مصاحبه استاد آقاى حاج شيخ محمدجواد فاضل لنكرانى(دام عزه) با كنگره بزرگداشت شخصيت حضرت فاطمه معصومه (عليها السلام) و مكانت فرهنگى قم
۱۴ شهریور ۱۳۸۴
۱۲:۳۰
۴,۳۴۷
خلاصه خبر :
-
مقاومت؛ تنها راه عزت مسلمین و غلبه بر مستکبرین
-
گزارش دیدار آیت الله فاضل لنکرانی با حضرت آیت الله العظمی سبحانی(دامت برکاته)
-
آیتاللهالعظمی فاضل لنکرانی(ره) فقیهی زاهد، سترگ و آموزنده برای نسلهای آینده
-
برگزاری مراسم سالگرد شهادت حضرت فاطمه(س) / فاطمیه دوم
-
یادی از فقیه اهلبیت(ع) و مرجع بزرگ شیعه، در گفتوگوی خبرگزاری ابنا با آیتالله شیخ محمدجواد فاضل لنکرانی
-
مسجد کانون تهذیب و رشد استعدادها
س: بين حضور حضرت معصومه (عليها السلام) در قم و حرم اهل بيت (عليهم السلام) بودن اين شهر چه رابطه و تناسى وجود دارد؟
ج: بسم الله الرحمن الرحيم، من ابتدا تشكر مى كنم از جناب عالى و همكارانتان كه از طرف آستانه مقدسه حضرت فاطمه معصومه (عليها السلام) قبول زحمت فرموديد و تشريف آورديد و اين توفيق را نصيب ما فرموديد كه ما هم چند كلمه اى پيرامون حضرت فاطمه معصومه (عليها السلام) عرض كنيم و اميدواريم كه مورد عنايت آن حضرت در دنيا و مورد شفاعت آن حضرت در آخرت قرار بگيريم. خوب، از مطالبى كه روشن و مسلم است، اين است كه در كشور اسلامى ايران، قبر مبارك امام هشتم على بن موسى الرضا (عليه السلام) و خواهر مكرمه ايشان، حضرت فاطمه معصومه (عليها السلام) از بركات اين كشور اسلامى است و ما معتقديم بسيارى از بركاتى كه در كشور ما وجود دارد از بركات اين دو موجود عزيز و شريف است. راجع به حضرت معصومه (عليها السلام) برحسب آن چه كه اهل تحقيق بيان كرده اند، در بين اولاد موسى بن جعفر (عليه السلام) بعد از على بن موسى الرضا (عليه السلام) افضل اولاد آن حضرت بوده است و از نظر مكانت علمى و آگاهى به مسائل دينى رتبه بسيار بالايى را آن حضرت داشته است. به اين اندازه كه بعضى از موثقين نقل كرده اند و در بعضى از كتب هم آمده است، حضرت در سنين بسيار كمى ـ شايد قبل از ده سالگى ـ در يك قضيه اى كه عده اياز شيعيان مراجعه كردند به حضرت موسى بن جعفر (عليه السلام) تا سؤالاتى را از وجود مبارك ايشان داشته باشند، حضرت در آن زمان در مسافرت تشريف داشته اند، اين شيعيان سؤالاتشان را خدمت حضرت معصومه (عليها السلام) آوردند و ايشان جواب آن سؤالات را مرقوم فرمودند و آن طورى كه نقل شده، وقتى كه اين ها در مسير برگشت با خود امام كاظم (عليه السلام) مواجه شدند و قضيه را گفتند: امام كاظم (عليه السلام) آن جواب ها را ملاحظه فرمودند و اين تعبير را كردند كه فداها ابوها كه اين به معنى تأييد آن جواب ها بوده است. و اين در زمانى است كه ما مى دانيم حضرت معصومه (عليها السلام) در حدود ده سالگى بودند كه پدر مكرم ايشان حضرت موسى بن جعفر (عليه السلام) به شهادت رسيدند، يعنى در يك سنين بسيار كم اما آشنايى زيادى به مسائل دينى و مسائل شرعى داشتند كه خود اين مطلب كه نقل شده چنان چه بتوانيم مستند محكمى از كتب خودمان بر آن پيدا كنيم و مى تواند منشأ بسيارى از مباحث علمى قرار بگيرد. مثلاً در اين بحث كه آيا زن مى تواند فتوا بدهد يا نه، اختلافى است بين فقهاى اماميه، مشهور، بلكه قريب به اتفاق، در صلاحيت زن نسبت به مقام افتاء اشكال مى كنند، ولو اين كه براى خودش فتواى او را حجت مى دانند. اما نسبت به مقام افتا محل اشكال مى دانند و اگر اين مطلب باشد كه آن چه حضرت معصومه (عليها السلام) در جواب فرموده اند به عنوان نقل روايت نبوده، بلكه به عنوان بيان حكم شرعى بوده است، اين در مباحث فقهى اثر بسيار زيادى دارد. كم اين كه امام صادق (عليه السلام) در بحث حج و احرام صبى، مسائل فقهى افرادى را ارجاع دادند به حميده.
اين مسأله روشن مى سازد كه در بين خود اهل بيت عصمت و طهارت (عليهم السلام)زن هاى آنان نسبت به مسائل علمى و مسائل دينى از يك رفعت مكان و ازيك موقعيت خاصى برخوردار بوده اند. بنابراين يكى از جهات بارز ايشان اين است كه بعد از امام رضا (عليه السلام)افضل اولاد امام كاظم (عليه السلام) بودند.(1)
نكته دوم اين است كه از افتخارات ما قمى ها اين است كه قبر مبارك حضرت معصومه (عليها السلام) بر حسب تقدير الهى در قم واقع شده است. برحسب آن چه كه در تاريخ ذكر شده اين است كه امام هشتم (عليه السلام) نامه اى نوشتند به حضرت معصومه (عليها السلام) و حضرت معصومه (عليها السلام) بعد از آن نامه عزم سفر كردند براى آمدن به مرو و ديدار امام هشتم (عليه السلام) و قضايايى كه نقل شده در ساوه گرفتار عده اى از معاندين شدند و رجالى كه همراه ايشان بودند بسيارى از ايشان به شهادت رسيدند و ايشان هم مريض شدند و آمدند قم و در قم هم مدت هفده روز در حال حيات بودند و در سن 28سالگى از دنيا رفتند. شايد در تقدير الهى اين بوده است كه وجود شريف حضرت در قم قرار گيرد و قم به بركت اين وجود شريف، حرم اهل بيت (عليهم السلام) شود.
آن گونه كه در تاريخ قم مطرح شده، قم يك مركزى بوده كه شيعيان اهل بيت عصمت و طهارت (عليهم السلام) در آن فراوان بوده اند. از روات و اصحاب ائمه (عليهم السلام) بسيار در آن بوده اند يك مكانت خاصى خود قم داشت است. اما اعتبار اصلى و واقعى قم و ويژگى بارزش اين است كه اين حضرت در اين شهر مدفون شدند و قبر ايشان محور براى عشاق اهل بيت (عليهم السلام) شد.
س: جايگاه اهل بيت (عليهم السلام) و عنايات و توسل به آنان را در تحصيل علوم حوزوى بيان فرماييد.
ج: به بركت اين حرم، عاشقين اهل بيت (عليهم السلام) آن هايى كه مشتاق مكتب اهل بيت (عليهم السلام)بوده اند در قم حضور پيدا كردند و حوزه هاى علميه و محافل علمى و آن حضركات علمى كه ما از اين حوزه علميه مى بينيم، تلألؤ مى كند. اين ارزش ها تماماً به بركت ين حضرت است. بزرگان ما وقتى ما مشكلات علمى حادى داشته اند از حضرت (عليها السلام)استمداد مى كردند. والد بزرگوار ما (1) مى فرمودند كه در بحث آيه تطهير يك شبهه برايمان ايجاد شده بود. اين شبهه با استمداد از حضرت براى ما حل شد. و آن هايى كه واقعاً معتقد و دلداده به اين قبر شريف هستند كه چه توفيق هايى و چه بركت هايى نصيب آن ها از جهت علمى و عملى شده است.
س: در رابطه با ثواب و پاداش زيارت حضرت فاطمه معصومه (عليها السلام) مطالبى را بيان فرماييد.
ج: رواياتى كه از ائمه معصومين (عليهم السلام) رسيده، براى زيارت حضرت معصومه (عليها السلام)يك غايت خاصى ذكر شده است و آن لزوم جنت است. از امام جواد (عليه السلام) اين روايت نقل شده: «من زار عمّتى بقم فله الجنة»(3) و نيز مرحوم شيخ صدوق با سند صحيح در كتاب عيون اخبارالرضا نقل مى كند كه امام هشتم (عليه السلام)فرمود: «من زارها فله الجنة»(4) و همچنين از امام صادق (عليه السلام) روايتى هست كه «من زارها وجبت له الجنة».
سؤالى كه در اين جا مطرح است اين است كه چرا براى زيارت اين بانو، يك چنين غايتى ذكر شده است. اين غايت، حتى با تعبير وجوب ـ كه يعنى اگر كسى اين حضرت را زيارت كند، بهشت بر او ثابت و لازم مى شود ـ نيز آمده است. و در بعضى از روايات آمده كه او از اهل بهشت است. و در بعضى از روايات بهشت براى او هست كه اين يك تعبير دقيق ترى و لطيف تر مى باشد. اما اين تعابيرى كه در اين روايات اشاره شد كه بهشت براى او واجب مى شود، نياز به اين دارد كه اهل تحقيق و اهل تدقيق يك مقدارى دقت كنند كه آيا اين معنايش اين است كه زيارت آن حضرت هم سنگ با زيارت ائمه معصومين (عليهم السلام) است.
در روايتى از امام هشتم داريم كه حضرت فرمودند: «من زارها كم زارني»(5). خوب، اين معنا اين نكته را دارد كه زيارت حضرت معصومه (عليها السلام) مانند زيارت ساير امام زادگان نيست ولو آن كه ساير امام زادگان درجاتى دارند و مراتبى دارند، اما مرتبه حضرت معصومه (عليها السلام) فوق اين هاست. گرچه امام نبوده و آن عصمتى كه امام معصوم (عليه السلام) دارد ايشان آن عصمت را در آن حدّ نداشته است. اما از اين تعبير «وجبت له الجنة» استفاده مى شود كه تالى تلو معصوم (عليه السلام) بوده، يعنى همان طورى كه ما معتقديم در زيارت معصوم (عليه السلام)، انسان استحقاق بهشت را پيدا مى كند، زيارت حضرت معصومه (عليها السلام)هم يك چنين نتيجه اى دارد.
بايد بر روى اين نكته تحقيق و دقت شود كه چرا زيارت اين بانو همسنگ با زيارت معصومين (عليهم السلام)هست؟ اين تعابير (وجبت له الجنة)، ما را به اين نتيجه مى رساند كه زيارت آن حضرت، هم سنگ با زيارت ائمه معصومين (عليهم السلام) است. همان طورى كه زيارت ائمه معصومين (عليهم السلام) اين اثر بر آن هست زيارت اين حضرت (عليها السلام) هم اين اثر را داراست.
در اين جا سؤال مطرح مى شود كه چرا در زيارت خود ائمه (عليهم السلام) اين اثر هست؟ چرا ما شيعه معتقديم كه اگر امام معصوم (عليه السلام) را زيارت كنيم و كنار قبر آن حضرت حاضر شويم، بهشت از آثار مسلم آن است؟ انسان اگر موفق شود، قبر امام حسين (عليه السلام)كه در درجه اعلا از اين زيارت ها قرار دارد، يا ساير معصومين (عليهم السلام)را زيارت كند اين از اعتقاد شيعه هست كه اگر زيارت با شرايط باشد كه حالا از شرايط آن اين است كه انسان عارف به حق آن ها باشد و انسان بداند كه مى خواهد در كجا حاضر شود و كجا حضور پيدا كرده در محضر وجودى كه آن وجود مهم ترين واسطه فيض خداست و جنت هم فقط به واسطه همين فيض نصيب انسان مى شود.
اين در جاى خود مبرهن است با اعتقادات و ادلّه اى كه ما داريم ائمه (عليهم السلام) را به عنوان انسان كاملى كه حجت خدا و واسطه فيض خدا و باب جنت هستند، پس غير از اين ها راهى براى بهشت وجود ندارد. غير از اين نمى توانيم فكر و تصور كنيم راه ديگرى را، براى رسيدن به بهشت. همان طورى كه اميرالمؤمنين (عليه السلام) باب علم نبى (صلى الله عليه وآله) و قسيم الجنة و النار است، ائمه معصومين (عليهم السلام) ديگر ما هم همين عنوان را دارند. آن ها باب علم نبى (صلى الله عليه وآله) و عنوان قسيم الجنة و النار و طريق براى وصول به بهشت هستند. استفاده اى كه ما از اين روايات مى كنيم اين است كه ائمه (عليهم السلام)نمى خواهند فقط مسأله بهشت را بگويند، بلكه به همان تعبيرى كه در روايت امام هشتم آمده من زارها كم زارنى مى خواهند بگويند كه زيارت اين بانو هم سنگ با زيارت ما است و زيارت حضرت معصومه (عليها السلام) همسنگ با زيارت امام معصوم (عليه السلام)است. البته تصريح كرديم و باز هم تكرار مى كنيم كه مقام امامت را آن حضرت نداشت، ولو اين كه به تعبير امام هشتم به آن حضرت معصومه اطلاق شده، چون در مدت عمرش از ايشان صغيره اى حتى ظاهر نشده است. اما عصمتى كه امام معصوم (عليه السلام) دارد ما معتقديم كه مختص به ائمه (عليهم السلام) است، اما اين بانو تالى تلو عصمت بوده و زيارت آن حضرت را در حد زيارت امام معصوم (عليه السلام) قرار داده اند. از اين جهت است كه ما شيعيان خصوصاً مردم ايران، على الخصوص ما قمى ها كه اين توفيق و افتخار را داريم كه در جوار اين بى بى هستيم، زيارت آن حضرت را واقعاً بايد مغتنم بشماريم و هر مقدارى كه در توان داريم تشرف، و از بركات اين زيارت استفاده كنيم.
در مورد افضليت آن حضرت، اين نكته بس كه يكى از سندهاى مهم حديث غدير، كه از حضرت زهرا (عليها السلام) نقل شده، در سند روايت به عنوان سلسله روات خود حضرت معصومه (عليها السلام) هم هست و همين طور اين روايت مشهور در بين شيعيان هست «ألا من مات على حب آل محمد مات شهيداً».(6)
اين هم از رواياتى است كه در سندش حضرت معصومه (عليها السلام) هم هست. وجوديك شخص در سلسله يك روايت آن هم شخصى كه خودش از اهل بيت (عليهم السلام)هست، خودش كشف از عظمت مى كند، نه به صرف اين كه خودش راوى است، يك مطلبى را براى ما نقل مى كند اين كشف از عظمت علمى و رفعت معنوى آن حضرت دارد.
س: مفهوم اين كه قم حرم اهل بيت (عليهم السلام) و عشّ آل محمد (صلى الله عليه وآله) است چيست؟
ج: دريكى از روايات كه امام صادق (عليه السلام) فرموده:
«إنّ لله حرماً و هو مكّة ألا إن لرسول الله حرماً و هو المدينة، ألا إنّ لأميرالمؤمنين حرماً و هو الكوفه».
براى خدا حرمى است كه مكه است، براى رسول خدا حرمى است كه مدينه است، «و إنّ قم الكوفة الصغيره»(7) اين روايت هم انصافاً از روايت هايى است كه خيلى زياد مى شود از آن استفاده كرد.
اولاً حرم كجاست، حرم آن محدوده اختصاصى است كه براى يك شخص و شخصيتى قرار داده مى شود. مكه حرم خداست، يعنى براى خدا در ميان تمام بقاع ارض و سما يك ويژگى خاصى براى آن محدوده و براى آن منطقه خدا قائل شده است و آن را حرم خودش قرار داده است. نتيجه اين مى شود كه كسى بدون اذن صاحب حرم، نمى تواند داخل حرم شود، بايد با شرايط داخل شود. حالا در آن جا از جمله شرايطش احرام است و غير ذلك. مدينه هم حرم پيامبر (صلى الله عليه وآله) هست و آن هم باز يك ويژگى خاصى و رفعت خاصى را براى مدينه اثبات مى كند. كوفه حرم اميرالمؤمنين هست بعد امام صادق (عليه السلام) مى فرمايد كه حرم من و حرم اولاد من قم هست.
اولاً همان تعبير كلى راجع به حرم بايد در اين جا دقت شود كه اين كه قم حرم اهل بيت (عليهم السلام) هست، اين چه معنا و چه مفهومى دارد؟ آيا يك نفر از ذريه اهل بيت (عليهم السلام)در يك جايى دفن شود، حرم اهل بيت (عليهم السلام) محسوب مى گردد؟ ما مى بينيم كه اولاد معصومين (عليهم السلام) در ساير مكان ها و شهرها مدفون هستند، اما آن جا عنوان حرم اهل بيت (عليهم السلام) ندارد. پس مجرد اين كه يكى از اولاد معصومين (عليهم السلام) در يك جا دفن شود، اين به تعبير ما طلبه ها ملازمه ندارد با اين كه آن جا حرم اهل بيت (عليهم السلام) شود.
از امام صادق (عليه السلام) در مورد قم اين روايت زمانى صادر شده است كه هنوز موسى بن جعفر (عليه السلام) به دنيا نيامده بود. يعنى پدر حضرت فاطمه معصومه (عليها السلام) هنوز متولد نشده است. قبل از ولادت موسى بن جعفر و ولادت حضرت معصومه (عليها السلام)امام صادق مى فرمايد: حضرت معصومه (عليها السلام) در اين قم دفن مى شود. «ستدفن امرأة من ولدي». حتى اسم آن حضرت كه فاطمه است را هم نقل كرده. اگر بخواهيم در آن دقت كنيم، مى بينيم كه مجرد مدفون شدن يكى از اولاد ائمه (عليهم السلام) اين حرم بودن را نمى آورد. حرم بودن با جعل خداوند و يا ائمه معصومين (عليهم السلام) است. اين كه مكه حرم خدا قرار داده شده است، يعنى خود خداوند مكه را محدوده حرم خود قرار داده است. يعنى با جعل خداوند است، نه با صرف اين كه كعبه آن جا قرار دارد. مدينه به خاطر قبر پيامبر (صلى الله عليه وآله) هست، او سبب شده كه جعل كنند حرم بودن را براى مدينه. بايد يك عنايت زائدى هم باشد كه عنوان حرم را پيدا كند. يعنى به فضل الهى و لطف الهى به جعل افرادى كه متصل به وحى هستند.
براى قم اين افتخار و جعل از طرف شارع قرار داده شده. البته پيداست، به بركت حضرت فاطمه معصومه (عليها السلام) آن چه كه من مى خواهم عرض كنم اين است كه زائد بر اين عنوان كه اين عنوان خودش سبب بر اين عنايت زائده مى شود، اين هست كه قم حرم قرار داده شده، آن هم نه براى حضرت معصومه (عليها السلام) و لذا مؤيد ما اين است كه فقط قم حرم حضرت معصومه (عليها السلام) نيست، حرم اهل بيت عصمت و طهارت (عليهم السلام) است، يعنى ما مى توانيم قم را حرم امام صادق (عليه السلام)، حضرت رضا (عليه السلام)، حرم امام موسى كاظم (عليه السلام)، حرم همه اهل بيت (عليهم السلام) و اولاد آن ها قرار دهيم. كه معروف هم همين است كه حرم اهل بيت (عليهم السلام) هست، عشّ اهل بيت (عليهم السلام) و آل عصمت هست. بنابراين خود عنوان حرم، يك عنوانى است كه يك عنايت زائدى هست. درنتيجه كسانى كه داخل اين حرم مى شوند حالا هر مقدار كه مى خواهد حرم باشد، چون طبق اين روايت حرم حضرت معصومه (عليها السلام) فقط اين صحن شريفى كه الان موجود است نيست. همه قم حرم حضرت معصومه (عليها السلام) و حرم اهل بيت عصمت و طهارت (عليهم السلام) است. اين حرم بودن خواص و يك بركاتى دارد. كسى كه داخل در اين حرم هست، حياً و ميتاً يك عنايات خاصى به او مى شود، يك بركات خاصى براى او در همه امور، يعنى در امور علمى، دنيوى و اجتماعى شامل حال او مى شود.
س: راجع به مقام شفاعت و زيارتنامه آن حضرت (عليها السلام) مطالبى را بيان فرماييد؟
ج: نكته ديگرى كه در ذيل روايت دارد: «تدخل بشفاعتها شيعتي الجنة بأجمعهم»; حضرت معصومه (عليها السلام) يك مقام بلندى در شفاعت دارد كه جميع شيعه فقط به بركت شفاعت حضرت معصومه (عليها السلام) داخل در بهشت مى شوند. كه خود اين حرف يك مقام مهمى است از نكات مهمى كه مؤيد اين كلام ماست كه زيارت آن حضرت هم سنگ با زيارت امام (عليه السلام) است، زيارت نامه اى است كه براى اين حضرت (عليها السلام) از طريق مأثور از امام هشتم (عليه السلام) به ما رسيده. خوب شما ببينيد اين زيارت نامه كه من بعضى از فقرات آن را اشاره مى كنم و زيارت نامه را مرحوم مجلسى نقل كرده است.(8)
اين زيارت نامه اولاً از نظر سند معتبر است و ثانياً متن اين زيارت نامه متنى است كه در زيارت ائمه معصومين (عليهم السلام) هم نظير همين تعابير را داريم. اولين نكته كه واقعاً زائرين قبور مطهر ائمه معصومين (عليهم السلام) و همچنين قبور امام زادگان بايد همه به اين توجه داشته باشند اين است كه ما وقتى كه مشرف مى شويم به يكى از اين حرم ها و مشاهد مشرفه، آن چه مى خواهيم به دست بياوريم، توحيد و خداشناسى است. و تقويت اعتقاد به توحيد و معاد است. شما ببينيد در زيارت هاى ائمه معصومين (عليهم السلام) ما مى گوييم كه «اللهم إنّي أتقرّب إليك بحبّهم و بولايتهم» بهوسيله اين ها ما به خدا تقرب پيدا مى كنيم. يعنى اين ها مجراى فيض الهى هستند حياً و ميتاً و ما اگر بخواهيم تقرب به خدا پيدا كنيم; «بحبهم أتقرب الى الله»; با حب اين ها و با ولايت اين هاست كه ما مى توانيم تقرب الى الله پيدا كنيم.
در خود زيارت امام هشتم (عليه السلام) انسان در آن جا خطاب مى كند به خداوند كه خدايا من آمدم اين جا، اما قصد من تو هستى براى اين كه شناختم نسبت به تو بيشتر شود. «اللهم اليك صمدت من أرضي»; خدايا به سوى تو و به قصد درگاه تو آمدم. براى اين كه قرب من نسبت به تو بيشتر شود. اين تعابير كه براى توحيد و معاد و اين هاست، در زيارت ائمه معصومين (عليهم السلام) وجود دارد و اهل كينه و آن هايى كه عناد دارند، جاهلند فكر مى كنند اين زيارت ها چه اثرى دارد و اين سؤال را مطرح مى كنند كه اين زيارت ها چه اثرى دارد. آن ها كورباطنند و نمى دانند در باطن اين زيارت ها چه اسرارى وجود دارد و اين يك ظرف آماده كامل صالح براى اين است كه ما را مقرب تر به خداوند تبارك و تعالى قرار دهد. متن زيارت نامه حضرت معصومه (عليها السلام) اولاً شبيه متونى است كه در زيارت ائمه معصومين (عليهم السلام) است. ما در زيارت نامه ائمه معصومين (عليهم السلام) اول وقتى وارد مى شويم، سلام خودمان را به انبياء مى دهيم، يعنى از آن اول كسى كه واسطه فيض الهى بوده شروع مى كنيم، حالا گاهى اوقات پيامبران اولواالعزم، گاهى اوقات ساير پيامبران را هم مى گوييم. اول خودمان را به آن ها متصل مى كنيم. در زيارت نامه حضرت معصومه (عليها السلام) باز اين نكته وجود دارد. اول سلام به انبياء الهى، سلام بر آدم، سلام بر نوح، سلام بر ابراهيم، سلام بر موسى، سلام بر عيسى تا برسيم به افضل پيامبران كه وجود مبارك پيامبر خودمان حضرت محمد (صلى الله عليه وآله) باشد. ما اول خودمان را به آن ها متصل مى كنيم، بعداً هم به آن قبر مبارك، حالا امام يا حضرت معصومه (عليها السلام) يا هريك از اين اعتاب مقدسه، ما مى خواهيم بگوييم شما وارث اين ها هستيد، يعنى مى گوييم حضرت رضا (عليه السلام) وارث همه اين هاست. اتصال به حضرت رضا (عليه السلام) اتصال به همه انبياست، زيارت حضرت رضا (عليه السلام) زيارت همه انبياست، اعتقاد به حضرت رضا (عليه السلام) اعتقاد به همه انبياست، اعتقاد و زيارت حضرت معصومه (عليها السلام) نه فقط زيارت خود حضرت است، اتصال و زيارت و اعتقاد به همه انبياست. بعد به سراغ ائمه طاهرين آمده و مى گوييم ائمه طاهرين هم همين طور هستند. آن ها هم به همين نحو تا مى رسيم به خود حضرت معصومه (عليها السلام) خطاب مى كنيم و مى گوييم تو بنت رسول الله هستى، بنت اميرالمؤمنين هستى، بنت حضرت فاطمه (عليها السلام) و خديجه (عليها السلام)هست، بنت موسى بن جعفر (عليه السلام) هستى. آن هايى كه در اجداد اين حضرت بودند و در تكون معنوى و در تكون ظاهرى حضرت دخالت داشته اند و درحقيقت اين حضرت اثر مهمى داشته اند، نام مى بريم و مى خواهيم بگوييم، اين وجود شريف چنين وجودى است كه ما براى زيارت او آمده ايم. دنباله زيارت، مسائل بسيار مهم ترى مطرح مى شود. «عرف الله بيننا و بينكم في الجنة» و «حشرنا في زمرتكم و أوردنا حوض نبيكم»، يعنى بعد از اين كه عرّف شد، حشرنى و ما حوض نبى را و سقايت به كأس پيامبر و اميرالمؤمنين را، به بركت شما مى توانيم اين افتخار را داشته باشيم و دنباله زيارت كه نكات مهمى است كه واقعاً بايد در مورد تمامى اين فقرات ساعت ها بحث كرد. معادمان و اعتقاداتمان را تقويت مى كنيم و براى خودمان عاقبت به خيرى مى خواهيم و استجابت دعا مى خواهيم و اين كه ما با يقين از دنيا برويم و رضايت خدا را مى خواهيم.
و از چيزهاى مهم كه بايد در آن دقت شود اين است به حضرت (عليها السلام) عرض مى كنيم «إنَّ لكِ عند اللهِ شأناً من الشأن». اين تعبير يك تعبيرى است كه در بين امام زادگان و اولاد ائمه (عليهم السلام) به آن اندازه كه من ديده ام و در ميان آن ها فقط در بين حضرت معصومه (عليها السلام) وارد شده است. «إنَّ لَكِ عند اللهِ شأناً من الشّأن» اين دلالت بر رفعت مكان آن حضرت در نزد خداوند دارد و اين رفعت مكان معلول چه نكاتى بوده در وجود شريف آن حضرت مثل علمى و مسائل تقوايى بوده و بنابراين از نكات مهم مورد توجه از مفاد زيارتنامه آن حضرت هست كه نياز به سند ندارد. خود اين مضامين، مضامينى است كه اولاً مشترك در اكثر زيارت نامه ها است و عجيب اين است كه اين زيارت نامه از خود امام هشتم (عليه السلام) وارد شده است.
اميدواريم كه خداوند ما را از بركات آن حضرت در دنيا و آخرت محروم نفرمايد و ما را به بركات فراوان و كثيره زيارت آن حضرت، هم از جهت علمى و هم از جهت معنوى موفق بدارد و خصوصاً از خداوند مسألت مى كنيم كه ما را در آخرت مشمول شفاعت اين شفيعه، حضرت فاطمه معصومه (عليها السلام) قرار دهد.
س: چنان چه خاطره اى از كرامات كريمه اهل بيت (عليها السلام) داريد بيان كنيد؟
ج: خاطره اى كه براى من فراموش نشدنى است اين است كه يك روزى در همين دفتر والد معظم، تقريباً ساعت 5/1 بعداز ظهر بود، من از منزل خارج شده بودم، توى كوچه ديدم يك آقايى كه خيلى با شتاب و هيجان تا مرا ديد گفت: من با شما كار دارم. به او گفتم الان ديگر وقت ظهر است، وقت تمام شده است اگر اجازه بدهيد عصر در خدمت شما باشيم. اصرار كرد كه نه من الآن با شما كار دارم، گفتم بفرماييد. داخل منزل آمديم. گفت آقا قضيه اى براى من واقع شده و آن اين است كه من مسيحى هستم و تكنسين هستم و كار من هم اين است كه مى روم در مكان هايى كه مى خواهند چاه هاى عميق را حفر بكنند، پمپى و يا موتورهايى كه بايد داخل چاه ها قرار داده شود، از جهت فنى كار من اين است. گفت در سفر اخير اطراف كرج بودم. آن جا چند شبى مانده بودم در يكى از شب ها ديدم يك خانم خيلى نورانى در عالم خواب بر من ظاهر شد. پوششى داشت چهره و صورت او را نمى ديدم، ولى خيلى نورانيت او مشخص بود. به من فرمود كه صلوات بفرست. من به آن خانم عرض كردم، خانم من مسيحى هستم مسلمان كه نيستم صلوات بفرستم. گفت: تا اين را گفتم آن خانم محو شد و رفت. همين قضيه تا سه شب تكرار شد. شب سوم فهميدم اين خانم همين خانمى است كه در قم مدفون است. گفت من باز همين جواب را دادم. شب بعد امام خمينى (قدس سره) را در خواب ديدم. امام (قدس سره) به من فرمودند حالا كه خانم مى خواهد تو را مسلمان و هدايت كند تو نمى خواهى مسلمان شوى. گفت من در همان عالم خواب ديدم آمدم قم همين كه شما را در كوچه ديدم در خواب ديدم كه دارم شهادتين را مى گويم و الان آمده ام اين جا از جهت امكانات مالى هيچ كمبودى ندارم وضع مالى ام بسيار خوب است. اما زنم، اولاد برادرهايم همه مسيحى هستند و من مى دانم كه اگر مسلمان شوم مطرود خانواده ام مى شوم. شما به من بگوييد من چه كار كنم. گفتيم بايد شهادتين را جارى كنيد و يكى از روحانيونى كه آقاى موسيانى هست كه الان هم هستند از ايشان خواهش كردم نماز و وضو و يك مقدار از آداب اوليه را به او ياد دهد. حتى دو سه روز در قم ماند. بعضى از واجبات شرعيه كه بايد انجام مى شد انجام شد، دستورات شرعى را يك مقدارى فرا گرفت و بعد از دو سه روز از قم رفت. اين واقعاً افتخارى است كه وقتى حضرت معصومه (عليها السلام) نسبت به يك مسيحى اين توجه را مى كند. واقعاً توقعمان بيشتر مى شود. ما كه افتخار داريم كه محب هستيم و از شيعيان هستيم، بايد از عنايات آن حضرت بيشتر استفاده كنيم. منتهى من به آن آقا گفتم كه خوب الحمد لله طريق هدايت براى تو درست شد، خدا به تو اين عنايت را كرد، ولى من يك سؤالى از تو دارم. تو در زندگى بايد يك كارى كرده باشى كه مورد عنايت حضرت قرار گرفته باشى. فكر كرد و گفت من از كارهايى كه مى كنم اين است كه درآمد خيلى خوبى دارم. و در طول هفته آن روزى كه تعطيل است مى روم قسمت هاى فقيرنشين تهران، مقدارى كه از دستم برمى آيد به اين ها كمك مى كنم. گفتم همين سبب هدايت تو شده است. همين كه تو به احتياجات مردم توجه كردى و خداوند هم از طريق حضرت معصومه (عليها السلام) اين عنايت را به شما داشته است.
اميدواريم كه ما هم لايق باشيم و مورد عنايات خاصه آن حضرت قرار بگيريم. و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته.
1 ـ منتهى الامال، ج2، ص241
2 ـ حضرت آية الله العظمى محمد فاضل لنكرانى «دام ظله».
3 ـ بحارالانوار، ج48، ص316
4 ـ وسائل الشيعة، ج14، ص576; بحارالانوار، ج48، ص316; همان، ج27، ص228; همان ج99، ص265; ثواب الاعمال، ص98; عيون اخبارالرضا، ج2، ص267; كامل الزيارات، ص324.
5 ـ ناسخ التواريخ، ج7، ص337
6 ـ كشف الغمّة، ج1، ص607
7 ـ بحارالانوار، ج57، ص228
8 ـ بحارالانوار، ج102، ص254; تحفة الزائد، ص505