مرحوم والد ما در درس میفرمودند اگر نکاح موقت در اسلام تشریع نشده بود،
این دین ناقص بود.
بعد همان جا میگفتند این همه جوانهای دختر و پسر امروز
در دانشگاهها و غیر دانشگاه، کوچه و بازار ارتباطات نامشروع دارند. همهی
مردم هم اکثراً علم اجمالی به این قضیه دارند و به این میگویند مانعی
ندارد، ولی تا میگویند عقد موقت خواند، استهزاء و تقبیح میکنند.
یکی
از مراجع یک وقتی فرموده بودند که استقباح این حرام است که کسی حکم خدا را
تقبیح کند، سفارش کنید و این نباید به خانوادهها لطمه بزند، نباید جای
نکاح دائم را بگیرد، نباید موجب اختلاف بشود، ولی چرا بیائیم این را تقبیح
کنیم و بگوئیم حکم خدا قبیح است و این کار را کردند و افرادی که در این
مملکت این عناوین و این فرهنگ را ایجاد کردند، جلوی نکاح مجدد را گرفتند و
آمدند در عقدنامهها، این پایهی بسیار بسیار خراب را گذاشتند و گفتند هر
مردی که میخواهد زن دوم بگیرد، باید اذن زن اول باشد، کدام زن اول است که
اذن بدهد؟ آمدند یک قانون اینطوری درست کردند و جلوی ازدواج مجدد را گرفتند
و خود همین منشأ برای فساد شده است.
یک وقتی در زمان مرحوم والد
ما، دو برادر که در مسائل مالی با هم شریک بودند، آمدند پیش من برای حساب و
کتاب اموالشان بعد یکیشان گفت اگر اجازه بدهید جدا جدا حساب کنیم، گفتیم
مانعی ندارد. گفت چون ممکن است مخارجمان یک کمی فرق کند، این برادر گفت
علت اینکه گفتم تنها باشم، این است که من یک خانوادهی دومی هم دارم و
برادرم اطلاع ندارد، و من میخواستم از شما بپرسم مؤونه که میگوئید، مخارج
هر دو را باید حساب کنم یا دومی را نمیتوانم حساب کنم؟ گفتم دومی را هم
میتوانی حساب کنی و جزء مخارج است. ایشان رفت بیرون و آن برادر آمد گفت چه
خوب شد جدا شد، گفتم چطور؟ گفت من یک خانوادهی دومی دارم و برای آنها هم
مخارجی دارم!
چرا باید در جامعهی ما فرهنگ اینطور باشد که برادر
جرأت نکند به برادر دیگرش بگوید من خانواده دومی دارم، اگر عدالت را رعایت
نکند، باید پدرش را هم درآوری، هم در دنیا و هم آخرت گرفتار است.
البته یک
وقتی یکی از خانوادههای حوزویها پیش من آمد، آقا رفته بود ازدواج دوم
کرده بود، ولی به قدری برخورد بد با خانوادهی اول کرده بود که واقعاً برای
ما مایهی شرمساری شد، اینها ایمان یک عدهای را مختلّ میکند، اینها را
در جامعه رواج دادیم، امروز هم این فسادها و گرفتاریها، از این
پنهانکاریها و این دروغها فراوان ناشی از همین امور شده است.
حکم ازدواج موقت و ازدواج دوم از منظر دین
۰۳ اسفند ۱۳۹۴ و ۰۹:۳۶
یکی از مراجع یک وقتی فرموده بودند که استقباح این حرام است که کسی حکم خدا را تقبیح کند، سفارش کنید و این نباید به خانوادهها لطمه بزند، نباید جای نکاح دائم را بگیرد، نباید موجب اختلاف بشود، ولی چرا بیائیم این را تقبیح کنیم و بگوئیم حکم خدا قبیح است و این کار را کردند و افرادی که در این مملکت این عناوین و این فرهنگ را ایجاد کردند، جلوی نکاح مجدد را گرفتند و آمدند در عقدنامهها، این پایهی بسیار بسیار خراب را گذاشتند و گفتند هر مردی که میخواهد زن دوم بگیرد، باید اذن زن اول باشد، کدام زن اول است که اذن بدهد؟ آمدند یک قانون اینطوری درست کردند و جلوی ازدواج مجدد را گرفتند و خود همین منشأ برای فساد شده است.
یک وقتی در زمان مرحوم والد ما، دو برادر که در مسائل مالی با هم شریک بودند، آمدند پیش من برای حساب و کتاب اموالشان بعد یکیشان گفت اگر اجازه بدهید جدا جدا حساب کنیم، گفتیم مانعی ندارد. گفت چون ممکن است مخارجمان یک کمی فرق کند، این برادر گفت علت اینکه گفتم تنها باشم، این است که من یک خانوادهی دومی هم دارم و برادرم اطلاع ندارد، و من میخواستم از شما بپرسم مؤونه که میگوئید، مخارج هر دو را باید حساب کنم یا دومی را نمیتوانم حساب کنم؟ گفتم دومی را هم میتوانی حساب کنی و جزء مخارج است. ایشان رفت بیرون و آن برادر آمد گفت چه خوب شد جدا شد، گفتم چطور؟ گفت من یک خانوادهی دومی دارم و برای آنها هم مخارجی دارم!
کلمات کلیدی :
۱,۵۹۵ بازدید