سخنرانی حضرت آیت الله فاضل لنکرانی(دامت برکاته) در سوگواره شعر فاطمی 94/12/19
۲۴ اسفند ۱۳۹۴
۱۰:۰۲
۳,۷۶۳
خلاصه خبر :
آخرین رویداد ها
-
ولادت با سعادت حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) تبریک و تهنیت باد
-
مقاومت؛ تنها راه عزت مسلمین و غلبه بر مستکبرین
-
گزارش دیدار آیت الله فاضل لنکرانی با حضرت آیت الله العظمی سبحانی(دامت برکاته)
-
برگزاری مراسم سالگرد شهادت حضرت فاطمه(س) / فاطمیه دوم
-
یادی از فقیه اهلبیت(ع) و مرجع بزرگ شیعه، در گفتوگوی خبرگزاری ابنا با آیتالله شیخ محمدجواد فاضل لنکرانی
-
مسجد کانون تهذیب و رشد استعدادها
بسم الله الرّحمن الرّحیم الحمدلله ربّ العالمین
و صلّی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین
خدای تبارک و تعالی را سپاسگزارم که رزق ما را در این ایامی که همهی اهل دل و صاحبدلان واقعی و پیروان مکتب اهلبیت(علیهم السلام) عزادار فاطمه زهرا(سلام الله علیها) هستند در این مرکز با شکوه همراه با شما جوانان عزيز و روحانیّت بزرگوار، برادران و خواهران محترم قرار داد. و صلّی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین
به همت شعرای پيشکسوت و شاعران جوان بسیار ارزشمند استان که باید عرض کنم افتخار برای قم و حوزه علمیه قم هستند، اين مجلس عزاي فاطمي برپا شده و هر سال میبینم آنچه را بزرگان ما دنبالش بوده و هستند که ما بتوانیم عظمت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) را برای نسل امروز خود و جامعه بشری بیان کنیم در قالب شعر مطرح میشود.
به نظر میآید اين اشعار هر سال با محتوای قویتر، ما را به واقع و حقیقت فاطمي نزدیکتر و قلوب ما را نسبت به عظمت حضرت زهرا(سلام الله علیها) آشناتر میکند.
به همه عزیزان و شعرای بزرگوار عرض ميکنم شاید یک هزارم از آنچه که در متون روایي در مورد حضرت زهرا(سلام الله علیها) آمده هنوز نه در کتُب بزرگان ما که پیرامون حیات حضرت زهرا تأليف شده و نه در اشعار شاعران آمده است. روایاتی که انسان هر وقت این روایات را مرور میکند بر خود تأسف میخورد که چرا عمری از ما گذشت و از این روایات اطلاع نيافتيم.
من این روایت را اینجا ذکر میکنم، روایتی است که نکتههاي بسیار دارد، بعضی از قسمتهایش را گاهی اوقات از خطبای بزرگوار و شعرا شنیدهاید اما شاید به صورت کامل نشنیده باشید.
رسول اکرم(ص) فرمود ای مردم آيا میدانید برای چه فاطمه را فاطمه میگویند؟ و برای چه فاطمه را زهرا میگویند؟ «خُلِقَتْ فَاطِمَةُ حَوْرَاءَ إِنْسِيَّةً لَا إِنْسِيَّةً»، این کلام رسول خداست که فاطمه یک حقیقتی مرکب از انسان و حوریه است. حقیقت او انسان محض نیست، بلکه یک حقیقت کونیه و نوریه هم در ذات او وجود دارد. فرمود وقتی خدای تبارک و تعالی خواست فاطمه را خلق کند، توسط جبرائیل، سیبی را از بهشت به من اهدا فرمود، «أَتَانِي بِهَا جَبْرَئِيلُ فَضَمَّهَا إِلَى صَدْرِهِ»؛ این سیب چون هديه پروردگار بود، مانند سایر میوهها نبود که جبرائیل آن را در دست خود بگیرد و از آن عالم به دنیا نازل کند، اینقدر برای او شرافت داشت، عظیم و عزیز بود که آن را به سینهی خود چسباند، بوسید و بر چشم خود قرار داد و برای رسول خدا آورد و عرض کرد اين هدیهای است از ناحیهی خدا برای شما آنرا تناول فرما.
پیامبر اولاً فرمود من هدیه خدا را نمیخورم و باید آن را نگه دارم. جبرئيل عرض کرد شما مأمور به خوردن اين هديه هستيد و اين امر خداست. پیامبر میفرماید بعد از اینکه فهمیدم امر خداست، سیب را شکافتم «فَأَفْلَقْتُهَا فَرَأَيْتُ مِنْهَا نُوراً سَاطِعاً فَفَزِعْتُ مِنْ ذَلِكَ النُّورِ».
در اين روايت دو نکته وجود دارد که اگر عقول همهی بشر جمع شود در فهم این دو نکته درمانده و نمیتوانند آن را معنا کنند. میفرماید وقتی سیب را شکافتم نوري از آن ساطع شد که همهی عالم را فرا گرفت، این نور از جنس نور معمولی نبود که فقط یک مکان را در یک زمان، نورانی میکند، بلکه نور ساطع بود که همه جا را فرا گرفت «فَفَزِعْتُ مِنْ ذَلِكَ النُّورِ».
نکته دوم اينکه اشرف انبیاء که خود نور و عقل اول خلقت است میگوید من از درخشش این نور وحشت کردم. بعد چون خدا امر فرموده بود پیامبر سیب را تناول کردند. جبرئیل در پاسخ به سؤال پيامبر که اين نور چيست عرض کرد «فَإِنَّ ذَلِكَ نُورُ الْمَنْصُورَةِ»، اين نور منصوره است. پیامبر پرسيد «يَا جَبْرَئِيلُ وَ مَنِ الْمَنْصُورَةُ؟» منصوره کيست؟ جبرئيل پاسخ داد: فاطمه موجودی است که در زمین او را فاطمه و در آسمان او را منصوره مينامند. در آسمان ملائکه به نور زهرا استمداد میکنند، در آسمان نور زهرا موجب نصرت ملکوت و ملائکه است.
اینها چه تعابیری است؟ حال اگر ما به نام حضرت زهرا(س) و به چادر آن حضرت توسل پیدا کنیم، یک مُشت افراد جاهل بیخبر میگویند توسل یعنی چه؟!
در ادامه روایت و در روایات دیگر خداي تبارک و تعالي میفرماید: زهرا را از نور عظمت خود آفریدم و اين نور را در آسمان سُکنی دادم.
ما باید به اين روايات توجه کنیم و فاطمه شناسی خود را قوی کنیم. باید در این ایام، در اشعار، در منابر و مجالس، مقام حضرت زهرا(س) درست بیان شود. غلوّی در کار نیست، اینها متن روایات ماست که ميفرمايد «وَ عَلَى مَعْرِفَتِهَا دَارَتِ الْقُرُونُ الْأُولَى»، گذشته و آينده خلقت بر مبناي معرفت فاطمه نهاده شده است. براي جامعهی ما خُسران بزرگي است، اگر فاطمه را تا حدّی که ميتواند بشناسد نشناسند، اینها را باید بیان کنیم و در کنارش مصائبی هم که بر بیبی وارد شده باید ذکر شود.
من امروز به عنوان یک طلبه ناچیز؛ پیش خود ميگفتم این چه معمایی است راجع به حضرت زهرا با آن که قرآن کريم آیات متعدد در شأن حضرت دارد، این را فقط علمای شیعه نمیگویند، کتب و تفاسیر اهلسنت مملو از آیات مربوط به حضرت زهرا(سلام الله علیها) است.
همچنين روایاتی که از پیامبر راجع به مقام و منزلت حضرت زهرا در کتب اهلسنت بسیار فراوان نقل شده است، حتی مصائب حضرت زهرا مدارکش در کتب آنها فراوان است. وقتی آیهی تطهیر «إِنَّما يُريدُ اللهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهيرا»، نازل شد روایات زیادی در کتب اهلسنت آمده که پیامبر تا شش ماه هر روز صبح میآمدند درب خانه امیرالمؤمنین و فاطمه زهرا(عليهما السلام) این آیه شریفه را تلاوت میکردند.
با وجود اينکه در قرآن، احاديث پيامبر نقل صحابه و تاريخ همه پُر است از ذکر فضائل و مناقب آن حضرت بهطوري که هيچ نقطه ابهامي راجع به حضرت زهرا(س) نداريم که چيزي مجهول باشد إلا مسئله قبر آن حضرت که خودش وصيت فرمود.
مقام و منزلت مصائب و همه چيز او کاملا روشن و غير قابل ترديد است، حتي تهديد بيت، احراق بيت، همه مدرک مسلم و روشن دارد. باز چرا نسبت به آن حضرت عناد ورزيده و سکوت کرده و آن را اخفاء مينمايند. اين اواخر بعضي گفتهاند آنچه ما در اسناد داريم اين است که فاطمه تهديد به احراق شد ولي احراقي در کار نبود!
تا 10ـ 20 سال پیش هم بعضی نادانها میگفتند مگر آن زمان درب بوده که آن را به آتش بکشند یادشان رفته که کلیدداري باب الکعبه از قبل اسلام بوده است. یک شبهات واهی مطرح ميکردند، اما حالا مسئله باب را پذیرفتهاند، چون در کتابهای خودشان وجود دارد، در بیش از 20 کتاب از کتابهای اصلی اهلسنت مصائب حضرت زهرا(سلام الله علیها) با همهی خصوصیاتش ذکر شده اما این اواخر میگویند تهدید به احراق بود ولی احراق واقع نشد.
در کتاب مسعودی شافعی که از علماي اهلسنت در قرن چهارم و متوفای 346 است آمده: «فَهَجَمُوا عَلَيْهِ وَ أَحْرَقُوا بَابَهُ وَ اسْتَخْرَجُوهُ مِنْهُ كَرْهاً وَ ضَغَطُوا سَيِّدَةَ النِّسَاءِ بِالْبَابِ حَتَّى أَسْقَطَتْ مُحَسِّناً» تصریح به هجمه میکند بعد میگوید درب خانه را آتش زدند، فقط مسئله تهدید نبوده و امیرالمؤمنین(ع) را با قهر و غلبه از خانه خارج کردند و به حضرت زهرا آن چنان فشار آوردند که محسنش سقط شد.
سؤال من این است که شعرا، مداحان عزیزي که اين چنين اشعار عالي را خوانديد که آدم لذت ميبرد از اين که شعراي ديني و آئيني ما با تمام وجود و اعتقاد شعر میگویند نه برای صله و جایزه، گذشت آن زمانی که سرودن شعر برای صله و جایزه بود، اینها به تعبير مقام معظم رهبري از رویشهای انقلاب است، من از شما میپرسم یک حقیقتی که اینقدر روشن هست و هيچ چیز مجهولی ندارد، یک حقیقتی که فوق این بیان تصوّر نمیشود، از قرآن، خدا، رسول، ائمه، صحابه و حتی شخص عایشه که تصریح کرده است، از عایشه پرسیدند محبوبترین زنها نزد رسول خدا چه کسی بود؟ گفت فاطمه، چارهای جز گفتن اين کلام ندارد، چون امر واضحی بود، اما چرا هنوز عناد؟!! چرا انکار؟!! سکوت و إخفاء؟!! ما باید قدمهای بلندی در راه معرفت حقيقت حضرت صديقه طاهره(سلام الله عليها) برداریم.
من یاد والد راحلمان مرحوم آیت الله العظمی فاضل(رضوان الله تعالی علیه) و دیگر مراجعی که برای إحیای فاطمیه تلاش کردند و زحمت کشیدند را گرامی میدارم و از خدا میخواهم که این قدم را و این مجلس را امشب مورد رضایت حضرت زهرا(سلام الله علیها) قرار دهد إن شاء الله.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته