«نهي از سخن بدون علم»؛ درس اخلاق حضرت آیت الله فاضل لنکرانی(دامت برکاته) 94/11/7
۰۷ بهمن ۱۳۹۴
۱۸:۰۸
۴,۳۰۱
خلاصه خبر :
آخرین رویداد ها
بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین
روایت هفتم ابواب جهاد نفس از کتاب الجهاد وسائل الشيعة، وصیتی است که امیرالمؤمنین(علیه السّلام) به محمد بن حنفیه فرمودهاند.
قال(عليه السلام): «يَا بُنَيَّ لَا تَقُلْ مَا لَا تَعْلَمُ بَلْ لَا تَقُلْ كُلَّ مَا تَعْلَمُ فَإِنَّ اللهَ قَدْ فَرَضَ عَلَى جَوَارِحِكَ كُلِّهَا فَرَائِضَ يَحْتَجُّ بِهَا عَلَيْكَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ يَسْأَلُكَ عَنْهَا وَ ذَكَّرَهَا وَ وَعَظَهَا وَ حَذَّرَهَا وَ أَدَّبَهَا وَ لَمْ يَتْرُكْهَا سُدًى».
این روایت شبیه روایات مفصلی است که در مورد جوارح و آنچه که رعايتش در جوارح بدن واجب است آمده و انصافاً روایات مهمی است و انسان باید لااقل ماهی یک بار آن را بخواند تا فراموش نشود و ملکهی او شود.
در این روایت هم امیرالمؤمنین(ع) نخست میفرمایند «يَا بُنَيَّ لَا تَقُلْ مَا لَا تَعْلَمُ»، آنچه را نمیدانی نگو، این مطلب بسيار مهمی است. یکی از واجبات زبان این است که آنچه را نمیداند نباید بگوید، اگر زبان خود را در این مسیر قرار دهيم که آنچه را نميداند بگويد آن را در مسیر غیر صحیح قرار دادهایم.
در روایات آثار چنين خصلت ناپسندي ذکر شده است. مرحوم علامه مجلسی در بحار از امام صادق(علیه السلام) نقل میکند که حضرت فرمود: «إِيَّاكَ وَ خَصْلَتَيْنِ مُهْلِكَتَيْنِ أَنْ تُفْتِيَ النَّاسَ بِرَأْيِكَ وَ أَنْ تَقُولَ مَا لَا تَعْلَمُ»، از دو خصلت مهلک بپرهيز؛ يکي آنکه با رأی خودت فتوا بدهی(یعنی کاری به قرآن و سنت نداشته باشی، کاری که اهل سنت میکنند)، ديگر آنکه آنچه را که نمیدانی بگوئی.
حالا شاید در این حد انسان بداند که اگر چیزی را نمیداند نباید بگوید چون روشن است اگر چیزی را نمیداند بگوید بیاعتبار میشود، ولی آنچه در این روایت آمده عبارت مهلک است، همانطوری که فتوای به رأی جزء مهلکات است قول بلا علم هم مهلک است.
همچنين در وصيّت امیرالمؤمنین(علیه السلام) به امام حسن(ع)، حضرت ميفرمايند: «وَ لَا تَقُلْ مَا لَا تَعْلَمُ وَ إِنْ قَلَس مَا تَعْلَم»، اگرچه آنچه میدانی خیلی کم است ولي به همان اکتفا کن، و آنچه را نمیدانی نگو.
انسان یک مقدار در این موضوع فکر کند که اولاً آیا قول بلا علم حرام است یا نه؟ قطعاً یکی از محرّمات این است که انسان چیزی را که نمیداند بگوید.
نسبت به هر چیزی که ميخواهد باشد، مربوط به شرع باشد یا مربوط به امور عادی و امور اجتماعی باشد فرقي نميکند. مثلاً یکی از مصادیق بارز؛ آن پیشگوییهایی است که میکنند و متأسفانه گاهی اوقات در خود ما هم وجود دارد. بعضیها در اثر یک تخیّلاتی، حرفهایی زدند مثل اینکه ظهور نزديک است و همین روزهاست، تمام اینها قول بلا علم است.
با وجود این همه روایات که ميفرمايد کسی حق ندارد زمان ظهور را معين کند «کذبّ الوقّاتون» اطلاقش هم شامل این است که بگوئیم فلان روز ظهور است و هم اينکه بگوييم ظهور نزدیک است، این هم مصداق وقاتون میشود. ما نمیدانیم چه زمانی ظهور واقع میشود، قبلاً هم در بحثهای مربوط به مهدویت گفتهام روایات و ادله ميگويد وقت ظهور را حتّی خود حضرت حجت(عج) هم نمیداند.
ما مأموریم به دعا برای تعجیل در ظهور حضرت، مأموریم که منتظر واقعی باشیم به طوری که بگوئیم ممکن است ظهور امروز باشد یا ممکن است هزار سال دیگر باشد، اما اینکه بگوئیم الآن نزدیک ظهور است صحيح نيست. حالا میآیند در زمان ما این قضیهی اربعین را با همه شکوه و عظمتش، با همه ارزشی که برای شیعه دارد که واقعاً در زمان ما یک نمادی برای شیعه شده است، ميگويند این هم از علائم ظهور است؟! کجا چنین چیزی آمده، در کدام حدیث و کتابی آمده؟ همینطور انسان روی تخیّلات خودش نبايد چنين بگوید.
در جلسهای که امسال قبل از اربعین در جمکران تشکیل شده بود، از من دعوت کردند و به آنجا رفتم، راجع به همین مسئله اربعین صحبت بود، که یک حادثه بسیار مهمی است و چکار بايد کنیم که استفاده خوبی از آن شود؟ پرسیدم صحبتهای قبل چه بوده، اینها را برایم بیاورید. دیدم در آنها از همین حرفها بوده که اصلاً این جزء اخیر علت تامه ظهور است. آنجا گفتم آقایان یک حساب سرانگشتی کنید، ما حدود هفت میلیارد انسان داریم، از این تعداد یک میلیارد و دویست میلیون مسلمانند، از این تعداد هم یک سوم شیعه هستند، از این سیصد میلیون هم؛ 20 میلیون در اين پيادهروي باشکوه حضور مييابند.
آیا عقل و منابع دینی ما نمیگوید آن روزی که حضرت میخواهد به کعبه تکیه زند و اعلام ظهور بفرمایند لااقل باید یک بخش وسیعی از مردم اصل قضیهی امامت به گوششان خورده باشد و بدانند یک مکتبی بهنام شیعه هست که معتقد به امامت است و امامت یعنی حجّت خدا؟ حال براي اين شش میلیارد و خُردهای که اصلاً اعتقاد به دین اسلام ندارند و امامت به گوششان نخورده، چطور میتواند امر ظهور به همین راحتی حاصل شود؟
واقعاً یکی از مصادیق روشن قول بلا علم همین است که بگوئیم این از علائم ظهور است! مهلک همین است که هم خود آن گوینده را هلاک میکند و هم شنونده را. همين حرف قول بلا علم است که یکی از محرّمات است. مگر اینکه کسی غافل يا جاهل باشد و بگوئیم عقاب نمیشود ولی حرمت فعلیاش باقی است. قول بلا علم حرام است هم گوینده و هم شنونده را هلاک میکند.
وقتی میگویند در چنين زمانی میخواهد این اتفاق بیفتد، ميدانيد اين قول بلا علم تا کجا اثر میکند؟ تا جایی که آقایی دارای چند دختر هست، اینقدر این مطلب برایش مسلم شده که دخترهایش به سن 30 سالگی رسیدهاند و میگویند اینها را شوهر بده، خواستگار دارند، میگوید نه، منتظرم حضرت همین روزها بیاید و تا اجازه ندهند نخواهم گذاشت. قول بلا علم وقتی میگوئیم مهلک است این اثر را دارد، یک خانواده و یک نسلی را در یک مسیر غلط و انحرافي میاندازد، نظیرش را هم در زمانهای گذشته خودمان، از آدمهای بیاطلاع و مدعی ديديم.
بنابراین واقعاً مراقب باشيم. ما فکر میکنیم قول بلا علم این است که اگر یک فتوایی از ما پرسیدند و نمیدانستیم همینطور يک چيزي نگوئیم، آن یک مصداق خیلی کوچک از این قول بلا علم است، قول بلا علم یعنی راجع به دین، آنچه را نمیدانید نگوئید، راجع به شئون دینی آنچه نمیدانید نگوئید، راجع به آنچه نمیدانید حرف نزنید! همین اطلاق دارد و تمام این موارد را شامل میشود.
در زندگی امام خميني(رضوان الله عليه) هیچ این مسائل نبود، نداریم در جایی بفرماید زمان ظهور نزدیک است، کسی که خودش انقلاب را به وجود آورد، آن کسی که یقین داشت حضرت حجت(عج) نسبت به انقلاب عنایت دارد اما هیچ جا چنين حرفي نزد.
شما در صحیفه امام فرمایشات ايشان را ببینید، میفرمایند ما امید داریم که ان شاء الهی این پرچم را به دست حضرت بدهیم، این امید یکی از شئون انتظار واقعی است، من امید دارم که چشمم به جمال مبارک حضرت بیفتد و ایشان ظهور کند حتی یک ثانیه بعد، این از شئون انتظار است. اما اين سخن غیر از این است که بگویم ظهور همین ایام است، صبر کنید چند روز دیگر است!
دقت کنيم وقتی قول بلا علم مطرح میشود چه آثاری دارد؟ اگر میخواهیم چیزی بگوئیم ببینیم آیا این مطلب برای ما یقینی است يا نه؟ حتی آنچه برایتان ظنی است هم نگوئید، اينکه من ظنّ به این مطلب دارم فایده ندارد و نباید گفته شود، چه رسد به اینکه انسان شک یا وهم داشته باشد.
رسول اکرم(ص) فرمود اگر از عمر دنیا به اندازهی یک مقداری که به غروب خورشید مانده باشد باقی بماند خداوند آن را چنان طولاني خواهد کرد تا حضرت ظهور فرمايند. آخر الزمان هم از زمان رسول خدا(ص) شروع شده لذا میگوئیم پیامبر آخر الزمان یعنی از هزار و چهارصد و اندی سال پیش شروع شده، حالا ممکن است هزار سال دیگر هم ادامه داشته باشد.
یکي از شئون انتظار این است که اميدوار باشيم امر ظهور یک دقیقه دیگر واقع شود و یا هزار دقیقه دیگر. ولی اگر کسی بگوید در این ده سال است و فکر صد سال دیگر را نکنید کلام باطلي است.
اولاً از علائم غیر قطعی که از اسمش پیداست علم و يقين براي کسي ايجاد نميشود در مورد علائم قطعی هم ما روایت داریم که بدا واقع میشود، بنابراين کسي نميتواند چنين ادعاهايي را مطرح سازد.
همچنين مسأله ظهور صغري را مطرح ميکنند. در کدام روايت ظهور صغري بيان شده است؟ اينکه بگوييم در قياس با اينکه غيبت صغری داشتیم الآن هم ظهور صغری داریم این حرفها چیست؟
آيا این بحث علمی است که میکنیم؟
نکته دیگر این است که وقتی ما به ضرس قاطع میگوئیم الآن زمان ظهور صغراست، سازمانهای امنیتی آمريکا و اسرائيل هم از فرصت استفاده کرده و سید یمانی و سید حسنی و شعيب بن صالح درست میکنند! البته نمیخواهم بگویم چون آنها این کار را میکنند اصل این فکر غلط است، بالأخره در روایات ما اینها آمده، ولي سخن از زمان ظهور صحيح نيست.
ببینید فاصلهی بین علائم چقدر است؟ این علامت که آمد فاصلهاش تا علامت بعدی چیست؟ فاصلهی علائم و خود ظهور چقدر است؟
اینها چیزهایی است که باید در آن تأمل شود. عرض بنده این است که آنچه را در دین آمده به مردم بگوئید، روايات ميفرمايد: «افضل الاعمال انتظار الفرج»، افضل اعمال اين است که ما منتظر باشیم، اما نه شبيه انتظارهای دنیوی بلکه انتظار اينطور بايد معنا شود که هر روز آن را در دعاي عهد ميخوانيم «اللّهم ارني الطلعة الرشيدة» دعا کنيم خداوند جمال دل آراي حضرتش را به ما نشان دهد و در زمان حيات خود حضرت را ببينيم. و اگر مرگ بين ما و حضرت جدايي انداخت به هنگام ظهور حضرت از قبر خارجم سازد تا در رکاب ايشان باشم. «اللَّهُمَّ إِنْ حَالَ بَيْنِي وَ بَيْنَهُ الْمَوْتُ الَّذِي جَعَلْتَهُ عَلَى عِبَادِكَ حَتْماً مَقْضِيّاً فَأَخْرِجْنِي مِنْ قَبْرِي مُؤْتَزِراً كَفَنِي».
این تعابیر اتفاقاً با دقت بيان شده است. آمادگي با این خصوصیت، میشود انتظار. اما اگر بگویم بنده نمیمیرم و حضرت را میبینم اصلاً با هیچ معنايي سازگاری ندارد.
تأکید میکنم کلام بنده نسبت به اظهار اينگونه مطالب است و نسبت به اشخاص نيست. در مواقع ديگر هم صريحتر از اين را گفتهام. همان موقعی که در دولت قبلی آن مطلب باطل مدیریت امام زمان(ع) بیان شد فکر میکنم در حوزه شاید دیگران هم گفته باشند و من خبر ندارم، وظیفه خود دانستم آن روایت «إِذَا ظَهَرَتِ الْبِدَعُ فَعَلَى الْعَالِمِ أَنْ يُظْهِرَ عِلْمَهُ فَإِنْ لَمْ يَفْعَلْ سُلِبَ نُورَ الْإِيمَان» را مطرح و بگویم، این حرف غلطی است، اشتباه کاریهای خودمان را به گردن امام زمان(ع) نیندازیم، این همه مفاسد که با سوء مديريت درست شده اگر خود امام زمان(ع) هم بیاید معلوم نیست به این زودیها حل شود که آن هم یک مصیبت جداگانهای است.
بله توفيقات چشمگير اين انقلاب و تحقق آرمانهاي والاي آن عليرغم کينهتوزيهاي استکبار جهاني جز با عنايت آن حضرت ممکن نميباشد اما اين کجا و طرح مطلب ناصواب مديريت امام زمان(ع) کجا؟
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته