تسلیت شهادت جانگداز امام هادی(ع)
۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۲
۱۸:۲۱
۱,۴۸۶
خلاصه خبر :
آخرین رویداد ها
-
ولادت با سعادت امیرالمؤمنین؛ علی بن ابیطالب(علیه السلام) تبریک و تهنیت باد
-
ولادت با سعادت حضرت جواد الائمه(علیه السلام) تبریک و تهنیت باد
-
انتصاب ناشایست هم شعبهای از شعوب جور و خیانت است
-
شورای عالی انقلاب فرهنگی موضوع واگذاری مسئولیتها را ساماندهی کند
-
علم اصول، منطق فهم دین
-
جشن میلاد حضرت زهرا(س) و آئین عمامهگذاری در حسینیه دفتر آیت الله فاضل لنکرانی
فرا رسیدن ایام شهادت جانگداز حضرت امام علی النقی(ع)
را به محضر امام زمان(ع) و تمام شیعیان تسلیت و تعزیت عرض میکنیم.
به همین مناسبت حدیثی گهربار از امام هادی(ع) تقدیم محبان و پیروان حضرتش میشود:
قَالَ الْحَسَنُ بْنُ مَسْعُودٍ: «دَخَلْتُ عَلَى أَبِي الْحَسَنِ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ(ع) وَ قَدْ نُكِبَتْ إِصْبَعِي وَ تَلَقَّانِي رَاكِبٌ وَ صَدَمَ كَتِفِي وَ دَخَلْتُ فِي زَحْمَةٍ فَخَرَقُوا عَلَيَّ بَعْضَ ثِيَابِي فَقُلْتُ كَفَانِي اللَّهُ شَرَّكَ مِنْ يَوْمٍ فَمَا أَيْشَمَكَ فَقَالَ ع لِي يَا حَسَنُ هَذَا وَ أَنْتَ تَغْشَانَا تَرْمِي بِذَنْبِكَ مَنْ لَا ذَنْبَ لَهُ قَالَ الْحَسَنُ فَأَثَاب إِلَيَّ عَقْلِي وَ تَبَيَّنْتُ خَطَئِي فَقُلْتُ يَا مَوْلَايَ أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ فَقَالَ يَا حُسْنُ مَا ذَنْبُ الْأَيَّامِ حَتَّى صِرْتُمْ تَتَشَأَّمُونَ بِهَا إِذَا جُوزِيتُمْ بِأَعْمَالِكُمْ فِيهَا قَالَ الْحَسَنُ أَنَا أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ أَبَداً وَ هِيَ تَوْبَتِي يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ قَالَ ع وَ اللَّهِ مَا يَنْفَعُكُمْ وَ لَكِنَّ اللَّهَ يُعَاقِبُكُمْ بِذَمِّهَا عَلَى مَا لَا ذَمَّ عَلَيْهَا فِيهِ أَ مَا عَلِمْتَ يَا حَسَنُ أَنَّ اللَّهَ هُوَ الْمُثِيبُ وَ الْمُعَاقِبُ وَ الْمُجَازِي بِالْأَعْمَالِ عَاجِلًا وَ آجِلًا قُلْتُ بَلَى يَا مَوْلَايَ قَالَ ع لَا تَعُدْ وَ لَا تَجْعَلْ لِلْأَيَّامِ صُنْعاً فِي حُكْمِ اللَّهِ قَالَ الْحَسَنُ بَلَى يَا مَوْلَاي»؛
(تحف العقول عن آل الرسول: 482)
قَالَ الْحَسَنُ بْنُ مَسْعُودٍ: «دَخَلْتُ عَلَى أَبِي الْحَسَنِ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ(ع) وَ قَدْ نُكِبَتْ إِصْبَعِي وَ تَلَقَّانِي رَاكِبٌ وَ صَدَمَ كَتِفِي وَ دَخَلْتُ فِي زَحْمَةٍ فَخَرَقُوا عَلَيَّ بَعْضَ ثِيَابِي فَقُلْتُ كَفَانِي اللَّهُ شَرَّكَ مِنْ يَوْمٍ فَمَا أَيْشَمَكَ فَقَالَ ع لِي يَا حَسَنُ هَذَا وَ أَنْتَ تَغْشَانَا تَرْمِي بِذَنْبِكَ مَنْ لَا ذَنْبَ لَهُ قَالَ الْحَسَنُ فَأَثَاب إِلَيَّ عَقْلِي وَ تَبَيَّنْتُ خَطَئِي فَقُلْتُ يَا مَوْلَايَ أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ فَقَالَ يَا حُسْنُ مَا ذَنْبُ الْأَيَّامِ حَتَّى صِرْتُمْ تَتَشَأَّمُونَ بِهَا إِذَا جُوزِيتُمْ بِأَعْمَالِكُمْ فِيهَا قَالَ الْحَسَنُ أَنَا أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ أَبَداً وَ هِيَ تَوْبَتِي يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ قَالَ ع وَ اللَّهِ مَا يَنْفَعُكُمْ وَ لَكِنَّ اللَّهَ يُعَاقِبُكُمْ بِذَمِّهَا عَلَى مَا لَا ذَمَّ عَلَيْهَا فِيهِ أَ مَا عَلِمْتَ يَا حَسَنُ أَنَّ اللَّهَ هُوَ الْمُثِيبُ وَ الْمُعَاقِبُ وَ الْمُجَازِي بِالْأَعْمَالِ عَاجِلًا وَ آجِلًا قُلْتُ بَلَى يَا مَوْلَايَ قَالَ ع لَا تَعُدْ وَ لَا تَجْعَلْ لِلْأَيَّامِ صُنْعاً فِي حُكْمِ اللَّهِ قَالَ الْحَسَنُ بَلَى يَا مَوْلَاي»؛
(تحف العقول عن آل الرسول: 482)
حسن بن مسعود میگويد: خدمت امام هادى(عليه السّلام) رسيدم -در حالى كه انگشتم خراش خورده؛ و شانهام در اثر برخورد با راكبى صدمه ديده بود، و نيز در اثر ورود به ازدحام مردم برخى از لباسهايم پاره شده بود- و گفتم: خدا مرا از شرّ امروز نجات دهد، ای امروز چقدر شوم بودى!
پس آن حضرت(عليه السّلام) به من فرمود: اى حسن، تو هم با اينكه با ما رفت و آمد دارى، گناهت را به گردن بىگناهان مىاندازى؟!
حسن گفت: [با شنيدن اين سخن] حواسم جمع شد و عقلم من باز آمد و به خطايم پى بردم.
عرض كردم: مولاى من! از خدا آمرزش مىطلبم.
امام(ع) فرمود: اى حسن، مگر روزها چه گناهى دارند كه چون جزاى كردار خود را مىبينيد آنها را شوم پنداشته و بد مىگوئيد؟!
حسن گفت: تا آخر عمر استغفار خواهم كرد، آيا آن توبهام به حساب مىآيد اى زاده رسول خدا؟
فرمود: بخدا سوگند آن [بدگوئيها] شما را سودى نبخشد، بلكه خداوند شما را به مذمّت كردن بىگناهان مجازات مىكند، اى حسن، مگر نميدانى آن كس كه در برابر اعمال و كردار در اين سرا و آن سرا ثواب دهد و كيفر نمايد و تلافى كند، تنها خدا است؟
گفتم: اينگونه است مولاى من.
فرمود: ديگر تكرار مكن، و براى روزها هيچ تأثيرى در فرمان و حكم خدا قائل مشو!
حسن گفت: بروى چشم، آقاى من.
پس آن حضرت(عليه السّلام) به من فرمود: اى حسن، تو هم با اينكه با ما رفت و آمد دارى، گناهت را به گردن بىگناهان مىاندازى؟!
حسن گفت: [با شنيدن اين سخن] حواسم جمع شد و عقلم من باز آمد و به خطايم پى بردم.
عرض كردم: مولاى من! از خدا آمرزش مىطلبم.
امام(ع) فرمود: اى حسن، مگر روزها چه گناهى دارند كه چون جزاى كردار خود را مىبينيد آنها را شوم پنداشته و بد مىگوئيد؟!
حسن گفت: تا آخر عمر استغفار خواهم كرد، آيا آن توبهام به حساب مىآيد اى زاده رسول خدا؟
فرمود: بخدا سوگند آن [بدگوئيها] شما را سودى نبخشد، بلكه خداوند شما را به مذمّت كردن بىگناهان مجازات مىكند، اى حسن، مگر نميدانى آن كس كه در برابر اعمال و كردار در اين سرا و آن سرا ثواب دهد و كيفر نمايد و تلافى كند، تنها خدا است؟
گفتم: اينگونه است مولاى من.
فرمود: ديگر تكرار مكن، و براى روزها هيچ تأثيرى در فرمان و حكم خدا قائل مشو!
حسن گفت: بروى چشم، آقاى من.