حضرت فاطمه(علیهاالسلام) جوهر اصلی دیانت و شیعه بودن ماست
۲۶ آذر ۱۳۹۷
۱۳:۲۶
۱,۲۳۷
چکیده :
نشست های علمی
-
شهادت به توحید و نبوت پیامبر اکرم(ص)؛ ملاک اسلام و مسلمانی
-
نگاه فقيهانه به دين؛ بررسی قيام امام حسين(عليه السلام) از منظر فقاهت
-
نظريهای نو پيرامون جايگاه عناوين اصلي در فرايند استنباط
-
ارتباط بين پزشکي و فقه، يک تحوّل در جامعهي پزشکي ايجاد ميکند
-
اندیشه امام خمینی (ره) در سیاست خارجی
-
نشست علمي تخصصي بررسي و نقد مقاصد الشريعة
بسم الله الرحمن الرحیم
در
آستانه ایام فاطمیه هستيم. تجلیل از فاطمه زهرا(سلام الله علیها) فقط به
عنوان این نیست که این وجود مبارک، دختر پيامبر اکرم(ص) بوده است، ولو همین
عنوان، خود به تنهایی یک مقام بسیار بالایی است.
در
روايتي امام صادق(علیه السلام) میفرمایند «لِفَاطِمَةَ(علیها السلام)
تِسْعَةُ أَسْمَاءَ عِنْدَ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ»، یعنی خدای تبارک و تعالی
نُه اسم برای فاطمه قرار داده است.
ما گاهی
میگوئیم خدا یک يا دو اسم و عنوان براي کسي قرار داده، امّا طبق اين
روايت برای حضرت زهرا نُه اسم آن هم نزد خدا است، این خود کاشف از آن است
که این موجود ابعاد گستردهای دارد که خدای تبارک و تعالی این عناوین و
اسماء را برای او قرار داده است. این اسماء عبارتند از: فاطمه، صدیقه،
مبارکه، طاهره، زکیه، راضیه، مرضیه، محدثه و زهرا.
در ادامه
روايت امام صادق(ع) به آن راوی میفرمایند: «أَ تَدْرِي أَيُّ شَيْءٍ
تَفْسِيرُ فَاطِمَةَ؟»؛ میدانی معنای فاطمه چیست؟ معلوم ميشود امام صادق
عنایت داشته که هر اسمی یک تفسیر خاصی دارد. اینها ترادف و مجرد تفنن در
تعبیر نیست که خداوند براي حضرت زهرا این نُه اسم را قرار داده است. اینها
هر کدام تفسیري دارند.
راوی عرض کرد
«أَخْبِرْنِي يَا سَيِّدِي». فرمود «فُطِمَتْ مِنَ الشَّرَّ» فاطمه
میگویند برای اینکه از شر جدا شده است. یعنی وجود این بانو تماماً خیر
است، مبرّای از جهل و ظلم و گناه و هر چيزي است که در دنيا تحت عنوان شر
قرار ميگيرد.
این تعبیر بسيار عجیبی است،
يعني تمام این وجود خیر است. بعد فرمود «لَوْ لَا أَنَّ أَمِيرَ
الْمُؤْمِنِينَ(ع) تَزَوَّجَهَا لَمَا كَانَ لَهَا كُفْؤٌ إِلَى يَوْمِ
الْقِيَامَةِ عَلَى وَجْهِ الْأَرْضِ آدَمُ فَمَنْ دُونَهُ». این یکی از
فروعات است که چون این وجود تماماً خیر است، کفو او هم باید چنین وجودی
باشد. اگر امیرالمؤمنین نبود و با آن حضرت ازدواج نمیکرد تا روز قيامت از
آدم تا خاتم هيچ کفوی نداشت. این تعابیر ائمه راجع به حضرت زهرا(سلام الله
علیها) است.
حال بعضی افراد از روی نادانی یا عِناد میگویند
چه خبر است برای فاطمیه این همه سر و صدا میکنید و مراجع این همه تأکید
بر آن دارند؟
اينکه مرحوم والد ما(رضوان
الله تعالی علیه) براي إحیای فاطمیه بسيار تلاش کرد و تأکید هم داشت،
ریشهاش در همین عِنایتی است که خود ائمه نسبت به حضرت زهرا(سلام الله
علیها) داشتهاند.
امام صادق(ع) چقدر از
شهادت حضرت زهرا(س) گذشته بود که فرمود مادر ما فاطمه نُه اسم پیش خدا دارد
و هر کدامش هم تفسیري دارد، آنگاه يکي از آن اسماء را هم بیان کنند. اینها
برای چیست؟ برای این است که امت پيامبر و شيعيان و مسلمانان، عظمت حضرت
زهرا را فراموش نکنند.
فاطمه زهرا(س) چنین بانوی منحصر به فرد و برترین زنان عالم بوده است.
امام
خميني(رضوان الله تعالی علیه) وقتی ایام فاطمیه فرا میرسيد راجع به حضرت
زهرا(س) صحبت ميفرمودند. در يک سخنراني نسبت به محدثه بودن حضرت خیلی
تأکید کرده و فرمودند عظمت فاطمه زهرا در همین است که بعد از رحلت پیامبر
اکرم(صلی الله علیه وآله) جبرئیل به امر خدا نازل میشد و با آن حضرت سخن
میگفت.
محدّثه بودن بسیار مسئله مهمی است.
جبرئیل بر چه کسی نازل میشود؟ آن هم به امر خداوند. آیا بر کسی که دروغ
بگوید یا شهادت به دروغ بگوید نازل ميشود؟ پس چطور وقتي در مسجد و در حضور
خيل مردم ميفرماید فدک مال من است، خلیفه اول گفت قبول نمیکنم برو شاهد
بیاور!! آيا قابل تصور است کسی که جبرئیل بر او نازل میشود و با او سخن
میگوید حرف غیر صحیح از لسانش خارج شود؟!
حضرت
زهرا را نشناختند و هنوز هم شناخته نشده. ما هم حضرت زهرا را نشناختیم.
شما در همین روایات محدَّثه بودن فاطمه زهرا(سلام الله علیها) تأمل
بفرماييد. چرا ائمه(ع) تأکید داشتند این موضوع مورد توجه مردم قرار بگیرد؟
چون در اين مسأله هزاران هزار مطلب وجود دارد.
اولاً محدَث
کیست؟ محدَث کسی است که در عِدل رسول و نبی قرار بگیرد. یعنی رسول، نبی و
محدَث هر سه در این امر مشترکند که ملائکه بر ایشان نازل میشود.
بریر
عجلی از امام صادق(عليه السلام) فرق بین رسول و نبی و محدَث را سؤال کرد.
حضرت فرمود: «الرَّسُولُ الَّذِي تَأْتِيهِ الْمَلَائِكَةُ وَ
يُعَايِنُهُمْ وَ تُبْلِغُهُ عَنِ اللهِ تَعَالَى»، رسول کسي است که در حال
بیداری جبرئیل پیام خدا را برای او میآورد، «وَ النَّبِيُّ الَّذِي يَرَى
فِي مَنَامِه»، نبي ملائکه را در خواب ميبيند اما آنچه او در خواب
ميبيند مثل این است که در بیداری دیده يعني رتبهاش یک مرتبه پائینتر
است، «وَ الْمُحَدَّثُ الَّذِي يَسْمَعُ الْكَلَامَ كَلَامَ الْمَلَائِكَةِ
وَ يُنْقَرُ فِي أُذُنَيْهِ وَ يُنْكَتُ فِي قَلْبِه»، محدَث آن است که
کلام ملائکه را میشنود و آن کلام به قلب او القاء میشود، این مقام محدَث
است، پس محدث از حيث سخن گفتن ملائکه عِدل رسول و نبی است.
باز
امام صادق(ع) فرمود: «إِنَّمَا سُمِّيَتْ فَاطِمَةُ مُحَدَّثَةً لِأَنَّ
الْمَلَائِكَةَ كَانَتْ تَهْبِطُ مِنَ السَّمَاءِ فَتُنَادِيهَا»؛ فاطمه
محدثه ناميده شد و چون ملائکه از آسمان بر او فرود آمده و سخن ميگفتند.
در
بعضی روایات آمده حضرت(س) به امیرالمؤمنین(ع) میگفتند یک صداهایی میشنوم
و مطالبی به من گفته میشود. امیرالمؤمنین(ع) فرمودند هرگاه چنين شد من را
خبر کن و آنچه میشنوی بگو تا من بنویسم. در نتيجه آنچه نوشته شد، مصحف
فاطمه(س) نام گرفته که البته با مصحف امیرالمؤمنین(ع) فرق دارد. در مصحف
فاطمه بحث احکام و حلال و حرام الهي وجود ندارد، بلکه ملائکه آنچه که بر
ذريه حضرت و امت اسلام تا قیامت بنا بود واقع شود به حضرت زهرا رساندهاند.
منتهي ابتدا به صورت ندا بوده «فَتُنَادِيهَا كَمَا تُنَادِي مَرْيَمَ
بِنْتَ عِمْرَانَ فَتَقُولُ يَا فَاطِمَةُ إِنَّ اللهَ اصْطَفاكِ وَ
طَهَّرَكِ وَ اصْطَفاكِ عَلى نِساءِ الْعالَمِينَ يَا فَاطِمَةُ اقْنُتِي
لِرَبِّكِ وَ اسْجُدِي وَ ارْكَعِي مَعَ الرَّاكِعِين»، همان آیه مربوط به
حضرت مریم را برای حضرت زهرا خوانده و ميگفتند خدا تو را اختیار نموده و
تطهیر کرده و بر زنان عالم ترجيح داده است. پس به درگاه پروردگارت سجده کن و
با رکوع کنندگان رکوع کن. «فَتُحَدِّثُهُمْ وَ يُحَدِّثُونَهَا»، اين
گفتگو دو طرفه هم بوده یعنی هم فاطمه با آنها صحبت میکرده و هم آنها با
حضرت.
«فَقَالَتْ لَهُمْ ذَاتَ لَيْلَةٍ أَ لَيْسَتِ
الْمُفَضَّلَةُ عَلَى نِسَاءِ الْعَالَمِينَ مَرْيَمَ بِنْتَ عِمْرَانَ»؛
یک شب حضرت به ملائکه فرمود: مگر مریم افضل زنهای عالم نیست؟ آنها در جواب
گفتند: «إنَّ مَرْيَمَ كَانَتْ سَيِّدَةَ نِسَاءِ عَالَمِهَا»، مریم
سیّدهی زنان زمان خودش است «وَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ جَعَلَكِ
سَيِّدَةَ نِسَاءِ عَالَمِكِ وَ عَالَمِهَا وَ سَيِّدَةَ نِسَاءِ
الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ»، اما حساب توی زهرا جداست، تو سیدهی زنان
زمان خودت، زمان مریم و عالَم اولین و آخرین هستی.
البته
در بعضی از روایات مربوط به اين بحث آمده که حضرت مریم يک ویژگی داشت که
حضرت فاطمه ندارد و آن اینکه خدا بدون همسر به او فرزند داد، از این جهت
حضرت مریم منحصر به فرد بوده است. ولی اين امتياز قابل مقايسه با مقامات
حضرت زهرا نیست. يکي از مقامات حضرت زهرا همین است که نُه عنوان ريشهدار
در پیش خدای تبارک و تعالی دارد.
حال جبرئیل میآمد چه میکرد؟ «كَانَ جَبْرَئِيلُ يَأْتِيهَا فَيُحْسِنُ عَزَاهَا عَلَى أَبِيهَا وَ يُطَيِّبُ نَفْسَهَا»، رحلت پیامبر برای فاطمه بسیار سنگین بود، جبرئیل به آن حضرت تسلیت میداد و دلش را آرام میکرد «وَ يُخْبِرُهَا عَنْ أَبِيهَا وَ مَكَانِهِ» به حضرت گزارش میداد جایگاه پیامبر در آن عالم کجاست؟ «وَ يُخْبِرُهَا بِمَا يَكُونُ بَعْدَهَا فِي ذُرِّيَّتِهَا»، به حوادثي که براي ذریّهی حضرت در آینده اتفاق میافتد خبر میداد «وَ كَانَ عَلِيٌّ يَكْتُبُ ذَلِكَ فَهَذَا مُصْحَفُ فَاطِمَةَ».
از اين روایات استفاده میشود آن کسی که ملائکه با او سخن میگوید متوجه است که گوينده سخن، از ملائکه است. در بعضی از روایات از ائمه میپرسند حضرت زهرا(س) چطور میتوانست این را بفهمد؟ چون فرد محدَث ملائکه را نمیبیند بلکه بیدار نشسته و آنها با او سخن میگویند در جواب آمده آن هنگام چنان وقاری بر حضرت حاکم میشد که حضرت علم پيدا ميکرد گوينده سخن ملائکه است.
حال
اين بحث مطرح ميشود آیا غیر از وجود مبارک فاطمه زهرا(سلام الله علیها) و
ائمه معصومین(علیهم السلام) شخص دیگری هم ميتواند از این خصوصیت برخوردار
باشد یا نه؟
ظاهر روايت این است که چنین چیزی
منتفی است. نمیخواهیم بگوئیم امکان عقلی ندارد، قرآن ميفرمايد: «إِنَّ
الَّذينَ قالُوا رَبُّنَا اللهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ
الْمَلائِكَةُ أَلاَّ تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا» کساني که گفتند خدا
پروردگار ما است سپس استقامت ورزيدند ملائکه بر آنها نازل ميشود و
ميگويند خوف و حزني بر آنها نيست.
باید
روایات ذیل «ثم استقاموا» را دید، تحقّق این شرط بسیار بسیار مشکل است. «ثم
استقاموا» به این معناست که گناه نکند، استقامت در اعتقاد به ربوبیت الهی
داشته باشد.
به نظر میرسد اولا: اين آيه
مربوط به هنگام موت ميباشد. يعني کساني که ايمان آوردند و تا آخر عمر خود
استقامت ورزيدند، ملائکه الهي بر آنها نازل شده و به آنها بشارت ميدهند.
ثانياً اگر مربوط به دنيا باشد، این مختص به خود ائمه معصومین(علیهم السلام) است.
قسمت
آخر آيه ميفرمايد «أَلاَّ تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا»، هرچند ممکن است بر
یک عبدی از عباد خدا و اولیاء خدا، چنین حالتی هم پیش بیاید و به قلب او
الهام شود که خوف و حزن نداشته باشد، البته بعيد است صدا هم بشنود، ولی این
نحوه محدّث بودن که «تحدثهم و یحدثونها» که هر دو طرف با هم گفتگو کنند
منحصر به حضرت زهرا و ائمه معصومین(عليهم السلام) است.
بنابراين
اگر آیه شریفه را به قرينه «ثم استقاموا» مربوط به ائمه(ع) بگیریم مسئله
روشن است و اگر هم بگويیم آیه عمومیت دارد باز به این کيفيت نيست که انسان
معمولی متوجه شود این صدا صدای ملک است. نهايت اين است که بر قلب او القاء
میشود که حزن و خوف نداشته باش، این الهام قلبی برای خیلیها قبل از اسلام
هم بوده، الآن هم هست و بعد هم ممکن است خدای تبارک و تعالی توسط ملائکه
افرادي را ملهم به مطالبي کند. ملهم مرتبهی مادون محدث است و فقط یک الهام
قلبی است.
لذا مقام محدّث بودن بسیار بسیار بالا است، ما با
تجليل از فاطمه زهرا(سلام الله علیها) میگوئیم یک چنین شخصيتي با چنان
مقامی، چرا چنین بلاها و مصائبی بر سر او آمده، آیا سزاوار است شیعه همه
مقامها و مصائب را کنار بگذارد و فقط بگوید رسول خدا دختری به نام زهرا
داشت.
تازه اين دختر گرامي قبرش کجاست؟ نمیدانیم، چرا نمیدانیم؟ چرا مجهول است؟ باید حقایق را براي عموم مردم روشن کرد.
حضرت
فاطمه(سلام الله علیها) جوهر اصلی دیانت و شیعه بودن ماست. گاهی اقتضا
ميکند انسان هر حرفی را همه جا نزند. این مقامات مربوط به حضرت زهرا(س) را
شاید ائمه ما به همه نمیگفتند و خیلی از مقامات را هم نفرمودهاند ولی
همه باید سعی کنيم معرفتمان نسبت به حضرت زهرا بیشتر شود.
اگر
مراجع ما عزاداری بر حضرت زهرا را مطرح میکنند، آن آدم نادان که به تمسخر
میگوید شیعهی عزاداری، شیعهی گریه، نمیفهمد این گریه و این عزا طریق
است.
ما باید از اين طريق به مردم بگوئیم
زهرا چه شخصيتي بوده؟ شخصيتي که وقتی وارد جلسه میشد پیامبر با آن عظمت،
با اینکه پدرش بود به احترام برمیخاست و چند قدم به استقبال میرفت، دست
زهرا را میبوسید. آيا اين رفتار تصنعی بوده؟! در آن جلسه که ابوبکر یا عمر
حضور داشت به پیامبر عرض میکند شأن شما نیست که بلند میشوید و دست
دخترتان را میبوسید! پیغمبر فرمود من این را به امر خدا انجام میدهم.
این
چه مقامی است که پیامبر با آن عظمت به امر خداوند باید بلند شود و جلوی
دیگران به استقبال زهرا برود و دستش را ببوسد و بگويد فداها ابوها.
بههرحال اگر ما از شناخت حضرت زهرا و عزاداری بر آن حضرت فاصله داشته باشیم خسارت بسیار بزرگی است.
من
هنوز معناي این روایات «عَلَى مَعْرِفَتِهَا دَارَتِ الْقُرُونُ
الْأُولَى» را نفهمیدهام، این روايت خیلی معنا دارد، سعی کنید در این
ایام فاطمیه استمداد کنیم از وجود مقدس حضرت زهرا(س) که حضرتش را بیشتر
بشناسیم. خوب مطالعه کنید، تا بتوانيم این بانو را هرچه بیشتر به مردم
بشناسانیم، عزاداریهاي فاطميه بايد در اوج خودش باشد.
مرحوم والد ما میفرمودند فاطمیه باید عاشورای دوم شود که بحمدالله در حال تحقّق يافتن است.
وصلی الله علی محمد و آله الطاهرین