نقش مظلوميت در نهضت امام حسين(عليه السلام)
۱۷ آبان ۱۳۹۳
۱۹:۰۳
۵,۶۱۵
خلاصه خبر :
آخرین رویداد ها
-
شهادت صدیقه طاهره، حضرت فاطمه زهرا(س) تسلیت باد
-
برگزاری مراسم سالگرد شهادت حضرت فاطمه(س) / فاطمیه دوم
-
یادی از فقیه اهلبیت(ع) و مرجع بزرگ شیعه، در گفتوگوی خبرگزاری ابنا با آیتالله شیخ محمدجواد فاضل لنکرانی
-
مسجد کانون تهذیب و رشد استعدادها
-
مسئول اصلی این قضیه کوتاهی دولت پاکستان است
-
گزارش سفر حضرت آیت الله فاضل لنکرانی به آذربایجان شرقی
نقش مظلوميت در نهضت امام حسين(عليه السلام)
سخنرانی حضرت آیت الله حاج شیخ محمد جواد فاضل لنکرانی(دامت برکاته)
در جمع عزاداران هفتمين شب شهادت امام حسين(ع) در مؤسسه بوي سيب
بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین و الصلاة و السلام علی سیدنا و نبینا ابیالقاسم محمد و علی آله الطیبین الطاهرین المعصومین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین من الآن إلی قیام یوم الدین
أعوذ بالله من الشیطان الرجیم
«وَ لا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتي حَرَّمَ اللَّهُ إِلاَّ بِالْحَقِّ وَ مَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنا لِوَلِيِّهِ سُلْطانا»
موضوع سخن تأثیر عنصر مظلومیت در حرکت امام حسین(ع) و نقش آن در حادثهی کربلا و در جاودانگی این حادثه و بقای آن است. سخنرانی حضرت آیت الله حاج شیخ محمد جواد فاضل لنکرانی(دامت برکاته)
در جمع عزاداران هفتمين شب شهادت امام حسين(ع) در مؤسسه بوي سيب
بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین و الصلاة و السلام علی سیدنا و نبینا ابیالقاسم محمد و علی آله الطیبین الطاهرین المعصومین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین من الآن إلی قیام یوم الدین
أعوذ بالله من الشیطان الرجیم
«وَ لا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتي حَرَّمَ اللَّهُ إِلاَّ بِالْحَقِّ وَ مَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنا لِوَلِيِّهِ سُلْطانا»
اين سوال هميشه مطرح است که چرا حادثهی کربلا جاودانه شد؟ چرا هیچ گاه به فراموشی سپرده نمیشود و بلکه هر سال آنطور که ملاحظه میکنیم گرایش و توجه مردم به این حادثه بیشتر میشود، اينکه در این روایت ميفرمايد «إن لقتل الحسین حرارةً فی قلوب المؤمنین لا تبرد ابدا» همانا قتل حسين در قلبهاي مؤمنين حرارتي شعلهور ميسازد که هرگز سرد نخواهد شد. منشأ این امر چیست؟
در پاسخ بايد گفت یکی از علل بسیار مهم آن، عنوان مظلومیت است، عنوانی که زیاد به گوشما رسيده و آنرا زیاد مطرح میکنیم اما برای بررسی این عنصر تامل و درنگی نکردهایم. این مقداری که من اطلاع دارم کمتر تأمل و درنگ شده که مظلومیّت امام حسین(ع) در چه بود؟
آیا سایر ائمهی معصومین(ع) یا خود امیرالمؤمنین(ع) که در رأس ائمه است مظلوم نبود؟ اين تعبیر از امیرالمؤمنین(ع) است که فرمود به اندازهی ریگهای بیابان به من ظلم شده، نسبت به سایر ائمه هم همینطور. ولی مظلومیت امام حسین(ع) با سایر ائمه معصومین(ع) خیلی تفاوت دارد.
لذا باید در اين بحث تأمل و بررسی کنیم و از آن درسها بگیریم که بحث عمیق و گسترده است و آثار خیلی فراوانی دارد.
مقدمتاً عرض کنم، برخورد دین با ظلم چیست؟ ما که میگوئیم اسلام یک دین جامع و کامل است، چه برخوردی با ظلم، ظالم و مظلوم دارد؟ در بحثهای کلامی و فلسفی یک اصل مسلّم بهنام قبح و ظلم وجود دارد که همه آنرا قبول دارند إلا اشاعره.
امامیّه و معتزله قبول دارند که عقل میگوید ظلم بد است و قبیح. دین هم خیلی گستردهتر و وسیعتر از عقل، ظلم را تقبيح ميکند. بطوري که اگر تمام عقول بشر هم جمع شود، آن حدّت و شدّتی را که دین در تقبيح حرمت ظلم بيان نموده است نمیتوانند درک کنند.
همین جا ارزش دین خیلی روشن میشود؛ کساني که میگویند ما عقل داریم دیگر نیازی به دین و کتاب نداریم، آیا عقل بشر در مورد ظلم این نکات را که به بعضی از آنها اشاره میکنم میتواند درک کند یا نه؟ قرآن کريم براي ظلم یکسري آثار دنیوی و يکسري آثار اخروي ذکر کرده است.
در آیاتی ميفرمايد اقوام و گروههایی را هلاک کردیم نه بخاطر اينکه حرف نبی ما را قبول نکردند یا انکار کردند، احکام ما را اجرا نکردند، بلکه میفرماید هلاکشان به اين جهت بود که ظلم کردند، «فکأین من قریةٍ أهلکناها و هی ظالمةٌ»، شهرهايي را نابود کردیم چون ظلم کردند، به این معناست که يکي از آثار ظلم؛ عذاب و عقاب دنیوی است، «وَ أَخَذْنَا الَّذينَ ظَلَمُوا بِعَذابٍ بَئيسٍ بِما كانُوا يَفْسُقُونَ»؛ «هَلْ يُهْلَكُ إِلاَّ الْقَوْمُ الظّالِمُونَ»؛ «فَأَخَذَتْهُمُ الصَّيْحَةُ بِالْحَقِّ فَجَعَلْناهُمْ»؛ «فَأَخَذَهُمُ الطُّوفانُ وَ هُمْ ظالِمُونَ» قرآن منشأ اصلی هلاکت اقوام را ظلم بيان مينمايد.
حتی در مسائل شخصی ریشهی هلاکت و نابودي یک انسان، به ظلمی برميگردد که بر خودش میکند.
اما در مورد آثار اخروی میفرماید «فَوَيْلٌ لِلَّذينَ ظَلَمُوا مِنْ عَذابِ يَوْمٍ أَليمٍ»، ظالم منتظر عذاب دردناک روز قیامت باشد، خیلیها ظلم کردند و شاید هم به مرگ طبیعی از دنیا رفتند ولی عذاب ألیم منتظر آنهاست. «يَوْمَ لا يَنْفَعُ الظّالِمينَ مَعْذِرَتُهُمْ وَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَ لَهُمْ سُوءُ الدّارِ» از کسانی که در روز قيامت مورد شفاعت قرار نمیگیرند ظالم است، لا ینفع معذرتهم یعنی هر چه هم عذر بیاورند در پیشگاه خدا مورد قبول قرار نمیگیرد.
عقل کجا میتواند اين آثار دنيوي و اخروي ظلم را بفهمد، عقل چه ارتباطی بین طوفان و ظلم میتواند درک کند؟ رابطه بین عذاب الهی و ظلم یک جامعه را عقل چه مقدار میتواند درک کند؟ اینها را درک نمیکند، عقل همین اندازه میفهمد که این کار بدی است، اما قرآن اين عواقب را بیان کرده است.
اما در روایات؛ رسول خدا(ص) فرمود: «اتَّقُوا الظُّلْمَ فَإِنَّهُ ظُلُمَاتُ يَوْمِ الْقِيَامَةِ»؛ به همه خطاب میکند از ظلم بپرهیزید، کاری که مصداق ظلم است نکنید.
همین ظلمی که انسان در دنیا میکند تجسّمش ظلمات در روز قیامت است. و اين شامل ظلم به نفس، ظلم به خانواده، ظلم به جامعه و دین، ظلم به نظام میشود، هر ظلمی ظلمات است، تجسّم هر ظلمی در قیامت ظلمات است. ظلمات یعنی چه؟ قیامت روزی است که به حسب طبیعتش ظلمات است ولی این یک ظلمات مضاعف است که دستش از همه جا کوتاه میشود و کسی را نمیتواند صدا کند.
امیرالمؤمنین فرمود: «سَمِعتُ رَسُولَ اللهِ(ص) یقول: مَنْ أَخَذَ شَيْئاً مِنْ أَمْوَالِ أَهْلِ الذِّمَّةِ ظُلْماً فَقَدْ خَانَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ جَمِيعَ الْمُؤْمِنِينَ» اگر مسلمانی از اموال غير مسلمانان که تحت ذمهی مسلمین هستند. چیزی را ظلماً بردارد، به خدا و رسول خدا و به همهی مؤمنین خیانت کرده است. برخورد اسلام با ظلم آن هم نسبت به یک کافر ذمی چنين است.
در روایتی که در کافی شریف جلد دوم صفحه 333 آمده، خدای تبارک و تعالی به یکی از انبیاء خود فرمود برو به این حاکمی که حکومت میکند بگو، «إِنَّنِي لَمْ أَسْتَعْمِلْكَ عَلَى سَفْكِ الدِّمَاءِ وَ اتِّخَاذِ الْأَمْوَالِ وَ إِنَّمَا اسْتَعْمَلْتُكَ لِتَكُفَّ عَنِّي أَصْوَاتَ الْمَظْلُومِينَ فَإِنِّي لَمْ أَدَعْ ظُلَامَتَهُمْ وَ إِنْ كَانُوا كُفَّاراً»؛ من تو را به اين کار نگماردم که خونریزی کنی و مال مردم را چپاول نمايي، بلکه من تو را قرار دادم بر اینکه صدای مظلوم را بشنوی.
یکی از تکالیف مهم حاکم اغاثهی مظلوم است، هر حاکمی که میخواهد باشد. بعد در ادامه روایت میفرماید من نمیپذیرم که تو به اینها ظلم کنی ولو اینکه کافر باشند. این حديث یک مقدار از روایت قبلی توسعهاش بیشتر میشود یعنی اسلام اجازه ظلم به کفار هم نمیدهد.
این کلمات رسول خدا و امیرالمؤمنین است، خوب تصویر کنید مردمی که قرآن را شنیدند، کلمات رسول خدا را شنیدند، موضعگیریهای دین راجع به ظلم را میدانستند نمیتوان گفت آنها که به جنگ امام حسین عليه السلام آمده بودند اين مطالب را فراموش کرده بودند، خير، این کلمات در اذهان و افکار آنها بود اما چطور همه را یکجا کنار گذاشتند و این ظلم بزرگ را به امام حسین(ع) و اولاد آن حضرت انجام دادند.
جریان امام حسین(ع) را از زاویه مظلوميت یک مقدار تحلیل کنیم و آثارش را برای خود درس قرار دهیم. حال بحث امامت و خلافت و ... را هم کنار میگذاریم، که آن هم در جای خودش از بحثهای مسلم است.
فرزند رسول خدا را با بدترین وجه به شهادت رساندند، فوق این ظلم قابل تصور نبوده و نیست، و این ظلم متأسفانه امروز هم وجود دارد. امروز اگر حادثهی کربلا را درست بیان و تحلیل نکنیم، اگر بخواهیم حادثهی کربلا را حادثهاي از سر عشق و در مقابل عقل و عقلانیّت قرار دهیم -که در بعضی از گفتههایی که همین روزها منتشر شده آمده-، این هم خودش ظلم بزرگی است. اصلاً به نظر میرسد فهم قضیهی عاشورا یکی از واجبات بر انسان است، البته انسانی که قدرت فهم و تحلیل داشته باشد.
امام حسین (ع) یک حرکتی را انجام داد که برای ما تکلیف میآورد. من سال گذشته این بحث را در همین مکان شریف، مطرح کردم که حرکت امام حسین یک حرکت کاملا عقلانی بوده و ادلهاش را هم ذکر کردم و گفتم اگر ما حرکت امام حسین را فقط بر اساس عشق به شهادت و ... تحليل کنيم که البته اینها هم بوده، اما اگر آنرا فقط در این دایره قرار بدهیم برای ما تکلیفآور نیست! بلکه باید جریان امام حسین را طوری تحلیل کنیم که برای همگان تا روز قیامت تکلیفآور باشد. چیزی که میخواهد برای ما تکلیفآور باشد فهمش واجب است.
فهم قضیهی امام حسین(عليه السلام) از دید فقهی یکی از واجبات برای ماست، چرا امام حسین کشته شد؟ باید بفهمیم، درست تحلیل کنیم، نیائیم خود ما هم در اين زمان باز بر مظلومیت امام حسین اضافه کنیم مثل اینکه یک کسی در مقام دفاع حق کشته شود و دیگران بگویند بخاطر مسائل مادی و دنیوی بوده! این هم یک ظلم به آن مقتول است.
اگر امروز ما حادثهی امام حسین را درست نفهمیم و خدای ناکرده غلط تحلیل کنیم ما هم در ظلم نسبت به حضرت سهیم خواهیم بود.
اسلام این همه در مذمت ظلم مطلب دارد، اصلاً محدوده ظلم را از دایرهی بشر هم فراتر ميبرد و میگوید حق ظلم به بقاع و بهائم هم ندارید، امیرالمؤمنین فرمود: «اتقوا الله فی عباده و بلاده فإنکم مسئولون حتی عن البقاع و البهائم»، اینها به گوش مردم آن زمان خورده بود که اسلام اجازهی ظلم به یک حیوان هم نمیدهد! کدام دینی را سراغ دارید راجع به بهائم چنین موضعگیری داشته باشد؟ انسان حق ندارد به آن حیوانی هم که از آن استفاده میکند ظلم کند.
در زمان رسول خدا(ص) یک کسی باري را روی شتر خودش گذاشته بود و آن شتر را ایستاده نگه داشته بود. حضرت فرمود صاحب این شتر کیست؟ عرض کردند فلاني. حضرت به او فرمود چرا به اين شتر ظلم میکنی؟ اگر بار روی دوش این است باید نشسته باشد، همین اندازه به این حیوان ظلم میکنی و همین روز قیامت از تو سؤال خواهد شد.
بالاتر عرض کنم رسول خدا میدانست امّتش به اهلبیتش ظلم میکنند چه تعبیری را به کار برد؟ فرمود «حُرِّمَتِ الْجَنَّةُ عَلَى مَنْ ظَلَمَ أَهْلَ بَيْتِي وَ قَاتَلَهُمْ وَ الْمُعِينِ عَلَيْهِمْ وَ مَنْ سَبَّهُم»، ما این آيه را زياد شنيدهايم که رسول خدا فرمود «لا اسئلکم علیه اجراً إلا المودة فی القربی»، من در مقابل این همه زحمتي که براي شما کشیدم هیچ اجر و مزدي نمیخواهم، فقط نسبت به ذی القربای من مودت داشته باشید. آن هم مودتی که باز منشأ هدایت انسان و خود شما خواهد بود، نه یک محبت عاطفی و ظاهری.
اما این طرف قضیه را هم فرموده کسی که به اهلبیت من ظلم کند بهشت بر او حرام است، میدانست یک روزی روی منبر خودش علی بن ابیطالب را سب میکنند، فرمود بهشت بر اینها حرام است «أُولئِكَ لا خَلاقَ لَهُمْ فِي الْآخِرَةِ وَ لا يُكَلِّمُهُمُ اللهُ وَ لا يَنْظُرُ إِلَيْهِمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ لا يُزَكِّيهِمْ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَليم»، نصیبی از بهشت ندارند. خدا روز قیامت با اینها حرف نمیزند نگاهشان هم نمیکند، یعنی چه؟ روز قیامت روزی است که اگر انسان دستش از تمام شفيعان کوتاه بشود باز به خود خدا و رحمت واسعهی او امید دارد، اگر دستش از قرآن، پیامبر و شهداء و اولياء کوتاه شد باز میگوید خدا هست که من را نجات دهد، ولی رسول خدا(ص) میفرماید کساني که به اهلبیت من ظلم کنند خدا روز قیامت به اینها نگاه نمیکند، یعنی مشمول رحمت و شفاعت خدا قرار نمیگیرند.
این آيات قرآن در مورد ظلم و اين روایات رسول خدا(ص) در خصوص اهلبیت(ع)، را مردمی که به جنگ با امام حسین آمده بودند میدانستند، بسياري از آنها سالها کنار امیرالمؤمنین(ع) و پیامبر(ص) بودند و میدانستند که امام حسین(ع) از اهلبیت رسول خداست. اما این ظلم بزرگ را بر امام حسین انجام دادند. همهی ائمه ما در طول تاریخ مظلوم بودند ولی مظلومیّت امام حسین(ع) یک وجه دیگری دارد که نظیرش را در میان ائمه دیگر نداریم.
یک جهت مظلومیت هم اين است که وقتی یزید به فرماندار مدینه دستور داد که حسین بن علی و عبدالله بن عمر و عبدالله بن زبیر را بخواه و از اینها بیعت بگیر، اگر بیعت نکردند اینها را بکش. همین صحنهای که امام حسین(ع) در دار الحکومهی مدینه نزد فرماندار یزید بيايد و او چنین خواستهای از امام حسین داشته باشد، ظلم بسيار بزرگی است، به فرزند رسول خدا بگوید بیا با یک شارب الخمر، با کسي که از دین چیزی را قبول ندارد بیعت کن، اینکه امام میفرماید «و علی الاسلام السلام» این اوج مظلومیت امام حسین است که چنین خواستهای از او داشته باشند.
شما ببینید از یک انسانی که در مرحلهی عصمت است، ذریهی رسول خداست، خلافت هم حق آنهاست، یک آدمی که صد در صد مقابل او و دشمن دین است بیعت میخواهد این خودش اوج مظلومیت است، باز از مظاهر مظلومیت این است که عدهی زیادی نامه نوشتند که حضرت آن نامهها را همراه خود آورده بودند و در جریان حر، حضرت آنها را نشان داد. 12 هزار نامه، نه 12 هزار شخص، هر کدامشان نمایندهی یک قوم بودند، همه نامه نوشته بودند و دعوت کرده بودند، شما همین را تصویر کنید که اگر انسان را به یک مهمانی معمولی دعوت کند انسان تا دم درب برود و درب را به رویش ببندند، انسان دیگر قراری ندارد! عدهای به اسم دین، به اسم امامت، به اسم اینکه ما همراه تو هستیم و میخواهیم با تو بیعت کنیم، نامه نوشتند و حضرت را دعوت کردند، البته حضرت از اول میدانست که اینها آدمهایی هستند که خیانت میکنند، سابقهشان را داشت و میدانست وفا نمیکنند ولی خود همین یک جهت بزرگی از مظلومیت امام حسین علیه السلام است که در ائمهی دیگر چنین قضیهای وجود نداشت.
من یک وقت فکر میکردم که چرا در زیارت عاشورا روی مسئلهی ظلم اين همه تکیه شده، «اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد» معلوم میشود هر انسانی که بخواهد حادثهی عاشورا را نگاه کند اگر عمق مظلومیت امام حسین را درک نکند نمیتواند به حقيقت حادثه برسد.
صدر اسلام جنگ زیاد واقع شد، مسلمانها با کفار میجنگیدند و بعد از رسول خدا هم در زمان امیرالمؤمنین جنگها واقع شد ولی در هیچ جنگی ما مسئلهی عنصر مظلومیت را نداریم، حتی در جنگ جمل باز عنصر مظلومیت اينچنين نمود ندارد، بالأخره در جنگ جمل اصحابی از رسول خدا با امیرالمؤمنین همراهی کردند و یاران فراوانی داشت و در آن جنگ هم پیروز شد، اما در جریان عاشورا مظاهر عنصر مظلومیت فراوان است.
وقتی به حرم امام حسین(ع) میرویم میگوئیم «اللهم صل علی محمد و آل محمد و صل علی الحسین المظلوم»، قبل از بيان القاب «شهید» و «اسیر الکربات» و «قتیل العبرات»، امام حسین(عليه السلام) را با اين لقب صدا ميزنیم «الحسین المظلوم». معلوم میشود ائمهی ما روی این نکته خیلی تکیه داشتند تقدم و تأخر اين القاب حساب شده است، از چیزهایی نيست که بگوئیم اگر اول بیاید، آخر بیاید، بیاید یا نیاید یکسان است!
در زیارتهای دیگر همينطور، در عید فطر، عید قربان، زیارتی که برای امام حسین وارد شده است «السلام علی الحسین بن علی المظلوم الشهید، السلام علیک ایها المظلوم الشهید، فلعن الله امة اسست اساس الظلم و الجور علیکم اهل البیت»، در زیارتها این خیلی مورد توجه قرار گرفته، این زیارتها برای ما درس است، عناوینی که در این زیارتها آمده پیام دارد همانطوری که روی عنوان شهید باید درنگ کنیم روی عنوان مظلوم هم باید درنگ کنیم و از آن، نکتهها بیرون بیاوریم.
اوج مظلومیت امام حسین(ع) را ببینید وقتی که ظهر عاشورا میشود ابو ثمامهی صیداوی گرماگرم جنگ است منتهی تاریخ میگوید از یاران امام حسین هر چه کشته میشد معلوم بود چون عدهشان کم بود اما از گروه دشمن هر چه هم کشته میشدند مشهود نبود، ابوثمامه مشغول جنگ بود به حضرت عرض کرد «يا أبا عبد الله نفسي لنفسك الفداء هؤلاء اقتربوا منك و لا و الله لا تقتل حتى أقتل دونك و أحب أن ألقى الله ربي و قد صليت هذه الصلاة»؛ عرض کرد جانم به قربان تو دشمن دارد نزدیک میشود قسم به خدا تا من کشته نشوم نباید شما شهید شوید! دلم میخواهد وقتی خدا را ملاقات میکنم نماز ظهر را با شما خوانده باشم.
«فرفع الحسین رأسه إلی السماء، و قال ذکّرت الصلاة جعلک الله من المصلّین، نعم هذا اول وقتها»، امام (ع) سر مبارکش را به آسمان بلند کرد و فرمود: نماز را یاد کردي خدا تو را از مصلّین قرار دهد بله الآن اول وقت نماز ظهر است.
«ثم قال سلوهم أن یکفّوا عنا حتّی نصلی»، به ابوثمامه فرمود به دشمن بگوئید جنگ را متوقف کنند تا ما نماز بخوانیم (اینجای تاریخ را ببینید) حسين بن نمير در پاسخ گفت برای چه حسین میخواهد نماز بخواند؟ نمازش قبول نیست! چقدر سخت است، کسی که خودش تجسم نماز است، فرزند نماز است، فرزند رسول خدايي است که نماز را آورده و نماز را به همین مردم یاد داده، بعد به او بگویند چرا نماز بخوانی؟ نمازت به درد نمیخورد و مقبول نيست. چه مظلومیتی از این بالاتر.
در ادامه حبیب بن مظاهر عصبانی شد فرمود نماز تو قبول است ولی نماز فرزند رسول خدا قبول نیست؟ اینها اوج مظلومیت امام حسین(ع) است.
امام حسین(ع) را میگفتند اگر نماز هم بخواند مورد قبول واقع نمیشود. وقتی کاروان را وارد شام میکردند آنطوری که مرحوم مجلسی در بحار نقل فرموده است هنگامي که رأس امام حسین(ع) و زنها و اسرا نزدیک دمشق شدند «دَنَتْ أُمُّ كُلْثُومٍ مِنْ شِمْرٍ وَ قَالَتْ لِي إِلَيْكَ حَاجَةٌ»؛ ام کلثوم نزدیک شمر شد و گفت من یک درخواستي دارم. شمر گفت «ما حاجتک؟». «قَالَتْ إِذَا دَخَلْتَ الْبَلَدَ فَاحْمِلْنَا فِي دَرْبٍ قَلِيلِ النَّظَّارَةِ»؛ حضرت فرمود: حالا که این همه بلا سر ما آوردی، این همه افراد و رجال ما را کشتی، وقتی میخواهی ما را وارد کنی، از دری وارد کن که اینقدر افراد به ما نگاه نکنند، «وَ تَقَدَّمْ أَنْ يُخْرِجُوا هَذِهِ الرُّءُوسَ مِنْ بَيْنِ الْمَحَامِلِ وَ يُنَحُّونَا عَنْهَا فَقَدْ خُزِينَا مِنْ كَثْرَةِ النَّظَرِ إِلَيْنَا»، حاجت دیگرم این است که وقتی ما را وارد میکنی این نیزه دارهایی که سرها را به نیزه کردهاند از راه دیگری وارد شوند، از بس نگاههای بد به ما کردند ما خوار شدیم!
این آدم خبیث، بدذات و ناپاک عکس آنچه امکلثوم خواست عمل کرد گفت نیزهدارها وسط کاروان قرار گيرند. اگر قبلاً جلو بودند و اسراء پشت سر بودند، گفت حالا هر نیزهداری در یک قسمت از این کاروان قرار بگیرد تا مردم بیشتر به اینها نگاه کنند. ببینید کجای تاریخ یک زن اسير حاجتی میخواهد آن هم حاجتی که در جنگ تأثیری ندارد ولی اینطور برخورد میکنند.
بیائیم واقعاً مسئلهی مظلومیت امام حسین را درک کنیم از خود امام بخواهیم و به خود امام(علیه السلام) متوسل شویم که یک گوشهای از مظلومیتش را درک کنیم چون قدرت درک همهاش را نداریم.
لااقل ما با تحلیلها و حرفهایمان ظلمی نسبت به وجود مقدّس امام حسین(ع) و این حادثهی عاشورا روا نکنیم.
پروردگارا همهی ما را جزء عارفین به حرکت امام حسین(ع) قرار بده،
همهی ما را جزء کسانی که در آخر عمر گوشهای از ثواب شهدای کربلا نصیبشان میشود قرار بده.
امامزمان را از ما راضی و خشنود بدار، در فرج مقدسش تعجیل بفرما.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته