سیاست اسلامی باید مبتنی بر فقه، اخلاق و عقلانیت باشد

۰۶ خرداد ۱۴۰۰

۱۴:۱۷

۲,۰۳۷

خلاصه خبر :
بیانات حضرت آیت الله فاضل لنکرانی(دامت برکاته) در نشست علمی «فقه تبلیغات رسانه‌ای و مناظرات انتخاباتی»
آخرین رویداد ها
نشست علمی-تخصصی؛ «فقه تبلیغات رسانه ای و مناظرات انتخاباتی» با مشارکت مرکز فقهی ائمه اطهار(ع) و انجمن علمی ارتباطات و تبلیغ حوزه‌‌های علمیه و سازمان صدا و سیما با حضور محدود اندیشمندان و محققان و نیز بصورت مجازی پخش می‌‌شد، روز پنجشنبه 6 خرداد 1400 در مرکز فقهی ائمه اطهار(علیهم السلام) برگزار گردید.
در این مراسم که با بیانات حضرت آیت الله فاضل لنکرانی و حجة الاسلام و المسلمین سیدرمضان موسوی مقدم برگزار شد، سخنرانان مطالبی را پیرامون «فقه تبلیغات رسانه‌ای و مناظرات انتخاباتی» ایراد فرمودند. دبیری این نشست علمی را حجة الاسلام و المسلمین دکتر علی نهاوندی بر عهده داشت.
مشروح بیانات حضرت آیت الله فاضل لنکرانی(دامت برکاته) در نشست علمی «فقه تبلیغات رسانه‌ای و مناظرات انتخاباتی» تقدیم می‌‌شود.


بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین

ماه خرداد یادآور قضیه بسیار مهم پانزدهم خرداد و ارتحال امام عظیم الشأن است، هر آنچه امروز نظام اسلامی دارد مرهون افکار، منویات و مجاهدت‌های امام، شاگردان و یاران امام و امت امام است، خداوند درجات ایشان را متعالی بفرماید.

تشکر می‌کنم از مجموعه مرکز فقهی، مخصوصاً بخش فقه رسانه و صداوسیمای جمهوری اسلامی که این جلسه را تشکیل دادند.

خوشحالیم که در حوزه‌ی علمیه همراه با حرکت‌های اصیل و ناب انقلاب، فقه هم در حال تحول و تکامل است، بحمدالله در همین قضیه انتخابات در این یکی دو ماه گذشته تا قبل از این جلسه سه جلسه علمی پژوهشی عمیق پیرامون فقه انتخابات داشتیم و این جلسه هم چهارمین جلسه فقه انتخابات است که در رابطه با فقه تبلیغات و مناظرات انتخاباتي صورت می‌گیرد.

نکته‌ی اصلی این است که سیاست مطلوب و مشروع در نظام جمهوری اسلامی و در نظام ولایت فقیه باید مبتنی بر فقه، اخلاق و عقلانیت باشد.

یکی از امتیازات نظام اسلامی این است سیاستی که در این نظام در همه نهادها و قوا‌ی مقننه، قضائیه و مجریه در جریان است، باید مبتنی بر این سه اصل باشد: فقه، اخلاق و عقلانیت. گرچه عقلانیت در خود فقه و اخلاق هم حضور دارد اما روی اهمیتی که دارد باید جدا بشود. من معتقدم هر کسی که در این نظام بخواهد خدمتی کند، باید نسبت به این مبانی اطلاع داشته باشد، بدون اطلاع از این مبانی آسیب‌ها دو چندان می‌شود، این آسیب‌ها در نظام‌های دیگر هم وجود دارد اما در نظام اسلامی مضاعف و فراوان می‌شود.

لزوم تدوين منشور فقهي ـ اخلاقي انتخابات
در قضیه انتخابات مسئولیت اولیه آگاهی‌بخشی حوزه‌های علمیه است و بعد هم رسانه ملی و نهادهای دیگر تا هر کسی که می‌خواهد در صحنه انتخابات حضور داشته باشد، چه دست‌اندرکاران اداره انتخابات و نهادهایی که می‌خواهند انتخابات را پیاده و اجرا کنند، چه انتخاب‌شوندگان و چه انتخاب‌کنندگان باید از حدود شرعی و قانونی خود آگاهی داشته باشند. ما چه منشور مدونی از نظر فقهی و اخلاقی برای اینها تا حالا تنظیم کرده‌ایم؟

من معتقدم که حوزه باید این منشور را تنظیم کند تا هر کسی که می‌خواهد به صحنه آید در درجه اول نه تنها این را بخواند بلکه از او امتحان هم بگیرند تا ببینند احکام فقهی و اخلاقی انتخابات را بلد هست یا نه؟ به نظرم بسیاری از این معضلاتی که در طول این 40 سال وجود داشت ناشی از همین عدم آگاهی است.

احکام و مباني فقهي انتخابات
من بحث را از اینجا شروع می‌کنم که مجموعه امور دخیل در انتخابات یک مبانی فقهی دارد.

حکم اول: اصل وجوب شرکت در انتخابات
یکی از برجستگی‌های دوران حکومت امام خمینی(رضوان الله تعالی علیه) این بود که فرمودند شرکت در انتخابات یک وظیفه‌ی شرعی است. امام به عنوان یک فقیه جامع اینطور نبود که این کلام را به عنوان یک نقل قول یا شعاری برای تحریک مردم آن هم به صورت موقت، بیان فرموده باشد. هرگز چنین چیزی نبوده است، ولی متأسفانه این مطلب مطرح شد که امام بر اساس شرایط حساس حاکم بر دهه اول انقلاب این مسئله را مطرح فرمودند. نه. ما معتقدیم آیات متعددی از قرآن کریم به عنوان مبنای این حکم وجود دارد، مخصوصاً اینکه اولین سؤال در انتخابات این است که شرکت در انتخابات وجوب شرعی دارد یا نه؟

وجوب اداء امانت مبناي قرآني شرکت در انتخابات
در رأس آیات آیه شریفه «إِنَّ اللهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَماناتِ إِلى‏ أَهْلِها» است، ما باشیم و خود این آیه، دلالت مطابقی آن روشن است. خدای تبارک و تعالی نمی‌گوید فقط امانات مالی را به اهلش تحویل بدهید اینکه روشن است. مهم این است که هیچ امانتی بالاتر از مسئولیت و حکومت نیست و لذا در ذیل آیه شریفه این روایات آمده که مقصود از امانت حکومت است، مردم چشم‌شان را باز کنند، بدانند این حکومت را می‌خواهند به دست چه کسی بسپارند. خدای تبارک و تعالی حضور در انتخابات را به عنوان وجوب ادای امانت بیان می‌فرماید.

از همین جا این نکته را عرض کنم که اصلاً مسئله انتخابات در نظام اسلامی در دایره امانت قرار می‌گیرد نه مسئله وکالت، حتی در انتخابات مجلس. ولو ما از نمایندگان تعبیر به وکلای مردم می‌کنیم، ممکن است از نظر حقوقی هم الآن مسئله وکالت مطرح باشد ولی از جهت فقهی هر مسئولیتی در نظام اسلامی از خود ولایت فقیه گرفته تا پائین‌ترین مسئولیت‌ها عنوان امانت دارد و این عنوان امانت آثار و بار زیادی دارد، امانتداری غیر از وکالت است.

از طرف دیگر در انتخابات مسئله حق هم مطرح است، همین مطلب که از فرمایشات امام و رهبری معظم انقلاب استفاده می‌شود جمع بین تکلیف و حق، حق انتخاب این است که مردم حق دارند رئیس‌جمهور و هر مسئولی را انتخاب کنند و این حق یک امر ظاهری تشریفاتی ـ تزیینی نیست، چیزی است که در مشروعیت نظام دخالت دارد.

ارکان مشروعيت نظام اسلامي
مشروعیت نظام اسلامی دو رکن دارد، یک رکن دین است و رکن دیگر مردم. دین نباشد انتخاب مردم مشروعیت ندارد، مردم اگر بخواهند یک حاکم غیر صالح را انتخاب کنند، چنانچه شرایطی که دین برای حکومت و حاکم تعیین کرده را نداشته باشد ولو اکثریت هم بگویند! فایده ندارد و مشروع نیست. انتخاب مردم باید در دایره شرایطی باشد که دین برای حاکم قرار داده و این شرایط هم اتفاقاً به مصلحت خود مردم است نه اینکه شرایطی خارج از مصالح مردم باشد، دین بدون آراء مردم و آراء مردم بدون دین اعتباری ندارد. البته این به حسب مقام اثبات است نه مقام ثبوت که بحثش مفصل است.

حکم دوم: وجوب کفایی برای کسانی که صلاحیت تصدی دارند
در نظام اسلامی بر کسانی که توانایی تصدی مسئولیت دارند واجب کفایی است که حضور پیدا کنند.

حکم سوم: وجوب مراقبت از آراء و حفظ امانت و حق الناس
نظام اسلامی باید امانتدار تک‌تک آراء مردم باشد و آن را حفظ کند. در کلمات امیرالمؤمنین(علیه السلام) هست که نباید به کوچکترین و ضعیف‌ترین افراد جامعه از نظرنقش او در حکومت به دیده حقارت نگاه بشود، یعنی در اسلام به همان اندازه‌ که ولی فقیه در بالاترین شخصیت جامعه اسلامی حق رأی دارد، رأی ضعیف‌ترین شخص جامعه هم معتبر است.

حکم چهارم: وجوب ایجاد زمینه برای مشارکت حداکثری
این مطلب مهمی است، نظام اسلامی و مسئولین نظام باید زمینه را برای شرکت حداکثری فراهم کنند. حضور حداکثری فقط یک امر راجح در انتخابات نیست! این یک مبنای فقهی دارد. ما در فقه وقتی که هندسه و مبانی فقهی انتخابات را می‌خواهیم ترسیم کنیم می‌گوئیم مبتنی بر رأی اکثریت است. اکثریت چرا معتبر است؟ در جای خودش دلیل فقهی‌اش را ذکر می‌کنیم هم مرحوم محقق نائینی و هم مرحوم امام بر مسئله اکثریت تأکید دارند و این تأکید در درجه اول تبیین مشروعیت انتخابات است. وقتی حضور مردم حداکثری باشد اقتدار نظام در دنیا خیلی بیشتر می‌شود، رئیس جمهوری که با رأی حداکثری انتخاب شود قدرتش در داخل بیشتر می‌شود.

توجه به این نکته را مهم می‌دانم. این روزها بعضی از عزیزان و مسئولان تصریح کردند که اگر ما حضور حداکثری را نداشته باشیم مشکل حقوقی در انتخابات پیدا نمی‌شود! اینها باید توجه کنند که ممکن است مشکل فقهی پیدا شود و این مسئله مهمی است.

البته تلاش‌هایی که صدا و سیما انجام می‌دهد و برگزاری مناظرات نقش بسزایی در بالا رفتن آگاهی‌های مردم دارد. من به عنوان یک بحث فقهی عرض می‌کنم و هیچ حاشیه‌ای نداشته باشید، ما به عنوان بحث فقهی می‌گوئیم اگر اکثریت نباشد مشروعیت انتخابات شبهه‌دار می‌شود و این غیر از آن است که از جهت بین‌المللی هم حضور کمرنگ مردم آثار سوئی به دنبال دارد، ان شاء الله امیدواریم این حضور حداکثری همان‌طور که تاکنون بوده در این مرحله هم به نحو کاملتری تحقق یابد.

حکم پنجم: وجوب آگاهی دادن به مردم نسبت به هر آن چیزی است که در امر انتخابات لازم است
مردم باید آگاهی پیدا کنند رئیس‌جمهوری که می‌خواهد انتخاب شود باید در اقتصاد، سیاست، فرهنگ  و در همه امور داخلی و خارجی وارد باشد. آگاهی مردم را باید روز به روز بالا برد. این به عنوان یک تکلیف بر مسئولان نظام و مسئولین رسانه‌ی ملی است که آگاهی‌ مردم بالا برود و بدانند الآن وضع اقتصادی کشور در چه حدی است و چکار باید کرد؟ چه کسانی توانایی دارند که تحول ایجاد کنند.

حکم ششم: وجوب حفظ وحدت و يکپارچگي مردم
اين مطلب بسيار مهمی است هم به عنوان یک مطلب فقهی در اصل انتخابات و هم در تبلیغ‌های انتخاباتی. ممکن است برای آقایان این مطلب جدیدی نباشد ولی تذکر و توجه به آن لازم است. چرا هنگام برگزاری هر انتخاباتی تشتت در جامعه و تقابل‌های بدي بین مجموعه‌های علمی، سیاسی و داخلی کشور به وجود می‌‌آید؟ در هر انتخاباتی جامعه را شقه شقه می‌کنند، در حوزه و دانشگاه، نهادها و بازار نباید این مسائل واقع شود، بالاخره انتخابات است.

افرادی را شورای محترم نگهبان تأیید می‌کند آن هم با تحقیق و بررسی، میان این افراد سلیقه‌ها و تشخیص‌ها مختلف است، یکی می‌گوید این اصلح است و دیگری می‌گوید او اصلح است. حال اینکه ما بگوئیم انتخاب این فرد اصلح مطابق با اسلام است و انتخاب کسانی که غیر اصلح هستند ـ ولو مورد تأیید هم قرار گرفته‌اند ـ مطابق با اسلام نیست این غلط است.

من این خاطره را قبلاً هم گفتم در یکی از انتخابات، برخی از بزرگان خدمت مرحوم والد ما(رضوان الله تعالی علیه) آمدند، بعضی از آنها هم‌اکنون به رحمت خدا رفته‌اند، به مرحوم والد گفتند که اگر این آقا انتخاب نشود و رأی نیاورد اسلام در خطر است، ایشان خیلی ناراحت شد و فرمود این چه اسلامی است که متقوم به یک شخص شده؟ چرا اینقدر اسلام را پائین می‌آورید؟ چرا یک فرد را مساوی اسلام قرار می‌دهید؟

شما بگویید اگر این انتخاب شود آرمان‌های انقلاب قویتر می‌شود و امید ما به تحقق آن بیشتر است، اما نیائید اسلام را با او مساوی کنید. اسلام با امام خمینی هم مساوی نبود! اسلام مقوم به بالاتر از امام که امام معصوم(علیه السلام) باشد هم نیست، امام حسین(علیه السلام) کشته شد ولی اسلام باقی ماند. اسلام حقیقتی فوق همه شخصیت‌هاست.

از جهت تبلیغاتی مخصوصاً رسانه ملی و یا مطبوعات، نهادها، روحانیت، مبلغین وظیفه دارند که نگذارند مردم تکه‌تکه شوند و تشتت پیدا کنند، باید به مردم بگوئید خودتان بروید انتخاب کنید. یکی از چیزهایی که جزء احکام انتخابات است و حکم هفتم محسوب مي‌گردد. حرمت تحمیل رأی است اینکه من ببینم کسی نرفته تحقیق کند به او تحمیل کنم که به فلانی رأی بده، یک وقت او به من اطمینان دارد و می‌داند که من تحقیق کردم و بینی و بین الله به نتیجه رسیده‌ام، از من نظر می‌خواهد، اما یک وقت نظرم را به او تحمیل مي‌کنم این کار حرام است و تضییع حق افراد است.

محور وحدت ولايت است
این مطلب را مردم مسئولین، نهادها و کاندیداها و طرفداران آنها بدانند آنچه که تاکنون این انقلاب را حفظ کرده وحدت و یکپارچگی مردم است، هر چيزي که به این وحدت ضربه بزند منافات با اهداف و آرمان‌های انقلاب دارد. «واعتصموا بحبل الله جمیعاً ولا تفرَّقوا»، امام باقر(ع) در ذیل آیه می‌فرماید: «سَيَفْتَرِقُونَ بَعْدَ نَبِيِّهِمْ وَ يَخْتَلِفُونَ فَنَهَاهُمْ عَنِ التَّفَرُّقِ كَمَا نَهَى مَنْ كَانَ قَبْلَهُمْ فَأَمَرَهُمْ أَنْ يَجْتَمِعُوا عَلَى وَلَايَةِ آلِ مُحَمَّدٍ(ع) وَ لَا يَتَفَرَّقُوا»، محور وحدت ولایت ائمه معصومین(علیهم السلام) و در زمان غیبت هم ولایت فقیه است، هیچ چیز نباید این محور را خدشه‌دار کند، باید این محور محکم و استوار باقی بماند.

حکم هفتم: حرمت وعده‌هاي کاذب وغير‌قابل عمل
در مورد انتخاب‌شوندگان یا کاندیداها بحث‌های فقهی و اخلاقی فراوان وجود دارد، مکرر رهبری معظم انقلاب فرمودند اینها نباید وعده‌های غیر قابل عمل، وعده‌های دروغین به مردم بدهند، اولاً این وعده‌ها وقتی عملی نشود مردم را نسبت به نظام اسلامی، دلسرد می‌کند می‌گویند شما گفتید این کار انجام می‌شود نشد، پس نکند خدای ناکرده دین نمی‌تواند حکومت کند، از توطئه‌های دشمن در طول چهل سال انقلاب این است که بگوید دین نمی‌تواند حکومت کند! می‌گوئیم چرا؟ می‌گویند دیدید که در این 40 سال دین ضربه خورد، این حرف غلطی است، امیرالمؤمنین در خطبه 216 نهج البلاغه می‌فرماید اگر والی حقوق رعیت را و رعیت حقوق والی را رعایت کند این امر موجب الفت آنها و عزت دینشان می‌‌شود: «فَجَعَلَهَا نِظَاماً لِأُلْفَتِهِمْ وَ عِزّاً لِدِينِهِم‏».

این جمله امام خمینی(ره) هم که فرمود هدف اصلی از انتخابات حفظ اسلام است همین است. باید در انتخابات این مقصود که عزّت اسلام و دین است رعایت بشود. یک کسی که می‌خواهد انتخاب شود حق ندارد وعده خلاف بدهد.

حکم هشتم: وجوب وفاي به‌عهد
باز در این بحث احکام فقهی وجود دارد که اگر یک کاندیدایی وعده‌ای داد آیا وفای به این وعده واجب است یا نه؟ اگر بگوید یارانه را برای هر نفر پنج میلیون می‌کنیم، وعده‌ای می‌دهد که مردم به او رأی بدهند و بعد هم که عملی نشد بگوید نشد! در حالی که اینها نمی‌دانند خلاف شرع عمل می‌کنند.

این نکته بسیار مهم است و من تقاضا می‌کنم در رسانه ملی به این مطلب خیلی توجه داده شود، کسی که خودش را در معرض قرار می‌دهد یک تعاهد با مردم می‌بنند. تعاهد دو طرفه است، آنچه که فقهای ما می‌گویند وفا به شرط ابتدایی لازم نیست، در مورد عهد این است که یک طرفه است. مثلاً می‌گویم امروز به درس می‌آیم، بعد اگر نیامدم خلاف شرعی نشده! اما اگر تعاهد شد یعنی عهد در مقابل عهد، آن آقایی که به مردم می‌گوید اگر من آمدم اقتصاد را، سیاست را و اخلاق را چه می‌کنم، و مردم به جهت این وعده‌ها به او رای دادند، باید بداند که با مردم تعاهد می‌کند و تعاهد با مسئله عهد فرق دارد، تعاهد مسلم وجوب وفا دارد، حتماً باید به آن وفا کند.

افزون بر این وفای به عهد شخصی یک حکمی دارد و وفای به عهد در حکومت از دید فقه حکومتی یک حکم دیگری دارد و ادله‌اش هم مثل آن عهدنامه‌ای است که امیرالمؤمنین به مالک اشتر نوشته یعنی وفای به عهد شخصی حرام نیست اما مسلماً وفای به عهدی که حاکم دارد واجب است و خلف آن حرام است.

حکم نهم: حرمت قبول مسئوليتي که فرد توانايي انجام آن را ندارد
نکته دیگر در مورد داوطلبین این است که باید توانایی خود را برای انجام آن مسئولیت احراز کنند و این غیر از وظیفه نهادهایی است که باید صلاحیت او را احراز کنند. خودشان هم باید ببینند چنین توانایی‌ را دارند یا نه؟ در نظام اسلامی پذیرش یک مسئولیتی که انسان می‌داند از عهده آن برنمی‌آید، یا می‌داند کسی قوی‌تر از او وجود دارد حرام است.

این افراد باید قصد اصلی‌‌شان خدمت به دین باشد، ببینند دین چه می‌گوید؟ اسلام از او چه توقعی دارد؟ مسئله مسئله‌ی امانتی است که مردم به او می‌سپارند. یک وجه این امانت آن است که ببینید دین چه می‌گوید؟ قبل از اینکه ببیند غربی‌ها چه می‌گویند باید ببیند قرآن چه می‌گوید؟ آیا قرآن می‌پذیرد زیر بار استکبار و کفر برود و یک جامعه‌ای را به ذلت بکشاند؟ آیا دین اجازه‌ی انعقاد هر قراردادی را می‌دهد یا نه؟ دین باید در رأس افکار او باشد.

حکم دهم: حرمت استبداد به رأي
در حکومت اسلامی استبداد به رأی از ولی فقیه، رئیس جمهور، نماینده و هر فرد دیگری محکوم است. در نظام اسلامی مشورت بر خود پیامبر اکرم هم واجب بوده است «وشاورهم فی الامر»، این فقط یک امر رجحانی نیست. یکی از حقوق مردم بر رئیس‌جمهور و مسئولین این است که با آنها و افرادی که تخصص دارند مشورت کند و استبداد به رأی نداشته باشد.

حکم یازدهم: لزوم نظارت مردم بر عملکرد مسئولين
راجع به نقش مردم در حکومت اسلامی یک جمله‌ای را امام خمینی(رضوان الله تعالی علیه) فرموده‌اند که بر تک‌تک مردم نظارت بر اولیای امور واجب است، این خیلی حرف عجیبی است. حرفی است که متأسفانه هنوز روی آن کار نشده، ما به مردم می‌گوئیم که پای صندوق‌ها بیائید، وقتی آمدند مردم را فراموش می‌کنیم تا انتخابات بعدی! باید به مردم بگوئیم با حضور در صحنه انتخابات تازه وظیفه‌تان بیشتر می‌شود، باید نظارت کنند این آقایی که انتخاب کردید درست عمل می‌کند یا نه؟ نباید بگذاریم فقط رقبای سیاسی او حرفهایی علیه او بزنند، خود مردم باید نظارت کنند.

اینکه مردم باید نظارت کنند، تا مسبوق به یک حقی نباشد که نظارت معنا ندارد! واقعا این کلمات امام را باید مجدداً از دید اجتهادی بررسی کرد، اینطور نبود که امام بخواهد فقط شعار ‌دهد و برای دلخوشی مردم بگوید که حالا بیائید نظارت کنید! خیر مردم واقعاً حق دارند.

حکم دوازدهم: حرمت تخريب شخصيّت افراد
نکات زیاد دیگری هم هست که همه باید بدانند. هم مسئولین و هم انتخاب‌شوندگان و هم انتخاب‌کنندگان، هم مردم، هم ما طلبه‌ها و هم آنها که برای اصل انتخابات تبلیغ می‌کنند، باید این روایت امام صادق (علیه السلام) را مدنظر قرار دهند. «مَنْ رَوَى عَلَى مُؤْمِنٍ رِوَايَةً يُرِيدُ بِهَا شَيْنَهُ وَ هَدْمَ مُرُوءَتِهِ لِيَسْقُطَ مِنْ أَعْيُنِ النَّاسِ أَخْرَجَهُ اللهُ مِنْ وَلَايَتِهِ إِلَى وَلَايَةِ الشَّيْطَانِ فَلَا يَقْبَلُهُ الشَّيْطَانُ». اگر کسی حرفی راجع به یک مؤمنی بزند و بخواهد او را از چشم مردم بیندازد، خدا او را از ولایت خودش خارج می‌کند و در نتیجه داخل در ولایت شیطان می‌شود، جالب این است که شیطان هم او را قبول نمی‌کند.

فقه و اخلاق پایه سیاست است، هرکس راجع به کاندیدای مورد نظر خود نقاط قوتش را بگوید، البته حق ندارد مبالغه کند، ده درجه را حق ندارد بگوید یازده درجه است! نسبت به دیگران هم اگر از جهت نقطه ضعف او در توانایی کار باشد، اینکه این آقا اقتصاد بلد نیست، سیاست بلد نیست، اینها هم عیبی ندارد، چون می‌خواهد یک مسئولی انتخاب شود ولی دنبال تخریب نباید باشند همان طور که رهبری معظم انقلاب هم مکرر فرموده‌اند.

ما در روایات یک بابی داریم به عنوان باب «تَحْرِيمِ إِذَاعَةِ سِرِّ الْمُؤْمِنِ» و عجیب این است که باب دیگری هم داریم به عنوان باب تحریم طعن علی المؤمن، این روایات نمایانگر آن است اسلام قبل از اینکه با سیاست شکل بگیرد با فقه و اخلاق شکل گرفته، «اذا قال الرجل لأخیه المؤمن أُفٍ»، من تا قبل از دیدن این روایت فکر می‌کردم مقصود از آیه «لا تقل لهما اف» فقط پدر و مادر است، اما این روایت می‌گوید: «سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِاللهِ(ع) يَقُولُ: إِذَا قَالَ الرَّجُلُ لِأَخِيهِ الْمُؤْمِنِ أُفٍّ خَرَجَ مِنْ وَلَايَتِه‏...»، اگر کسی به برادر مؤمنش أف بگوید از ولایت خدا خارج می شود یعنی اینقدر مؤمن در پیش خدا عظمت دارد. بنابراین در تبلیغات انتخاباتی به افرادی که محصول و سرمایه‌های انقلابی هستند دشنام ندهیم، طعنه نزنیم، آنها را از اسلام خارج نکنیم، آنها را از انقلاب خارج نکنیم، امیدواریم هر چه می‌گذرد اخلاق، فقه و عقلانیت بیشتر بشود.

در خاتمه یک تقاضا و پیشنهادی به رسانه ملی دارم. قبل از مناظرات به مدت 15 دقیقه مبانی فقهی و اخلاقی انتخابات و مناظرات را برای مردم بیان کنيد، اینکه در یک نوشته‌هایی آقایان امضا می‌دهند که این مبانی را رعایت کنند کافی نیست، وقتی برای مردم بیان ‌شود همین مردم وقتی ببینند که این آقا الآن این مبنا را رعایت نکرد همین کافی است که بگویند این فرد صلاحیت ندارد، این خیلی مهم است هم آگاهی مردم بالا می‌رود و هم مردم می‌فهمند که نظام واقعاً دنبال دین است و انتخابات برای تحکیم دین است و ما نمی‌خواهیم مبانی اخلاقی و فقهی مخدوش بشود و هم مناظره‌کنندگان در سخنان خود دقت و رعايت حدود را بيشتر خواهند کرد.

پرسش و پاسخ

یکی از دوستان سؤال کرده آیا این روایات در مورد شخصیت حقیقی مؤمن است یا شخصیت حقوقی او؟
 به نظر ما این روایات اطلاق دارد، فرقی نمی‌کند. هتک یا طعن بر مؤمن حرام است، البته نسبت به کسی که شخصیت حقوقی هم دارد قبحش بیشتر است، یعنی این به اختلاف درجات انسان است، طعن بر کسی که مسئول نظام اسلامی است با کسی که هیچ مسئولیتی ندارد فرق دارد! هتک شخص یک درجه‌ای از قبح و حرمت دارد، اما هتک نظام اصلاً قابل مقایسه با شخص نیست، نسبت به افراد مسئولي که شخصیت حقوقی دارند همینطور است. ما باید توجه داشته باشیم که این درجات حرمتش مضاعف می‌شود.

پرسیده‌اند در مورد کسی که عنوان حقوقی دارد اما نواقصی مربوط به دین یا مدیریت دارد چه می‌فرمایید؟
این را نهادهای ذیربط باید ببینند که چه نواقصی دارد، شما اگر بدانید که این آقا یک گناه کبیره‌ای مرتکب شده این را معیار برای انتخاب خودت قرار بده اما حق افشای این گناه را نداری! بله می‌توانی آن را به مسئولین مربوطه به یک نحوی اطلاع بدهی. چون این قاعده‌ی «إنّ الذین یحبّون أن تشیع الفاحشة فی الذین آمنوا» بر بسیاری از قواعد مقدم است، اینکه الآن من بگویم مصلحت نظام این است که آبروی این آدم را ببرم، چون می‌دانم گناه کبیره‌ای انجام داده و آن را در بوق و کرنا کنم، فقه چنین اجازه‌ای نمی‌دهد، درست است که اینها قاعده اهم و مهم است، ولی خود قاعده اهم و مهم، بعضی جاها محکوم به یک قواعد دیگری است.

مثلاً چنانچه در کشتی باید یک نفر را به دریا بیندازند تا بقیه نجات پیدا کنند، یک وقت با قرعه انجام می‌شود این حرف قابل قبول است اما اگر یک کسی که ضعیف‌تر از بقیه است را تعیین کرده و بگویند تو را می‌اندازیم تا بقیه نجات پیدا کنند، عقل و دین اجازه نمی‌دهد. اینجا هم من حق ندارم بگویم برای رعایت مصلحت اهم باید آبروی این آدم را ببرم، از جهت فقهی هیچ فقیهی چنین اجازه‌ای نمی‌دهد.

امام صادق(علیه السلام) فرمود: «فَمَنْ لَمْ تَرَهُ بِعَيْنِكَ يَرْتَكِبُ ذَنْباً أَوْ لَمْ يَشْهَدْ عَلَيْهِ بِذَلِكَ شَاهِدَانِ» اگر تو با چشم خودت ندیدی که کسی گناهی می‌کند و دو نفر هم شهادت بر آن نداده او از اهل عدالت شمرده شده و شهادتش مقبول است. «فَهُوَ مِنْ أَهْلِ الْعَدَالَةِ وَ السَّتْرِ وَ شَهَادَتُهُ مَقْبُولَةٌ وَ إِنْ كَانَ فِي نَفْسِهِ مُذْنِباً وَ مَنِ اغْتَابَهُ بِمَا فِيهِ فَهُوَ خَارِجٌ عَنْ وَلَايَةِ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ دَاخِلٌ فِي وَلَايَةِ الشَّيْطَان» ‏ولو او بین خودش و خدا هم مذنب باشد تو باید احکام عدالت را بر او بار کنی، اگر بداند فردی گناهی مرتکب شده و در تریبون بگوید این آقا این عمل را انجام داده، از ولایت خدا خارج می‌شود چون حق ندارد آن را بیان کند.

باید در مورد این مسائل دینی و فقهی و اخلاقی خیلی کار کنیم و رسانه‌ها و حوزه باید روی اینها کار کند، متاسفانه امروز در فضاهای مختلف بلا فاصله افراد را تخریب کرده یک نفر را از جرگه انقلاب خارج نموده و دیگری را از جرگه اسلام خارج می‌کنند، اینها درست نیست و ضربه به خود و حتی به مجموعه‌های انقلابی اصیل است.

ما امیدواریم که این انتخابات بسیار با شکوه برگزار شود و آنچه مرضی رضای امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) و منویات رهبری معظم انقلاب است محقق شود و انتخاباتی واقع شود که این انقلاب را تحکیم کرده و مایه عزت و سربلندی ملت ایران گردد.

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

تصاویری از این نشست علمی


برچسب ها :

انتخابات مقام معظم رهبری فقه انتخابات نشست علمی «فقه تبلیغات رسانه‌ای و مناظرات انتخاباتی» فقه تبلیغات رسانه‌ای و مناظرات انتخاباتی مناظرات انتخاباتی بررسی فقهی مناظرات انتخاباتی منشور فقهي ـ اخلاقي انتخابات سیاست اسلامی نظام ولایت فقیه امام خمینی(ره) حضورحداکثری حفظ وحدت حرمت وعده دروغ وفای به وعده