حضور حضرت آیت الله العظمی فاضل لنکرانی(قده) در تحصن روحانيون در هشتم بهمن 57
۱۱ بهمن ۱۳۹۲
۱۵:۱۳
۱,۹۲۶
خلاصه خبر :
آخرین رویداد ها
-
ولادت با سعادت امیرالمؤمنین؛ علی بن ابیطالب(علیه السلام) تبریک و تهنیت باد
-
استدلالهای قرآنی امام جواد(علیهالسلام)
-
یکی از نقاط افتخارآمیز نظام جمهوری اسلامی، کمیته امداد است
-
انتصاب ناشایست هم شعبهای از شعوب جور و خیانت است
-
شورای عالی انقلاب فرهنگی موضوع واگذاری مسئولیتها را ساماندهی کند
-
علم اصول، منطق فهم دین
حضور پررنگ روحانيت در عرصههاي سياسي در دو سده اخير، همواره مهم ارزيابي شده است اما برخي از مقاطع آن به حق به موقع، به حق و گاه سرنوشت ساز بوده است. يكي از اين مقاطع، تحصن روحانيون سرشناس در هشتم بهمن ماه 1357 ميباشد كه بازگشت امام خميني به كشور و به تبع آن سقوط حكومت پهلوي را تسريع كرد.
در آخرين روزهاي حكومت پهلوي، محمدرضا پهلوي كه خطر را بيش از پيش احساس ميكرد با انتخاب شاپور بختيار به نخست وزيري و تعيين شوراي سلطنت به رياست سيدجلال الدين تهراني، روز 26 دي ماه 1357 براي هميشه ايران را ترك كرد. اين فرار انتظار تاريخي ايرانيان را بر آورده كرده و موجبات شادي همگان را فراهم كرد. لذا امام خميني همان روز ضمن تبريك اين پيروزي، اعلام كرد: "بازگشت من به ايران در اولين فرصت مناسب انجام خواهد شد"1 امام همچنين در سيام دي ماه، طي اعلاميهاي خطاب به مردم ايران تأكيد كرد: "اين جانب ان شاءالله تعالي بزودي به شما ميپيوندم تا در خدمت شما باشم و با همت شجاعانه شما به رفع مشكلات كوشا بوده و با هم صدا و هم قدم شدن همه اقشار ملت بر فسادها غلبه كنيم. دوستان عزيزم! خود را براي خدمت به اسلام و ملت محروم مهيا كنيد. كمر به خدمت بندگان خدا كه خدمت به خداست ببنديد. من با توفيق خداوند تعالي پس از چند روزي در خدمت شما خواهم بود و در پشت سر شما به سربازي خود ادامه خواهم داد."2 از اين رو مقرر شد امام در روز جمعه ششم بهمن با عزيمت به كشور در بهشت زهرا سخنراني نمايد: "ان شاءالله اگر امكان باشد در بهشت زهرا راه خودمان را اعلام ميكنيم؛ و كارهايي را كه مقدمتاً بايد انجام داد اعلام خواهم كرد".3
در پي اين تصميم، امام خميني روز پنج شنبه پنجم بهمن، در ديدار با كاركنان اقامتگاه خود در نوفل لوشاتو اظهار داشت: "من از خداي تبارك و تعالي سلامت همه شما را ميخواهم و از اينكه اين مدت شماها زحمت كشيديد عذر ميخواهم. خداوند شما همه را حفظ بكند و سلامت بدارد. و ما حالا ميرويم به اين مملكت ببينيم كه آيا چه ميشود. هر چه كه بشود هم، ما بنا داريم كه برويم". امام در اين ديدار بخاطر خطرات احتمالي سفر بيان داشت: "من اين را هم بايد بگويم به شما آقايان كه- به آقاي يزدي و بعضي از آقايان گفتم- كه من بيعتم را از شماها برداشتم؛ عرض ميكنم كه ممكن است كه آن طوري كه اينها تهيه ديدند در اين سفر خطر در كار باشد و من ميل ندارم كه به خاطر من شما خداي نخواسته در خطر بيفتيد. من سِنم ديگر گذشته، شما حالا جوان هستيد.".4
اما دولت بختيار كه تمامي ژست ملي گرايي خود را با آمدن امام بر باد رفته ميديد، دستور داد فرودگاههاي كشور بسته شوند. امام نيز در روز پنجم بهمن بعد از بسته شدن فرودگاهها طي اعلاميهاي اعلام كرد: "من از ملت ايران خصوصاً اهالي شهرستانها و روستاهاي كشور كه متحمل زحمت شده و از نقاط دور و نزديك به تهران آمدهاند، تشكر ميكنم. اميدوارم تا با ميزبانان خود، اهالي محترم و آگاه تهران همگامي كرده و در راهپيمايي آنان شركت كنند؛ و مظالم دولت حيلهگر و غير قانوني را افشا نمايند. از اينكه ايادي اجانب، فرودگاههاي سراسر ايران را به روي من بستهاند، بناچار تصميم گرفتم كه روز يكشنبه 29 صفر(هشتم بهمن) به كشور برگشته و چون سربازي در كنار شما به مبارزه عليه استعمار و استبداد تا پيروزي نهايي ادامه دهم" 5
بختيار در شرايطي كه اعتراضات به بستن فرودگاهها به اوج خود رسيده بود، دست به ترفند جديدي زد و اعلام كرد به پاريس ميرود تا در باره آينده كشور با امام مذاكره كند6 وي همچنين در مصاحبه با خبرگزاريهاي غربي، بازگشت امام را زود دانست و تأكيد كرد ايشان بايد براي تضمين امنيت خود!، به دولت فرصت برنامه ريزي دهد7.
امام هم در هفتم بهمن آشكارا اعلام كرد: "آنچه ذكر شده است كه شاپور بختيار را با سمت نخستوزيري من ميپذيرم، دروغ است بلكه تا استعفا ندهد او را نميپذيرم؛ چون او را قانوني نميدانم. حضرات آقايان به ملت ابلاغ فرماييد كه توطئه اي در دست اجراست و از اين امور جاريه گول نخوريد. من با بختيار تفاهمي نكردهام و آنچه سابق گفته است كه گفتگو بين او و من بوده، دروغ محض است. ملت بايد موضع خود را حفظ كنند و مراقب توطئه ها باشند"8 و چون دولت بستن فرودگاهها را تمديد كرد، همان روز افزودند: "تا فرودگاه بسته باشد نخواهم رفت؛ و به محض باز شدن، خودم را به هم ميهنانم خواهم رساند تا در كنار آنان يا پيروز شوم و يا كشته."9 و مصممانه در هشتم بهمن اعلام كرد " من بنا داشتم كه بروم پيش رفقاي ايراني و در صف آنها خدمت بكنم و ميل داشتم كه اگر آنها برايشان غمي وارد ميشود من هم شريك باشم؛ اگر خداي نخواسته خون آنها بريزد من هم با آنها شريك باشم؛ لكن دست خيانتكارها باز از آستين درآمد و به توهّم اينكه اگر ما برويم به ايران، براي آنها مثلًا بد ميشود يا براي اربابها، به نفع اربابها نيست، از رفتنها و رفتن من ممانعت كردند و راهها را بستند. و من ان شاءالله در فرصت اول، همان برنامهاي را كه براي رفتن داشتم، دارم"10
مردم با دريافت خبر بسته شدن فرودگاهها در تظاهرات عظيمي خواستار بازگشت امام شدند، حتي جلال الدين تهراني رئيس شوراي سلطنت نيز در پاريس به خدمت امام رسيده استعفاي خود را تقديم ايشان نمود. اما بختيار با تمامي اين رخدادها كه خبر از سقوط قطعي رژيم و پيروزي انقلاب داشت همچنان بر ادامه فعاليتهاي خود اصرار داشت و با بسته نگه داشتن فرودگاهها سعي ميكرد بازگشت امام را منتفي و يا حداقل به تعويق اندازد. در اين شرايط روحانيون مبارز دست به اقدامي هوشمندانه و جدي زده و در واكنش به اقدامات بختيار با اقدامي هماهنگ در مسجد دانشگاه تهران تحصن نموده و اعلام كردند تا زماني كه امام باز نگردد دست از تحصن نخواهند كشيد.
در آخرين روزهاي حكومت پهلوي، محمدرضا پهلوي كه خطر را بيش از پيش احساس ميكرد با انتخاب شاپور بختيار به نخست وزيري و تعيين شوراي سلطنت به رياست سيدجلال الدين تهراني، روز 26 دي ماه 1357 براي هميشه ايران را ترك كرد. اين فرار انتظار تاريخي ايرانيان را بر آورده كرده و موجبات شادي همگان را فراهم كرد. لذا امام خميني همان روز ضمن تبريك اين پيروزي، اعلام كرد: "بازگشت من به ايران در اولين فرصت مناسب انجام خواهد شد"1 امام همچنين در سيام دي ماه، طي اعلاميهاي خطاب به مردم ايران تأكيد كرد: "اين جانب ان شاءالله تعالي بزودي به شما ميپيوندم تا در خدمت شما باشم و با همت شجاعانه شما به رفع مشكلات كوشا بوده و با هم صدا و هم قدم شدن همه اقشار ملت بر فسادها غلبه كنيم. دوستان عزيزم! خود را براي خدمت به اسلام و ملت محروم مهيا كنيد. كمر به خدمت بندگان خدا كه خدمت به خداست ببنديد. من با توفيق خداوند تعالي پس از چند روزي در خدمت شما خواهم بود و در پشت سر شما به سربازي خود ادامه خواهم داد."2 از اين رو مقرر شد امام در روز جمعه ششم بهمن با عزيمت به كشور در بهشت زهرا سخنراني نمايد: "ان شاءالله اگر امكان باشد در بهشت زهرا راه خودمان را اعلام ميكنيم؛ و كارهايي را كه مقدمتاً بايد انجام داد اعلام خواهم كرد".3
در پي اين تصميم، امام خميني روز پنج شنبه پنجم بهمن، در ديدار با كاركنان اقامتگاه خود در نوفل لوشاتو اظهار داشت: "من از خداي تبارك و تعالي سلامت همه شما را ميخواهم و از اينكه اين مدت شماها زحمت كشيديد عذر ميخواهم. خداوند شما همه را حفظ بكند و سلامت بدارد. و ما حالا ميرويم به اين مملكت ببينيم كه آيا چه ميشود. هر چه كه بشود هم، ما بنا داريم كه برويم". امام در اين ديدار بخاطر خطرات احتمالي سفر بيان داشت: "من اين را هم بايد بگويم به شما آقايان كه- به آقاي يزدي و بعضي از آقايان گفتم- كه من بيعتم را از شماها برداشتم؛ عرض ميكنم كه ممكن است كه آن طوري كه اينها تهيه ديدند در اين سفر خطر در كار باشد و من ميل ندارم كه به خاطر من شما خداي نخواسته در خطر بيفتيد. من سِنم ديگر گذشته، شما حالا جوان هستيد.".4
اما دولت بختيار كه تمامي ژست ملي گرايي خود را با آمدن امام بر باد رفته ميديد، دستور داد فرودگاههاي كشور بسته شوند. امام نيز در روز پنجم بهمن بعد از بسته شدن فرودگاهها طي اعلاميهاي اعلام كرد: "من از ملت ايران خصوصاً اهالي شهرستانها و روستاهاي كشور كه متحمل زحمت شده و از نقاط دور و نزديك به تهران آمدهاند، تشكر ميكنم. اميدوارم تا با ميزبانان خود، اهالي محترم و آگاه تهران همگامي كرده و در راهپيمايي آنان شركت كنند؛ و مظالم دولت حيلهگر و غير قانوني را افشا نمايند. از اينكه ايادي اجانب، فرودگاههاي سراسر ايران را به روي من بستهاند، بناچار تصميم گرفتم كه روز يكشنبه 29 صفر(هشتم بهمن) به كشور برگشته و چون سربازي در كنار شما به مبارزه عليه استعمار و استبداد تا پيروزي نهايي ادامه دهم" 5
بختيار در شرايطي كه اعتراضات به بستن فرودگاهها به اوج خود رسيده بود، دست به ترفند جديدي زد و اعلام كرد به پاريس ميرود تا در باره آينده كشور با امام مذاكره كند6 وي همچنين در مصاحبه با خبرگزاريهاي غربي، بازگشت امام را زود دانست و تأكيد كرد ايشان بايد براي تضمين امنيت خود!، به دولت فرصت برنامه ريزي دهد7.
امام هم در هفتم بهمن آشكارا اعلام كرد: "آنچه ذكر شده است كه شاپور بختيار را با سمت نخستوزيري من ميپذيرم، دروغ است بلكه تا استعفا ندهد او را نميپذيرم؛ چون او را قانوني نميدانم. حضرات آقايان به ملت ابلاغ فرماييد كه توطئه اي در دست اجراست و از اين امور جاريه گول نخوريد. من با بختيار تفاهمي نكردهام و آنچه سابق گفته است كه گفتگو بين او و من بوده، دروغ محض است. ملت بايد موضع خود را حفظ كنند و مراقب توطئه ها باشند"8 و چون دولت بستن فرودگاهها را تمديد كرد، همان روز افزودند: "تا فرودگاه بسته باشد نخواهم رفت؛ و به محض باز شدن، خودم را به هم ميهنانم خواهم رساند تا در كنار آنان يا پيروز شوم و يا كشته."9 و مصممانه در هشتم بهمن اعلام كرد " من بنا داشتم كه بروم پيش رفقاي ايراني و در صف آنها خدمت بكنم و ميل داشتم كه اگر آنها برايشان غمي وارد ميشود من هم شريك باشم؛ اگر خداي نخواسته خون آنها بريزد من هم با آنها شريك باشم؛ لكن دست خيانتكارها باز از آستين درآمد و به توهّم اينكه اگر ما برويم به ايران، براي آنها مثلًا بد ميشود يا براي اربابها، به نفع اربابها نيست، از رفتنها و رفتن من ممانعت كردند و راهها را بستند. و من ان شاءالله در فرصت اول، همان برنامهاي را كه براي رفتن داشتم، دارم"10
مردم با دريافت خبر بسته شدن فرودگاهها در تظاهرات عظيمي خواستار بازگشت امام شدند، حتي جلال الدين تهراني رئيس شوراي سلطنت نيز در پاريس به خدمت امام رسيده استعفاي خود را تقديم ايشان نمود. اما بختيار با تمامي اين رخدادها كه خبر از سقوط قطعي رژيم و پيروزي انقلاب داشت همچنان بر ادامه فعاليتهاي خود اصرار داشت و با بسته نگه داشتن فرودگاهها سعي ميكرد بازگشت امام را منتفي و يا حداقل به تعويق اندازد. در اين شرايط روحانيون مبارز دست به اقدامي هوشمندانه و جدي زده و در واكنش به اقدامات بختيار با اقدامي هماهنگ در مسجد دانشگاه تهران تحصن نموده و اعلام كردند تا زماني كه امام باز نگردد دست از تحصن نخواهند كشيد.
براي جلوگيري از توجه و پيش دستي رژيم، ابتدا آيات مرتضي مطهري، حسينعلي منتظري و علي مشكيني و گروهي ديگر از روحانيون سرشناس، از مدرسه علوي به سوي دانشگاه تهران حركت كرده و در مسجد دانشگاه مستقر شدند. سپس بسياري از روحانيون قم و تهران مانند سيدمحمود طالقاني و نيز علماي شهرستانها كه جهت استقبال از امام خميني به تهران سفر كرده بودند، به آنها پيوستند.11
آيات محمد رضا توسلي، يوسف صانعي، احمدآذري قمي، فاضل لنکرانی، طاهري خرم آبادي، احمد جنتي، راستي كاشاني، محمدمومن، از جمله افراد حاضر در اين تحصن بودند.
روحانيون متحصن در اولين اعلاميه خود اعلام كردند:"ملت مسلمان ايران! حكومت غير قانوني و غاصب شاهپور بختيار با بيشرمي و اهانت به حيثيت ملت ايران روي پيشينيان نوكر صفت خود را سفيد كرد. در روز جمعه 6 بهمن در تهران و تبريز و رشت و گرگان و آبادان و سنندج و بعضي از شهرستانهاي ديگر دست به كشتار فجيع و وحشيانه زده و با بستن فرودگاههاي كشور بر روي رهبر محبوب ملت، آيتالله العظمي امام خميني دام ظله احساسات پاك مردم شرافتمند ايران را كه با قلبي لبريز از عشق و ديدگان پر اشك و شوق در انتظار مقدم فرخنده رهبر عظيم الشان خود بود سخت جريحهدار ساخت و خشم سهمگين ملت ايران را كه ريشه او و اربابانش را خواهد سوخت، بيش از پيش برانگيخت. اينجانبان به عنوان اعتراض به اعمال ضد انساني دولت غير قانوني بختيار از ساعت 9 صبح روز يكشنبه 8 بهمن ماه جاري تا بازگشت حضرت آيتالله العظمي امام خميني دام ظله به وطن با آغوش پر از مهر ملت، در مسجد دانشگاه تهران تحصن اختيار ميكنيم، و از اين محل مقدس در كنار برادران دانشجوي خود، نداي حق طلبانه خود را به گوش جهانيان خواهيم رساند. برقرار باد جمهوري اسلامي به رهبري امام خميني"12
برنامه اصلي متحصنين راهپيمايي دسته جمعي مردم و روحانيت در محوطه دانشگاه و سپس سخنراني در مسجد دانشگاه بود كه بازتاب بسيار زيادي در خارج دانشگاه داشت. حضور حدود سيصد خبرنگار از خبرگزاريهاي مختلف در تحصن، زمينه خوبي براي مصاحبه با خبرگزاريهاي خارجي و تبليغ براي نهضت فراهم كرد.
با انتشار خبر تحصن علما و روحانيون در مسجد دانشگاه تهران، مردم تهران و مسافريني كه شهرهاي مختلف براي استقبال از امام آمده بودند و در تهران به سر ميبردند، به صورت دسته جمعي در حالي كه نوحه خوانده و شعار سر ميدادند خود را به محل اجتماع متحصنين رسانده و پس از شركت در مجمع علماي متحصن و شعار دادن و عزاداري و سينه زني خارج ميشدند. در اين دستهها و گروهها صنوف و اقشار مختلف مردم اعم از بازاري، دانشجو، كارگر، كارمند، كشاورز و روحاني از مرد و زن شركت داشتند. چنان كه گروهي از مردم مايحتاج متحصنان را تهيه ميكردند.
صدور اعلاميههايي از سوي مجامع مختلف از جمله شوراي مركزي هماهنگي سازمانهاي دولتي و ملي ايران، جامعه اسلامي دانشگاهيان، انجمن اسلامي معلمان، نويسندگان و علما و روحانيون شهرستانها در حمايت از روحانيون، به اين تحصن ابعاد تازهاي داده بود.13
از طرف آيات عظام قم و مدرسين عالي مقام مشهد و ديگر بزرگان ديني نيز، طي تلگرافهايي تحصن روحانيون تبريك گفته شد و ايشان آمادگي خود را براي هرگونه كمك به متحصنين اعلام داشتند. روز نهم بهمن روحانيون قم نيز به تأسي از روحانيت تهران، با صدور اعلاميهاي در مسجد اعظم قم اعلام تحصن كرد. همچنين عدهاي از مردم در ساير شهرها نيز به تظاهرات و تحصن در مساجد و دانشگاهها پرداختند.14
از جمله وقايعي كه در ارتباط با تحصن روحانيون در دانشگاه تهران به وقوع پيوست كشتار مردم در ميدان انقلاب (24 اسفند) بود. در اين واقعه بيش از يكصد نفر از مردم به شهادت رسيدند و حدود چهارصد نفر مجروح شدند، بعضي از اتوبوسهاي ژاندارمري و شركت واحد بر اثر خشم مردم به آتش كشيده شده و ميدان 24 اسفند (انقلاب) و خيابان 30 متري با خون پاك شهدا رنگين شد. امام خميني در پيامي به مناسبت اين كشتار و قتل عامهايي كه در همين زمان در تهران و شهرستانها انجام ميشد از مردم خواست تا پيروزي نهايي مقاوم و استوار در مقابل دژخيمان ايستادگي كنند در قسمتي از پيام امام آمده است: "ملت عزيز! دوستان من! نه به وعدههاي پوچ دولتهاي غيرقانوني اعتنا كنيد، و نه از هياهوي دژخيمان بهراسيد. نهضت مقدس را پيش رانيد و به آخر رسانيد، و دست اجانب و نوكرهاي از خدا بيخبرشان را از كشور عزيز قطع كنيد."15
با توجه به وقايع رخ داده دامنه تحصن نيز گسترش پيدا ميكرد به طوري كه در روز سوم تحصن يعني دهم بهمن 1357 با پيوستن عدهاي بيشتر به اين تحصن بيش از 2000 نفر در مسجد دانشگاه تهران تجمع كرده و همچنان خواستار بازگشت فوري و بيقيد و شرط رهبر كبير انقلاب به ميهن بودند. از جمله علما و شخصيتهاي مهمي كه به تحصن پيوستند آيتالله شهيد بهشتي و آيتالله صدوقي بودند. آيات عظام سيدمحمدرضا گلپايگاني و سيد شهاب الدين مرعشي نيز در روز 11 بهمن در تحصن روحانيون قم شركت كرده با ارسال نامهاي خطاب به علماي تهران حمايت خود را از آنها اعلام كردند.
روحانيون متحصن همچنان به مبارزه ادامه داده و اقشار و گروههاي مختلف نيز يكي پس از ديگري حمايت خودشان را از آنان اعلام ميداشتند. از جمله مجامع، محافل و گروههايي كه حمايت خود را از متحصنين اعلام كردند عبارت بودند از: دانشگاهيان تبريز، سنديكاي مشترك كاركنان صنعت نفت، جامعه هيئت علمي دانشگاه علم و صنعت، هزاران نفر از محصلين علوم ديني، انجمن اسلامي معلمان، اعضاي هيئت علمي دانشگاه ملي ايران، اعضاي هئيت مديره سنديكاي نويسندگان و خبرنگاران مطبوعات و...
در يكي از بيانيههاي اعلام حمايت از روحانيون متحصن آمده بود: "تحصن روحانيت مبارز در مسجد دانشگاه تهران در حقيقت نشانه بارزي است از پيوند روحانيت و دانشگاهيان براي مبارزه با ظلم و خودكامگي و جهاد در راه عدل و آزادي..."
تلاشهاي روحانيون به عنوان رهبر حركتهاي مردمي سرانجام نتيجه داد و اقدام به موقع روحانيت در تحصن در دانشگاه تهران كه نمادي از وحدت حوزه و دانشگاه و اتحاد روحانيون و دانشگاهيان به شمار ميرفت، باعث گرديده دولت بختيار مجبور به تسليم شده و مقدمات ورود امام خميني را به تهران پس از 14 سال تبعيد فراهم آورد و امام خميني در 12 بهمن 1357 پرواز 747 شركت هواپيمايي ايرفرانس كه به "پرواز انقلاب" مشهور گشت در فرودگاه مهر آباد به زمين نشست.
*- روحانيون مبارز دست به اقدامي هوشمندانه و جدي زده و در واكنش به اقدامات بختيار در ممانعت از برگشت امام، با اقدامي هماهنگ در مسجد دانشگاه تهران تحصن كردند
*- برنامه اصلي متحصنين راهپيمايي دسته جمعي مردم و روحانيت در محوطه دانشگاه و سپس سخنراني در مسجد دانشگاه بود كه بازتاب بسيار زيادي در خارج دانشگاه داشت
*- روز نهم بهمن روحانيون قم نيز به تأسي از روحانيت تهران، با صدور اعلاميهاي در مسجد اعظم قم اعلام تحصن كرد
*- آيات عظام سيدمحمدرضا گلپايگاني و سيد شهاب الدين مرعشي نيز در روز 11 بهمن در تحصن روحانيون قم شركت كرده با ارسال نامهاي خطاب به علماي تهران حمايت خود را از آنها اعلام كردند.
پاورقيها:
1. صحيفه امام، ج5، ص: 481
2. همان، ص 502
3. صحيفه امام، ج5، ص: 519
4. صحيفه امام، ج5، ص: 527
5. صحيفه امام، ج5، ص: 528
6. كوثر، ج2، ص 629
7. روزنامه كيهان، 8/11/57
8. صحيفه امام، ج5، ص: 537
9. صحيفه امام، ج5، ص: 541
10. صحيفه امام، ج5، ص: 543
11. دواني، علي، نهضت روحانيون، ج9، ص167 و روزنامه كيهان، 9/11/57
12. دواني، ج9، ص170
13. دواني، ج9، ص170؛ كيهان، 11/11/57
14. كيهان، 10/11/57
15. صحيفه امام، ج6، ص: 2