بيانات آیت الله فاضل لنکرانی(دامت برکاته) در جمع روحانیون استان گلستان مقيم قم
۱۷ اسفند ۱۳۹۴
۲۰:۳۹
۳,۲۲۲
خلاصه خبر :
آخرین رویداد ها
حضرت آیت الله حاج شيخ محمد جواد فاضل لنکرانی(دامت برکاته) دوشنبه شب 94/12/17 در نشست طلاب و فضلای استان گلستان مقیم حوزه علمیه قم که در سالن همایش پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی برگزارشد، به ايراد سخن پرداختند.
مشروح بيانات معظم له به شرح ذيل است:
بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین و صلّی الله علی سیدنا و نبینا أبی القاسم محمد
و علی آله الطیبین الطاهرین المعصومین و لعنة الله علی أعدائهم أجمعین من الآن إلی قیام یوم الدین
خوشحالم از اینکه توفیق نصیب این حقیر شد تا در جلسه فضلا و طلاب محترم استان گلستان حضور پیدا کنم و با شما صحبت داشته باشم.و علی آله الطیبین الطاهرین المعصومین و لعنة الله علی أعدائهم أجمعین من الآن إلی قیام یوم الدین
ابتدا خود و شما را به ایام فاطمیه توجه میدهم و اینکه نسبت به تبیین ويژگيها و حقايق این شخصیت بزرگ تلاش کرده و بر آگاهیهای خود اضافه کنیم. واقعاً معرفت ما نسبت به حضرت زهرا(سلام الله علیها) بسيار کم است چه رسد به اینکه عارف به حق معرفت آن حضرت باشیم.
باید اقرار کنیم با وجود این همه تعابیر از ائمه معصومين(عليهم السلام) و اين همه اهتمامی که از جانب خدای تبارک و تعالی نسبت به این وجود شریف هست و این همه تکریمی که رسول اکرم(ص) و ائمه()ع نسبت به این بانو دارند، متأسفانه جاي یک بحث کاملاً اجتهادی و قوی برای بررسی آيات و روایاتی که پیرامون این شخصیت وارد شده کاملاً خالی است.
گاهی اوقات نسبت به بعضی از تعابير وارد شده در روایات هر چه توقف کرده و درنگ کنيم باز نميتوانيم مقصود از آن را بفهميم. اینکه فاطمه زهرا(سلام الله علیها) حجّت بر ائمهی معصومین هستند چه معنایی دارد؟ اینکه فرمودهاند «علی معرفتها دارت القرون الاولی» به چه معناست؟ اینکه «خلقت من نور عظمة ربّها» به چه معناست؟
فهم اين دقائق کار علمی و تحقیقاتی بسيار نياز دارد و ما باید با استفاده از فرصت این ایام هم سطح آگاهی خود را افزایش دهیم و هم جامعه و نسل امروز خود را نسبت به عظمت این شخصیت بیشتر آگاه کنیم.
اگر ما بتوانیم حقیقت این شخصیت را تا اندازهای که قدرت بر فهم آن داریم به جامعه امروز منتقل کنیم هم شیعه و هم سنّی نسبت به این بانو خضوع کامل خواهند کرد، شخصيت ممتاز فاطمه زهرا(سلام الله عليها) چیزی نیست که محل اختلاف بشود، بلکه محور وحدت ميباشد و قطعاً موجب تحکیم اخوّت بین شیعیان و اهل سنت خواهد شد.
منتها اگر ما فقط بر يک جنبه و آن هم جنبهی مظلومیت حضرت زهرا(سلام الله علیها) اکتفا کنيم که البته باید خیلی عمیق هم مطرح شود، اما اکتفا کردن بر آن و غافل شدن از سایر ابعاد خسارت بسيار بزرگی بر همهی جامعهی مسلمین است.
إن شاء الله امسال هم ایام فاطمیه باشکوهتر از سالهای گذشته برگزار خواهد شد. حال به مناسبت این جلسهی محترم نکاتی را عرض می کنم.
