بیانات آیت الله فاضل لنکرانی(دامت برکاته) در جمع مدیران کانونهای قرآن و عترت شهرداري تهران93/8/3
۰۴ آبان ۱۳۹۳
۱۹:۳۳
۱,۷۹۳
خلاصه خبر :
آخرین رویداد ها
-
مراسم جشن و آئین عمامه گذاری طلاب در حسینیه دفتر آیت الله فاضل لنکرانی
-
استدلالهای قرآنی امام جواد(علیهالسلام)
-
یکی از نقاط افتخارآمیز نظام جمهوری اسلامی، کمیته امداد است
-
انتصاب ناشایست هم شعبهای از شعوب جور و خیانت است
-
شورای عالی انقلاب فرهنگی موضوع واگذاری مسئولیتها را ساماندهی کند
-
علم اصول، منطق فهم دین
بسم الله الرحمن الرحیم
ابتدا فرا رسیدن ایام محرم الحرام، ماه حزن و اندوه عالمیان را به محضر مقدس امام زمان(عج) و همهی مسلمانان و شیعیان خصوصاً شما بانوان محترم و برادران عزیز تسلیت عرض میکنم و از خدای تبارک و تعالی رجاء واثق دارم که در این ماه، مردم کشور و جوانهای عزيز ما هرچه بيشتر با حقیقت دین آشنا شوند و برای احياء دین فعالیت بیشتری داشته باشیم، درس اصلی و پیام اساسي محرم همین است که انسان به دنبال شناخت دین باشد و تلاش کند که دین در جامعه اقامه شود.خداوند متعال در قرآن کريم ميفرمايد: «شَرَعَ لَكُمْ مِنَ الدِّينِ ما وَصّى بِهِ نُوحًا وَ الَّذي أَوْحَيْنا إِلَيْكَ وَ ما وَصَّيْنا بِهِ إِبْراهيمَ وَ مُوسى وَ عيسى أَنْ أَقيمُوا الدِّينَ وَ لا تَتَفَرَّقُوا فيهِ كَبُرَ عَلَى الْمُشْرِكينَ ما تَدْعُوهُمْ إِلَيْهِ اللهُ يَجْتَبي إِلَيْهِ مَنْ يَشاءُ وَ يَهْدي إِلَيْهِ مَنْ يُنيبُ».(شوری/13)
از سفارشهای مهم خدا به انبیاء اولوالعزم اين است که دین خدا را اقامه کنند. رسالت بزرگ انبیاء الهی در این است که دین را با همه ابعادش در جامعه بر پا دارند. این مطلب که گاهي در رسانهها و مجلات از سوي برخي افراد ناآگاه مطرح میشود که حالا اگر عدهای از زنها نخواهند در جامعه حجاب داشته باشند، به دیگری چه ارتباطی دارد؟ برخی در ذهنشان این توهم و تلقی وجود دارد که حکومت حق دخالت کردن در این امور را ندارد، نه تنها حکومت، بلکه جامعه، مدرسه و حتّی پدر و مادر، حق ندارند نسبت به ترک حجاب دخترشان دخالت کنند! اين کلام کاملا بياساس و برخلاف منطق قرآن است.
در این آیه شریفه خدای تبارک و تعالی میفرماید يکي از مسائل بسيار مهم دینی که ما به نوح و ابراهیم و موسی و عیسی(عليهم السلام) و به رسول ما پیامبر اکرم(ص) فرستادیم؛ اقامهی دین در جامعه است. اگر از فردي که اندک آشنایی با قرآن و فقه و دین دارد، سؤال کنیم که آیا اقامهی دین در جامعه واجب است یا خیر؟ قطعاً جواب میدهد واجب است.
حکومت باید نسبت به دین و احکام آن مراقبت کند. اصلاً ما با چه هدف و مقصودی حکومت اسلامی تشکیل دادیم؟ آیا فقط ميخواستيم سلطنت پهلوی کنار برود و گروه دیگری سر کار بیاید؟ یا اینکه هدف از برقراري حکومت اسلامی این است که دین در جامعه اجرا و پیاده شود؟ مسلم همین است.
حکومت مسئولیت دارد، نهادهای حکومت مسئولیت دارند، مراکزی که امروز در نظام اسلامي امکاناتی در اختیارشان هست همه مسئولیت دارند. مدارس، آموزش و پرورش، شهرداری، وزارتخانهها، همه نسبت به اقامهی دین در جامعه مسئولیت دارند. نمیتوانند بگویند رفتار و اعمال افراد یک مسئلهی شخصی است و در آن نبايد دخالت کرد. یک زمان کسی واجبی را در خلوت خودش ترک میکند، ما نسبت به او در یک حدّ خیلی محدود وظیفه داریم، اما اگر ترک واجب يا فعل حرام در سطح جامعه انجام گيرد، همه مردم و حکومت در قبال آن مسئوليت دارند، چون دین بايد در جامعه حضور داشته باشد.
ما امروز نسبت به احیاء و حضور قرآن در متن جامعه مسئولیت داریم. امروز جوانان ما با قرآن چقدر ارتباط دارند؟ جامعهی ما چطور؟ البته در این سه دههی اخیر تلاشهای فراوانی برای آموزش قرائت و حفظ قرآن، انجام مسابقات قرآن شده، حتی نسبت به مفاهیم قرآن، ولی واقع مسئله این است که فاصله زيادي با آنچه که مطلوب دین هست داریم.
پیشنهاد میکنم این خانههای قرآن و عترت آماري از محلههاي خود تهيه کنند و بررسی کنید در هر خانه در روز چقدر قرآن خوانده میشود؟ متأسفانه خیلی کم است. با آنکه کانونهای قرآنی هست و یک عده از جوانهای ما هم موفق هستند، اما نسبت به آنچه که در جامعه اسلامي بايد باشد فاصله بسياري وجود دارد.
ما معتقدیم در خانهای که قرآن تلاوت میشود ملائکه حضور پیدا میکنند، شیاطین دور میشود.
قرائت قرآن آثار فراوانی دارد. این همه مشکلات، نزاعها و اختلافها که در خانوادهها وجود دارد یک جهت مهمش، به عدم حضور قرآن برميگردد. قرآن هنوز در متن جامعهی ما وجود ندارد. در بعضی از کشورهای اسلامی شاید بسیاری از خانوادهها حافظ قرآن هم باشند ولی باز به معنای حضور قرآن نیست.
حضور قرآن در خانواده به این معناست که اینگونه آیات به متن زندگی انسان راه يابد. پدر، مادر، فرزند، فامیل ملاحظه کنند که زندگیشان چقدر با آیات قرآن نزدیک است و ارتباط دارد. بسياري از این نشست و برخاستهاي فامیلی از قرآن دور است و اصلاً ارتباط با قرآن ندارد و بلکه گاهی اوقات مخالف با قرآن است.
الآن ماه محرم است و مجالس عروسیها در کشور ما نیست چون مردم ما حرمت این دو ماه را نگه میدارند و حتی خیلیها حاضر نیستند که عقد هم خوانده شود و این قابل تقدیر است.
ولی قبل از محرم و بعد از آن، در مجالس عروسی آنطور که به ما خبر میدهند و میشنویم روز به روز محرمات بيشتر ميشود. زندگیای که شروعش با فسق و فجور و معصیت خدا باشد، زندگي قرآني نيست. اختلاط زن و مرد در مجالس فراوان شده. اینها به معنای دور بودن از قرآن و عترت است.
اگر نظام اسلامی ما و نهادها، اهتمام محکمی در آشنا ساختن مردم به سبک زندگي قرآني داشته باشند بسياري از مردم تبعيت ميکنند. مردم ما فطرتشان اسلامی است، فطرتشان حتّی انقلابی است، اینطور نیست که تعمد در مخالفت با خدا و در زیر پا گذاشتن احکام دین داشته باشند، خير، حقیقت را نمیدانند. برایشان روشن نیست که ممکن است غضب خدا در همين گناه صغیرهای باشد که انسان انجام میدهد.
این داستان را حتماً شنیدهاید؛ رسول خدا(ص) خاری در انگشت مبارکش فرو رفته بود، حضرت دستشان را فشار میدادند و تلاش میکردند که آن را بیرون آورند و مرتب «إنّا لله و إنّا إلیه راجعون» میخواندند. ما هنگامي که کسی از دنیا رود میگوئیم «إنّا لله و إنّا إلیه راجعون»، ولی رسول خدا برای بیرون آوردن آن خار این را میخواند.
عایشه شنيد به رسول خدا(ص) عرض کرد شما این همه استرجاع میخوانی برای اینکه یک خار از انگشت بیرون آوری؟ رسول خدا(ص) دست مبارکش را به شانهی عایشه زدند و فرمودند تو نمیدانی، خدا اگر بخواهد همین مشکل کوچک را بزرگ قرار میدهد و با همین انسان را از بین میبرد، «یجعل الصغیر کبیراً و الکبیر صغیراً»؛ خدا اگر اراده کند بزرگ را کوچک و کوچک را بزرگ میکند.
یکی از مشکلات جامعهی ما و هر انسانی که خود من هم جزء یکی از اینها هستم؛ اين است که میآيیم معصیتها و مصائب را کوچک و بزرگ میکنیم. میگويیم حالا یک غیبت مختصری کرديم استغفار میکنیم و تمام میشود، در حالی که ممکن است غضب خدا در همین گناه کوچک باشد.
گاهی اوقات در اثر اینکه یک خانم، حکم خدا را در یک مورد جزيی رعايت کند، خداوند تحولی در زندگیاش به وجود میآورد و در مقابل، ممکن است با یک جواب سلام به نامحرم - اگر نظر درستی نداشته باشد- گرفتار غضب خدا شود. حضور قرآن در زندگی، به این معناست که ببينيم در لحظه لحظههای زندگی؛ خواب و خوراکمان، نگاه و گفتارمان، نشست و برخاستمان، کجا رضایت خدا وجود دارد؟ و این را ملاک قرار دهیم.
فعاليتهاي ما در بازار، هنگام درس گفتن و درس خواندن، پذیرفتنِ یک شغل يا نپذیرفتن آن بايد براي خدا باشد.
گاهی اوقات به بعضی مسئولیتی پیشنهاد میشود و نمیپذیرند و این را مساوی با تقوا میدانند، اینطور نیست. گاهی اوقات شانه خالی کردن از یک مسئولیت، عین بیتقوایی است. انساني که میخواهد راحت طلب باشد و از میدان گرفتاریها دور باشد، این عین راحتطلبی و بیتقوایی است، اما در جایی که انسان میداند میتواند براي خدا کاری انجام دهد، بايد به میدان بیاید، مسئلهی اقامهی دین در جامعه بسيار مهم است. پیشنهاد میکنم اين آيه شريفه را با ترجمه و خصوصیاتش بنویسید در خانههای قرآن و عترت، در همه نهادها نصب شود.
ما امروز در جامعهای حضور داریم که دشمن خیلی فعالیت میکند، کار دشمن به اینجا رسیده که عدهای به حسب ظاهر مسلمان، حتّی به حسب ظاهر روحانی را به کار گرفته و دارد از کلمات اینها علیه دین استفاده میکند.
شما همین روزها در رسانهها دیدید این قضیهی اسید پاشی که واقع شد، به دروغ آن را به آمران به معروف و ناهیان از منکر نسبت دادند، در حالي که در تحقیقات اولیه روشن شده که مسائل ديگري در کار است. هیچ مسلمانی حق ندارد حتّی به کسی که فسقی انجام میدهد از جانب خودش یک سیلی بزند. میتواند تذکر بدهد ولی شلاق زدن و سیلی زدن مربوط به حضور در دادگاه، و حکم حاکم شرع و مجتهد جامع الشرایط است. یک فرد عادي حق ندارد برای امر به معروف و نهی از منکر به دیگری سیلی بزند، يا به کسی اهانت کند، اینها را هر مسلمان و هر جوانی در کشور ما میداند. حالا یک چنین قضیهای واقع شده است.
آنها که خارجنشين شده و دنبال انکار احکام اسلامی هستند و متأسفانه بعضی از آنها اين لباس مقدس را هم بر تن کرده و ژست روشنفکري به خود گرفتهاند، در اعلامیه مشترکی نوشتهاند اصلاً در اسلام، حجاب به این معنا که بر خانمها واجب باشد موها و گردن خود را بپوشانند نداریم.
اینجا هم باید «إنّا لله و إنّا إلیه راجعون» گفت. یک حکم ضروری اسلام را، حکمی را که چندین آیه از آیات قرآن دلالت بر آن دارد، به صراحت انکار ميکنند.
من میدانم عدهای از خواهران که توجه چنداني به حجاب ندارند، تصورشان اين است حجاب، سختگیریي است که روحانیّت ايجاد کرده و از ایام صفویه آغاز شده است و در اسلام چنین چیزی نداریم، یا اگر در اسلام بوده مربوط به صدر اسلام است که وقتی زنها میخواستند به مسجد بروند افراد لاابالي آنها را اذیت میکردند، لذا دستور آمد حجاب واجب است.
اين وظيفه من و شماست، مخصوصاً شما خانمهای محترم که 375 نقطهی تهران بعنوان عاصمه ایران اسلامي در اختیار شماست، بیايید روی مسئله حجاب کار اساسی کنید.
اينکار با دستور دولت، وزارتخانه، بخشنامه و حتّی اجبار پدر و مادر ميسّر نمیشود. این یک امر روشنی است و کسی نمیتواند آن را انکار کند، اگر یک دختری هم از روی ترس حجاب داشته باشد به درد نمیخورد، باید او را کاملاً تفهیم و توجيه کرد.
یکی از سؤالات آنها این است که آيا قرآن راجع به حجاب حرف دارد؟ بگویيم بله، و سپس آیات حجاب را مطرح کنیم.
از برادر عزیزمان جناب آقای قالیباف نسبت به این فکر و فعاليت قرآنی، تشکر ميکنم. پياده کردن این آیهای که خوانده شد، در همین کانونهای قرآن و عترت، تجلی و ظهور پیدا میکند. از نزدیک با مردم صحبت کنیم ببینیم چقدر با قرآن مأنوس هستند؟ خواهران چه مقدار از آیات حجاب در قرآن اطلاع دارند؟
این هم پیشنهاد دوم است که نظرسنجی کنید از همان خانوادههايي که در آن محله هست سؤال کنید کدام آیه در قرآن مربوط به حجاب است؟ خیلیها نمیتوانند جواب بدهند و چه بسا خدایي ناکرده نظر عکس هم دارند.
در سوره احزاب ميفرمايد: «يا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ ِلأَزْواجِكَ وَ بَناتِكَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنينَ يُدْنينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلاَبِيبِهِنَّ»، در مورد اين آيه شريفه اصلاً بحث اذیت زنها ملاک نبوده است. البته گاهی اوقات جوانهای هرزهای در بین راه زنها را اذیت میکردند، ولی آیه با صراحت تمام میگوید ای رسول ما! به زنها و دخترانت و همه زنهاي مؤمنین بگو، این خطاب به اصطلاح اجتهادی یک عنوان کلی است که شامل همهی زنها تا روز قیامت ميشود. آن دو گروه زنها و دختران پيامبر که منحصر به رسول خدا هستند، اما «نساء المؤمنین»، یعنی زنهای مؤمنینی که هم الآن هستند و هم ده سال يا صد سال يا هزار سال دیگر میآیند، نمیگوید فقط زنهايي که اذیت میشوند يا احتمال اذيت ميدهند، این کار را انجام بدهند، بلکه میفرماید به همه زنها بگو که با چادرهايشان تمام بدن خود را بپوشانند.
«جلابیب» جمع «جلباب» است که به معناي چادر است. همین چادرهایی که امروز بانوان ما به سر ميکنند.
در روایت است وقتی این آیه نازل شد، زنها از خانه به همین شکل با چادر و پارچه مشکي بیرون میآمدند. تحقیقی را مرکز فقهی ائمه اطهار(علیهم السلام) انجام داده و کتابی حدود 700 ـ 800 صفحه باعنوان «پوشش مشکي بانوان» نوشته شده است. هنگامي که ديدند چادر را نميتوان از خانمها گرفت گفتند چادرهای رنگی درست کنید که به نحو دیگری مشکلساز شود.
قرآن میگوید «جلباب»، یعنی چادر. فرهنگ معین، فرهنگ دهخدا، کتب لغت فارسی و عربی را ببینید، بعضی تصريح به کلمهی «چادر» کرده و بعضي ديگر ميگويد آن پارچهای که از سر تا انگشت پا را میپوشاند، یعنی همین چادر.
قرآن تصریح به این دارد، نه مختص به زنهای پیغمبر است و نه دختران پیغمبر، مربوط به همهی زنها تا روز قیامت است.
حال که میخواهیم قرآن را در متن زندگی بیاوریم، بايد مسائل مربوط به بانوان را از قرآن استخراج کرده و در اختیارشان قرار دهیم.
قبل از انقلاب یک عده که با انقلاب مخالف بودند و دنبال این بودند که اصلاً انقلابی در این کشور ايجاد نشود، ميگفتند اسلام چيزي به نام جهاد ندارد. چند سال قبل هم در کویت قرآنی را منتشر کردند که در آن تمام آیات جهاد حذف شده بود.
در مورد نماز هم با همهی تلاشهایی که شده، سمینارهايي که برپا شد، و رهبری معظم انقلاب هم پیام دادند، ولی آماری که از نماز خوانهای جامعه و مخصوصاً جوانها ارائه میشود، آمار مطلوبي نیست. حضور نماز در زندگیها کمرنگ است.
البته بشارتی هم به ما دادند که شهرداری تهران روی چهار محور؛ مسجد، نماز، قرآن و اذان کار میکند.
واقعاً تقدیر میکنیم، کار خیلی مهمی است، اگر بنا باشد که تأثیرگذاري وجود داشته باشد تنها راه، همین است که در درون مردم این حرکت را ایجاد کرد، از بیرون با دستور و بخشنامه نمیشود کار کرد.
آن همه نظام طاغوت پهلوي با مظاهر ديني مخالفت کرد، از زمان رضاخان تا پيروزي انقلاب در بین اساتید دانشگاه و روشنفکرها کتاب نوشتند و منتشر کردند که یک عدهای 1400 سال پیش کشته شدند چرا ما امروز گریه کنیم؟ بعضی نوشتند گریه برای چی؟ حرفهای انحرافی زدند تا ذهن مردم را از قضیهی عاشورا برگردانند. مگر توانستند؟! مگر میتوانند؟ امکان ندارد. عاشورا در ذات مردم ما وجود دارد، هیچ کسی نمیتواند محرم و عاشورا را از مردم بگیرد.
راجع به قرآن و نماز و بهطور کلی احکام دین، ما بايد جوانان را بهخوبي آگاه کنيم. بگويیم بدان که تو از وقتی به تکلیف میرسی، خداوند براي رسيدن انسانها به سعادت دنيا و آخرت، حدودی قرار داده و این حدود خدا را باید رعایت کنی. اینها مسئلهی بسیار مهمی است که ما از این مجموعهی محترم انتظار داریم که انجام دهند.
راجع به آشنايي با قرآن و آثار قرائت و فهم قرآن که برکات فراواني دارد بايد تلاش کنيد.
خاطرتان هست که چند سال قبل اين فکر نادرست و انحرافي را بین جوانها مطرح کردند که اصلاً قرآن، کتاب خدا نیست، بلکه کلام رسول خداست. غافل از اینکه آیات قرآن به صراحت میگوید یک «واو» آن هم از رسول خدا(ص) نیست. همهاش مربوط به خداست، رسول خدا نمیتواند يک کلمه را کم و زیاد کند. این قرآن مرحلهی نازل یافتهای از أم الکتاب است، که در اختیار ما قرار گرفته، «إِنّا جَعَلْناهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ * وَ إِنَّهُ في أُمِّ الْكِتابِ لَدَيْنا لَعَلِيُّ حَكيمٌ».
امام خميني(ره) میفرمودند اين قرآن که در اختیار ما قرار گرفته مرحلهی نازل یافتهی حقیقتی است که آن حقیقت در أمّ الکتاب است و به آن حقیقت جز رسول خدا(ص) که به مرتبهی «قاب قوسین أو أدنی» رسیده کسي به آن دسترسی ندارد.
حالا خدای تبارک و تعالی بر بشر تفضل و عنایت کرد و او را قابل تکلّم خود دانست تا همهی بشر از اين جهت کلیم الله شوند. از اين رو خواندن و فهم قرآن خيلي مهم است.
عرض من این است اگر کسي بخواهد موفق باشد باید هر روز با قرآن ارتباط داشته باشد.
رسول اکرم(ص) فرمودند: «مَنْ قَرَأَ عَشْرَ آيَاتٍ فِي لَيْلَةٍ لَمْ يُكْتَبْ مِنَ الْغَافِلِينَ وَ مَنْ قَرَأَ خَمْسِينَ آيَةً كُتِبَ مِنَ الذَّاكِرِين»؛ کسی که هر روز يا شباش ده آیه از قرآن بخواند از غافلين محسوب نخواهد شد و هر کس هر روز پنجاه آيه بخواند از ذاکرين محسوب ميشود.
قرآن یک نوری است که غفلت را در عالم از بین میبرد.
همانطور که یک روحانی باید ارتباطش با قرآن زیاد باشد، شما خواهران گرامي که مديريت خانههاي قرآن و عترت را عهدهدار هستید نيز روز به روز ارتباط خودتان را با قرآن بیشتر کنید و از نورانيّت بینهایت آن برای ظرف وجودی خودتان استفاده کنید. ارتباط با قرآن، مشکلات ما، جهالتهای ما و فتنهها را از بين ميبرد.
اين روايت «إِذَا الْتَبَسَتْ عَلَيْكُمُ الْفِتَنُ كَقِطَعِ اللَّيْلِ الْمُظْلِمِ فَعَلَيْكُمْ بِالْقُرْآن»؛ فقط اختصاص به فتنهها ندارد، از قرآن خالصانه کمک بخواهید، به خدا عرض کنید ما میخواهیم کتاب تو را ترویج دهیم، تا از این نوری که در میان بشر است بیشتر استفاده شود. با نیّت خالص وارد این میدان شویم. خادم قرآن شدن در صورتی است که انسان قلب خودش را ظرف نور قرآن قرار دهد. این شرط بسیار مهمی است.
از مسئولین محترم شهرداری تهران و از این ابتکار بسیار خوبی که انجام دادند، تشکر میکنم. امیدوارم که آثار این کار بدیع، معنوی و جهادی را در آیندهی نزدیک در تهران ببینیم و این الگویی برای سایر استانها شود و موجب رضایت خدای تبارک و تعالی گردد، إن شاء الله.
وصلی الله علی محمد و آله الطاهرین