هر چه درجه علم و معرفت انسان قويتر باشد، تعبديّاتش قويتر ميشود؛ و هر
چه درجه علم او ضعيفتر باشد، تعبدياتش ضعيفتر است. چرا ميگويند يک عبادت
عالم، افضل از هفتاد سال عبادت عابد است؟ براي اين است که عبادت عالم بر
اساس مبادي است؛ مقدماتش را تحصيل کرده است و هر چه مقدمات قويتر باشد،
عبادت قويتر است. يک بنائي را که انسان ايجاد و احداث ميکند، هر چه
محکمتر باشد، استفاده و بهرهبرداري از آن طولانيتر است. اما عابدي که
هفتاد سال بدون مبادي عبادت کرده باشد، ممکن است با يک چشم برهم زدن تمام
ثمرات عبادتش از بين برود. اين کاشف از اين است که ما اگر بخواهيم حالات
قلبيه خودمان را ملاحظه کنيم مثل غفلت که يکي از حالات قلبيه است، چرا
انسان وقتي مواجه با گناه ميشود، غفلت ميکند؟ براي اين است که مبادي را
درست نکرده است. براي اين که آن مبادي که خداوند بايد در قلب او حضور کامل
داشته باشد، قوي و محکم نبوده است. يا نماز شب که که داراي مراتب زيادي
است؛ مراتب يک عبادت همه معلول آن حالات روحي است که انسان براي خودش تحصيل
ميکند. انسان اگر در نفسش ناراضي و غيرشکور باشد، در نفسش بين خودش و خدا
شکوهگر باشد، همين مقدار، اثرات مختلفي دارد و معلول حالات قلبيه است که
درست و کامل نشده است. اگر مبادي خراب باشد، هرچند که اول نماز بگويد من
نمازم را ميخواهم با حضور کامل قلب بخوانم، نميشود؛ بايد مبادي را درست
کنيم؛ آن اموري که قلب و نفس انسان را شکل ميدهد و باعث نورانيت آن ميشود
را آماده و در خودمان ايجاد کنيم و بالعکس اموري که تاريکي ايجاد ميکند،
از خود بيرون کنيم.
لزوم تحصیل مبادی عبادت
۲۲ دی ۱۳۹۴ و ۱۳:۲۵
هر چه درجه علم و معرفت انسان قويتر باشد، تعبديّاتش قويتر ميشود؛ و هر چه درجه علم او ضعيفتر باشد، تعبدياتش ضعيفتر است. چرا ميگويند يک عبادت عالم، افضل از هفتاد سال عبادت عابد است؟ براي اين است که عبادت عالم بر اساس مبادي است؛ مقدماتش را تحصيل کرده است و هر چه مقدمات قويتر باشد، عبادت قويتر است. يک بنائي را که انسان ايجاد و احداث ميکند، هر چه محکمتر باشد، استفاده و بهرهبرداري از آن طولانيتر است. اما عابدي که هفتاد سال بدون مبادي عبادت کرده باشد، ممکن است با يک چشم برهم زدن تمام ثمرات عبادتش از بين برود. اين کاشف از اين است که ما اگر بخواهيم حالات قلبيه خودمان را ملاحظه کنيم مثل غفلت که يکي از حالات قلبيه است، چرا انسان وقتي مواجه با گناه ميشود، غفلت ميکند؟ براي اين است که مبادي را درست نکرده است. براي اين که آن مبادي که خداوند بايد در قلب او حضور کامل داشته باشد، قوي و محکم نبوده است. يا نماز شب که که داراي مراتب زيادي است؛ مراتب يک عبادت همه معلول آن حالات روحي است که انسان براي خودش تحصيل ميکند. انسان اگر در نفسش ناراضي و غيرشکور باشد، در نفسش بين خودش و خدا شکوهگر باشد، همين مقدار، اثرات مختلفي دارد و معلول حالات قلبيه است که درست و کامل نشده است. اگر مبادي خراب باشد، هرچند که اول نماز بگويد من نمازم را ميخواهم با حضور کامل قلب بخوانم، نميشود؛ بايد مبادي را درست کنيم؛ آن اموري که قلب و نفس انسان را شکل ميدهد و باعث نورانيت آن ميشود را آماده و در خودمان ايجاد کنيم و بالعکس اموري که تاريکي ايجاد ميکند، از خود بيرون کنيم.
کلمات کلیدی :
۱,۴۷۵ بازدید