نميشود اسلام حكومت داشته باشد اما رسانه نداشته باشد
۰۶ دی ۱۳۹۰
۱۶:۴۲
۴,۳۷۴
خلاصه خبر :
آخرین رویداد ها
بسم الله الرحمن الرحیم
خدمت شما برادران و خواهران، سروران بزرگوار، مسئولين محترم اين دانشكده عرض سلام دارم و مناسبت امروز را كه شهادت امام سجاد زين العابدين(ع) است تسليت عرض میكنم.
بعد از پيروزي انقلاب اسلامي به بركت رهنمودهاي امام(رضوان الله تعالي عليه) و به جهت اوج فقاهتي آن بزرگوار كه واقعاً در ميان فقهاي معاصر به عنوان يكي از مبتكرترين فقها شناخته ميشود، امروز حوزههاي علميه و فقهاي ما و نسل موجود به گستردگي فقه پي بردند، يعني تا قبل از پيروزي انقلاب كمتر توجه ميشد و شايد توجهي نميشد كه بخش عظيمي از فقه به عنوان فقه حكومتي است.
فقه براي حكومت برنامه و دستور دارد، امور مربوط به حاكم و ارتباطات حاكم و مردم، گروهها و احزاب، نحوه نظريه پردازي و حدود آن، تماماً در فقه ما به عنوان يك گنج مخفي بود كه روي آن كار و تلاش نشده بود ولي بحمدالله بعد از انقلاب اين پرده كنار رفت و روشن شد كه واقعاً فقه ما در ميدان حكومت داراي نظريه است و جداي از همه حكومتهاي رايجي كه امروز در دنيا مطرح است، فقه شيعه و فقه اهلبيت يك ترسيم جديدي از حكومت دارد.
به دنبال اين، ما به زواياي ديگري برخورد كرديم، در بُعد قضايي ديديم كه وقتي حكومت تشكيل ميشود ولو چارچوبهاي اصلي همان است كه در مباحث كتاب القضاء فقه مطرح است ولي بايد به بسياري از مباحث و سؤالات پرداخته شود و ادلهاش از نو بررسي شود.
در بخش پزشكي سؤالات بسيار زيادي متوجه حوزههاي علميه شده. مثلاً يك سؤال مربوط به بحث شبيهسازي است كه امروز در سطح دنيا مطرح است و تلاش فقها اعم از اهل سنت و فقهاي شيعه، بسيار مهم و قابل توجه است، در ساير ابعاد هم همينطور است.
يكي از مباحثي كه ما ميتوانيم تحت عنوان فقه الحكومة يا فقه الاجتماع مطرح كنيم، همين بحث فقه رسانه است. البته در اينكه اين را در فقه دو قسمت قرار بدهيم يا يكي را زيرمجموعه ديگري قرار بدهيم جاي دقت دارد.
به هر حال امروز تكثّر و تنوّعي در رسانهها پيدا شده و ما معتقديم كه هر تغيير و رشد و تكاملي كه در صنعت رسانه، پيدا ميشود بيارتباط با فقه نيست! و فقه مرتبط با آن است. مثلاً ببينيد در زمان گذشته كه راديو و تلويزيون به وجود آمدند، وقتي از فقها سؤال ميشد كه آيا استفاده از اينها جايز است يا نه؟ در يك حدّ محدودي جواب داده ميشد به اينكه جايز است يا جايز نيست و با يك قيودي مسئله را مطرح ميكردند.
اما امروز آنچه در ميدان علمي فقه به عنوان سؤال مهم مطرح است این است كه آيا ايجاد رسانه واجب است يا نه؟ اساساً حكم ايجاد يك رسانه(فرض كنيد ماهواره) يك شبكه ارتباطي، يك روزنامه، يك رسانهي جديد، چيست؟ حالا كه دين به صحنه آمده ديگر نميتوانيم منتظر بنشينيم كه اگر چيزي به وجود آمد حكمش را از ما سوال كنيد، خود اينكه آيا ايجاد يك رسانه به عنوان يك امر واجب در جامعه اسلامي لازم است يا نه؟ آيا جامعه اسلامي بايد رسانه داشته باشد يا نه؟
به نظر من اين اولين سؤال در بحث رسانه است، اين روشن است ما با ادلهي مختلفي كه داريم و در جاي خودش مطرح است نميشود اسلام حكومت داشته باشد اما رسانه نداشته باشد! پيام اين حكومت به زيرمجموعهها يا به آنهايي كه بيرون از اين مجموعه هستند بايد توسط رسانه ابلاغ شود، يعني اصلاً و اساساً خود صدا و سيما وقتي كه در زيرمجموعهي حكومت اسلامي قرار ميگيرد به عنوان يك نهاد لازم از ديدگاه فقه مطرح ميشود نه به عنوان يك نهاد تبليغاتيِ محض يا خبريِ محض، تا بگوئيم يك مجموعهاي است كه حالا اخباري را در اختيار جامعه قرار ميدهد! امروز در اختيار قرار دادن فرهنگ صحيح حكومت ديني از اين طريق امكان دارد.
متوجه كردن مردم نسبت به خطرها و فتنهها، نسبت به مشكلات و بيان توطئههايی كه امروز در بيرون از اين كشور عليه اين مردم طراحي ميكنند فقط از اين راه امكانپذير است! امروز تنها از راه منبر و سخنراني نميشود همهي ابعاد قضيه را مطرح كرد، نسل امروز، نسلي است كه ما بايد وقايع مختار و كربلا و اميرالمؤمنين را با تصوير براي او تبيين كنيم، به صرف گفتار براي او حل نميشود، تازه ميبينيد با تصوير هم كه مطرح ميشود شبههها و سؤالات زياد براي او مطرح است.
وقتي ما اصل حكومت را لازم ميدانيم، وجود يك رسانهاي كه مباني آن حكومت را، مبانی ديني و ارزش هاي ديني را تبيين كند، اخطار بدهد نسبت به آنچه كه ضدّ ارزش است، يك امر لازمي ميشود! بعد از آن به اين مطلب ميرسيم چيزي كه تشكيلش لازم شد فروعاتش هم احكام دارد، حالا نميخواهم تشبيه كنم، چون بالأخره تشبيه از يك جهت مبعّد است و از جهت ديگر مقرّب، اگر فرض كنيم يك عملي در اسلام واجب شد نمیتوانيم بگوئيم اسلام اصل عمل را واجب كرده ولي راجع به جزئياتش نظر ندارد!
اگر اصل يك نهاد لازم شد، اگر گفتيم اصل حكومت اسلامي به عنوان يك امر لازم ديني و عقلي است، اينجا ديگر نميتوانيم بگوئيم در دين براي جزئيات و فروعش بحث نشده و يا احكامي وجود ندارد.
بنابراين فقه رسانه كه خودش ميتواند زيرمجموعهاي از فقه حكومت و فقه اجتماع باشد، پيداست كه ما بايد دنبال احكامش در فقه بگرديم و قاعدتاً در اين دانشكدهي صدا و سيما، آن آقاياني كه فارغ التحصيل شدند بايد اين آمار را به ما بدهند كه در رابطه با رسانه چند سؤال فقهي داريم؟ اين براي ما مهم است.
ما البته در حوزه علميه منتظر اين نيستيم كه اين سؤال به طرف ما بيايد! بالأخره يكي از ويژگيهاي فقه شيعه خلق فروع و سؤالات است، شما كتابهاي فقهي ما را كه ميبينيد، فروعاتي در آن مطرح شده كه وقتي يك طلبه اين فرع را ميخواند، گاهي اوقات ميگويد اين فرع كِي و كجا و براي چه كسي پيش ميايد؟ در حالي كه غافل است از آنكه اين هنر فقه شيعه است.
فقه چون جنبهي علمياش بسيار قوي است حتّي فرعي كه هنوز براي كسي مورد احتياج نشده را هم آن فقيه خلق ميكند، هر چند در طول زمان ولو 50 يا 100 سال ديگر ممكن است اين فرع براي يك عدهاي مطرح شود.
در مورد رسانه، خود ما، محقّقينی داريم، كه الآن مشغول هستند، در همين مركز فقهي ائمه اطهار(ع) بخشي به نام «فقه الإجتماع» داريم كه يكي از كارهايشان جمعآوري و خلق سؤالات است. ولي اگر از طرف اين دانشكده هم مجموعهاي از سؤالات فقهي را متوجه حوزه و مراكز تحقيقاتي كنيد! ما آرام آرام همان طور كه در فقه پزشكي و فقه زنان و فقه كودك، بخشهاي جدا و مستقلي را داريم تعريف ميكنيم، در رابطهي فقه رسانه هم مسئله همينطور است. معتقديم غير ازا ينكه نياز و احتياج رسانه را برطرف ميكند و به انبوه سؤالاتي كه امروز رسانه با آن مواجه است پاسخ ميدهد، افزون بر آن بنيهي علميِ خود حوزه و ارزش علميِ آن را هم بالا ميبرد.
ما معتقديم قواعد فقهيهي كه داريم اين قواعد ممكن است در مورد اشخاص يك شروطي داشته باشد اما اگر در رسانه آمد شروط ديگري پيدا كند يا بعضي از آن شروط حذف شود، قاعدتاً اين هم بايد در بحثهاي درسي دانشكده شما باشد ـ من خبر ندارم بوده يا نه ـ مثلاً يكي از قواعد مهمي كه بايد كساني كه با فقه رسانه ميخواهند ارتباط داشته باشد با آن كار كنند قاعده اعانت بر اثم است، «وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ» يك فيلمي كه نمايش داده ميشود، يك خبري كه مطرح ميشود، يك نمايشنامهاي كه تدوين ميشود، اگر انسان بگويد حالا در كنار اين ده جنبهي مثبت، ده جنبهي منفي هم دارد! ممكن است بخشي از جامعه را به سمت آن پيامهاي مثبت اين فيلم راهنمايي كند ولي بخشي را هم به سمت گناه و فساد ببرد و امور حرام را تهييج كند.
من فكر ميكردم در اين قاعده اعانت بر اثم فقهاء يك شرايطي را مطرح كردهاند، كثيري از فقها ميگويند معاونت بر اثم در جايي است كه فرد يك شمشير را به دست ديگري بدهد و بداند كه او ميخواهد شخصي را به قتل برساند و آن قتل هم واقع شود! فقهاء وقوع گناه را به عنوان يكي از شرايطش قرار دادند. حال ممكن است بيائيم در فقه رسانه بگوئيم اگر احتمال وقوع گناه هم باشد همين مقدار در تحقق اعانت بر اثم كافي است، چون رسانه غير از مسئلهي شخص است، در مورد شخص ممكن است بگوئيم اعانت بر اثم و كمك به گناه جايي است كه آن گناه در عالم خارج از ديگري واقع شود، اما وقتي به رسانه آمد آن شرط شكل ديگري پيدا ميكند و احتمال وقوع گناه ميتواند شرط باشد، لذا اصلاً ما ميتوانيم بگوئيم براي فقه رسانه يك قواعد فقهي جدايي را بايد تدوين كنيم و بايد هم تدوين شود.
در اصول يك بحثي را آقايان دارند در بحث تمسّك به اطلاقات كه برخي ميگويند تمسّك به اطلاقات تا اندازهاي است كه مصاديقش در زمان صدور آيه يا روايت موجود و مطرح بوده، مثلاً وقتي ميگويند «أحل الله البيع» آن مصاديق بيعي را شامل ميشود كه در آن زمان بين مردم شايع و رايج بوده، حالا اگر در زمان ما يك مصداق جديدي پيدا كرد، بعضي از فقها ميگويند معلوم نيست كه اين اطلاق شاملش بشود!
يكي از زواياي فكري امام(رضوان الله عليه) همين بحث هست كه ايشان روي جامعيّتي كه براي دين و پاسخگويي فقه نسبت به همهي زمانها قائل بود، ميفرمود: هر لفظي و هر اطلاقي، هر مصداق جديدي ولو تا روز قيامت هم پيدا كند در دايرهي آن لفظ داخل است، تا حالا اگر ميگفتيم كه «من سنّ سنةً سيئة فعليه ورز من عمل بها» سنت سيئه را ميگفتيم يك آدمي بيايد يك سنت بدي را پايهگذاري كند، عمر آمد نماز طراويح را پايهگذاري كرد و اميرالمؤمنين هم فرمود اين بدعت و سنت سئه است! اين عمل روز قيامت هر وِزري داشته باشد بر او هم هست.
حالا اگر بگوئيم اين شامل رسانه هم ميشود، فقط بحث در اشخاص نيست، اگر يك فيلمي نشان داده شود و با اين فيلم يك فرهنگ باطلي در جامعه تزريق شود، تا موقعي كه اين فرهنگ در جامعه باشد آن كسي كه فيلمنامهنويس بوده، آن كسي كه كارگردان بوده، آن كسي كه بازيگر بوده، آن كسي كه تصويربردار بوده، آن كسي كه صوت را درست ميكرده، تمام اينها دخيل هستند، ديگر بحث شخص نيست، مدير اول، مدير دوم، تمام اينها در يك مجموعه ميآيند؛ يعني ميخواهم اين را عرض كنم كه فقيه آشناي به زمان، در دوران معاصر، يكي از مصاديق اطلاقات ادله را رسانه ميداند.
شما ببينيد اگر شخصي به ديگري تهمت زده، چقدر اسلام برخورد كرده؟ حالا اگر رسانه تهمت بزند، قطعاً برخورد اسلام بايد شديدتر باشد، قطعاً بايد آثار بدتري بر او مترتب باشد، هر مقدار دايرهي اين رسانه وسيعتر باشد برخورد شديدتر ميشود، حالا اگر خداي نكرده در رسانه چنين چيزي واقع شود، شخصي به ديگري تهمت بزند حتي اگر شخص سوم نشنود، اين آدم را از عدالت مياندازد، اين گناه كبيره است و آثار ديگري كه دارد.
ميخواهم عرض كنم كه واقعاً فقه ما ميتواند با پاسخ دادن به مسائل رسانه يك تحوّلي در خودِ فقه ايجاد كند. اينكه رهبر معظم انقلاب(دام ظله العالي) بحث توليد علم را مطرح ميكنند يكي از ميدانهاي توليد علم در فقه، فقه رسانه است، ما ميتوانيم با قاعدههاي جديد فقهي، مباحث جديد اصولي، تفاسير دقيقتر از آيات، بيائيم فقه رسانه را تبيين كنيم، مثل همين آيه شريفه «وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى» يا آن آيه «إِنَّ الَّذِينَ يُحِبُّونَ أَنْ تَشِيعَ الْفَاحِشَةُ فِي الَّذِينَ آمَنُوا» وقتي بخواهد در مورد رسانه مطرح شود، اگر رسانه يك حرامي را مطرح كند، اسلام ميگويد اگر شما ديديد يك كسي كار حرامي انجام ميدهد، حقّ اينكه به خود او بگوئيد را نداريد، مگر اينكه بخواهيد نهي از منكر كنيد، حق اينكه به ديگران بگوئيد را نداريد، حق اينكه بگوئيد اين آدم اين گناه را انجام داده نداريد، حالا اگر يك ضرورتي اقتضا كند كه رسانه يك گناهي را مطرح كند و به جامعه بگويد، به چه كيفيتي ميتواند مطرح كند؟
اين بايد قدم به قدمش ضوابط فقهي و مسائل فقهي در آن باشد و من اين را عرض كنم كسي فكر نكند، كه اگر ما بخواهيم اينها را ديني كنيم، فقهي كنيم، آن هويّتش را از بين ميبريم! نه، اين ابزار اگر با يك صبغهی صحيح ديني و فقهي به ميدان بيايد، آن وقت تازه ارزش پيدا ميكند.
نسبت به رعايت مقدّسات و مراقبت از عدم هتك نسبت به آنها، رسانه يك وظيفه مهمتري دارد، بايد مقدسات دين از قبيل خداوند متعال، پيامبر اكرم(ص) و سائر انبياء، قرآن كريم و ائمه معصومين(ع)، مورد توجه خاص رسانه باشد. اگر بگوئيم اشخاص عادي چنانچه به صورت معمولي هتك نكنند اما احترام هم نكنند، درجهاي از گناه را دارد، اين گناه در رسانه شديدتر خواهد شد، رسانه مجاز نيست مقدّسات را در ذهن مردم و نسل جوان، عادي نمايد. اگر نسبت به اشخاص، مجازات آنها در مورد مقدّسات قابل عفو باشد، اما در رسانه بسيار مشكل است.
از امور بسيار مهمي كه رسانهها بايد مورد توجه قرار دهند، حرمت آبروي افراد متدّين است، بر اساس مباني ديني ما بايد عيوب مردم پوشانده شود، اميرالمؤمنين(ع) در نهج البلاغه فرمود: مردم عيوبي دارند كه والي يا حاكم بايد بپوشاند و فرموده نبايد حاكم در صدد افشاي عيوب پنهاني مردم باشد. رسانه بايد و موظف است مباني اخلاقي دين را ترويج كند، بايد پايههاي اخلاقي جامعه را محكم كند، بايد متصدي اول در امر به معروف و نهي از منكر باشد.
مطالب زيادي را در مورد فقه رسانه دارم، مجدداً تشكر ميكنم از تشكيل اين دانشكده و بسيار خوشحاليم از اين حركت و تحولي كه در حوزه ايجاد شده و طلاب فاضل و درس خوانده در اين رسانه حضور يافتهاند كه بسيار تأثيرگذار در جامعه است، اينها نظرات فقها و نگاه دين را به آن مجموعهي هنري و رسانهاي منتقل كنند، اين براي ما بسيار جاي خوشحالي دارد و من به سهم خودم تقدير ميكنم، اين يك ضرورت بوده كه واقع شده و اميدوارم كه كاملتر از دورههاي قبل باشد و بتوانيد واقعاً با ارتباطي كه با فقه و مسائل ديني پيدا ميكنيد، يك تحوّل عميقي را در رسانه إنشاءالله به وجود بياوريد.
و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين