۲۶ بهمن ۱۳۹۴ و ۰۹:۵۰

چون شروع بحث است مناسب است یک روایتی را تمینّاً ذکر کنیم؛

«قال النبی(ص) مَنِ ازدادَ عِلما ولَم یَزدَدْ هُدىً، لَم یَزدَدْ مِنَ اللّه إلاّ بُعدا »در این روایت پیامبر اکرم(ص) می‌فرماید کسی که علمش اضافه شود، ازدیاد علم پیدا کند اما هدایت و تقوای او اضافه نشود «لم یزدد من الله إلا بعدا» هر چه علم او اضافه می‌شود بُعدش از خدا بیشتر می‌شود و این خیلی مطلب مهمی است.

حالا در بعضی از روایات که نقل شده دارد «من ازداد علماً و لم یزدد هدی» در بعضی از نقل‌ها دارد «و لم یزدد فی الدنیا زهداً» این روایت به خوبی دلالت دارد که به همین میزانی که ما دنبال ازدیاد علم هستیم باید دنبال ازدیاد هدایت و تقوا هم باشیم، اینطور نیست که بگوئیم ما در علم کوشش می‌کنیم، در همین تقوا به همین اقلّش قناعت کنیم کافی است، نه!

بر حسب همین روایت، آنچه از این روایت استفاده می‌کنیم علم طوری است که اگر در کنارش تزکیه، تقوا، هدایت یا بر حسب آن نقل زهد در دنیا نباشد همین علم موجب بُعد از خدای تبارک و تعالی است، حالا علم فقه، تفسیر، توحید، اخلاق و هر علمی می‌خواهد باشد. اگر در کنار ازدیاد علم ازدیاد تقوا نباشد بدانیم که همین علم موجب دوری ما از خدا می‌شود. به اصطلاح ما یک شرط و جزای شرط خیلی روشنی است، یعنی روشن اینست که پیامبر آن را برای ما بیان فرموده که اگر کسی دنبال ازدیاد علم برود و دنبال ازدیاد تقوا نرود، چه بخواهد و چه نخواهد این علم موجب بُعد از خدا می‌شود.

اطلاق مبعدیت علم بدون تقوی:
آیا مقصود اینست که غالباً اینطور است؟ یا مقصود اینست که این علم برای بعضی از علما موجب بُعد از خدا می‌شود اما در همه اینطور نیست یا نه! بر حسب ظاهر این روایت اگر انسان درونش را فقط صرف علم کند اما خودش را مهذّب و تزکیه نکند، در عباداتش تجدید نظر نکند، تحوّلی در عباداتش ایجاد نکند، اهل نوافل نباشد، خدایی نکرده اهل ترک حرام نباشد، اگر یک آدمی اینطور باشد همین علمی هم که پیدا کرده خودش مبعد او از خدا است، ظاهر همین است یعنی ما نباید بیائیم این روایت را توجیه کنیم بگوئیم این لم یزدد من الله الا بُعدا نسبت به بعضی از افراد است، آنهایی که علم را طریق برای دنیا طلبی قرار بدهند، آنهایی که علم را طریق برای خواسته‌های دنیوی و هواهای نفسانی‌شان قرار بدهند، این علم موجب بُعد از خدا می‌شود اما اگر کسی علمی پیدا کرد، علم را هم طریق برای دنیا طلبی قرار نداد این بُعد از خدا پیدا نمی‌کند، این خلاف ظاهر روایت است. ظاهر این روایت اینست که خود این علم چه بخواهد چه نخواهد اگر در کنارش ازدیاد تقوا و هدایت نباشد او را از خدا دور می‌کند.

دلیل مبعدیت علم بدون تقوی:
 چطور می‌شود علم بدون تقوا انسان را از خدا دور کند، این یک مقداری جای تأمّل و دقت دارد انسان خودش این را یک مقداری باز کند و این مطلب برایش وجدانی شود که علم بدون تقوا موجب دوری از خداست. یک جهتش همین است علمی که انسان را به منبع علم نزدیک نکند دور می‌کند، خواه ناخواه این علم غرور می‌آورد. علمی که انسان را به صاحب اصلی علم نزدیک نکند معلوم می‌شود که از او دور می‌کند، او را مستقل نشان می‌دهد، او را مغرور قرار می‌دهد و خود همین، یا لااقل اینست که همین علم موجب غفلت می‌شود، این هم یک بیان برای این روایت است، علمی که انسان را به خدا نزدیک نکند، علمی که کنارش هدایت و تقوا نباشد، پس این علم موجب غفلت از خدا شده، غفلت از خدا هم بُعد از خدا می‌آورد.

ما این مطلب را واقعاً باور کنیم، این روایت را توجیه نکنیم و نگوئیم برای بعضی از اشخاص است، آنهایی که علم را در طریق دنیاطلبی‌شان می‌خواهند قرار بدهند اینها از خدا دور می‌شوند، آن آدم بی‌سواد عامی که صبح می‌رود درب مغازه‌اش را باز می‌کند و سبزی می‌فروشد و کسب حلالی دارد این آن به آن به خدا نزدیک می‌شود و رزق حلال به دست می‌آورد، این آدم جاهل آدمی است که مؤاخذه و حساب و کتابش هم در قیامت خیلی آسان است، البته این آدم جاهل عبادتش هم در نزد خدا در همین حدّ خودش است، اما آدم عالم اگر این علم در کنارش تقوا نباشد چون موجب غفلت از خدا شده آن به آن او را از خدا دور می‌کند.

ارزش علم همراه تقوا:
حالا همین علم اگر در کنارش تقوا باشد این انسان کجاست؟ انسانی می‌شود که یک ساعت عمرش به اندازه‌ی هفتاد سال آن جاهل برابری می‌کند، این طرف قضیه هم هست. ما نباید خودمان را فریب بدهیم، من یک وقتی عرض می‌کردم واقعاً اگر می‌بینیم این علوم طلبگی روز به روز هواهای نفسانی انسان را بیشتر می‌کند آدم رها کند، اگر می‌تواند مقابله کند و کنارش تزکیه پیدا کند، تهذیب هم مراتب دارد، ما نمی‌گوئیم اعلی درجه‌ی تزکیه و تهذیب، بالأخره انسان در یک حدّی خودش را قانع کند که عبادات من در این ماه رمضان و امسال یک مقداری به لطف خدا بهتر از گذشته بود، نمازم تغییر کرده ترک گناهم بیشتر شده، این دعایی که واقعاً خیلی دعای عجیبی است و باید زیاد آن را بخوانیم؛ ظاهراً در ماه شعبان است که این دعا وارد شده و خیلی از بزرگان هم این دعا را در قنوت‌شان می‌خوانند، «اللهم اقسم لنا من خشیتک ما یحول بیننا و بین معصیتک» روی این «اللهم اقسم» خیلی تکیه کنید، یعنی خشیک یک چیزی است که خدا باید نصیب انسان کند، خدا به انسان بدهد که این حائل بین انسان و معصیت خدا بشود.

آدم همینطور بنشیند و بگوید من می‌خواهم خشیت از خدا داشته باشم نمی‌شود، باید اینقدر خودش را آماده کند، قابلیّت پیدا کند تا خدا یک قسمتی از این خشیت را به او بدهد، یک سهمی از این خشیت را به او بدهد که بین او و معصیت مانع شود، این خیلی مطلب مهمی است، ما هر روز خودمان را بررسی کنیم ببینیم این خشیت چه مقدار نصیب ما شد، یک سال، دو سال عمر دائماً می‌گذرد، خشیت نسبت به خدا بیشتر شده یا نه؟





منبع : منتخب میزان الحکمه،‌ص 404



کلمات کلیدی :

پیامبر اکرم علم تناسب علم و عمل علم به همراه تقوی تأثیر علم بدون عمل

۱,۶۹۰ بازدید