تبریک میلاد با سعادت حضرت علی بن موسی الرضا(ع)
۰۶ مهر ۱۳۹۱
۱۸:۳۸
۱,۸۶۰
خلاصه خبر :
آخرین رویداد ها
-
ولادت با سعادت حضرت جواد الائمه(علیه السلام) تبریک و تهنیت باد
-
انتصاب ناشایست هم شعبهای از شعوب جور و خیانت است
-
شورای عالی انقلاب فرهنگی موضوع واگذاری مسئولیتها را ساماندهی کند
-
علم اصول، منطق فهم دین
-
جشن میلاد حضرت زهرا(س) و آئین عمامهگذاری در حسینیه دفتر آیت الله فاضل لنکرانی
-
مقاومت؛ تنها راه عزت مسلمین و غلبه بر مستکبرین
ولادت با سعادت هشتمین آفتاب تابناک آسمان امامت و ولایت، ثامن الحجج،
حضرت علی بن موسی الرضا(ع)
را محضر حضرت بقیّة الله الاعظم(عج) و تمام شیعیان تبریک و تهنیت عرض میکنیم.
به همین مناسبت کلماتی گهربار از این امام همام(ع) تقدیم محبّان و شیعیان حضرت میشود.
قَالََ عَلِيُّ بْنُ مُوسَى الرِّضَا(ع): «لَا يَتِمُّ عَقْلُ امْرِئٍ مُسْلِمٍ حَتَّى تَكُونَ فِيهِ عَشْرُ خِصَالٍ الْخَيْرُ مِنْهُ مَأْمُولٌ وَ الشَّرُّ مِنْهُ مَأْمُونٌ يَسْتَكْثِرُ قَلِيلَ الْخَيْرِ مِنْ غَيْرِهِ وَ يَسْتَقِلُّ كَثِيرَ الْخَيْرِ مِنْ نَفْسِهِ لَا يَسْأَمُ مِنْ طَلَبِ الْحَوَائِجِ إِلَيْهِ وَ لَا يَمَلُّ مِنْ طَلَبِ الْعِلْمِ طُولَ دَهْرِهِ الْفَقْرُ فِي اللَّهِ أَحَبُّ إِلَيْهِ مِنَ الْغِنَى وَ الذُّلُّ فِي اللَّهِ أَحَبُّ إِلَيْهِ مِنَ الْعِزِّ فِي عَدُوِّهِ وَ الْخُمُولُ أَشْهَى إِلَيْهِ مِنَ الشُّهْرَةِ ثُمَّ قَالَ(ع) الْعَاشِرَةُ وَ مَا الْعَاشِرَةُ قِيلَ لَهُ مَا هِيَ؟ قَالَ(ع): لَا يَرَى أَحَداً إِلَّا قَالَ هُوَ خَيْرٌ مِنِّي وَ أَتْقَى إِنَّمَا النَّاسُ رَجُلَانِ رَجُلٌ خَيْرٌ مِنْهُ وَ أَتْقَى وَ رَجُلٌ شَرٌّ مِنْهُ وَ أَدْنَى فَإِذَا لَقِيَ الَّذِي شَرٌّ مِنْهُ وَ أَدْنَى قَالَ لَعَلَّ خَيْرَ هَذَا بَاطِنٌ وَ هُوَ خَيْرٌ لَهُ وَ خَيْرِي ظَاهِرٌ وَ هُوَ شَرٌّ لِي وَ إِذَا رَأَى الَّذِي هُوَ خَيْرٌ مِنْهُ وَ أَتْقَى تَوَاضَعَ لَهُ لِيَلْحَقَ بِهِ فَإِذَا فَعَلَ ذَلِكَ فَقَدْ عَلَا مَجْدُهُ وَ طَابَ خَيْرُهُ وَ حَسُنَ ذِكْرُهُ وَ سَادَ أَهْلَ زَمَانِهِ»؛
عقل هيچ فرد مسلمانى كامل نگردد تا برخوردار از ده خصلت شود: 1- به خير او اميد باشد، 2- و از شرّش ايمنى، 3- خوبى و خير ديگران را بسيار شمارد، 4- و خير بسيار خود را اندك و ناچيز، 5- نه از مراجعه نيازمندان به خود خسته شود، 6- و نه در طول عمر از طلب و تحصيل علم و دانش ملول و خسته گردد، 7- فقر در راه خداوند از توانگرى در غير راه حقّ، 8- و خوارى در راه حقّ از سربلندى در راه دشمن خدا نزد او محبوبتر است، 9- نزد او؛ گمنامى از شهرت مطلوبتر است. سپس آن حضرت(عليه السّلام) افزود: دهم و چه دهمى؟
پرسيدند: آن چيست؟
فرمود: كسى را نبيند جز آنكه گويد: او از من بهتر و پرهيزگارتر است، همانا مردمان [در نزد او] دو دستهاند: يكى بهتر و پرهيزگارتر از او، و ديگرى بدتر و پستتر از او، پس چون با بدتر و پستتر از خود برخورد كند گويد: شايد نيكى و خيرش در باطن است، كه آن بخير او است، و خير و خوبى من آشكار است كه آن به شرّ من است. و هر گاه با كسى كه از او بهتر و پرهيزگارتر است برخورد كند در برابرش تواضع نمايد تا بدو ملحق گردد، پس هر گاه چنين كند مجد و بزرگواريش بالا گيرد و خيرش پاك و دلپسند، و نامش نيكو شود، و آقا و سرور مردم عصر خود گردد.
وَ سَأَلَهُ رَجُلٌ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ «وَ مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ»؟ فَقَالَ(ع): التَّوَكُّلُ دَرَجَاتٌ مِنْهَا أَنْ تَثِقَ بِهِ فِي أَمْرِكَ كُلِّهِ فِيمَا فَعَلَ بِكَ فَمَا فَعَلَ بِكَ كُنْتَ رَاضِياً وَ تَعْلَمَ أَنَّهُ لَمْ يَأْلُكَ خَيْراً وَ نَظَراً وَ تَعْلَمَ أَنَّ الْحُكْمَ فِي ذَلِكَ لَهُ فَتَتَوَكَّلَ عَلَيْهِ بِتَفْوِيضِ ذَلِكَ إِلَيْهِ وَ مِنْ ذَلِكَ الْإِيمَانُ بِغُيُوبِ اللَّهِ الَّتِي لَمْ يُحِطْ عِلْمُكَ بِهَا فَوَكَلْتَ عِلْمَهَا إِلَيْهِ وَ إِلَى أُمَنَائِهِ عَلَيْهَا وَ وَثِقْتَ بِهِ فِيهَا وَ فِي غَيْرِهَا؛
و مردى از آن حضرت(عليه السّلام) درباره اين آيه سؤال كرد: وَ مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ: «هر كس كه بر خدا توكّل كند، خدا او را كافى است». فرمود: توكّل بر خدا درجاتى دارد: يكى اين است كه در تمامى امور مربوط به تو هر چه در بارهات كند به او اعتماد كنى، و هر چه با تو كند راضى باشى و بدانى كه او از هيچ خير و رعايتى در بارهات كوتاهى نكرده، و نيز بدانى كه حكم و فرمان در اين جهت با او است، بنا بر اين با واگذارى امورت بخدا بر او توكّل كن، و يكى از اين امور اعتقاد و ايمان به غيب و امور پنهانى خدا است، همان كه دانش و فهم تو قدرت درك آن را ندارد، پس مىبايد كه علم آن را به او و به امنايش واگذارى، و در مورد آن امور پوشيده و غير آن بدو اعتماد داشته باشى.
وَ سَأَلَهُ أَحْمَدُ بْنُ نَجْمٍ عَنِ الْعُجْبِ الَّذِي يُفْسِدُ الْعَمَلَ؟ فَقَالَ(ع): الْعُجْبُ دَرَجَاتٌ مِنْهَا أَنْ يُزَيَّنَ لِلْعَبْدِ سُوءُ عَمَلِهِ فَيَرَاهُ حَسَناً فَيُعْجِبُهُ وَ يَحْسَبُ أَنَّهُ يُحْسِنُ صُنْعاً وَ مِنْهَا أَنْ يُؤْمِنَ الْعَبْدُ بِرَبِّهِ فَيَمُنُّ عَلَى اللَّهِ وَ لِلَّهِ الْمِنَّةُ عَلَيْهِ فِيه؛
و احمد بن نجم از آن حضرت پرسيد: خودبينى و عُجبى كه موجب تباهى عمل مىشود چيست؟ فرمود: عجب و خودبينى درجاتى دارد: يكى از آنها كردار زشتى است كه به نظر بنده جلوه كند و آن را خوب پندارد، و بخود ببالد و پندارد كار خوبى مىكند، و ديگر از درجات آن اينكه به پروردگار خود ايمان آورد و بواسطه آن بر خدا منّت گذارد، و حال اينكه خدا را در اين باره بر او منّت است.
قَالََ عَلِيُّ بْنُ مُوسَى الرِّضَا(ع): «لَا يَتِمُّ عَقْلُ امْرِئٍ مُسْلِمٍ حَتَّى تَكُونَ فِيهِ عَشْرُ خِصَالٍ الْخَيْرُ مِنْهُ مَأْمُولٌ وَ الشَّرُّ مِنْهُ مَأْمُونٌ يَسْتَكْثِرُ قَلِيلَ الْخَيْرِ مِنْ غَيْرِهِ وَ يَسْتَقِلُّ كَثِيرَ الْخَيْرِ مِنْ نَفْسِهِ لَا يَسْأَمُ مِنْ طَلَبِ الْحَوَائِجِ إِلَيْهِ وَ لَا يَمَلُّ مِنْ طَلَبِ الْعِلْمِ طُولَ دَهْرِهِ الْفَقْرُ فِي اللَّهِ أَحَبُّ إِلَيْهِ مِنَ الْغِنَى وَ الذُّلُّ فِي اللَّهِ أَحَبُّ إِلَيْهِ مِنَ الْعِزِّ فِي عَدُوِّهِ وَ الْخُمُولُ أَشْهَى إِلَيْهِ مِنَ الشُّهْرَةِ ثُمَّ قَالَ(ع) الْعَاشِرَةُ وَ مَا الْعَاشِرَةُ قِيلَ لَهُ مَا هِيَ؟ قَالَ(ع): لَا يَرَى أَحَداً إِلَّا قَالَ هُوَ خَيْرٌ مِنِّي وَ أَتْقَى إِنَّمَا النَّاسُ رَجُلَانِ رَجُلٌ خَيْرٌ مِنْهُ وَ أَتْقَى وَ رَجُلٌ شَرٌّ مِنْهُ وَ أَدْنَى فَإِذَا لَقِيَ الَّذِي شَرٌّ مِنْهُ وَ أَدْنَى قَالَ لَعَلَّ خَيْرَ هَذَا بَاطِنٌ وَ هُوَ خَيْرٌ لَهُ وَ خَيْرِي ظَاهِرٌ وَ هُوَ شَرٌّ لِي وَ إِذَا رَأَى الَّذِي هُوَ خَيْرٌ مِنْهُ وَ أَتْقَى تَوَاضَعَ لَهُ لِيَلْحَقَ بِهِ فَإِذَا فَعَلَ ذَلِكَ فَقَدْ عَلَا مَجْدُهُ وَ طَابَ خَيْرُهُ وَ حَسُنَ ذِكْرُهُ وَ سَادَ أَهْلَ زَمَانِهِ»؛
عقل هيچ فرد مسلمانى كامل نگردد تا برخوردار از ده خصلت شود: 1- به خير او اميد باشد، 2- و از شرّش ايمنى، 3- خوبى و خير ديگران را بسيار شمارد، 4- و خير بسيار خود را اندك و ناچيز، 5- نه از مراجعه نيازمندان به خود خسته شود، 6- و نه در طول عمر از طلب و تحصيل علم و دانش ملول و خسته گردد، 7- فقر در راه خداوند از توانگرى در غير راه حقّ، 8- و خوارى در راه حقّ از سربلندى در راه دشمن خدا نزد او محبوبتر است، 9- نزد او؛ گمنامى از شهرت مطلوبتر است. سپس آن حضرت(عليه السّلام) افزود: دهم و چه دهمى؟
پرسيدند: آن چيست؟
فرمود: كسى را نبيند جز آنكه گويد: او از من بهتر و پرهيزگارتر است، همانا مردمان [در نزد او] دو دستهاند: يكى بهتر و پرهيزگارتر از او، و ديگرى بدتر و پستتر از او، پس چون با بدتر و پستتر از خود برخورد كند گويد: شايد نيكى و خيرش در باطن است، كه آن بخير او است، و خير و خوبى من آشكار است كه آن به شرّ من است. و هر گاه با كسى كه از او بهتر و پرهيزگارتر است برخورد كند در برابرش تواضع نمايد تا بدو ملحق گردد، پس هر گاه چنين كند مجد و بزرگواريش بالا گيرد و خيرش پاك و دلپسند، و نامش نيكو شود، و آقا و سرور مردم عصر خود گردد.
وَ سَأَلَهُ رَجُلٌ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ «وَ مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ»؟ فَقَالَ(ع): التَّوَكُّلُ دَرَجَاتٌ مِنْهَا أَنْ تَثِقَ بِهِ فِي أَمْرِكَ كُلِّهِ فِيمَا فَعَلَ بِكَ فَمَا فَعَلَ بِكَ كُنْتَ رَاضِياً وَ تَعْلَمَ أَنَّهُ لَمْ يَأْلُكَ خَيْراً وَ نَظَراً وَ تَعْلَمَ أَنَّ الْحُكْمَ فِي ذَلِكَ لَهُ فَتَتَوَكَّلَ عَلَيْهِ بِتَفْوِيضِ ذَلِكَ إِلَيْهِ وَ مِنْ ذَلِكَ الْإِيمَانُ بِغُيُوبِ اللَّهِ الَّتِي لَمْ يُحِطْ عِلْمُكَ بِهَا فَوَكَلْتَ عِلْمَهَا إِلَيْهِ وَ إِلَى أُمَنَائِهِ عَلَيْهَا وَ وَثِقْتَ بِهِ فِيهَا وَ فِي غَيْرِهَا؛
و مردى از آن حضرت(عليه السّلام) درباره اين آيه سؤال كرد: وَ مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ: «هر كس كه بر خدا توكّل كند، خدا او را كافى است». فرمود: توكّل بر خدا درجاتى دارد: يكى اين است كه در تمامى امور مربوط به تو هر چه در بارهات كند به او اعتماد كنى، و هر چه با تو كند راضى باشى و بدانى كه او از هيچ خير و رعايتى در بارهات كوتاهى نكرده، و نيز بدانى كه حكم و فرمان در اين جهت با او است، بنا بر اين با واگذارى امورت بخدا بر او توكّل كن، و يكى از اين امور اعتقاد و ايمان به غيب و امور پنهانى خدا است، همان كه دانش و فهم تو قدرت درك آن را ندارد، پس مىبايد كه علم آن را به او و به امنايش واگذارى، و در مورد آن امور پوشيده و غير آن بدو اعتماد داشته باشى.
وَ سَأَلَهُ أَحْمَدُ بْنُ نَجْمٍ عَنِ الْعُجْبِ الَّذِي يُفْسِدُ الْعَمَلَ؟ فَقَالَ(ع): الْعُجْبُ دَرَجَاتٌ مِنْهَا أَنْ يُزَيَّنَ لِلْعَبْدِ سُوءُ عَمَلِهِ فَيَرَاهُ حَسَناً فَيُعْجِبُهُ وَ يَحْسَبُ أَنَّهُ يُحْسِنُ صُنْعاً وَ مِنْهَا أَنْ يُؤْمِنَ الْعَبْدُ بِرَبِّهِ فَيَمُنُّ عَلَى اللَّهِ وَ لِلَّهِ الْمِنَّةُ عَلَيْهِ فِيه؛
و احمد بن نجم از آن حضرت پرسيد: خودبينى و عُجبى كه موجب تباهى عمل مىشود چيست؟ فرمود: عجب و خودبينى درجاتى دارد: يكى از آنها كردار زشتى است كه به نظر بنده جلوه كند و آن را خوب پندارد، و بخود ببالد و پندارد كار خوبى مىكند، و ديگر از درجات آن اينكه به پروردگار خود ايمان آورد و بواسطه آن بر خدا منّت گذارد، و حال اينكه خدا را در اين باره بر او منّت است.
(تحف العقول عن آل الرسول:443)