۰۵ خرداد ۱۳۹۷ و ۱۵:۱۶


در اصول کافي، جلد اول، صفحه‌ي 314، کتاب ايمان و کفر، باب العجب، حديث هشتم، روايتي هست، که «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللهِ(ع) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللهِ(ص‌‌) قَالَ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ»، که حديث حديثي قدسي است، «لِدَاوُدَ(ع) يَا دَاوُدُ بَشِّرِ الْمُذْنِبِينَ وَ أَنْذِرِ الصِّدِّيقِينَ» خداوند خطاب به داود فرموده: گناهکاران را بشارت بده و صديقين و صلحا را إنذار کن، «قَالَ كَيْفَ أُبَشِّرُ الْمُذْنِبِينَ وَ أُنْذِرُ الصِّدِّيقِينَ»، داود عرض کرد چگونه مذنبين را بشارت دهم و صديقين را إنذار کنم؟ «قَالَ يَا دَاوُدُ بَشِّرِ الْمُذْنِبِينَ أَنِّي أَقْبَلُ التَّوْبَةَ وَ أَعْفُو عَنِ الذَّنْبِ»، به مذنبين بشارت بده، که من توبه را قبول مي‌کنم و از گناهشان صرف نظر مي‌کنم، «وَ أَنْذِرِ الصِّدِّيقِينَ أَلَّا يُعْجَبُوا بِأَعْمَالِهِمْ»، و به صديقين و صلحا و نيکوکاران و آنهايي که عمل صالح انجام مي‌دهند بگو: گرفتار عجب نشوند، «فَإِنَّهُ لَيْسَ عَبْدٌ أَنْصِبُهُ لِلْحِسَابِ إِلَّا هَلَكَ»، عبدي نيست که من آن را بياورم براي حساب، مگر اين که مغلوب شود.

آنچه مي‌خواهم در اين چند لحظه عرض کنم، مسئله‌ي عجب است، که يکي از گرفتاري‌هاي فراوان و وسيع در ميان مردم، خصوصاً در ميان اهل علم است، که حالا نه اهل علم به معنا و اصطلاح خودمان، بلکه يعني کساني که به دنبال علم مي‌روند.

يکي از آفات بزرگ و دروني اهل علم و تقوا، مسئله‌ي عجب است، عجب يعني اين که انسان، از عملي که انجام مي‌دهد، خوشش آيد و بگويد: من هستم که اين عمل را انجام مي‌دهم، ولو إظهار هم نکند و کسي هم اصلاً از اين رذيله‌ي نفساني انسان مطلع نشود، اما نزد خودش و در درون خودش، گرفتار اين هوا خواهي باشد، که اين منم که درس مي‌خوانم، نماز مي‌خوانم.

گاهي انسان عملي را واقعاً انجام مي‌دهد و بعد از عمل، بين خودش و خدا لذت مي‌برد، که خدايا من تو را شکر مي‌کنم، که مرا موفق کردي، که اين عمل را انجام دهم و عذر تقصير دارم و توبه مي‌کنم، از نواقصي که اين عمل داشت و اين عمل به درد درگاه تو نمي‌خورد، که اين خيلي خوب است.

اما اگر انسان يک لحظه، همين مقدار که در درون خودش بگويد که: من اول وقت نماز خواندم، اما او نشسته است، من مشغول درس هستم، اما او مشغول بيکاري و خوش‌گذراني است، اين يک آفت بزرگي است که صديقين دارند و اينکه خداوند به داود مي‌فرمايد: «وَ أَنْذِرِ الصِّدِّيقِينَ»، صديقين کساني هستند که گناه نمي‌کنند و واجبات را انجام مي‌دهند، که آنها گرفتار يک چنين حالت نفساني هستند.

البته عجب هم درجات زيادي دارد و نسبت به ايماني که شخص دارد، گرفتار عجب مي‌شود. گاهي اوقات نسبت به صفات حميده‌اي که در درونش هست، مثلاً صفت صبر، مي‌گويد: اين منم که سختي‌ها را تحمل مي‌کنم.

حال اين ايام هم که رسيده، ايام ماه رجب است، که فضيلت روزه بسيار زياد است و انسان روزه بگيرد، حتي طوري که زن و فرزندش هم خبردار نشوند، اما اگر بين خودش و آنها اين فرق را احساس کند، همين فرقي که من روزه‌دارم و آنها نيستند، اين مي‌شود عجب، که کمال اين عمل را از بين مي‌برد و شايد هم اصلش از بين برود، چون در روايات دارد که عجب مفسد عمل است و عمل را پوچ و گنديده مي‌کند.

همين که مقداري براي انسان اين فارق احساس شود، اين عجب مي‌شود و بالاتر از اين آن است که بخواهد ريا کند. اگر اين عجب به ريا برسد، به اينکه انسان به ديگران اظهار و ابراز کند، آن يک رذيله‌ي ديگري هست، اما همين که انسان بين خودش و ديگران فرق احساس کند، که من روزه‌دارم و ديگران نيستند، و من اهل نمازم و اهل اول وقتم و ديگران نيستند، اين عجب مي‌شود.

بايد از همين حالا که اول راه هستيم، ببينيم که چگونه مي‌توانيم اين صفت را در درون خودمان خاموش کنيم؟ مبادا فکر کنيم که درس مي‌خوانم براي اين که دين خدا را حفظ کنم، مگر ما چه کسي هستيم؟ دين خدا را، خود خدا حفظ مي‌کند، چه باشيم و چه نباشيم.

من دارم درس مي‌خوانم، براي اين که احکام خدا را براي مردم بيان کنم و عرض کردم حتي نياز به اظهار ندارد، همين که انسان مقداري فارق را احساس کند، که اين منم که مي‌توانم حکم خدا را بگويم، عجب است.

آن طرف قضيه هم خيلي لذت دارد، که اين منم که خدا موفقم کرده و در عين حال اعتراف به تقصيرم دارم، که اين خودش خيلي مقام بزرگي است. اما اگر انسان فکر کند که اين منم که دارم دين، حوزه، فقه و علوم اهل‌بيت عصمت و طهارت را حفظ مي‌کنم و نشر مي‌دهم، اينها همه گرفتاري عجب است و خيلي هم مشکل است. آيا واقعاً مي‌توانيم نمازي در اول وقت بخوانيم و اين احساس در درونمان نيايد، که اين کار را کردم، اما ديگري نکرد؟ اين خيلي کار مشکلي است.
 
خداوند هم به داود دستور داده است که انذار بده به صديقين، که اين زحمت‌هايي که مي‌کشيد، اين زحمات را با عجب از بين نبريد. خداوند همه‌ي ما را از گرفتاري عجب نجات دهد، ان شاء الله.



منبع : اصول کافي، جلد اول، صفحه‌ي 314، کتاب ايمان و کفر، باب العجب



کلمات کلیدی :

توبه عجب و خودپسندی

۱,۷۲۳ بازدید