حوزه‌‌های علمیه اگر بخواهند حقیقت فقه را بچشند باید با فقه امام ارتباط داشته باشند

۰۵ بهمن ۱۳۹۱

۱۵:۳۸

۳,۹۲۸

خلاصه خبر :
بیانات حضرت آیت الله فاضل لنکرانی(دامت برکاته) در همايش تحرير الوسيله، شروح و تعلیقات
آخرین رویداد ها

بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین

عرایض خود را در این محفل نورانی که محضر اساتید، بزرگان و علما و فضلا هستیم در دو قسمت تقدیم می‌‌کنم؛ یک قسمت در مورد تحریر الوسیله و بعضی از شئون فقهی امام(ضوان الله تعالی علیه) و قسمت دوم در مورد تفصیل الشریعة که اولین شرحی است که بر این کتاب نوشته شده است.

نسبت به قسمت اول؛ البته باید اعتراف کنیم که این هم یکی از ناسزاواری‌‌های دنیاست که امثال ما بخواهند در مورد امام و شئون فقهی ایشان حتی اشاره‌‌ای داشته باشیم. با این مراتب قلیلی که از جهات علمی دارم، من این سؤال را مطرح می‌‌کنم که متن تحریر الوسیله یک متن کامل فقهی است، یک دوره فقه است به استثنای کتاب جهاد. چه کسی در فقه می‌‌تواند متن بنویسد، این سؤال مهمی است، آیا هر کسی که اندک تمحض و تبحری در فقه پیدا کند توانایی برای نوشتن یک دوره‌‌ی متن فقهی دارد یا خیر؟

1ـ روشن است که هدف امام(رضوان الله تعالی علیه) از داخل کردن حواشی وسیله در متن، فقط مجرّد ابراز فتوا نبوده و نیز برای این نبوده که یک متن عربی نوشته باشد کما اینکه الآن مرسوم شده برخی از مراجع یک متن عربی ارائه می‌‌دهند تا فتاوایشان به لسان عربی مطرح باشد.

ایشان توجه داشتند به اینکه تحریر عنوان متن را دارد و با این دید این نگارش را انجام دادند، کسی که می‌‌خواهد یک متن کامل بنویسد باید احاطه‌‌ی کاملی بر همه‌‌ی فقه داشته باشد، احاطه بر بخشی از ابواب فقه کافی نیست. باید کسی باشد که دارای مبانی محکم باشد، اگر یک مبنای ضعیفی داشته باشد، نمی‌‌تواند متن کاملی را ارائه بدهد.

2ـ دومين خصوصيت براي متن نويسي، دقت در تبيين موضوع مسئله است. در فقه و شروح برخي از متون، به مواردي برخورد مي‌کنيم که شارح بعد از روشن نمودن موضوع و حکم، نتيجه مي‌گيرد که موضوع به نحو دقيق و صحيح در متن مورد توجه قرار نگرفته است. در تحرير الوسيله بعد از تتبع در موارد متعدد، ملاحظه مي‌شود که اين جهت غالباً مورد توجه حضرت امام(قدس سره) بوده است.

3ـ سومين ويژگي آن است که از تکثير بي‌جهت در ذکر مسئله خودداري مي‌شود. يعني چند مسئله که داراي ملاک اجتهادي و دليل واحد هستند را در ضمن يک مسئله ذکر نمايد. امام(قدس سره) به خوبي اين مطلب را در فروع علم اجمالي مورد دقت قرار داده‌اند. با ملاحظه عروة الوثقي مي‌بينيم که چند مسئله داراي دليل واحد هستند که امام خميني(قدس سره) آنها را در ضمن يک مسئله آورده است. اولين مسئله از فروع علم اجمالي در تحرير الوسيله، متضمن چند مسئله و چند فرع از فروع علم اجمالي در عروه است.

4ـ از ويژگي‌هاي مهم در متن؛ نوشتن تکثير فروع و خلق فروع جديد است. اين مطلب در صورتي تحقق پيدا مي‌کند که شخص از قوه اجتهادي بسيار بالايي برخوردار باشد و با دقت فراوان، فروع متعددي که هر کدام مي‌تواند حکم جداگانه‌اي داشته باشد را خلق و ايجاد کند. این امر علاوه بر قوت اجتهاد، اهتمام به علم فقه و گستردگي آن را نيز مي‌رساند.

در فرع اول از فروع علم اجمالي امام(قدس سره) تقسيمي را ذکر فرموده‌اند که در کلام سيد(ره) در عروه نيست. مفروض کلام سيد؛ عدم اتيان عصر است، اما ايشان مي‌فرمايد اين شخص يا يقين به اتيان عصر دارد و يا يقين به عدم آن و يا شک دارد و همين‌طور سيد در عروه فرقي بين وقت مشترک و وقت مختص نگذاشته است، بخلاف امام و هکذا امام فرق گذاشته‌اند بين وقوع نماز در وقت مختص ظهر و بين وقوع در وقت مختص عصر و نيز در وقت مختص عصر هم تفصيلي را داده‌اند. و سپس فرموده‌اند «و في المسألة صور کثيرة ربما تبلغ سته و ثلاثين»؛ فروع در اين مسأله را به سي و شش فرع رسانده‌اند.

بیانات حضرت آیت الله حاج شیخ محمد جواد فاضل لنکرانی(دامت برکاته) در همايش تحرير الوسيله 91/11/5

یکی از برجستگی‌‌هایی که بنده در مشی فقهی امام ملاحظه کردم تعبّد به نصوص است.

موارد زیادی را در کتاب البیع، کتاب الطهارة و فتاوای امام ملاحظه می‌‌کنیم که همانند فقهای قریب به دوران غیبت که آنها هم تعبّد به کلمات ائمه معصومین(سلام الله علیهم) داشتند امام(رضوان الله تعالی علیه) نسبت به نصوص و عدم تعدّی از نصوص یک حساسیّت ویژه‌‌ای را داشتند و توجه به این نکته و روش امروزه برای جامعه حوزوی و اندیشمندان ما بسیار ضرورت دارد.

اگر اهل سنت امروز دارای فقه مقاصدی شده‌اند و تقریباً نصوص رسول خدا(صلوات الله و سلامه علیه و آله) را کنار می‌‌گذارند و آرام آرام به بعضی از قواعدی که در حقوق بشر مطرح است روی می‌‌آورند برای این است که فقه آنها تعبّدی به نصوص ندارد و اساساً تأکید مکرر امام بر فقه جواهری و مشی‌‌ علمی خودشان مبتنی بر تعبّد بر نصوص است.

امامی که از نظر عقلی همانطور که استاد بزرگوار ما حضرت آیت الله العظمی جوادی فرمودند، یکی از رجال بالا مرتبه‌‌ی مسائل عقلی در زمان حاضر هستند و بر قواعد عقلی آنچنان تسلّط دارند اما ببینید در فقه و تعارض عقل با نقل این مسئله-ای را چگونه مطرح می‌‌کنند.

در کتاب البیع در بحثی در تعارض بین دلیل نقلی و عقلی، که مثل مرحوم صاحب جواهر، مرحوم شیخ انصاری می‌‌گویند اگر تعارض بین دلیل عقلی و نقلی قطعی باشد معمولاً عقلی را مقدم می‌‌کنند، و نسبت به نقلي بايد آن را توجيه معقول و متعارف کرد. ولی امام این نکته را می‌‌فرمایند که در تعارض بین دلیل عقلی و نقلی قطعی؛ حتّی الامکان باید تحفظ بر نص و روایت کرد، حتی اگر بتوانیم این روایت را طوری با تکلّفات و توجیهات بعیده‌‌ی بارده حفظ کنیم، ما حق نداریم به صرف اینکه عقل ما به چیزی حکم کرد بیائیم در نصوصی که وارد شده کنار بگذاريم، می‌‌فرمایند ما حق نداریم این کار را انجام بدهیم، یک مبنایی دارند که می‌‌فرمایند به مجرّد امکان اخذ به نص، باید اخذ به نص کرد ولو عقل ما آنرا درست نمی‌‌فهمد، ولو از موازین عقلی دور باشد!

بنده گاهی اوقات به بعضی از دوستانمان در حوزه که می‌‌خواهند بگویند در قضیه مسئله ربا می‌‌شود استفاده کرد که امام فقیه مقاصدی است می‌‌گویم به هیچ وجه، این افترایی است بر امام، به هیچ وجه امام، فقیه مقاصدی نیست، فقیه مقاصدی آن است که تعبد به نصوص ندارد و به راحتی آنرا کنار می‌گذارد و می‌گوید حالا عقل من، یا عقلای زمان، آنچه که میپسندند چیست و ما همین را قرار بدهیم. در جلد 1 صفحه 382 از کتاب البیع می‌‌فرمایند در تعارض بین عقل و نقل باید این کار را انجام داد. فرموده‌اند:

«فلإمكان أن يقال: إنّه[حدیث علی الید] ظاهر في جعل الحكم الوضعي، لكنّ العقل[علی رأی الشیخ الأعظم الأنصاری] يدفع هذا الظهور؛ لامتناع جعل الوضع ابتداءً على الفرض، فيصير حكم العقل قرينة على إنشاء الوضع بلا جدّ و جعل واقعي بداعي الإرشاد إلى الحكم التكليفي، الذي هو منشأ لانتزاع الوضع لدى العقلاء. و إنّما أُنشئ بصورة الوضع؛ للإرشاد إلى مقدار سعة التكليف الذي هو منشأ‌ ‌انتزاع الوضع واقعاً، فإطلاقه دليل على ثبوت حكم تكليفي يطابق هذا الإنشاء الصوري الإرشادي، و يكون منشأً لانتزاع وضع واقعي مطابق للإنشاء المذكور. و ما ذكر و إن كان بعيداً عن الأذهان، بل شبيهاً بالأكل من القفا، لكنّه كافٍ في إمكان الأخذ بالظهور، و معه يجب الأخذ به».

فقه امام، مشحون و ممّلو است از عدم تعدي از نصوص مگر در مواردي که قرينه مناسبت حکم و موضوع دال بر الغاء خصوصيت باشد. در اولين روايت از اخبار استصحاب، نسبت به کلمه «من وضوئه» در روايت بالاخره کلمات قوم را دفع مي‌کنند و مي‌فرمايند صلاحيت قرينيت و مانعيت از اطلاق را دارد. آري در آخر از راه قرينه مناسبت حکم و موضوع وارد مي‌شوند و سرايت مي‌دهند به سائر ابواب.

در همين بحث ربا نسبت به تعبير «و من الذين هادوا حرمّنا عليهم طيبات أحلت لهم» احتمال مي‌دهند که عنوان «هادوا» خصوصيت و موضوعيت داشته باشد، يعني همين قضيه، ولو به نحو قضيه حقيقيه مطرح باشد، اما در خود همين عنوان «هادوا» ممکن است دخالت داشته باشد و اين امر مانع از استدلال است.

جهت دیگری که در مشی فقهی امام باید مورد تأمّل قرار بگیرد این است که از فتاوای ایشان در تحریر استفاده می‌شود در مسائلی که مربوط به فقه الاجتماع و فقه حکومت است، در مسائلی که مربوط به اساس اسلام است، بحث از شرایط عامه‌‌ای که فقها برای تکلیف می‌‌گویند را نباید مطرح کرد.

متقدمین‌‌ از فقهاء می‌‌گفتند قدرت، شرط برای تکلیف است، لذا در شک در قدرت، برائت جاری می‌‌کردند، مثلاً اگر نمی‌‌دانیم که آیا قدرت بر امتثال عملی داریم یا خیر؟ برائتی می‌‌شوند. اما امام(رضوان الله تعالی علیه) می‌‌فرمود قدرت، شرط تنجّز تکلیف است.

البته از فتاوایشان استفاده می‌‌شود که این بحث‌‌ها مربوط به تکالیف شخصیه است، اما وقتی مسئله به حکومت می‌‌رسد، وقتی مسئله به اجتماع و فقه الاجتماع می‌‌رسد، اینها دگرگون می‌‌شود.

ببینید در کتاب امر به معروف و نهی از منکر تحریر الوسیله که قویترین کتاب در امر به معروف و نهی از منکر همین کتاب است، آنجا می‌‌فرمایند که «لو کان فی سکوت علماء الدین و رؤساء المذهب، خوف أن یصیر المنکر معروفا او المعروف منکرا، یجب علیهم الاظهار»، اگر سکوت علما نسبت به منکری که در جامعه انجام می‌‌شود یا معروفی که ترک می‌‌شود، خوف این باشد که معروف، منکر بشود سکوت جایز نیست و باید اینها اظهار کنند. «ولا یجوز السکوت. ولو علموا عدم تأثیر انکارهم»، نه تنها هنگام شک در اینکه انکارشان اثر دارد یا نه؟ حتی اگر علم به عدم تأثیر دارند و می‌‌دانند اگر اظهار کنند، اگر زندان بروند، اگر تبعید شوند، اگر مقابله کنند، هیچ اثری ندارد، اما می‌‌فرمایند با علم به عدم تأثیر، باز باید اظهار کنند.

نکته‌‌ی جالب‌‌تر؛ در قواعد لا ضرر و لا حرج است؛ برخی از بزرگان قبل از پیروزی انقلاب می‌‌گفتند «ما جعل علیکم فی الدین من حرج»، مقابله با طاغوت حرجی است پس واجب نیست، مقابله با طاغوت ضرری است پس لا ضرر آن را برمی‌‌دارد. می‌‌فرماید «و لا یلاحظ الضرر و الحرج مع کون الحکم مما یهتمّ به الشارع الأقدس»، در مواردی که حکمی مورد عنایت و اهتمام شارع مقدس است دیگر بحث ضرر و حرج را نباید مطرح کرد.

یعنی نتیجه‌‌ای که از این روش فقهی می‌‌گیریم این است که این شرایط عامه، این قواعد حاکمه بر ادله اولیه مثل قاعده لاضرر و لا حرج و ... اینها در تکالیف شخصیه است، اما وقتی مسئله اساس اسلام مطرح باشد مجالی برای طرح این قواعد نیست.

بنده به همین نکات اینجا اکتفا می‌‌کنم؛ و همینجا تقاضا می‌‌کنم همانطوری که در فرمایش بعضی از بزرگان بود، ما وظیفه داریم نه به خاطر حقّی که امام بر این کشور و بر انقلاب و بر همه‌‌ی ما دارد که این در جای خود محفوظ است، ما اگر دلسوز رشد فقه هستیم، اگر می‌‌خواهیم فقه‌‌مان یک فقه متوقف نباشد و به حرکت تکاملی خود ادامه بدهد انصافاً امام در دوره فقهی و عمر فقهی خود بناهایی را نهاده، مبناهایی را گذاشته که واقعاً یک محقق اگر به دنبال تحقیق باشد، اگر به دنبال این باشد که واقعاً بخواهد فقه را رشد بدهد باید اینها را دنبال کند، حوزه‌‌های علمیه اگر بخواهند حقیقت فقه را بچشند باید با فقه امام ارتباط داشته باشند، جدا بودن از فقه امام خسرانی برای آنهاست و ضرری برای خودشان است، و الا امام که بدایع فکری و ابتکاراتش را در لا به لای کتابهایش به ارث گذاشته و واقعاً من مدت هشت سال است که بحث بیع و مکاسب محرمه امام را مطرح میکنم، روزی نیست در کتاب امام یک نکته‌‌ی دقیق عمیق و یک نکته‌‌ی جدیدی که بابی را باز کند نيابم.

همین تعبیری که علامه جوادی فرمودند واقعاً امام فقه را از بسیاری از اغلال جدا کرده و از تحت خروارها خاک بیرون آورده و امروز در اختیار من و شما قرار داده و حوزه‌‌ها باید قدردان این مطلب باشند.

در اينجا بايد اين نکته را متذکر شوم که برخي از حواشي امام(قدس سره) بر عروه در تحرير الوسيلة مطرح نيست. در باب زکات يک حاشيه مفصّلي امام(قدس سره) در اينکه زکات را نمي‌توان به عنوان مقرض يا مقترض قرار داد و حتي در اين‌که حاکم شرع چنين اختياري داشته باشند تأمّل و اشکال دارند. از اين جهت نبايد از حواشي امام بر عروة الوثقي غافل بود.

بیانات حضرت آیت الله حاج شیخ محمد جواد فاضل لنکرانی(دامت برکاته) در همايش تحرير الوسيله 91/11/5

اما قسمت دوم راجع به تفصیل الشریعه؛

عرض می‌‌کنم من فراموش نمی‌‌کنم در یزد مرحوم والد ما(رضوان الله تعالی علیه) درسی را شروع کردند، ساواک آمد ممانعت کرد و اجازه‌‌ی تدریس نداد، بعد از چند روز با اینکه آن موقع سن من خیلی کم بود و کلاس پنجم ابتدایی بودم، به من فرمودند خدای متعال یک فکر خیلی بزرگ در ذهنم قرار داده و می‌‌خواهم کار بزرگی کنم، همین اندازه را ما فهمیدیم و بعد متوجه شدیم این کار شرح کتاب امام است. می‌‌فرمودند من در فکر بودم که به عنوان یک شاگرد امام چه خدمتی می-توانم به ایشان کنم، آن موقع صحبت پیروزی انقلاب اصلاً در ذهنها مطرح نبود و احتمالش هم نبود! فرمودند دیدم بهترین خدمت این است که شرحی را بر کتاب امام بنویسم و استاد بزرگوارم آیت الله العظمی آقای وحید(دام ظله العالی) یک روزی زمان حیات والد ما به من فرمودند از شانس‌‌های بزرگ آقای خمینی این است که فردی مثل پدر شما شرح بر کتاب ایشان نوشت.

اين کتاب اولين کتابي است که در آن از ابتداء تا انتهاء آراء فقهي و اصولي دو فقيه نامدار و عظيم الشأن يعني امام خميني(قدس سره) و مرحوم آيت الله العظمي آقاي خويي(قدس سره)، مورد بحث و بررسي قرار گرفته است.

به عبارت ديگر در کتاب تفصيل الشريعة دو مکتب مهم قم و نجف مورد تجزيه و تحليل قرار گرفته است. مرحوم والد ما(قدس سره) مي‌فرمودند من با اين‌که شاگرد مرحوم آقاي خويي نبودم اما نسبت به بسياري از افکار فقهي و اصولي ايشان تسلط دارم.

ببینید چه کسی می‌‌تواند بر تحریر امام شرح بنویسد، چه کسی می‌‌تواند بر تحریر امام تعلیقه بزند، این هم مطلب مهمی است.

آن کسی می‌‌تواند بر تحریر امام شرح بنویسد، که مبانی امام را کاملاً در مشت داشته باشد و بداند. خود امام در مورد کتاب الطهاره‌‌ی مرحوم والد ما که تقریرات بحث طهارت ایشان است این جمله را فرموده بودند: «با اینکه این مطالب مال خود من است اما به این خوبی که آقای فاضل می‌‌نویسد من نمی‌‌توانم بنویسم». این را بعضی از علمایی که به رحمت خدا رفتند از قول امام برایم مطرح کردند. کسی می‌‌تواند بنویسد که واقعاً مبانی دستش باشد و الا آن کسی که مبانی اصولی امام را نمی‌‌داند، چطور می‌‌تواند شرح تحریر بنویسد.

از دفتر نشر آثار امام(قده) باید تقدیر کنم؛ خصوصاً از برادر بزرگوارمان حجة الاسلام و المسلمین حاج سید حسن آقا که تحریر امام و کتب امام را به وفور در اختیار فضلا و طلاب قرار داده‌اند. من اطلاع دارم در همین دهه‌‌ی اخیر بعضی از حوزه‌‌ها مثل حوزه‌‌های خراسان بر کتب فقهی و اصولی امام کار می‌کنند، اساتیدشان می‌‌گفتند ما اصلاً فکر نمی‌‌کردیم که امام مبنای اصولی داشته باشد، اما حالا می‌‌بینیم خیلی قوی و محکم مطرح شده است. واقعاً شرح را باید کسانی بنویسند که در اصول امام، در فقه امام، کاملاً متبحر باشند.

مرحوم والد ما این خطابات قانونیه‌‌ را که امام پایه گذاشته بود و مرحوم آیت الله حاج آقا مصطفی(رضوان الله تعالی علیه) در تحریراتش، با اینکه ایشان با آن حدّت و قوت ذهن به این زودی نظریه‌‌ای را نمی‌‌پذیرفت، وقتی به این نظریه خطابات قانونیه می‌‌رسد می‌‌فرماید این یک بارقه الهی بوده که خدا در قلب و فکر والد ما قرار داده و این نظریه را می‌پرواند. مرحوم والد ما هم این نظریه را قبول داشتند و گاهی به بعض فتاوای امام که می‌‌رسیدند می‌‌گفتند اینجا باید روی مبنای خطابات قانونیه امام این فتوا را عوض کند و فتوا اینطور باید باشد.

بعد از ملاحظه مبانی امام خود تحریر نیاز به تحریر دارد، منتهی اهلش باید این کار را انجام بدهند! آنهایی که وارد باشند یک متن ساده‌‌ای نیست که بگوئیم حالا یک شرحی بر بعضی از الفاظش و بر بعضی از عباراتش نوشته شود.

اما راجع به تفصیل الشریعه این نکته را عرض کنم، دو جهت را فضلا دقت داشته باشند؛ اولاً این کتاب دو قسمت است، یک قسمتش را مرحوم والد ما تدریس و تألیف کرده، مثل کتاب الحج، که نُه سال طول کشیده یا اوایل انقلاب برای قضات کتاب الحدود و القصاص را تدریس کردند، کتاب الاجاره که با مرحوم حاج آقا مصطفی مفصل مباحثه کرده بودند، این بخشی که تدریس و نوشته شده بسیار مبسوط و عمیق است. اما بخش دیگر که خیلی مختصر است این را ایشان تدریس نکرده، برای اینکه این شرح کامل شود فقط آن را نوشته‌اند، این یک نکته.

نکته دیگر اینکه باز یک بخشی را قبل از زمان کسالت‌‌ نوشتند و یک بخش را بعد از اینکه کسالت‌‌های فراوان داشت، باز ببینید چقدر این توفیق الهی است، یک شخصیتی که در حوزه، ده سال آخر حیات عمر امام مسئولیت حوزه با ایشان بوده، دبیری جامعه مدرسین با ایشان بود، عضو هیئت أمنای جامعة الزهرا و جامعة المصطفی بود، دائماً جلسه داشت، دیدار با مسئولین، حضور در صحنه‌‌های سیاسی انقلاب، یک شخصیتی که اینقدر وقتش را در اختیار مردم، طلبه‌‌ها و انقلاب گذاشته، تفصیل الشریعه باز محصول ایشان است.

قطعاً اگر این اشتغالات نبود شاید همانطور که خود ایشان می‌‌خواست این دوره را تکمیل می‌کرد، همیشه می‌‌فرمود من آرزویم این است که خدا به من عمر بدهد که این دوره شرح کتاب امام را تمام کنم، در اول پیروزی انقلاب جامعه مدرسین به مرحوم والد ما گفته بودند که شما به بخش استفتاءات امام کمک کنید، ایشان به امام عرض کرده بودند که چنین پیشنهادی هست ولی اگر این کار را بکنم شرح کتاب شما متوقف می‌‌شود، امام با تیراندیشی و دوراندیشی فرموده بودند که شما مشغول شرح باش.

بحمدالله این شرح امروز در مراکز آموزشی متعدد حوزه قم و مشهد، مورد توجه است، در سوریه و کشورهای عربی، هم همین طور آنچه که واقعاً ما را خیلی خوشحال می‌کند این است که فقه امام در همه حوزه‌‌های علمیه مطرح باشد.

از اینکه مصدع شدم عذرخواهی می‌‌کنم و امیدوارم همه‌‌ی کارهای ما مورد رضایت امام بزرگوار(رضوان الله تعالی علیه) و ولیّ همه ما امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) قرار بگیرد.

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته


برچسب ها :

فاضل لنكرانی امام خمینی(قدس سره) همايش تحرير الوسيله شروح و تعلیقات همايش تحرير الوسيله شروح و تعلیقات تحرير الوسيله تفصیل الشریعة