ندارد.
ممکن است سؤال کنید که چرا ارزش ندارد؟
برای اینکه تمام اینها زوال پذیر است. قرآن میفرماید «من جاء بالحسنة» -که این یک نکتهی خیلی لطیفی دارد- یعنی کسی که روز قیامت کارهای نیک را همراه خود بیاورد، ولی ممکن است یک کسی در دنیا کار نیک انجام دهد، ولی بعد یک کار بدی انجام دهد که آن هم از بین برود. روز قیامت یک عدهای نامه اعمالشان را میآورند میگویند خدایا من این همه نماز خواندم، در نامه اعمالم ثبت نشده است؟ جواب میدهند تو یک سیّئهای انجام دادی، یک غیبتی از انسان مؤمن کردی، که نمازهای تو را برداشتیم و به او دادیم.
اینها زوالپذیر است، علم زوالپذیر است. انسان وقتی به سن پیری میرسد حافظهاش را از دست میدهد. ما علمای بزرگی داشتیم که دهها و صدها کتاب نوشتند، ولی به سن پیری که رسیدند راه منزلشان را فراموش میکنند. الآن هم داریم در بین پزشکها و فیلسوفها، در همهی اقشار. این طبیعی است. یعنی قدرت بدنی از بین میرود و آدم قدرت اینکه یک لیوان را بردارد ندارد، چشم، این عضو واقعاً کوچک، ولی به یک معنا این جهان بزرگ را میبیند، به یک حدّی میرسد که فروغش از بین میرود و تمام میشود.
پس اینها چون زوالپذیر است، از بین میرود و ما نباید بگوئیم این ارزش دارد. آنچه که ارزش دارد آن است که عنوان «وجه الله» را پیدا کند، آنچه که ارزش دارد آن است که رنگ و صبغهی خدایی پیدا کند.
قرآن به دست گرفتن شما در این میدانهای بینالمللی خیلی برایتان ارزش دارد. یعنی میگوئید ما زیر سایهی این قرآن هستیم، ممکن است یک عدهای هم ارزش این کار شما را نفهمند، ولی این چون رنگ الهی پیدا میکند، میخواهید بگوئید قلب، دل، قدرت و وجودمان همه زیر سایهی قرآن است. واقعاً کارهایمان را مرتبط به خدا کنیم. از یک سلام کردن، از یک صحبت کردن، از یک تیر انداختن، شما هم که در رشتهی تیراندازی این افتخارات را دارید، تیراندازی هم یکی از ورزشهای مستحب است، ورزش مستحب یعنی اسلام میگوید اگر این کار را انجام بدهی من برای تو ثواب قرار میدهم، غیر از سایر ورزشهاست، برای تو اجر قرار میدهم، اینها را واقعاً توجه بیشتری کنیم.
امروزه انتظاری که از ورزش ما در نظام جمهوری اسلامی هست این است که حرکات یک ورزشکار؛ رنگ الهی پیدا کند، رنگ خدایی پیدا کند، نباید خدایی نکرده انسان بشنود که یک ورزشکاری از این کشور که بیرون رفت بگوید من یک مقدار میخواهم راحتتر باشم، بعضی از این قیود را کنار بگذارم. گاهی اوقات هم تبلیغات و توهماتی در ذهنش باشد که بگوید اینهایی که در این کشور است تحجر است ومنافات با آزادی دارد، من میخواهم انسان امروزی باشم. نه، انسان امروزی آن است که بماند، اگر انسان بخواهد بماند، باید با خدا مرتبط باشد، ارتباطات دینی خودتان را هر چه بیشتر داشته باشید، قویتر کنید.
آن وقت خودتان آثار این ورزش را بیشتر در زندگیتان میبینید. یعنی بحث اینکه با یک تیراندازی شما دقیق این تیر را به هدف میرسانید، این وجود شما چه زمانی به هدف میرسد؟ بالأخره از همین راه انسان بیاید، خدا یک راهی را در زندگی هر کسی قرار میدهد که به آن نتیجه برسد، این وجود ما کِی به آن هدفی که خدا میخواهد میرسد؟ ما یک تیری را از کمان خارج میکنیم که به یک هدفی میرسد، بسیار هم دقیق است، خیلی هم کار ارزشمندی است و ثواب هم دارد، همیشه این سؤال را کنیم که آیا آن هدفی که خدا داشته، این وجود ما به آن هدف رسید یا خیر؟
اگر این دغدغه در انسان به وجود بیاید، روز به روز بیشتر میشود، این دغدغه مثل گرسنگی میماند، گرسنگی هر چه پیش میرود انسان گرسنهتر میشود، تشنگی هر چه پیش میرود انسان تشنهتر میشود، انسان باید تشنگی پیدا کند، اینکه در اشعار هم وارد شده است. انسان در رابطه با خدا هم باید همینطور باشد.
من تقاضایم این است که جناب آقای شجاعی که این سوابق هیئات مذهبی را، کرمانیها معمولاً ریشههای مذهبی بسیار خوبی دارند و امیدوارم ایشان در این مجموعه مسائل معنوی را بیشتر از گذشته توجه بدهد و شما هم استقبال کنید. شما از ایشان مطالبه کنید، از مسئولین مطالبه کنید که حالا ما این سفری که میرویم، مسائل معنوی ما چه میشود؟ مسائل عبادی ما چه میشود؟ باید به این مسائل اهمیّت بدهید.
من امیدوارم إن شاء الله همه این کارهایی که انجام میدهید در نامهی اعمالتان ثبت شود، امروز اگر یک جوان ما افتخار این کشور میشود و در یک مسابقهی بین المللی حضور پیدا میکند واقعاً میتواند پیامآور خوب و پیامبر خوبی باشد برای اسلام و کشور ما.
ما واقعاً مدیون خون شهدا هستیم، نمیشود این را هیچ وقت فراموش کنیم، بگوئیم یک زمانی جنگ بود و یک عده رفتند شهید شدند، پیش خدا هم دارند رزق و روزی میخورند، به ما چه؟ ما در مقابل قطره قطره خون اینها روز قیامت مؤاخذه میشویم، سؤال میشویم؟ چه کردیم؟ بیاعتنایی کردیم؟! متأسفانه بعضیها در جامعهی ما الآن کاملاً بیاعتنا هستند، اصلاً توجه ندارند که شهدایی بوده و خونهایی ریخته شده و زحماتی کشیده شده، فکر میکنند امروز آمده در این مسئولیت قرارش دادند و هر کاری میخواهد انجام بدهد. اینگونه نیست، بلکه همهی اینها حساب و رسیدگی دارد.
امیدوارم إن شاء الله هم در زندگی خیلی خوشبخت شوید؛ خوشبختی انسان این است که به نتیجهای که خدا میخواهد برسد، «الذی خلق الموت و الحیاة لیبلوکم أیّکم أحسن عملا» خدا دنبال این است که ببیند کدام یک از ما کار درستی انجام میدهیم. ایران یا خارج ایران باشیم، عالم باشیم، در ورزش باشیم، در صنعت یا طلبگی باشیم، «أحسن عملا» هم از آیات دیگر قرآن استفاده میشود که همان معرفت خداست، همان شناخت خداست. انسان ببیند امروز من ارتباطم با خدا نسبت به دیروز چقدر تفاوت پیدا کرد؟ امروز من یک سبحان الله بیشتر گفتم با معرفت یا نگفتم؟ اینهاست که خیلی باید توجه داشته باشیم.
إن شاء الله خداوند موفقیتهای بزرگی را نصیب شما میکند. انسان اگر با خدا باشد خدا با او هست، «من کان لله کان الله له»؛ خدا برای او خواهد بود و منشأ توفیق هم فقط خداست.
من تشکر میکنم از اینکه زحمت کشیدید تشریف آوردید. دعا میکنیم در موفقیتتان هم در مسائل ورزشی و هم معنوی، در مسائل شخصی و زندگی خودتان، إن شاء الله که خداوند هر چه بیشتر شما را موفق بدارد. از روحانیون ورزشکار عزیزمان هم که تشریف داشتند تشکر میکنیم.