ما به صورت کلان، دين را مهمترين و بهترين عامل براي سلامت معنوی هم در خانواده و هم در اجتماع ميدانيم
۲۴ دی ۱۳۹۴
۱۳:۱۰
۳,۲۰۸
خلاصه خبر :
آخرین رویداد ها
حضرت آیتالله حاج شیخ محمدجواد فاضل لنکرانی(دامت برکاته) در همایش ملی سلامت معنوی که در تاریخ 24 / 10 / 94 در سالن امام خميني(ره) مرکز فقهی ائمه اطهار(ع) قم برگزار گردید به ایراد سخنرانی پرداختند.
متن کامل بيانات معظم له به شرح ذيل است:
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمد لله رب العالمين و صلّي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين
و لعنة الله علي أعدائهم اجمعين من الآن إلي قيام يوم الدين
اميدوارم در اين جلسات، مباحث مهمي که متخصصان فن و اساتيد محترم حوزه و دانشگاه، بیان میفرمایند، پیگیری شده و در جامعه پیاده شود و بزودی ما شاهد نتایج ملموس عملی آن باشیم. مجرد برگزاری يک گردهمایي و گفتگوي کليشهاي و متعارف نباشد.
موضوع سخن ما «جایگاه سلامت معنوي در خانواده» است؛ لذا از کنار ديگر عناوين و تعاريف عبور ميکنم. اینکه سلامت چيست؟ رابطه بين سلامت معنوي و اخلاق چيست؟ رابطه بين سلامت معنوي و امور رواني به طور کلي چيست؟ اينها کليدواژههايي است که يک محقق بايد در تحقيق خود به آن بپردازد.
اما آنچه که ميخواهم عرض کنم اين است که ما به صورت کلان، دين را مهمترين و بهترين عامل براي سلامت معنوي هم در خانواده و هم در اجتماع ميدانيم. این حرف اصلي ماست. دين به معناي وسيع خود، اعم از اعتقاديات، اخلاق، فروع و... نتيجهاش سلامت معنوي اجتماعي، سلامت معنوي در خانواده يا در فرد خواهد بود. در مجموعه کامل دین يک بخش علم اخلاق است که موضوع آن اعتدال نفس است.
علماي اخلاق در صدد اين هستند که راه تعدیل قواي نفساني انسان نظیر قوه شهویه، غضبیه و... را بیان کنند به طوریکه در مسیر زندگي خود به يک نتيجه روشن برسد. اینکه در علم اخلاق صفات خوب و بد را ذکر ميکنند، براي اين است است که روح و نفس به يک اعتدال برسد. ما تا به اعتدال نرسيم اصلا نمیتوانیم سلامت معنوی را درک کنيم.
ممکن است ما از مفهوم سلامت حرف بزنيم، اما باور به اينکه سلامت نفس چيست، وقتي است که خود به اعتدال نفس برسیم. مادامی که انسان خود به اين اعتدال نرسد، نميتواند راجع به سلامت اظهار نظر کند. مقصود این است که حتی علم اخلاق که متکفل بیان اعتدال قوای انسان است خود بخشي از عنوان کلي دين است. از اينجا وارد موضوع بحث خود میشوم.
اگر بخواهيم سلامت معنوي را در خانوادهها پياده کنيم راهش اين است که توجه آنها را به دينشناسي و دينداري جلب نماییم. چيزي که متأسفانه در حال فاصله گرفتن از آن هستیم. امروز برای خانوادهها از نظر دينشناسي و دينداري، کار نميشود.
البته رسانههاي ما و مسئولان فرهنگی در حوزه و غیرحوزه، طبق برنامههاي خودشان مطالبي را مطرح میکنند، ولي با تأسف علاوه بر اينکه رشد التزام به دين را در خانوادهها نميبينيم، بلکه نظارهگر توقف این مهم هستیم و بايد اعتراف کنيم در سير نزولي قرار گرفته است.
حالا منظور من از التزام به دین در خانواده این نیست که اول وقت صبح، با داد و فرياد بچهها را براي نماز صبح از خواب بلند کنيم، اتفاقاً اين خلاف دين است. ما گاهی اوقات دین را بد معنا میکنیم.
همینجا خاطرهاي از مرحوم والدمان عرض کنم؛ ما يک برادر کوچک در منزل داشتيم، یک روز صبح خيلي زود، مادرم او را برای نماز صدا کرد ولی بيدار نشد، مجدد او را صدا زدند. در این لحظه پدرم خطاب به مادر فرمود: شما حق نداريد آدم خواب را اینطور بيدار کنيد، مگر آنکه از شما خواسته باشد که به هر نحوي مرا بيدار کن. مادرم گفت که همينطور بوده و خودش خواسته است.
به هر حال بايد همه مجموعه دين را بشناسیم. زياد شنيدهايم که در قرآن کنار امر به عبادت خدا به احسان والدین نیز تأکید شده است مانند آیه 23 سوره مبارکه اسراء: «وَ قَضى رَبُّكَ أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ إِيَّاهُ وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً» و یا آيه 14 سوره لقمان که میفرماید: «أَنِ اشْكُرْ لي وَ لِوالِدَيْكَ إِلَيَّ الْمَصيرُ». به نظر من براي سلامت معنوي در خانواده باید اين آيه را محور قرار داد.
روايتي در جلد یک کافي شريف، صفحه 428 از اميرالمؤمنين(ع) نقل شده است، حضرت فرمود: «فَمَصِيرُ الْعِبَادِ إِلَى اللهِ وَ الدَّلِيلُ عَلَى ذَلِكَ الْوَالِدَانِ»؛ بازگشت همه بندگان به سوی خداست و راهنمای آنها هم والدین هستند.
چرا اينقدر قرآن نسبت به والدين تأکيد ميکند؟ آيا فقط به اين جهت است که چون آنها حق ولادت، حق وجود و حق حيات بر فرزندان دارند، خدا آنها را کنار خود قرار ميدهد؟ يا نه؛ بر حسب اين روايت اگر والدین از محوريت زندگي خارج شوند، مسير انسان به سوي خدا منحرف ميشود، چيزي که امروزه غرب گرفتارش شده است.
ما دارای چنين سرمايه، ذخاير و معارفي هستیم. اين روايت بسیار پرمعنا است. چرا بايد خدا را شکر کنيم؟ براي اينکه بازگشت ما به سوي خداست، ميخواهيم به سوي خدا منتهي شويم. نه اينکه خداي نکرده بگوييم که خدا بشويم. نه، به این معنا که غير از خدا هيچ چيزي در زندگي ما نباشد، همه چيز ما خدایي شود.
از چه راه همه چيز ما میتواند خدایي شود؟ «والدليل علي ذلک الوالدان»، اين «والدين» هستند که بايد دينداري، التزام به دين، اخلاق و آداب را به فرزندان یاد دهند.
پیشنهاد ميکنم يک نظرسنجي شود چند درصد از جوانها اعتقاد به حقوق والدين دارند؟ به نظر من شايد به ده درصد نرسد. حقوق والدين اين نيست که فقط انسان جلوي پايش بايستد و بلندتر از او حرف نزند. حقوق والدین فراوان است. ما بايد حقوق والدين را مکتوب کنيم و در اختیار خانوادهها قرار دهيم. اين رمز حفاظت و نگهداري خانوادههاست.
براي سلامت معنوي خانواده پارهای عوامل وجود دارد، ولي يکي از مهمترين و اصليترین عوامل؛ مسأله والدين است.
در ادامه همين روايت اميرالمؤمنين(ع) ميفرمايد: «وَ لَا تَعْصُوا الْوَالِدَيْنِ فَإِنَّ رِضَاهُمَا رِضَا اللهِ وَ سَخَطَهُمَا سَخَطُ اللهِ»؛ از آنها نافرمانی نکنید چرا که رضایت آنها خشنودی خدا و ناراحت ساختن آنها، غضب خدا را به دنبال دارد.
این کلام حضرت اطلاق دارد، نميگويد والدين مسلمان یا غيرمسلمان، والديني که مدرک دانشگاهي دارند یا ندارند.
تقاضا ميکنم به آيه 13 سوره مبارکه شوري توجه فرمایید: «شَرَعَ لَكُمْ مِنَ الدِّينِ ما وَصَّى بِهِ نُوحاً وَ الَّذي أَوْحَيْنا إِلَيْكَ وَ ما وَصَّيْنا بِهِ إِبْراهيمَ وَ مُوسى وَ عيسى أَنْ أَقيمُوا الدِّينَ»؛ خداي تبارک و تعالي به نبيّ اکرم حضرت محمّد(ص) ميفرمايد: آنچه را که به نوح، ابراهيم، موسي و عيسي سفارش کردم این است که «أن أقيمو الدين»، دین را اقامه نمایید.
ما يک «ابلاغ دين» داريم و يک «اقامه دين»؛ هرچند انبياء دين را آوردند، ابلاغ و بيان کردند، ولي وظيفهشان به همينجا تمام نميشود، باید دین را اقامه و پياده نمایند.
در اين روايت، دين را به توحيد و اعتقاديات معنا ميکند. امروز در خانوادهها، بليهاي وجود دارد که جوانهاي ما اعتقادات، اخلاق و عاداتشان را از اين برنامهها و شبکههای اجتماعی که بهواسطه تلفنهای همراه و تبلتها در دسترسشان قرار گرفته، استفاده ميکنند.
اصلاً ديگر مکالمه میان والدين و اولاد قطع شده و از بين رفته است. غرب از این تکنولوژی خيلي حساب شده بهرهبرداری میکند. البته اين علم است و «ممّا لابدّ منه» است و دائماً به رشد خود ادامه ميدهد اما آنها به خوبی از آن استفاده ميکنند.
امروز با اين وسيله در جوامع اسلامی بحران خانواده درست کردهاند. حال کدام مرکز متکفل حل اين بحران شده است. ما که اميد داريم سلامت معنوي ايجاد شود. قبل از آن بايد اين بحران را حل کنيم. براي بحران خانواده مسئولان نظام ما چه فکري کردهاند؟
گاهي اوقات دعوا ميشود که پهناي باند را زياد کنند، کم کنند، آخرش هم يک رنگ و بوي سياسي به آن ميدهند و مسأله تمام ميشود، اما از آن خطر اصلي که امروز مردم عزيز ما خصوصا جوانان ما با آن مواجه هستند غافل میشوند. الان که به وضعيت بحران رسيده، چهار، يا پنج سال ديگر چه خواهد شد؟ اين چيزي است که راه حل آن بايد از همين نشستها شروع شود.
الان قدم اول است، ولي بايد مجموعه نظام امروز بیش از هر چيز به سلامت معنوی در نظم اسلامی اهميت دهد. اين براي ما کمتر از قضيه هستهاي و مسائل اقتصادي نيست.
ما اگر بخواهیم شجره طیبه، خانوادههاي سالم، محکم و ريشهدار درست کنيم، باید ارتباط بين والدين و فرزندان را ارتباط دقيق، حساب شده و منطقي کنیم.
این نکته را هم عرض کنم يکي از چيزهايي که در مسأله صله ارحام مطرح است، اینکه متأسفانه هميشه ما مفاهيم ارزشي دين را معناي حداقلي ميکنيم. مثلاً در مورد صله رحم میگوییم اگر سالي يک زنگ هم به آنها بزنيم و سلامي کنیم کافی است. بله، اين جهت فقهي آن است، اما آن صله رحمي که اسلام ميگويد براي اين است که ريشههاي ديني و فرهنگی خانوادهها حفظ شود. وقتي يک بچه بيست ساله کنار پدربزرگ هفتاد سالهاش مينشيند و او برايش بگويد که آباء و اجداد ما، در فرهنگ چه بودند در دين چه بودند، در اخلاق چه بودند، او با فرهنگ آباء و اجدادی خودش آشنا میشود. ببيند اين الگوی اسلام برای تقویت بنیان خانوادههاست.
حال در يک سطح وسيعتر و کلانتر باید گفت در هيچ مسلک و مذهبي چنین تعابیری که در دين اسلام هست وجود ندارد. تقاضا ميکنم فرهنگستان علوم پزشکی با حوزه مشترکاً نسبت مجموعه احادیث کتاب العشرة کار کنند. این احادیث نحوه معاشرت انسانها را بیان میکند که چگونه با همديگر معاشرت داشته باشند؟ رابطه افراد درون خانواده چگونه باید باشد؟ اين اختلاط غيرشرعي بین زن و مرد که امروز در برخی خانوادهها رواج دارد يکي از بلاهاست.
اسلام نسبت به حفظ حریم خانواده و رعایت حضور افراد محرم و نامحرم تاکید فراوان دارد که متأسفانه ما از آن غافليم.
در زندگي امام خمینی(ره) اين قضيه نقل شده است وقتي بچههاي خانواده ايشان به سن بلوغ ميرسيدند اگر نامحرم بودند امام اجازه نميداد سر يک سفره بنشينند. اينها همه علاوه بر اينکه خلاف شرع است، فرهنگ ما را هم نابود ميکند.
اين کتاب العشرة مطالب بسیار خوبي دارد و در کافي شريف هم هست. اسلام ديني است که توجه جدی به روابط انسانها دارد. اگر انسان جداي از اجتماع باشد نميتواند سلامت معنوي داشته باشد.
این روایت ميگويد به مسجد برويد، با همسايهها ارتباط داشته باشيد. در تشييع جنازهها و مجالس عروسي و شادي و غمشان شرکت کنيد. اين قانون کلي در روايات ما وجود دارد که: «لابدّ لکم من النّاس أنّ احداً لا يستغني عن النّاس حياته، والنّاس لابدّ ببعضهم من بعض»؛ مردم بايد با همديگر ارتباط داشته باشند منتها اسلام روش منطقي و صحیح این ارتباط را ذکر ميکند.
علي أي حال، در بحث سلامت معنوي براي خانواده مطالب زياد است که اين عناوين بايد اولويتبندي شود. از کجا شروع شود، چگونه اجرا شود و در مرحله اجرا هم آثار مثبت و منفی آن ارزیابی شود. همچنانکه شما گاهي اوقات يک دارویي درست ميکنيد بعد مراقبت ميکنيد که آثار مثبت و منفی آن را دریابید، ما نیز بياييم اين دستورات دینی را در پنجاه یا صد خانواده پياده و بعد ارزیابی کنیم. اگر خانوادههاي ما سلامت معنوي داشته باشند قطعاً جامعه ما هم سلامت معنوي پيدا خواهد کرد.
اميدوارم خداي تبارک و تعالي نتایج خوبي را بر اين همايش مترتب بفرمايد.