اول اینکه استحضار دارید با توجه به آیات قرآن و روایات وارده، اگر علم، موجب خشیت و بکاء از خدای تبارک و تعالی نباشد، این علم لا ینفع است. علم اگر بخواهد برای خود انسان و دیگران نافع باشد، باید انسان را به مرتبهی خشیت الهی برساند، هر چه از عمر علمی ما میگذرد و از درسها و بحثها مطالب جدیدی به ما افزوده میشود بايد ببینیم آیا مرتبهی خشیت از خدا در ما بیشتر ميشود یا نه؟
در آیه شریفه «إنما یخشی الله من عباده العلماء»، علماء نه از این جهت که در گروه و فئه عالمان هستند، بلکه از حیث علم، یعنی از اين جهت که حقیقت علم موجب خشیت از خداست مورد عنايت قرار گرفتهاند، و إلا افرادی بوده و هستند که به عنوان عالم شناخته میشوند ولی خشیتی در آنها وجود ندارد، چه بسا علم فراوانی هم داشته باشند. آیه شريفه به این خصوصیت علم، تنبّه ميدهد که اگر بخواهد علم واقعی باشد و نور الهی در دل انسان ايجاد کند، باید او را منتهی به خشیت از خدای تبارک و تعالی سازد.
در ذيل آیات شریفه 107 و 109 سوره مبارکه اسراء روایتی است که وجود مبارک پیامبر(ص) به ابیذر فرمودهاند و به همين معنا اشاره شده است. پيامبر(ص) فرمود: «يَا أَبَا ذَرٍّ مَنْ أُوتِيَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَا يُبْكِيهِ لَحَقِيقٌ أَنْ يَكُونَ قَدْ أُوتِيَ عِلْماً لَا يَنْفَعُهُ»، اي اباذر کسی که علمي پیدا کند و او را به مرتبهی خشیت و بکاء نرساند، علمش لاينفع است. علمی که را متوجه معدن علم، منبع و خالق علم نکند، بيفايده و لا ینفع است.
بر اين اساس آن روایتی که ميفرمايد: «عَالِمٌ يُنْتَفَعُ بِعِلْمِهِ أَفْضَلُ مِنْ عِبَادَةِ سَبْعِينَ أَلْفَ عَابِدٍ» هر عالمی را نميگويد. نفع علم اين است که خشیت از خدا را به همراه خود بیاورد.
بعد رسول اکرم(ص) میفرمایند: «إِنَّ اللهَ نَعَتَ الْعُلَمَاءَ فَقَالَ عَزَّ وَ جَلَّ إِنَّ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ مِنْ قَبْلِهِ إِذا يُتْلى عَلَيْهِمْ يَخِرُّونَ لِلْأَذْقانِ سُجَّداً»، میفرماید وقتی آیات قرآن بر کساني که علم به آنها داده شده خوانده می شود با رو به سجده میافتند «وَ يَقُولُونَ سُبْحانَ رَبِّنا إِنْ كانَ وَعْدُ رَبِّنا لَمَفْعُولًا» و اعتراف میکنند -«یقولون» به معناي قول ظاهری نیست بلکه به معناي «یعترفون» است-، وقتی علمی به آنها داده میشود با همه وجود خود میگویند وعدهی خدا محقق است، یعنی آنچه محتوای آیات قرآن است از آینده و عاقبت جهان و بشر، عالم برزخ و قیامت، هر وعدهای که خدای تبارک و تعالی داده، محقق است.
«وَ يَخِرُّونَ لِلْأَذْقانِ يَبْكُونَ وَ يَزِيدُهُمْ خُشُوعاً»، با صورت به زمین افتاده و گریه میکنند و خشوعشان بیشتر میشود.
پس باید توجه داشته باشیم که علم ما بايد علمی باشد که ما را به مرتبهی خشیت برساند. اینکه در روایت وارد شده «طالب العلم محفوفٌ بعنایة الله» مقصود، طالب چنين علمي است.
لذا به هر کسي که صبح از خانه بيرون ميآيد و درس خارج و درس تفسير و فلسفه بگويد نميتوان گفت مصداق طالب العلم است و ملائکه او را همراهي ميکنند، خير طالب علمي که علمش موجب خشيت از خدا باشد محفوف به عنايت الله خواهد بود.
