فقه شیعه دقیقترین ضوابط را برای تأمین همه نیازهای بشر داراست
۱۸ تیر ۱۳۹۹
۱۸:۳۴
۲,۸۵۵
خلاصه خبر :
آخرین رویداد ها
-
ولادت با سعادت حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) تبریک و تهنیت باد
-
مقاومت؛ تنها راه عزت مسلمین و غلبه بر مستکبرین
-
گزارش دیدار آیت الله فاضل لنکرانی با حضرت آیت الله العظمی سبحانی(دامت برکاته)
-
برگزاری مراسم سالگرد شهادت حضرت فاطمه(س) / فاطمیه دوم
-
یادی از فقیه اهلبیت(ع) و مرجع بزرگ شیعه، در گفتوگوی خبرگزاری ابنا با آیتالله شیخ محمدجواد فاضل لنکرانی
-
مسجد کانون تهذیب و رشد استعدادها
مرکز فقهی ائمه اطهار(علیهم السلام) در استمرار تلاش برای گشودن آفاق فقه و فقاهت و دستیابی به قلههای رفیع آن، در تاریخ 18 /4/ 1399 اقدام به برگزاری همایشی تحت عنوان «در مسیر فقاهت» نمود که با استقبال گرم فضلای محترم مرکز فقهی مواجه شد.
رئیس مرکز فقهی ائمه اطهار(علیهم السلام) حضرت آیت الله حاج شیخ محمد جواد فاضل لنکرانی با بیانات ارزشمند خود این همایش را ارج نهادند.
مشروح بیانات معظم له تقدیم میشود.
بسم الله الرّحمن الرّحیم
الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين
برگزاری این جلسه جهت آشنایی با «مسیر فقاهت» است. البته نه فقاهت به معنای خاص آن که مربوط به احکام و فروع دین است بلکه فقاهت به معنای عام که همان دینشناسی است. این روایت از امام صادق(علیه السلام) معروف است که حضرت فرمودند: «إذا أرادَ الله ُ بعَبدٍ خَيرا فَقَّهَهُ في الدِّينِ» خدای تبارک و تعالی اگر بخواهد عنایت ویژه به بندهای داشته باشد او را در دین فقیه میکند.
مراد از این فقه، فقه اصطلاحی نیست، بلکه مراد این است که او را در دین مجتهد میکند، همچنین مراد یک اطلاع اجمالی بر همه ابعاد دین نیست، بلکه مراد تسلط بر چارچوب دین است و این تسلط بدون تفقه و اجتهاد امکان پذیر نیست.
یک ذهنیت بسیار غلط هم در حوزه و هم در بیرون حوزه وجود دارد که فکر میکنند اجتهاد یا فقاهت تنها مربوط به احکام است و میگویند: احکام فقه اصغر است و فقه اصغر در مقابل فقه اکبر نمودی ندارد. در حالی که اجتهاد و فقاهت مربوط به اساس دین است. تا کسی به مرحله اجتهاد نرسد نمیتواند دینشناس شود، به این مطلب خوب عنایت بفرمایید که پاسخ خیلی از سؤالها و شبههها در آن است.
گاهی سؤال میشود: مگر ما چقدر مرجع تقلید نیاز داریم که این همه ساختمان و مراکز علمی برای تربیت مجتهد و مرجع تقلید تأسیس میشود؟ اینها نمیدانند که محصول اجتهاد فهم دقیق دین است و اساساً ادعای ما همین است، ما فقط نمیگوییم اجتهاد کلید فهم دین است بلکه میگوییم بدون اجتهاد کسی نمیتواند دینشناس شود، نمیتواند مرز میان اخلاق، احکام و اعتقادات را تشخیص بدهد. وقتی کسی مجتهد در دین و دینشناس شد میتواند هم به بخش اعتقادی دین، ملاکات و ابزار آن و هم به بخش احکام، ملاکات و ابزارش به خوبی تسلط پیدا کند.
کسی که اجتهاد در دین پیدا کرد بدعت شناس میشود و بلا فاصله میتواند بفهمد چه چیز وارد دین شده که در دین نبوده است که همان بدعت و «ادخال ما لیس من الدین فی الدین» است.
«اجتهاد»، نعمت بسیار بزرگ و کمیابی است، خیلیها مدعی هستند، ولی با ادعا که کسی نمیتواند متصف به آن وصف شود،
انسان وقتی مرز میان روایات اخلاقی و روایات فقهی را تشخیص دهد میتواند آنها را از یکدیگر تفکیک کند، در اعتقادات وقتی بتواند بفهمد عقل در چه مرحلهای جریان پیدا میکند در آن مرحله عقل را در رأس قرار میدهد. در اخلاقیات عقل یک ملاکاتی دارد که با آنچه در اعتقادیات است، فرق میکند در احکام بعضی موارد اصلاً عقل راه ندارد حتی گاهی نباید عقل را در عرض قرآن و سنت قرار داد.
این امور را چه کسی میتواند تشخیص بدهد؟ با ادعا و با گفتار و خواندن یک مقاله و یک کتاب، حتی با تدریس یک کتاب، اصلاً نمیتوان به این مرتبه رسید. کسی که به اجتهاد برسد میتواند تشخیص دهد که ابزار اعتقادات و ملاکات آن چیست و نیز ملاکات احکام فقهی چیست؟ و با آن احکام فردی، اجتماعی، سیاسی و... را تشخیص دهد.
پس نکتهی اول، توجه به ارزش اجتهاد است این را یک امر سطحی و معمولی تلقی نکنید، اجتهاد امر بسیار مهمی است، این روایت از پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) بسیار مهم و قابل توجّه است که حضرت میفرماید: «نعم الرجل الفقیه فی الدین..»(دعوات راوندی:221) بهترین انسانها فقیه در دین است اگر مردم به او احتیاج داشته باشند برای آنها سودمند است و اگر هم به او احتیاج نداشته باشند برای خودش نافع است. این جا فقیه به معنای عام یعنی دینشناس مراد است. فقیه میتواند دائماً با اجتهاد خود نسبت به خدا معرفت دقیق پیدا کند.
شما وقتی بدانید ظواهر حجیت دارد، بعد هم استثناء آن را بدانید مثل ظاهری که با عقل قطعی سازگاری نداشته باشد آنگاه میفهمید ظاهر این آیاتی که در قرآن آمده نظیر «ید الله مبسوطة» مراد ید ظاهری نیست بلکه مقصود قدرت و توانایی خداست. این یک مثال کوچک از اجتهاد است.
این اجتهاد است که در معارف دست انسان را میگیرد. امروز یکی از خلأهای موجود در حوزه این است که نسبت به منابع اعتقادی کار اجتهادی نشده است. مثلاً در بحث آیات معاد که خود ما چند سالی است آن را دنبال میکنیم وقتی با شیوه اجتهادی وارد بحث شویم به نتایج خیلی عجیبی می رسیم، اگر با شیوه رایج تفسیری انسان وارد شود حتی با شیوهی تفسیر قرآن به قرآن مرحوم علامه طباطبایی(رضوان الله تعالی علیه) که از افتخارات شیعه است باز این تفسیر اجتهادی نیست! اگر با شیوه اجتهادی وارد تفسیر و اعتقادات، اخلاقیات شویم همانطور که در احکام و فروع نیز چنین است. در مییابیم اجتهاد نعمتی بسیار مهم، کمیات، گرانقدر و با ارزش است.
نکته دوم این است که شما هم اکنون میخواهید به مرحلهی بالاتری از تحصیل در حوزه راه یافته و وارد سطح دو و سه و چهار شده و دروس رسائل و مکاسب و کفایه و بعد هم درس خارج را بگذرانید. پس حتماً باید برای خودتان یک برنامه و هدف داشته باشید، این غلط است که بگویید حالا میخوانیم تا بعد ببینیم چه میشود.
سرّ تشکیل مراکزی مثل مرکز فقهی ائمه اطهار(علیهم السلام) که از سال 76 تأسیس شده و 23 سال از تأسیس آن میگذرد، و مراکز تخصصی دیگر در حوزه برای همین است که هر مرکزی برنامه و طرحی برای طلبههای با استعداد ارائه میکند تا در پرتو آن بتوانند به نتیجه برسند. طلابی که دنبال امور اجرایی و اشتغال در مراکز فرهنگی و عقیدتی سیاسی، امامت جمعه یا جماعت یا قضاوت هستند، ضرورتی ندارد در چنین مراکزی حضور پیدا کنند بلکه درست هم نیست. اینها همین درسهای متعارف حوزه را که بخوانند آنچه در این مسئولیتها به آن نیاز دارند برآورده میشود.
این گونه مراکز برای کسی است که میخواهد تعمق در دین کند، دینشناس شود و دین را به نسل امروز بشر معرفی کند. با وجود تمام شبهاتی که در دانشگاهها القاء میکنند و همه نقشههایی که دشمن علیه دین دارد امروز عصر گرایش به دین است. ما یک وقت دشمن را از حیث دشمنی با نظام جمهوری اسلامی نگاه میکنیم و یک وقت دشمن را عمیقتر و وسیعتر به عنوان دشمن دین میبینیم.
برای ما فلسفه بافی و نظریه تراشی کرده تا بگویند امروز زمان عقلانیت است دین را کنار بگذارید و خردگرا باشید و شبیه همین حرفها که بر زبان و قلم جاری میکنند ولی واقعش این است که بشر امروز به سمت دین توجه پیدا کرده است. مخصوصاً این حادثه کرونا که قطعاً و قهراً توجه مردم را به ماورای طبیعت و قدرتی فوق قدرتهای بشری معطوف میکند لذا این عصر عصر گرایش به دین است، هرچند در نظرسنجیها ممکن است اظهار شود دینداری و عمل به دین مقداری ضعیف شده باشد ولی واقعیت این است که اطلاع از دین، توجه به دین در همه جوامع بشری زیاد شده است و این نیاز دارد به این که دینشناسانی باشند که دین را به آنان معرفی کنند. بنابراین، تصور نشود که نیازی به درس خواندن و تحمّل سختیهای مسیر فقاهت نیست.
امروز ضرورت وجود یک کارشناس واقعی دین به مراتب از یک پزشک متخصص برای جامعه بیشتر است و این یک ادعا و یک تعصب نیست بلکه یک حقیقت است، وقتی ما نتوانیم دین را درست معرفی کنیم داعش به وجود میآید، از اروپا و امریکا و کشورهای مختلف جوانان را جذب میکنند، سلفیه و وهابیت و عرفانهای کاذب به وجود میآید، مذاهب جعلی هر روز مثل قارچ میرویند.
اگر میخواهید بدانید سرّ بهوجود آمدن این عرفانهای کاذب و این مذاهب جعلی چیست باید گفت: چون قدرتمندان دنیا و مستکبران جهان و دشمنان دین میدانند که بشر نیاز به دین دارد برای انحراف آنان از دسترسی به دین اصیل اقدام به تأسیس یک دین بدلی و پوشالی و خالی از حقیقت میکنند. از این رو، ما باید در این مسیر برنامه داشته باشیم و شما به عنوان یک طلبه با استعداد در پیمودن این راه باید با اساتید محترم خود دائماً مشورت کنید و در انتخاب مسیر علمی آینده خود استعداد و شوق خود را بسنجید.
طلبهای که استعداد فقه و اصول ندارد به این مجموعهها نیاید ولو نمراتش هم خیلی خوب باشد، خود این فقه و اصول یک استعداد ویژه و صبر و حوصله فراوان میخواهد. این مطلب را از امام خمینی(رضوان الله تعالی علیه) حتماً شنیدهاید فرمایشات بزرگان دین برای ما حجت است، نقل است یکی از نوادههای امام که قصد ورود به حوزه را داشته از امام میپرسد من چند سال باید در این حوزه درس بخوانم؟ در ذهنش بوده که امام میفرمایند ده سال، اما امام فرمودند: لااقل هفتاد سال. چون مجتهدی مثل ایشان که در قلهی فقاهت و عرفان و سیاست و فلسفه قرار دارد ارزش دین و صبر و حوصلهای که برای تحصیل دین لازم است را درک میکند.
ما خدا را شاکریم که یکی از آثار و برکات مهم انقلاب، توسعهی بخشهای مختلف علوم در حوزههای علمیه و مجامع دانشگاهی ما است.
مرحوم والد ما(رضوان الله تعالی علیه) میفرمود: «اگر کسی بخواهد فقط ممحّض در فقه بشود و فلسفه و عرفان و تفسیر و سایر علوم را کنار بگذارد، یک عمر طبیعی برای آن کافی نیست». در حال حاضر گرایشهایی در فقه به وجود آمده که برخی از آن در این مرکز فقهی پس از اتمام سطح و دوره هفت ساله خارج برنامهریزی شده و بدان پرداخته میشود، مانند فقه پزشکی، فقه قضایی، فقه سیاسی، فقه هنر و رسانه و فقههای مختلف. الآن یک عمر معمولی برای خصوص فقه پزشکی کافی نیست، زیرا مسائل فراوانی در فقه پزشکی وجود دارد که دستیابی به جوانب مختلف آن مستلزم صرف بیش از یک عمر معمولی است.
انشاء الله در چشمانداز آینده فقهایی صاحب نظر در فقه اقتصاد، فقه پزشکی، فقه سیاسی، فقه زنان، فقه کودک، فقه بین الملل، فقه هنر و رسانه و... خواهیم داشت.
گاهی در ذهن طلاب القاء میکنند که در فقه هر چه گفتنی بوده گفتهاند و همهاش تکرار مکررات است و اکنون چیزی جز احوط را اقوا کردن و اقوا را احوط کردن نیست. این حرفهای غلط نباید ما را در پیمودن مسیر فقاهت سست کند. بنده عرض میکنم این انقلاب بزرگ اسلامی با حدود 20 درصد فقه برپا شد و امام به میدان آمد، هنوز 80 درصد فقه به صورت خام باقی مانده و کارشناسی نشده است. قبل از انقلاب ما آیات الاحکام را در ابواب صلاة، حج، روزه، ارث، نکاح و... داشتیم.
اما هیچ کجا فقه پزشکی مطرح نبود ما اخیراً در فقه پزشکی آیات فقه پزشکی را جمعآوری کردهایم، آیات و روایات مربوط به رسانه و هنر خودش یک باب وسیعی است. با این اوصاف امروزه شبهاتی در مورد فقه و ناکارآمدی آن مطرح کرده و میگویند: فقه حداقلی است و فقط دایره محدودی را میتواند مدیریت کند، حتی به صراحت میگویند: فقه را داریم چاق میکنیم. به فقه چه مربوط است که در فلان قضیه نظر بدهد و حال آنکه ادعای ما این است که هیچ موضوعی وجود ندارد مگر این که بشر در آن موضوع نیاز به فقه دارد.
نباید فکر کنیم فقط متدیّنین و متشرعین نیاز به فقه دارند، فقه شیعه دقیقترین ضوابط را برای تأمین همه نیازهای بشر داراست. مثلاً در باب معاملات، صحت داد و ستد یک ملاک و ضابطه عقلایی صحیح و دقیق میخواهد که آن را فقه میتواند بیان کند. همینطور در طب و قضاء و همه عرصههای زندگی بشر.
تقاضا میکنم روی این گزاره فکر کنید، هیچ موضوعی در جهان نیست مگر این که فقه در آن راه دارد و هیچ موضوعی نیست مگر اینکه بشر در آن موضوع نیاز به فقه دارد.
یکی از آنها بحث تولید سلاح کشتار جمعی و فقه هستهای است که در دهه گذشته مطرح بوده است. از افتخارات مرکز فقهی ائمه اطهار(علیهم السلام) این است که بحث فقه هستهای را بنیان نهاد و کارهای پژوهشی آن را انجام و برخی مقالاتش هم به چاپ رساند. این فتوایی که رهبری معظم انقلاب صادر فرمود و تا درون کاخ سفید نفوذ کرد، بهطوری که شخص اوباما چند بار به این فتوا اشاره کرد نمایانگر ارزش فقه است، این نیاز بشر به فقه است، نباید گفت به فقه چه نیازی هست؟
بنابراین فقه ما جامع و کارآمد است، تمام این شبهاتی هم که راجع به فقه مطرح میشود قابل جواب است از جمله کارهایی که باید انجام شود و من از مسئولین محترم آموزش مرکز تقاضا میکنم آن را در برنامه آموزشی قرار بدهند پاسخ به شبهات فقهی است.
بنابراین هدف و برنامه و انگیزه داشته باشید و در این راه از خدای تبارک و تعالی استمداد بجویید.
فقه و دین ما، برخاسته از دستورات و فرمایشات خدای تبارک و تعالی و انبیاء و مرسلین و در رأس آنان پیامبر اکرم(صلّی الله علیه و آله) و ائمه معصومین(علیهم السلام) است. لذا ما نمیتوانیم آن را بدون ارتباط با خدا و پیامبر و ائمه به نتیجه برسانیم.
دائماً باید به خداوند سبحان توسل جسته و از پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) و ائمه اطهار(علیهم السلام) استمداد بطلبیم و باور کنیم که هر چه اعتقاداتمان به امامت و ولایت قویتر باشد نورانیت علمی که در مسائل فقهی به دست میآوریم بیشتر خواهد شد.
از سوی دیگر تهذیب هم خیلی مهم است، اگر مجتهد مهذّب نباشد اجتهادش سر از انکار ضروریات دین در میآورد، قرآن کریم میفرماید: «ثُمَّ كانَ عاقِبَةَ الَّذينَ أَساؤُا السُّواى أَنْ كَذَّبُوا بِآياتِ اللهِ وَ كانُوا بِها يَسْتَهْزِؤُنَ»(سوره روم: 10) عاقبت کسانی که به سمت گناه میروند تکذیب آیات الهی است. ممکن است یک کسی مجتهد باشد ولی وقتی مهذب نباشد همین آیات الهی را تکذیب میکند. بگوید نماز واجب نیست و سایر احکام دین را یکی یکی تکذیب کند.
امیدوارم خدای تبارک و تعالی برای شما مسیر علمی بسیار ارزشمندی را مقدر فرموده و موانع را برطرف و انگیزهتان را در اهتمام به مسائل علمی و فقهی بیشتر کند. ان شاء الله عاقبت علمی و دینی و معنوی خوبی را داشته باشیم.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته