درس بعد

بحث تفسير موضوعي پيرامون آيات معاد

درس قبل

بحث تفسير موضوعي پيرامون آيات معاد

درس بعد

درس قبل

موضوع: آيات معاد 4


تاریخ جلسه : ۱۳۹۸/۸/۲۱


شماره جلسه : ۴

PDF درس صوت درس
چکیده درس
  • راهکار­­های ارائه شده برای رفع تنافی بین واژگان غفلت و اعراض

  • بررسی کلام علامه

  • بررسی کلام علامه طباطبایی

  • نکات بدست آمده از آیه شریفه

دیگر جلسات
بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلى الله على سيدنا محمد و آله الطاهرين



راهکار­­های ارائه شده برای رفع تنافی بین واژگان غفلت و اعراض
1) آلوسی می­گوید؛ متعلّق هر دو یکی نیست تا چنین اشکالی پیش آید بلکه اختلاف در متعلق دارند «و هم فی غفلةٍ» یعنی «فی غفلةٍ عن الحساب» از حساب غفلت دارند، «معرضون» یعنی «معرضون عن الآیات و النذر الناطقة بذلک الداعی إلی الایمان المنجی من المهالک» این­ها از آیات قرآن، معجزات، کتب آسمانی و از دعوت و نصایح انبیاء اعراض کردند.

احتمال مذبور، احتمال قوی شمرده می­شود و همین احتمال به ذهن ما خطور کرده بود.

2) علامه طباطبای(ره) می­فرمایند؛ علّت غفلت مردم، اشتغال به دنیا و تمتعات دنیا است و به حدّی قلوبشان از حب دنیا پر کرده­اند که جای خالی برای یاد آخرت و حساب نگذاشته­اند تا متأثر شوند و بگویند چه کار کنیم گناه نکنیم و کار خوب انجام دهیم تا حساب روز قیامت، حساب خوبی باشد. بلکه فکر و ذهنشان همه­اش دنیا شده و به حدّی مشغول دنیا شده­اند که اگر انذارشان کنی تا یاد قیامت بیفتند بازهم توجه نمی­کنند. پس غفلت انسان از شیء، می­تواند به دو صورت باشد 1. گاهی اوقات انسان از اصل شیء غافل است چون اصلاً تصورش نمی­کند. 2. اما گاهی اوقات انسان تصور شیء می­کند ولی چون توجه عمیق ندارد و به تعبیر علامه(ره) «کما هو حق» آن شیء را تصور نمی­کند لذا حالت جدیدی برای نفس ایجاد نمی­شود تا متأثر شود.

با عنایت بر مطلب مذبور جواب از اشکال معروف این است که: مشرکین یا عموم مردم حساب روز قیامت را آنطور که حقش است توجه ندارند فقط یک تصور اجمالی از حساب دارند بدون اینکه توجه عمیق نمایند، لذا از لوازم حساب که مراقبت از اعمال و کردار و گفتار باشد اعراض می­کنند و به آنچه که موجب غفلت از آخرت و حساب می­گردد مشغول می­شوند.[1]

بعبارتی ایشان متعلّق هر دو واژه را « حساب» می­داند با این بیان که با توجه اجمالی به حساب، از آن اعراض می­کنند و از توجه عمیق به حساب غافل می­شوند. با بیان مذکور «اعراض» با «غفلت» تنافی ندارد تا اشکال وارد باشد.

بررسی کلام علامه
به نظر می‌رسد راه حل مذبور، برخلاف ظاهر آیه شریفه است، آیه شریفه در مقام این است که بفرماید: مردم اصلاً به حساب توجهی ندارند نه اینکه توجه داشته باشند اما از آن اعراض نمایند.

3) زمخشری در کشاف می‌گوید؛ اینکه در آیه شریفه از یک طرف توصیف به غفلت و از سوی دیگر توصیف به اعراض می­کند بر اساس این معنا است که این­ها از حساب غافل­اند، اصلا فکر و اندیشه نمی­کنند که عاقبت­شان چه خواهد شد؟ با اینکه بر اساس مسئله حسن و قبح عقلی، عقل می­گوید: «لابد من جزاء للمحسن و المسیء» ولی به عاقبتشان فکر نمی­کنند و زمانی که آیاتی نازل می­شود یا انذاری که پیامبر(صلی الله علیه و آله) نسبت به اینها باید داشته باشد، گوش‌هایشان را می‌بندند و روی می گردانند.[2] پس متعلّق «معرضون» با «غفلة» متفاوت است در غفلت متعلّق، «حساب» و در معرضون متعلّق «آیات و انذار» می­باشد.

راه حل مذکور روحش به همان کلام آلوسی که به عنوان راه حل نخست ذکر شد بر می­گردد و از آنجا که آلوسی متأخر از زمخشری است پس از وی گرفته.

علامه طباطبایی(ره) بعد از نقل کلام زمخشری با دقتی که در کلام وی نموده­اند می­فرماید بین جواب ایشان و جواب ما فرق وجود دارد زیرا ایشان «اعراض» را در طول «غفلت» قرار داده به این بیان: اینها از حساب و کتاب غافل­اند و فکر آن نیستند و انبیاء هم که به اینها می­گویند یک روزی حساب و کتاب و قیامتی هست بیدار شوید روی بر می­گردانند. پس اول غفلت سپس اعراض صورت می­گیرد. در حالی که آیه شریفه ظهور در این دارد که هر دو وصف در عرض واحد­اند: یعنی در همان زمانی که غفلت حاصل می­شود در همان زمان، اعراض محقق می­شود.

بررسی کلام علامه طباطبایی
اشکال علامه(ره) به زمخشری وارد نیست، آیه شریفه ظهور در این ندارد که هر دو وصف، در عرض یکدیگر­اند، همچنین آیه شریفه با ترتب و طولیت هر دو وصف منافاتی ندارد بلکه با ظاهر آیه شریفه هم تناسب دارد و اگر مقصود این باشد که در فرض طولیت باید با «ثمّ» می­آمد، پاسخ این است که لزوم ندارد؛ یعنی اگر هم «ثم» نباشد، ظهور ندارد که در عرض یکدیگر قرار بگیرند. پس طبق ظاهر آیه شریفه، قرینه­ی بر کلام علامه(ره) وجود ندارد و بر اساس کلام زمخشری می­توان مسئله طولیت را درست کرد.

4) بعضی ها قائل­اند: اعراض در آیه شریفه به معنای «اتساع» است یعنی اتساع در غفلت، غفلتشان اندک نیست بلکه غرق در غفلت­اند و بی حدّ و اندازه غافل هستند«مفرطون فیها». نظیر آیه شریفه «فَلَمَّا نَجَّاكُمْ إِلَى الْبَرِّ أَعْرَضْتُمْ»[3] که بعضی از مفسرین می­گویند به معنای اتساع در غفلت است.[4]

5) راه دیگر برای رفع تنافی، این است که بگوییم: غفلت به معنای اهمال است، نظیر آیه شریفه «وَ ما كُنَّا عَنِ الْخَلْقِ غافِلين‏»،[5] پس آیه شریفه «و هم فی غفلة» یعنی اینها نسبت به حساب قیامت اهمال دارند. در نتیجه غفلت به معنای اهمال، با اعراض قابل جمع است زیرا اهمال یعنی توجه داشتن ولی نه توجه آنچنانی، بلکه به معنای بی اعتنا بودن است و بی اعتنایی با اعراض سازگاری دارد و  خود اعراض یک درجه قوی تر از اهمال است.[6]

علامه طباطبائی (قدس سره)  در پاسخ به دو راه اخیر می‌فرمایند؛ «الوجهان من قبیل الالتزام بما لا یلزم» دو راهی که برای جمع ذکر شد، از قبیل التزام به چیزی است که الزامی ندارد؛ یعنی شاهدی ندارد و یک جمع تبرعی است و بکار رفتن غفلت به معنای اهمال، نیاز به قرینه دارد و اگر در بعضی از آیات اعراض به معنای اتساع در غفلت و یا غفلت به معنای اهمال به کار رفته به خاطر وجود قرینه است؛ نظیر آیه شریفه «و ما کنّا عن الخلق غافلین» ما خلق را رها نمی‌کنیم؛ یعنی خلق را همینطور مهمل قرار نمی‌دهیم.

در مجموع پنج راه برای رفع تنافی ذکر شد و روشنترین راه، این است که بگوییم چون از حیث متعلّق اختلاف دارند از این رو تنافی بینشان وجود ندارد، متعلّق «غفلت» حساب است و مردم به آن توجه نمی­کنند و از آن غافل­اند و متعلّق «معرضون» آیات الهی و انذار انبیاء است که از آن روی گردانند.

غرض از مطرح کردن آیه شریفه مذبور به خاطر این بود که بگوییم دلالت آیه بر اصل مسئله «حساب» تمام است و و از آیاتی است که حسابرسی در قیامت را ثابت می کند.

نکات بدست آمده از آیه شریفه
1.آیه شریفه مربوط به عموم مردم است نه خصوص مشرکین.

2.آنچه نزدیک است خود حساب است نه وقت حساب که روز قیامت باشد، در نتیجه به مجرد حشر و نشر، حساب شروع می­شود.

3. حساب «فی علم الله» نزدیک است.

4. بروز و ظهور قیامت به حساب و کتاب اعمال است.
5. متعلّق غفلت در آیه شریفه حساب است یعنی مردم از حساب غافل­­اند و در مقابل، متعلّق اعراض آیات و انذار انبیاء است که از آن روی گردانند.

و صلّی الله علی محمد و آله الطاهرین


[1] ـ المیزان، ج14،ص :246.
[2] ـ همان.
[3] ـ «وَ إِذا مَسَّكُمُ الضُّرُّ فِي الْبَحْرِ ضَلَّ مَنْ تَدْعُونَ إِلاَّ إِيَّاهُ فَلَمَّا نَجَّاكُمْ إِلَى الْبَرِّ أَعْرَضْتُمْ وَ كانَ الْإِنْسانُ كَفُورا» اسراء، 67.
[4] ـ روح المعانی، ج9، ص:8
[5] ـ «وَ لَقَدْ خَلَقْنا فَوْقَكُمْ سَبْعَ طَرائِقَ وَ ما كُنَّا عَنِ الْخَلْقِ غافِلين‏» مؤمنون 17.
[6] ـ روح المعانی، ج9، ص:8

برچسب ها :


نظری ثبت نشده است .