همينطور تعابيري مثل «مَنْ سَلَكَ طَرِيقاً يَطْلُبُ فِيهِ عِلْماً سَلَكَ اللهُ تَعَالَى بِهِ طَرِيقاً إِلَى الْجَنَّة»، تمام اين تعابير را باید مقید کنیم به علم نافع، یعنی علمی که موجب خشیت از خدا شود. معناي نافع در اصطلاح روایات غیر از معناي رايج در استعمالات عامه است. بسياري از علوم، براي بشر مفيد هست، اما آن علم نافعی که روايات میگویند بر حسب همین آیه شریفه و این روایت، قوامش به اين است که موجب خشیت از خدا شود. البته این منحصر به علم دین نیست، ما ادعا نمیکنیم فقط علم دین و علوم حوزوی چنین نتیجهای را دارد، هر علمی که موجب خشیت از خدا شود علم نافع است.
اما نکته سوم به مناسبت این جلساتی است که طلاب هر استان و شهری برگزار ميکنند.
قطعاً با برنامهریزیای که شما بزرگان برای آن استان دارید مطالبی را معین کرده و تنظیم فرمودهاید و با مدیریت آن برنامه را جلو میبرید، نظير همین کار تبلیغی که یکی از کارهای ارزشمند است.
آنچه من میخواهم از باب تذکر عرض کنم، امروز یکی از آسیبهای روحانیّت در شهرها این است که آرام آرام هر استانی از وزنههای علمی خود که در سابق داشته خالی میشود. مثلاً در استان اصفهان مرحوم والد ما(رضوان الله تعالی علیه) میفرمودند یک وقتی از آیت الله خادمی(رحمة الله علیه) سؤال کردم که من شنیدهام یک زمانی بر این اصفهان گذشت و در هر خیابانی یک مجتهد زندگي ميکرده. آقای خادمی گفتند خير، این دقیق نیست، یک زمانی بر اصفهان گذشت که در هر کوچه يا محلهاي یک مجتهد بوده است. به هرحال در همه شهرها حتي تهران و تبریز و اصفهان و... مشاهده ميکنيم کمکم از وجود وزنههایی که قطب علمی و معنوی آن بلاد هستند خالی میشوند.
حالا چه باید کرد؟ راهش این است که برنامهریزی شود مثلاً در همین استان خودتان یک برنامه 20 ساله تنظیم کنید، چون اینطور برنامهها با یک سال و دو سال و یک زمان محدود به نتیجه نميرسد.
بعد از 20 سال حداقل ده مجتهد درجه یک در آن استان باشد، یعنی از هم اکنون بررسي کنيد چه کسانی در میان جمع شما ذوق و استعداد و علاقه فقهی دارند، اینها در مباحث فقهی و اصولی ممحض شوند.
یک تعبیری از امام خميني(رضوان الله تعالی علیه) دیدم که بسيار تعبیر عجیبی است، میفرمایند ما باید آینده را در نظر بگیریم اینطور فکر نکنیم که وضع فعلیمان بگذرد و آینده هر چه باشد باشد! ما مکلّفیم علاوه بر اینکه وضع فعلی حوزهها را حفظ کنیم نگهبان آیندهی نظام و اسلام هم باشیم.
سپس میفرمایند به من گفتهاند وضع درسی حوزهها خوب است. اولاً دقت امام را ببينيد. نمیفرماید به نظرم خوب است، میفرماید به من گفتهاند وضع درسی حوزهها خوب است، ولی خوب داریم تا خوب. یک وضع خوب مثل صاحب جواهر و شیخ مرتضی انصاری است، یک خوب هم مثل ما است. فاصله خیلی زیاد است.
ملاحظه بفرماييد شخصیتی مثل امام که این همه در مباحث فقهی و اصولی کار کرده، فاصلهی بین خودش و صاحب جواهر و شيخ انصاري را از جهت فقهی بسيار میبیند. در ادامه میفرماید برای اینکه افرادی مثل صاحب جواهر تربیت شوند باید افراد بسیاری ممحض در تحصیل شده و خود را مهیا کنند تا فقه را به صورت قدیم تحصیل کنند. خب ما اگر فقه را واحدی کنیم و بگوئیم 50 واحد، 100 واحد، از تحصيل اين واحدها فقه در نمیآید، بلکه صرفا یکسري اطلاعات عمومی فقهی به دست میآید.
عرض من این است که واقعاً طبق همین فرمايش مرحوم امام هر استانی یک برنامهریزی در این جهت کند که ما برای 20 سال آینده ده مجتهد مبرّز درجه اول که واقعاً صاحب فتوا باشند، داشته باشيم.
هر رشتهای باید بررسی شود، فرض کنید یک استانی 50 شهر دارد، برنامهريزي شود50 مفسّر درجه يک تحویل بدهیم. همچنین در سایر علوم. در سابق حوزههای علمیه چنين مجموعههايي را بين علمای بلاد نداشتند، با اين حال پس از چند سال تحصيل به عنوان یک مجتهد مسلم به استان خود رفته و در محل خودشان اقامت میکردند و براي مردم محور امور میشدند.
ما باید هویت اصلی روحانیت را که محوریّت علمی و دینی برای مردم است حفظ کنیم، و تا کسی خود را از جهت علمی و تقوایی به مراحل بالا نرساند محور نخواهد شد. این امر کاملاً روشن است.
امروز اگر یک روحانی ولو حافظهی قویای هم داشته باشد، حافظ قرآن باشد، حافظ بسياري از دیوانهاي شعرا مثل، مثنوی و حافظ و سعدي باشد، تاریخ هم حفظ باشد، هرگز نمیتواند محور علمی و معنوی و دینی برای مردم باشد. هویّت اصلی روحانیّت این است که روحانی باید محوریت علمی و تقوايي پیدا کند و بقیهی عالمان هم در پرتو او کار کنند. لازم است خودتان فکر کنید چطور این برنامه را تدوین کنید.
ما در مرکز فقهی ائمه اطهار(عليهم السلام) بحمدالله در مباحث فقهی و اصولی به نتایج خوبی رسیدهایم. این پنجشنبه نهمین سالگرد مرحوم والد ما(رضوان الله تعالی علیه) است، اهداف ایشان تا یک اندازهای محقق شده، هدف ايشان اين بود مجتهدان قوی که برای نظام اسلامی مفید باشد تربیت شوند. در همین دورهی اخیر خبرگان، عدهای از فضلای مرکز ثبتنام کردند و در امتحانات قبول شدند و در انتخابات هم شرکت کردند.
در کنار مسائل فقهی به بحث تفسیر نيز پرداختهايم. من به مسئول محترم بخش تفسیر گفتهام که قانع به این دورههای سه چهار ساله و آموزش مقداري از اصطلاحات علوم قرآنی، ناسخ و منسوخ و قراءات مختلفه و تاریخ کتابت قرآن و ... نیستم. میخواهم چنان برنامهریزی کنید که بعد از ده سال لااقل پنجاه مفسّر تحویل جامعه بدهید، 50 نفر که بتوانند با قرآن کار کنند. قرآن که به مثابه خورشيد، نورافشاني ميکند، هر روز بتوانند نکات جدیدی از آيات استخراج کرده و به جامعه ارائه کنند، نه اینکه بگویم تفسیر به رأی کنند. از خود قرآن با صناعت تفسیری صحیح استفاده کنند.
لذا من این پیشنهاد را محضر شما جمع محترم نيز عرض میکنم تا برای همه استانها چنین برنامه 20 ساله طراحي شود و از ميان فضلاء موجود و طلابي که جديد وارد ميشوند در علوم مختلف حوزوي افرادي قوي تربيت شوند.
امروز روز حضور جدّی و حاکمیت روحانیّت در جامعه است، انتظارات مردم خیلی فراتر از گذشته است و قابل مقایسه با آن نیست، مردم انتظار دارند که يک روحانی ضرورتهای روز را در بخشهای مختلف درک کند و به مقتضای آن موضع دین را دقیق بیان کند.
انتظار دارند یک روحانی بالای منبر فقط بر محفوظات خود و خواندن دو سه حدیث اکتفا نکند، بلکه مخاطب شناسی کند، در جمع دانشگاهیان یک جور صحبت کند و در جمع عموم مردم طور دیگر. شرط اول و لازم اين کار اين است که انسان آگاهی به افکار عمومي و اقشار جامعه داشته باشد.
جریانهای فکری جامعه را رصد کند، الآن هر یک از ما چه مقدار جریانهای موجود در جامعه را رصد میکنیم که در ابعاد مختلف اعتقادي، اخلاقي، سياسي و... چه چيزي وارد اذهان و افکار نسل جوان میشود؟ امروز یک روحانی که بخواهد نقش محوري داشته باشد نياز به مطالب و ابزارهايي دارد غیر از آنچه که در گذشته لازم داشته و طبق فرمایش امام باید ممحض در مسائل علمی و آگاه به مسائل روز باشد. من همین جا تأکید میکنم تمحض یکی از مسائلی است که بسیاری از ما از آن غافلیم.
اينکه یک آقایی خودش را فقط و فقط برای فقه و اصول، یا فقط و فقط برای تفسیر ممحض کند يا در دو درس و مباحثه شرکت کرده و بقيهي وقت خود را صرف امور ديگر کند درست نيست البته قبول دارم مشکلات فراوان است، یک روحانی به خاطر نيازهاي نظام اسلامي و نيز ضرورتهای زندگی مجبور است یک مقدار از وقتش را در اختیار نهادهاي مختلف قرار دهد که به او نیاز دارند!
اين نیازها قابل اغماض نیست و از طرف دیگر اگر تمحض هم پیدا نکنیم به نتیجه نمیرسیم، البته این یک مشکل و به قول امروزیها پارادوکسي است که باید بزرگان حوزه براي آن یک فکری کنند، عدهای را ممحض کنند در مسائل علمی و همهی جوانب معیشتیشان را تأمین کنند، و الا با این شهریهی موجود و این امکانات احدی از ما طلبهها نمیتواند ممحض باشد، اینها را بايد گفت تا ان شاء الله به یک نتیجهی خیلی روشنی برسیم.
نکته بعدی این است که ما یک تکلیفی داریم به عنوان حفظ نظام اسلامی، نظامی که از درون حوزه جوشید و امروز هم بحمدالله سی و هفت سال است استقرار پیدا کرده و در کنارش برخی از مشکلات و نواقص نيز هست، اما اینقدر آثار و برکات عظیمی داشته که آن نواقص در مقابلش قابل ذکر نیست، امروز اسلام و تشيع به جامعهی بشر معرفی شده است.
یکی از فرمایشات مرحوم والد ما(رضوان الله تعالی علیه) اين بود که میفرمودند اگر از من بپرسند مهمترین دستاورد این انقلاب چیست ميگويم مهمترین دستاورد این انقلاب معرفي و نشر مکتب اهلبیت به دنیاست، امروز مکتب شیعه به عنوان یک مذهب منطبق بر منطق، استدلال، عقلانیت و جامعیّت، در دنيا مطرح شده است يعني همان چيزي که دنيا دنبال آن است. همين اواخر گروهی از متفکران روسیه به ايران آمده بودند، آنطور که برای ما نقل کردند اعضاء گروههای پژوهشی هستند که براي آیندهی روسیه برنامهریزی میکنند و نتیجهی مطالعاتشان را در اختيار مسئولين تصمیم گیرنده مثل رئیس جمهور، مجلس و ... قرار ميدهند.
شبیه یک اتاق فکر برای آن کشور هستند. يکي از نکات خوبی که به صراحت گفتند این بود که ما در مورد حکومتهای موفق دنیا مطالعه میکنیم، حکومت منبعث از ولایت فقیه را یکی از حکومتهای موفق دنیا دیدیم، این مطلب خیلی مهم و اعترافی است که آنها میکنند.
آنها میبینند که این حکومت، مبتنی بر یک ایده و اندیشهای است که سعادت دنیا و آخرت بشر را تعقیب و حقوق همهی اقشار جامعه را تأمین میکند، اجازه تضييع حق کسي را نميدهد بحمدالله يک چنين نظامي را داريم و در زير سايهي آن زندگي ميکنيم. البته ممکن است در اين نظام برخي از مسئولين آن جهات هويت واقعي نظام را رعايت نکنند لذا ما دائماً باید ببینیم چه چیزی موجب تقویت و يا آسيب به این نظام است مراقبت از آن کنیم و حرف بزنیم، هشدار بدهیم.
روحانیّت در اين زمينه یک وظیفهی اساسی دارد. من مدتی است فکر میکنم که چه چیزی ممکن است مانع انجام این وظیفهی اساسی شده و آن را متوقف يا خدای ناکرده ناموفق کند.
هرچند ضعف علمی، تقوایی، ضعف بینش سياسي و اجتماعي هر يک در جای خود از موانع است. ما اگر خود را از جهت علمی تقویت نکنیم، از جهت تقوایی مراقبت نکنیم، از جهت بینش و فکر، پختگي لازم را نداشته باشیم نمیتوانیم موجب تقویت این نظام باشیم و مانع از آسیبها بشویم ولی امروز افتادن در دام جناحها و گروهها و تقسيمبندي روحانيت یکی از بزرگترین آفتها است.
البته بعضی از روحانیون صریحاً میگویند عضو این حزب یا آن گروه هستند، آنها به عنوان شخصی مندکّ در آن جناح شدهاند، و به نظر من هویتشان از هویت حوزوی بودن خارج شده و هویت ثانوی پیدا کردهاند، ما وقتي میگوئیم روحانیت منظور اين افراد نیست بلکه مجموعه روحانيت و حوزهها مراد است. حال اگر اين مجموعه را تقسيمبندي کنيم و بگوئیم افراد زیر چتر اين گروه طرفدار ولایت فقيه و افراد زير چتر آن گروه مخالف ولایت فقیهاند، این یک آفت بزرگ و ضربه کاری به روحانیت است که باید مراقبش باشيم.
ما همه تحت یک عنوان هستیم به نام حزب الله. اجازه ندهیم گروهها و جناحها ما را به نفع خود مصادره کنند. اجازه ندهيم عناوين چپ و راست و مدرن و پست مدرن و سنتي وارد حوزه شود. این عناوینی که اگر ریشهیابی شود مربوط به کشور ما نیست، بلکه سوغات فرسوده و مهلک غرب است که وارد کشور ما شده، در کشور انتخاباتی برگزار میشود، انتخابات همینطور که رهبری معظم انقلاب فرمودند میدان مسابقه است، افرادی وعدههایی میدهند و حرفهایی میزنند و فکر جامعه را به سمت خود معطوف ميکنند و اين امري طبیعی است، ولی نباید گفته شود در این انتخابات مثلاً ولایت فقیه کمرنگ یا پررنگ شد، ما باید بگوئیم همهی روحانیت زیر چتر ولایت فقیه است.
این یک درد است که امروز در حوزه ما وجود دارد. من از بعضی طلبهها شنیدم که میگویند فلان استاد ولایی و فلانی غیر ولایی است، این آقایانی که این تعابیر را به حوزهها میآورند یا نمیفهمند چه میگویند؟ یا خود را به ناداني زدهاند. ما دو گروه در کشور داریم یک گروه انقلابی، گروه ديگر ضد انقلاب یا بیتفاوتها، غالب جامعه ما در گروه اول و انقلابیاند، اگر کسی انقلابی شد ولایی هم هست.
نمیشود کسی بگوید من انقلابی هستم و ولایی نیستم! این غلط است. این فرد انقلابی هم نیست، این تقسیم بندیها را دور بريزيم. آنچه که مقام معظم رهبری هم تعبير به خودی و غیر خودی فرمودند یعنی انقلابی و غیر انقلابی، نه اینکه در بين انقلابیها اين تقسيمبندي صورت بگيرد بعد هم دوباره در بين خودیها تقسيمبندي ديگر.
امروز اصولگراها در بین خود دستهبندیهایی به وجود آوردهاند کما اینکه در اصلاح طلبها هم همینطور. در هر صورت ما متکفل بیان دین و مسائل دینی و معرفتی مردم هستیم، اینجور تشقیقها سبب میشود که جامعه و مردم نسبت به روحانیت متزلزل شوند، بايد کاري کنيم که در هیچ انتخاباتی نگويند روحانیت شکست خورد یا پیروز شد، اين رسانههاي بيگانه هستند که روی این عناوین تکیه میکنند، ما باید بگوئیم روحانیت فوق این حرفها و جناجبنديها است.
البته من مخالف حزب و جناح نيستم. سياست اقتضاي تحزب دارد و هر حزب و گروهي هم يک طور فکر ميکنند ولي روحانيت فوق اين گروههاست. بدين معنا که خودش را حل در يک گروه نميکند. متأسفانه اين آفت امروز در يک بخشي از حوزه وجود دارد که بايد برطرف شود.
ما باید نگهبان انقلاب و نظام باشیم و این جهت را هم رعايت کنيم. بهرحال در هر استان بزرگانی وجود دارند، نباید تحت اين عناوين آنها در یک بخشی قرار بگیرند و بخشهاي دیگر از وجودشان محروم شوند.
امیدوارم با برنامهریزی دقیق، با وحدت و یکپارچگی، با زدودن کدورت از دلها و نفوس هر چه بیشتر قدمهای بلندتری را برای موفقیت اسلام و برای حفظ انقلاب برداریم.
وصلی الله علی محمد و آله الطاهرین