در زمان ما وضع اعتقادي طلبه ها بسيار ضعيف است . اگر از ما بپرسند دليل
بر نبوت چيست؟ درست نميتوانيم جواب دهيم . دليل بر امامت چيست؟ درست
نميتوانيم جواب دهيم . دليل بر معاد چيست؟ درست نميتوانيم جواب دهيم .
همچنين نسبت به فروع اعتقادي، واقعاً مشكل داريم . مخصوصاً با اين همه
هجمه هايي که امروزه از طرف مسيحيت نسبت به دين ما وجود دارد . علماي ما
در زمان قديم واقعاً جامع بودند؛ در باب اعتقادات، حتي متوني را از حفظ
داشتند، نسبت به ادله اعتقادي اعم از آيات روايات، مسلط بودند . اما در
زمان ما بسيار كمرنگ شده و اين كمرنگي اثرات بدي گذاشته است . بايد توجه
داشته باشيم که اگر الان مسايل اعتقادي خودمان را محكم نكنيم، هيچ تضميني
ندارد كه در آخر عمرمان نلغزيم . خواندن شرح علامه حلی بر تجريد الاعتقادِ
خواجه طوسي، قبلاً مرسوم بود، زماني هم كه ما طلبه شديم مرسوم بود، اما
متأسفانه در اثر مرور زمان كنار رفته است. كتاب هاي ديگري به عنوان
اعتقادات جايگزين کردهاند اما فايدهاي ندارد و اثر آن کتب را ندارد .
بنيان مسائل اعتقادي درآن كتابهاست. اگر اعتقاداتمان ضعيف باشد عباداتمان
نیز ضعيف می گردد.
يك زماني فكر ميكردم كه اگر کسي نسبت به عبادتی مثل نماز اهميت نمي دهد،
اين مسأله هيچ دليلي به جزء ضعف اعتقادي ندارد .امکان ندارد كسي از جهت
اعتقادات بسيار محكم باشد، مع ذلك نسبت به نماز بياهميت باشد . امکان
ندارد كسي كه داراي اعتقادات قوي است، موفق به نوافل نشود - البته نوافل را
بمعناي همه مستحبات نمي خواهيم، بلکه در حد همين نوافق يوميه و الّا
مستحبات زيادي داريم - . اگر كسي اصلاً مقيد به امور نباشد، اين ريشه در
ضعف اعتقادي او دارد. و همچنين مسائل اخلاقي كه در انسان پديد مي آيد هيچ
ريشهاي به جز مسايل اعتقادي ندارد. اگر كسي واقعاً معاد را باور داشته
باشد، هر آن خودش را به مرگ نزديك ميبيند . ولي نسيان مرگ، نسيان سؤال و
جواب، اينها سبب مي شود كه انسان لا ابالي شود؛ هر حرفي را بزند، هر عملي
را انجام دهد و از هر مالي استفاده كند .
يكي از بزرگان حوزه، قضيه اي را براي بنده نقل مي فرمود؛ که در زمان گذشته
از طرف مجتهدي كه مسلم الاجتهاد بود مي آمدند كنار حجره هاي فيضيه براي
طلبه ها زغال مي گذاشتند - زغال آن زمان مثل بخاري گازي اين زمان بود،
يعني اين قدر حياتي بود - ايشان مي گفت گاهي اوقات چند روز مي گذشت
مي ديديم هيچيک از طلبهها از اينها استفاده نكرده اند، با اينكه نياز
داشتند و هوا سرد بود، گاهی مريض نيزميشدند . وقتي دنبال ريشه قضيه
ميگشتيم، ميگفتند ما ميدانيم اين شخص مجتهد است اما در اعلميت اين آقا
ترديد داريم و چون اعلم نيست، نميدانيم در آن پولي كه بعنوان وجوهات بدستش
مي رسد، ميتواند تصرف كند يا نميتواند تصرف كند.
حوزه سابق ما اينطور بوده است، اما نمي گويم امروز اصلاً نيست، امروز هم
برخي از طلبه ها مقيدند. برخي نزد خود من ميآيند و حساب و كتاب زندگي شان
را مي كنند و خمس آن را مي پردازند و حتي اگر بخواهم سهم امامش را به
آنها برگردانم، قبول نمي كنند. بحمد الله اين چهره ها را نيز داريم ولي
امروز اين چهره ها مقداري كم است. چهره غالب حوزه بايد اينگونه باشد .
متأسفانه امروز هر كس اعلام كند مي خواهد شهريه بدهد - هر كسي که باشد -
بلا فاصله صف طويلي درست ميشود براي اينكه اسم بنويسند . البته درست است
که گرفتاري ها زياد است و نمي خواهم آن را منكر شوم - چون شايد به جرأت
بتوانم بگويم بيشترين كسي كه بر مشكلات طلبه ها اطلاع دارد، بنده هستم چون
با طلاب و فضلاء سر و کار دارم - ولي نه تا اين حد که انسان مشتبهات كه
هيچ، بلکه آنچه مسلماً جايز نيست را هم بگيرد و تصرف كند.
واقعاً به خودمان بپردازيم و نگذاريم زمان بگذرد و طلبگي و جواني ما تمام
شود و بعد هم ديگر كاري از دست ما ساخته نباشد . الان وقت خود سازي است.
بالاخره مشكلات هست، اما مشكلات اجازه نمي دهد كه انسان هر مشتبه و محرمي
را استفاده كند .
لزوم توجه به اصول اعتقادات
۰۸ بهمن ۱۳۹۴ و ۱۷:۴۴
در زمان ما وضع اعتقادي طلبه ها بسيار ضعيف است . اگر از ما بپرسند دليل بر نبوت چيست؟ درست نميتوانيم جواب دهيم . دليل بر امامت چيست؟ درست نميتوانيم جواب دهيم . دليل بر معاد چيست؟ درست نميتوانيم جواب دهيم . همچنين نسبت به فروع اعتقادي، واقعاً مشكل داريم . مخصوصاً با اين همه هجمه هايي که امروزه از طرف مسيحيت نسبت به دين ما وجود دارد . علماي ما در زمان قديم واقعاً جامع بودند؛ در باب اعتقادات، حتي متوني را از حفظ داشتند، نسبت به ادله اعتقادي اعم از آيات روايات، مسلط بودند . اما در زمان ما بسيار كمرنگ شده و اين كمرنگي اثرات بدي گذاشته است . بايد توجه داشته باشيم که اگر الان مسايل اعتقادي خودمان را محكم نكنيم، هيچ تضميني ندارد كه در آخر عمرمان نلغزيم . خواندن شرح علامه حلی بر تجريد الاعتقادِ خواجه طوسي، قبلاً مرسوم بود، زماني هم كه ما طلبه شديم مرسوم بود، اما متأسفانه در اثر مرور زمان كنار رفته است. كتاب هاي ديگري به عنوان اعتقادات جايگزين کردهاند اما فايدهاي ندارد و اثر آن کتب را ندارد . بنيان مسائل اعتقادي درآن كتابهاست. اگر اعتقاداتمان ضعيف باشد عباداتمان نیز ضعيف می گردد.
يك زماني فكر ميكردم كه اگر کسي نسبت به عبادتی مثل نماز اهميت نمي دهد، اين مسأله هيچ دليلي به جزء ضعف اعتقادي ندارد .امکان ندارد كسي از جهت اعتقادات بسيار محكم باشد، مع ذلك نسبت به نماز بياهميت باشد . امکان ندارد كسي كه داراي اعتقادات قوي است، موفق به نوافل نشود - البته نوافل را بمعناي همه مستحبات نمي خواهيم، بلکه در حد همين نوافق يوميه و الّا مستحبات زيادي داريم - . اگر كسي اصلاً مقيد به امور نباشد، اين ريشه در ضعف اعتقادي او دارد. و همچنين مسائل اخلاقي كه در انسان پديد مي آيد هيچ ريشهاي به جز مسايل اعتقادي ندارد. اگر كسي واقعاً معاد را باور داشته باشد، هر آن خودش را به مرگ نزديك ميبيند . ولي نسيان مرگ، نسيان سؤال و جواب، اينها سبب مي شود كه انسان لا ابالي شود؛ هر حرفي را بزند، هر عملي را انجام دهد و از هر مالي استفاده كند .
يكي از بزرگان حوزه، قضيه اي را براي بنده نقل مي فرمود؛ که در زمان گذشته از طرف مجتهدي كه مسلم الاجتهاد بود مي آمدند كنار حجره هاي فيضيه براي طلبه ها زغال مي گذاشتند - زغال آن زمان مثل بخاري گازي اين زمان بود، يعني اين قدر حياتي بود - ايشان مي گفت گاهي اوقات چند روز مي گذشت مي ديديم هيچيک از طلبهها از اينها استفاده نكرده اند، با اينكه نياز داشتند و هوا سرد بود، گاهی مريض نيزميشدند . وقتي دنبال ريشه قضيه ميگشتيم، ميگفتند ما ميدانيم اين شخص مجتهد است اما در اعلميت اين آقا ترديد داريم و چون اعلم نيست، نميدانيم در آن پولي كه بعنوان وجوهات بدستش مي رسد، ميتواند تصرف كند يا نميتواند تصرف كند.
حوزه سابق ما اينطور بوده است، اما نمي گويم امروز اصلاً نيست، امروز هم برخي از طلبه ها مقيدند. برخي نزد خود من ميآيند و حساب و كتاب زندگي شان را مي كنند و خمس آن را مي پردازند و حتي اگر بخواهم سهم امامش را به آنها برگردانم، قبول نمي كنند. بحمد الله اين چهره ها را نيز داريم ولي امروز اين چهره ها مقداري كم است. چهره غالب حوزه بايد اينگونه باشد . متأسفانه امروز هر كس اعلام كند مي خواهد شهريه بدهد - هر كسي که باشد - بلا فاصله صف طويلي درست ميشود براي اينكه اسم بنويسند . البته درست است که گرفتاري ها زياد است و نمي خواهم آن را منكر شوم - چون شايد به جرأت بتوانم بگويم بيشترين كسي كه بر مشكلات طلبه ها اطلاع دارد، بنده هستم چون با طلاب و فضلاء سر و کار دارم - ولي نه تا اين حد که انسان مشتبهات كه هيچ، بلکه آنچه مسلماً جايز نيست را هم بگيرد و تصرف كند.
واقعاً به خودمان بپردازيم و نگذاريم زمان بگذرد و طلبگي و جواني ما تمام شود و بعد هم ديگر كاري از دست ما ساخته نباشد . الان وقت خود سازي است. بالاخره مشكلات هست، اما مشكلات اجازه نمي دهد كه انسان هر مشتبه و محرمي را استفاده كند .
کلمات کلیدی :
۲,۱۶۸ بازدید