بیانات حضرت آیت الله فاضل لنکرانی(دامت برکاته) به مناسبت روز معلم 95/2/12
۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۵
۱۵:۱۱
۲,۳۶۷
خلاصه خبر :
آخرین رویداد ها
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین
و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین من الآن إلی قیام یوم الدین
مطالبي که ابتداي بحث توسط يکي از طلاب محترم بيان شد، مطالب خوبي بود، فقط یک اشکال مهم داشت که ما را کنار بزرگانی مثل مرحوم والدمان، مرحوم امام و شهید مطهری قرار دادند. با قطع نظر از این مطلب، نکات بسیار خوبی را مطرح فرمودند و استفاده کردیم. الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین
و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین من الآن إلی قیام یوم الدین
این را نه اینکه از باب شکست نفسی عرض کنم یا عریضهای عرض کرده باشم، خير. یک وقتی خدمت مرحوم والدمان(رضوان الله تعالی علیه) نشسته بودم و ایشان به من خطاب کردند که ببین وضع حوزه و شیعه چه شده؟ یک روز بر منصب مرجعیت، شخصیتی مثل آیت الله العظمی بروجردی تکیه داده بود، -تا اینجا که فرمودند من فکر میکردم ایشان میخواهند راجع به بعضی از افرادی که مدعی اجتهاد و مرجعیت هستند گلایه کنند و بگویند وضع حوزه به کجا رسیده، لکن بعد فرمودند- اما الآن طوری شده که شیخ محمد فاضل در این منصب نشسته است!
من آن روز خيلي منقلب شدم. به ایشان عرض کردم شما خودتان تربیت شدهی امام(ره) هستید، تربیت شدهی مرحوم آقای بروجردی هستید و عمری تدریس کردهاید و کتاب نوشتهاید، شما چطور این فرمایش را دارید و بالأخره این منصب لايق اين است که شما در این منصب باشید. فرمودند خير! -ايشان خیلی جدی میفرمودند که- شما مرحوم آقای بروجردی را ندیدی و اینکه الآن این حرف را میزنی چون نديدي و نمیشناسی آن مرد بزرگ چه کسی بود؟
واقعاً این مسائل خیلی مهم است. اولاً ما در روز معلم باید قدردان تمام اساتید گذشته و فقهای گذشته باشیم. از شیخ طوسی، سید مرتضی، شیخ مفید، محقق، علامه، شهیدین و ... تا بقیه فقها. ما هر روز سر سفرهی اینها نشستهایم و اینها بر همهی ما حق استادی دارند، تا برسیم به زمان معاصر خودمان، مرحوم امام(رضوان الله تعالی علیه)، مرحوم آیت الله بروجردی، مرحوم آیت الله خوئی، مرحوم نائینی، مرحوم محقق اصفهانی، مرحوم عراقی، اینهایی که هر روز کلماتشان را بیان میکنیم.
واقعاً اگر موفق به نماز شب میشویم حتماً یاد همهی اساتید و همهی فقهای گذشته باشیم. این خودش بسیار آثار خوبی در زندگی انسان دارد و نتیجهاش این است که دعای آنها هم شامل حال ما خواهد شد. این یک نکته که باید در چنین روزی به این توجه داشته باشیم. اگر به اين نکته توجه کرديم، مطلبی که ابتدا عرض کردم، اثباتش بسیار روشن است و نیاز به دلیل هم ندارد.
مطلب دوم که باز این را هم تأکید میکنم اشارهی خیلی خوبی فرمودند که رهبری معظم انقلاب، مسئلهی انقلابی بودن را مورد توجه قرار دادند، من فکر میکنم بعد از شروع سال تحصیلی جدید، در همان جلسات اول راجع به این موضوع در درس اصول مفصل صحبت کردم و در رسانهها هم پخش شد.
ولی نکتهی مهم این است که اگر بتوانید آن صحبتهای ایشان را که در جمع مجمع نمایندگان فرمودند با دقت مطالعه کنيد، انسان پی میبرد که ایشان چقدر برای حوزه اهتمام قائل است، چقدر وقت گذاشته و فکر کرده و با تمام وجودش نسبت به حوزه و آیندهی حوزه تلاش میکنند.
یکی از شاخصههای روحانیّت در طول تاریخ این بوده که بزرگان از روحانیت همیشه برای آیندهی خودش تلاش میکردند. اگر ما به فکر این باشیم که بیائیم یک درسی بگوئیم، یک کتابی بنویسیم، اعتباری پیدا کنیم و سلام و صلواتی برای ما فرستاده شود، بعد هم که مُردیم بگوئیم به ما چه ارتباطی دارد که پنجاه سال دیگر این حوزه به کجا میخواهد برسد؟ این آغاز سقوط ما خواهد بود.
یکی از ویژگیهای حوزه و دانشگاه(در دانشگاه هم هست، نمیخواهم نفی کنم، ولی عمدتاً این ویژگی در حوزه وجود دارد) اين است که بزرگان همیشه به دنبال این هستند که آینده چه خواهد شد؟ حوزه چه مسیری را طی کند؟ طلبهها در چه فکر و چه مسیری باشند؟
ما میبینیم رهبری معظم انقلاب(دام ظله العالی) همانطور که در سال 89 به قم تشریف آوردند، در جلسه با اساتید، جامعه مدرسین و طلاب، نکات بسیار اساسی راجع به جهات علمی و سایر جهات بيان فرمودند، اما این نکته بسیار مهم است.
اگر حوزه از عنوان «انقلابی بودن» فاصله بگیرد، از حقیقت خودش خالی میشود. آري، انسان ميتواند برود یک جایی و یا به سرزمین کفر برود، یک کتابخانهای داشته باشد، که الان کتابخانه هم لازم نیست، یک کامپیوتر داشته باشد و ماهی یک کتاب هم منتشر کند و تحقیق هم بکند، اما این چه تأثیرگذاری برای مجموعهی دین میتواند داشته باشد؟!
امروز این مجموعهی حوزه علمیه نه فقط به عنوان مبیّن دین برای مردم و برای کل دنیا مطرح است، نه فقط برای این است که ما حلال و حرام را تحقیق کنیم و در اختیار مردم قرار دهيم، امروز قم و حوزهی علمیه قم به عنوان نماد بزرگ مبارزهی با ظلم در دنیا مطرح است. این خیلی مسئله ی بزرگی است که تمام اینها از برکت امام بوده که امروز قم به این نماد تبدیل شده است.
حوزه علمیه در مقابل ظلم میایستد، در کنار مظلوم از او دفاع میکند، از فلسطین دفاع میکند، از یمن، سوریه و عراق دفاع میکند. این وجههي قویّ قم است. یعنی نه برای این است که بگوئیم اگر این انقلاب ما بخواهد بماند، قم و حوزه، انقلابی باشد. آن که مسلم است، امروز که قم یک آبرو و اعتباری در دنیا پیدا کرده، به عنوان این جهت، سمبل، مرکز و نماد برای مقابلهی با ظلم و استکبار شده، نماد دفاع از دین شده و باید این حفظ شود.
امام(ره) حوزه را از «مبیّن دین بودن» به همان عنوانی که در روایات آمده؛ «حافظاً لدینه»، تبدیل کرد، یعنی عنوان «حافظ» به مراتب از عنوان «مبیّن» قویتر است. امام این حوزه را از مبیّن بودن آورد به یک مرحلهی خیلی بالاتر، حافظ دین رساند، جایی که نیاز به شهادت دارد.
من خودم در یکی از سفرهای تبلیغی که به جبهه رفته بودم، در جایی رفته بودم که دائماً عراق میآمد آنجا را بمباران ميکرد. یک روز به من خبر دادند که والد شما به این منطقه آمده است؟ خیلی تعجب کردم. من به فرمانده آنجا مقداری هم اعتراض کردم که چه کسی اجازه داده اینها را در این منطقه بیاورید؟ درست در خط مقدم. همان شبی که ایشان آنجا ماندند، عراق بقدری آنجا را بمباران کرد که من گفتم کار همهی ما تمام شد!
یک مجتهد و یک شاگرد امام از قم به جبهه میرود، نه قدرت داشت تفنگ بگیرد، نه مثل ما طلبهها بتواند برای تبلیغ احکام از این سنگر به آن سنگر برود، ولی میدید حضورش و لو چند ساعت در کنار رزمندگان خیلی تأثیر دارد. اینهاست که برای ما درس است. کنار درس و بحث حفظ دین، حضور در میدانهای بزرگ برای مقابله با دشمن، به نظر من مهمترین هدف رهبری از انقلابی بودن این است.
حالا با اینکه اگر کسی این فرمایشات رهبری را در همین مجمع نمایندگان بخواند - که توصیه میکنم تمام آن را بخوانید، مفصل هم هست- ايشان بسیار روشن مطالب را بيان فرمودهاند، منتهی متأسفانه انسان ميبيند یک مطالب ارزشی، ریشهای و اساسی، دست یک افرادی قرار میگیرد که تفسیرهای غلط میکنند، تطبیق و آن را بر انقلابی بودن تطبيق ميکنند، یعنی فقط در یک جناح باشد. اینها غلط است.
اینها ضربه زدن به فرمایشات رهبری است، خود رهبری تصريح دارند به اينکه انقلابی بودن یعنی اصول و مباني انقلاب. من قبلاً گفتم اعتقاد کامل به ضرورت حکومت اسلامی در عصر غیبت.
شنیدم این روزها از فضای مجازی، از طریق اینترنت ایادی استکبار و یا یک عدهای از جهال دارند به این روایت «كُلُّ رَايَةٍ تُرْفَعُ قَبْلَ قِيَامِ الْقَائِمِ فَصَاحِبُهَا طَاغُوتٌ يُعْبَدُ مِنْ دُونِ اللهِ عَزَّ وَ جَل»؛ تمسک میکنند بر اینکه ذهن ما طلاب و حوزه و مردم را دور کنند.
ما این همه آیات محکم در قرآن برای لزوم امر به معروف و نهی از منکر داريم، این همه احکام اسلامی داریم، آيا اين به اين معناست که خدای تبارک و تعالی راضی به این است که احکام اسلامی تا قیام حضرت حجت(عج) پیاده نشود؟ نماز لازم نیست، روزه لازم نیست، زکات لازم نیست، جهاد لازم نیست؟ اینها همه تا آن زمان تعطیل شود؟ آيا اين کلام با عقل سازگاری دارد؟
این روایات مربوط به این است که اگر کسی در زمان غيبت مدعی مهدویت باشد، که بعد از غیبت صغری هم یک عده گوشه و کنار پیدا میشدند که ميگفتند ما همان هستیم که پیامبر بشارت داده، اين روايت مربوط به اینهاست، نه اینکه بخواهد حکومت اسلامی را نفي کند. اصلاً اگر کسی بخواهد به این روایات تمسک کند، نه طعم دین را چشیده و نه طعم فقه را. این روشن است.
«انقلابی» یعنی کسی که معتقد به ضرورت تشکیل حکومت اسلامی باشد و باید این فکر همیشه در او بوده باشد. اگر کسی یک وقتی منکر بوده بگوید حالا من موافقم، باز ما نمیتوانیم اعتماد کنیم.
در ميان شاگردان اصیل امام(قده)، مرحوم والد ما(رض) حتی در روزهای آخر فرمودند از آن لحظهای که پشت سر امام قرار گرفتیم تا الآن یک آن در راه امام تردید نکردم. این خیلی حرف است.
انقلابی یعنی کسی که ولایت فقیه را آنطور که امام میفرمود معتقد باشد. حالا گوشه و کنار یک کسی ولایت فقیه را طور دیگری تنظیم و معنا میکند، یک کسی کم و زیادش میکند، خير، ولایت فقیه آنطور که امام(ره) بیان و عمل کرد، که در فرمایشات و کتابهای علمی و سخنرانیهای ايشان وجود دارد.
انقلابي کسي است که ولایت فقیه را قبول داشته باشد و نگوید ما در ایران و قم هستیم، مردم سوریه، فلسطین و یمن به ما چه ربطي دارند؟ هر جا دید که در مقابل اسلام توطئه میشود آرام ننشیند. اینها معیارهای انقلابی بودن است.
ما امیدواریم در کنار سایر مشخصاتی که در حوزه هست، در کنار علم، تقوا، بصیرت، اخلاق و ... که از وجوه دیگر حوزه است، این وجههي انقلابی بودن هم إن شاء الله محقّق باشد.
از الطاف و زحمات آقایان که ما را مورد تفقد قرار دادند تشکر ميکنم. باعث افتخار من است که در خدمت شما هستم. من گاهی اوقات با تمام وجود و عشق و علاقه برای درس فقه و اصول پنج شش ساعت مطالعه و تحقيق میکنم.
واقعا یک ساعت تدریس اینجا را بر یک عمر حکومت ترجیح میدهم. ارزش علم و تدریس بسیار زیاد است.
امیدواریم خدا در این محافل به برکت خلوص شما - من گاهی اوقات در دعاهایم به خدا عرض میکنم که من در خودم خلوص نمیبینم، ولی در این فضلا که با عشق و علاقه میآیند و پای سفرهی علم دین زانو میزنند به برکت خلوص اینها- راه را برای ما باز کند، یعنی ما هم از آن نفسهای گرم شما و خلوص شما استمداد میکنیم.
خدای تبارک و تعالی امام، شهدا، مرحوم شهید مطهری، مراجع گذشته و تمام فقهای گذشته را غریق رحمت بفرماید.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته