درس بعد

بحث اخلاقی - حبّ به لقای الهی

درس قبل

بحث اخلاقی - حبّ به لقای الهی

درس بعد

درس قبل

موضوع: مباحث اخلاقی


تاریخ جلسه : ۱۳۹۰/۶/۲۷


شماره جلسه : ۸

PDF درس صوت درس
چکیده درس
  • من يادم مي‌آيد يكي از روزها مرحوم والد ما رضوان الله عليه در درس مسجد اعظم شايد شش هفت سال قبل از فوتشان فرمودند كه من هيچ ميلي و هيچ لذت و تمايلي بر اينكه يك دقيقه در اين دنيا بمانم ندارم، اما از دو جهت اگر خدا به من يك عمر و مهلتي بدهد خوشحال هستم؛ يكي اين است كه من دارم شرح تحرير الوسيله امام را مي‌نويسم، مي‌خواهم اين يك دوره فقه كامل شود، اگر عمري خدا داد براي اين از خدا شاكرم و از اين جهت برايم خيلي مطلوب است كه من اين دوره را بتوانم كامل كنم، كه متأسفانه اين دوره كامل نشد ولو سه چهارم آن در 28 جلد چاپ شده و يكي از اساتيد حوزه كه از رفقاي ماست به من گفتند كه من والد شما را خواب ديدم به ايشان عرض كردند اگر برگرديد به دنيا چكار مي‌كنيد؟ ايشان فرمود اين شرح تحرير الوسيله را تكميل مي‌كنم، معلوم مي‌شود كه اين كار برايشان در آن عالم خيلي آثار داشته، علي ايّ حال فرمودند من هيچ حبي به ماندن در دنيا ندارم الا اينكه براي من بسيار افتخار است كه من در معيشت شما طلاب و فضلا يك سهم كوچكي دارم، اين خيلي براي من افتخار است.

دیگر جلسات
بسم الله الرحمن الرحیم

خاطره ایی از مرحوم والد(ره): تمایلی به ماندن در دنیا ندارم مگر از دو جهت، اگر خدا به من عمر و مهلت دهد خوشحال میشوم؛
1. تکمیل شرح تحریر الوسیله امام خمینی(ره)
2. ایفای وظیفه در معیشت طلاب و فضلا

من يادم مي‌آيد يكي از روزها مرحوم والد ما(رضوان الله عليه) در درس مسجد اعظم شايد شش هفت سال قبل از فوتشان فرمودند كه من هيچ ميلي و هيچ لذت و تمايلي بر اينكه يك دقيقه در اين دنيا بمانم ندارم، اما از دو جهت اگر خدا به من يك عمر و مهلتي بدهد خوشحال هستم؛ يكي اين است كه من دارم شرح تحرير الوسيله امام را مي‌نويسم، مي‌خواهم اين يك دوره فقه كامل شود، اگر عمري خدا داد براي اين از خدا شاكرم و از اين جهت برايم خيلي مطلوب است كه من اين دوره را بتوانم كامل كنم، كه متأسفانه اين دوره كامل نشد ولو سه چهارم آن در 28 جلد چاپ شده و يكي از اساتيد حوزه كه از رفقاي ماست به من گفتند كه من والد شما را خواب ديدم به ايشان عرض كردند اگر برگرديد به دنيا چكار مي‌كنيد؟ ايشان فرمود اين شرح تحرير الوسيله را تكميل مي‌كنم، معلوم مي‌شود كه اين كار برايشان در آن عالم خيلي آثار داشته، علي ايّ حال فرمودند من هيچ حبي به ماندن در دنيا ندارم الا اينكه براي من بسيار افتخار است كه من در معيشت شما طلاب و فضلا يك سهم كوچكي دارم، اين خيلي براي من افتخار است.

حب لقای الهی مساوی با حب خدوند بر لقا و کراهت لقای الهی مساوی با کراهت الهی بر لقا

واقعاً كسي كه حبّ به لقاي الهي داشته باشد هيچ وقت دنبال اين نيست كه در اين دنيا بماند و از لذات و آثار دنيوي بخواهد استفاده كند، دائماً در اين فكر كنيم كه واقعاً لحظه‌ي مُردن خداوند از لقاي انسان خوشحال مي‌شود يا نه؟ از لقاي انسان بُغض پيدا مي‌كند يا نه؟ همه‌ي حرف‌ها در اين يك جمله نهفته است. نكته‌ي اصلي «ياد مردن» در همين نكته است، خود ياد مردن كه ؟؟؟ حرص را كم مي‌كند، همه اينها درست. اما آنچه كه از همه مهم‌تر است، شما مثل اينكه به ملاقات يك بزرگي برويد چه دغدغه و فكري داريد؟ تمام فكرتان اين است كه وقتي به آنجا مي‌رويد شما را درست احترام مي‌كند يا نه؟ جواب سلام شما را مي‌دهد يا نه؟ به شما اعتنا مي‌كند يا نه؟ حالا خداي بزرگ ـ آن قدرت لا يزال، آن خالق ـ انسان مي‌خواهد با او و عظمت او مواجه شود، چه مي‌شود؟ خيلي مشكل است، به اين زودي هم انسان نمي‌تواند براي خودش حل كند، كسي نمي‌تواند به اين زودي بگويد كه براي من روشن است كه خدا از لقاي من خوشحال است، مگر اينكه خيلي كار كرده باشد و خودش را براي آن عالم مهيا كرده باشد. اما ما بزرگان را ديديم و افرادي را ديديم كه واقعاً عمرشان را در دين گذراندند و در اواخر واقعاً مضطرب بودند كه چه مي‌شود؟ اين ياد مردني كه ما طلبه‌ها بيشتر بايد به آن توجه داشته باشيم اين جهت قضيه است، ان شاء الله بتوانيم واقعاً اين را در وجود و نفس‌مان، در بيداري و جواب‌مان، در همه لحظات خودمان روز به روز بيشتر كنيم.

برچسب ها :


نظری ثبت نشده است .