درس بعد

صلاة المسافر

درس قبل

صلاة المسافر

درس بعد

درس قبل

موضوع: صلاة المسافر (1)


تاریخ جلسه : ۱۳۹۲/۵/۵


شماره جلسه : ۱۵

PDF درس صوت درس
چکیده درس
  • ادامه بررسی دو دسته از روایات دال بر چهار فرسخ و تلفیق

  • نتیجه گیری از شانزده روایت منقوله در باب دوم از ابواب صلاة المسافر، ضمن چند نکته

  • نکته‌ی اول: جمع بین روایات ثمانیة و روایات اربعه با کمک روایات تلفیق

  • نکته‌ی دوم: آیا «تلفیقِ مطلقا» کفایت می‌کند یا از روایات، «تلفیق خاص» استفاده می‌شود؟

  • اقوال ثلاثه در مورد مسافت تلفیقی

  • بررسی ادله اقوال ثلاثة

دیگر جلسات



بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله ربّ العالمين و صلّي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين


ادامه بررسی دو دسته از روایات دال بر چهار فرسخ و تلفیق؛
بحث در بیان روایاتی بود که یا دلالت دارد بر اینکه مسافت اربعة فراسخ است که از آن تعبیر می‌کنیم به روایات اربعه و یا روایاتی که دلالت بر تلفیق دارد، «بریدٌ ذاهباً و بریدٌ جائیاً». یک مقدار از این روایات را در جلسه گذشته خواندیم که عمده‌ی اینها در باب دوم از ابواب صلاة مسافر در کتاب «وسائل الشیعة» آمده است.

بررسی حدیث دهم:
صحیحه زراره از امام باقر(ع) دال بر چهار فرسخ؛
الف. سند روایت؛
در روایت دهم از علی بن ابراهیم عن ابیه عن ابراهیم بن هاشم عن ابن ابی عمیر عن جمیل عن زرارة، روایت صحیحه است. «مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ جَمِيلٍ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ(ع)»،

ب. دلالت روایت؛
«قَالَ: التَّقْصِيرُ (فِي السَّفَرِ) فِي بَرِيدٍ وَ الْبَرِيدُ أَرْبَعَةُ فَرَاسِخَ» این هم روشن است که می‌فرماید برید، برید هم چهار فرسخ است.

بررسی حدیث یازدهم:
روایت ابو ایوب از امام صادق(ع) دال بر چهار فرسخ؛
الف. سند روایت؛
حدیث یازدهم، روایت قبل از امام باقر(ع) بود و این از امام صادق (ع) ابی ایوب نقل می‌کند «وَ عَنْهُ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ أَبِي أَيُّوبَ»،

ب. دلالت روایت؛
«قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) أَدْنَى مَا يُقَصِّرُ فِيهِ الْمُسَافِرُ» کمترین مقداری که مسافر نمازش موجب قصر می‌شود جقدر است؟ حضرت فرمود «قَالَ بَرِيدٌ» که همان چهار فرسخ است، بعد می‌فرماید این روایت را شیخ طوسی(ره) هم به اسناد خودش از شیخ کلینی(ره) نقل کرده و به اسناد خودش از علی بن ابراهیم نقل کرده که برای تقویت سند روایت است.

بررسی حدیث دوازدهم:
مرسله ابن ابی عمیر از امام صادق(ع) دال بر چهار فرسخ؛
الف. سند روایت؛
باز در حدیث دوازدهم؛ «وَ عَنْهُ» یعنی محمد بن یعقوب کلینی عن ابراهیم بن هاشم «عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع)» روایت ارسال دارد، سندش عن بعض اصحابه دارد،

ب. دلالت روایت؛
ابن ابی عمیر می‌گوید از امام صادق(ع) پرسیدم «قَالَ: سُئِلَ عَنْ حَدِّ الْأَمْيَالِ الَّتِي يَجِبُ فِيهَا التَّقْصِيرُ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (ع) إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ (ص) جَعَلَ حَدَّ الْأَمْيَالِ مِنْ ظِلِّ عَيْرٍ إِلَى ظِلِّ وُعَيْرٍ» امام صادق فرمود رسول خدا(ص) حدّ امیال را از سایه‌ی عیر تا سایه وُعیر، بعد می‌فرماید «وَ هُمَا جَبَلَانِ بِالْمَدِينَةِ فَإِذَا طَلَعَتِ الشَّمْسُ وَقَعَ ظِلُّ عَيْرٍ» وقتی که خورشید طلوع می‌کند سایه‌ی عیر واقع می‌شود «إِلَى ظِلِّ وُعَيْرٍ، وَ هُوَ الْمِيلُ الَّذِي وَضَعَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) عَلَيْهِ التَّقْصِيرَ». روایت بعد مفصل‌تر همین موضوع را دارد.

بررسی حدیث سیزدهم:
مرسله محمد بن یحیی از امام صادق(ع) دال بر چهار فرسخ؛
الف. سند روایت؛
جناب کلینی(ره) به اسناد خودش از علی بن ابراهیم، او از محمد بن یحیی العطار «وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى الْخَرَّازِ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع)،

ب. دلالت روایت؛
قَالَ: بَيْنَا نَحْنُ جُلُوسٌ وَ أَبِي عِنْدَ وَالٍ لِبَنِي أُمَيَّةَ عَلَى الْمَدِينَةِ» امام صادق(ع) می‌فرماید ما نشسته بودیم، امام باقر(ع) در نزد والی بنی امیه در مدینه بود «إِذْ جَاءَ أَبِي فَجَلَسَ» پدرم تشریف آوردند و نشستند «فَقَالَ: كُنْتُ عِنْدَ هَذَا قُبَيْلُ فَسَاءَلَهُمْ عَنِ التَّقْصِيرِ» فرمودند قبل از اینکه بیایم پیش والی بودم و آنها را سؤال کردم. یعنی راجع به مقدار تقصیر در نماز سؤال شد از آن والی مدینه که از بنی امیه است؛ «فَقَالَ قَائِلٌ مِنْهُمْ فِي ثَلَاثٍ وَ قَالَ قَائِلٌ مِنْهُمْ يَوْمٍ وَ لَيْلَةٍ وَ قَالَ قَائِلٌ مِنْهُمْ رَوْحَةٍ» علمای درباری اهل‌سنت کنار والی نشسته بودند یک گروهشان گفتند سه فرسخ، گروه دیگر گفتند یومٌ و لیله، گروه سوم گفتند روحةٌ، این روحه از یک مقداری رواح در مقابل صباح است، یعنی بعد از ظهر تا شب را می‌گویند، یعنی بعد از زوال تا شب را می‌گویند روحَه، از قبل از زوال از طلوع شمس تا زوال را می‌گویند صباح، این روحه یعنی کسی که ظهر حرکت کند تا شب، یعنی کمتر از یک روز.

«فَسَأَلَنِي» آن والی از امام باقر(ع) سؤال کرده آن وقت روحه هم مثل مرّه است از همان ماده‌ی راحه است یک بار رفتن، روحةٌ یعنی یک بار از ظهر تا غروب حرکت کردن. والی از امام باقر سؤال کرد که نظر شما راجع به تقصیر چیست؟‌«فَقُلْتُ لَهُ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ (ص) لَمَّا نَزَلَ عَلَيْهِ جَبْرَئِيلُ بِالتَّقْصِيرِ قَالَ لَهُ النَّبِيُّ (ص) فِي كَمْ ذَاكَ؟» وقتی جبرئیل آیه‌ی تقصیر را آورد که باز قبلاً وقتی ما این بحث آیه را مطرح کردیم در جلسات اول و گفتیم اختلاف واقع شده که این آیه دلالت بر نماز مسافر دارد یا نماز خوف؟ گفتیم اصلاً در روایات معروف است این آیه به آیة التقصیر، این آیه‌ی شریفه معروف به آیه‌ی تقصیر است و این هم خودش یکی از آن قرائن است. «لما نزل علیه جبرئیل بالتقصیر» چون روی آن فرمایش بزرگانی که می‌گفتند این آیه مربوط به نماز خوف است، عرض کردیم لازمه‌اش این است که ما برای نماز مسافر در قرآن آیه‌ای نداشته باشیم در حالی که در روایات معروف به آیة التقصیر است. وقتی این آیه تقصیر نازل شد، پیامبر(ص) به جبرئیل فرمود «فی کم ذاک؟» اینکه می‌گوئید: ضربوا فی الأرض، ضربتم فی الأرض، این چه مقدار است؟ «فَقَالَ فِي بَرِيدٍ»، جبرئیل گفت «برید». باز پیامبر فرمودند: «قَالَ وَ أَيُّ شَيْ‌ءٍ الْبَرِيدُ؟»، برید چه مقدار است؟

«فَقَالَ مَا بَيْنَ ظِلِّ عَيْرٍ إِلَى فَيْ‌ءِ وُعَيْرٍ» که عِیر و وُعَیر دو کوه در مدینه است، عیر در طرف طلوع خورشید قرار دارد در مشرق، وُعیر در مغرب قرار دارد، آن وقت چون ظل عیر ظلّ اصلی است از آن تعبیر به ظل می‌شود، مال وعیر وقتی است که خورشید غروب می‌کند این یک ظل حادث و جدیدی است که از آن تعبیر به فیء می‌شود، فیء مثل آن سایه‌ی بدلی است، سایه دوم، سایه‌ای که برگشته، یعنی وقتی خورشید برمی‌گردد و در حال غروب کردن است این سایه‌ی وُعَیر می‌افتد. حضرت صادق(ع) می‌فرمایند «ثُمَّ عَبَرْنَا زَمَاناً- ثُمَّ رَأَى [رُؤِيَ] بَنُو أُمَيَّةَ يَعْمَلُونَ أَعْلَاماً عَلَى الطَّرِيقِ وَ أَنَّهُمْ ذَكَرُوا مَا تَكَلَّمَ بِهِ أَبُو جَعْفَرٍ (ع)» امام صادق(ع) می‌فرماید بعداً بنی امیه آمدند اعلامی را بر طریق قرار دادند و آنچه را که امام باقر(ع) فرمود را عملی کردند «فَذَرَعُوا» یعنی ذراع‌بندی کردند و اندازه‌گیری کردند «مَا بَيْنَ ظِلِّ عَيْرٍ إِلَى فَيْ‌ءِ وُعَيْرٍ، ثُمَّ جَزَّءُوهُ عَلَى اثْنَيْ عَشَرَ مِيلًا» به دوازده میل تقسیم کردند «فَكَانَتْ ثَلَاثَةَ آلَافٍ وَ خَمْسَ مِائَةِ ذِرَاعٍ» شد 3500 ذراع «كُلُّ مِيلٍ» هر میلی 3500 ذراع «فَوَضَعُوا الْأَعْلَامَ» اعلام را قرار دادند «فَلَمَّا ظَهَرَ بَنُو هَاشِمٍ غَيَّرُوا أَمْرَ بَنِي أُمَيَّةَ غَيْرَةً» بنی هاشم که آمدند، قضیه‌ بنی امیه را تغییر دادند و در ادامه دارد «لِأَنَّ الْحَدِيثَ هَاشِمِيٌّ فَوَضَعُوا إِلَى جَنْبِ كُلِّ عَلَمٍ عَلَماً» اینها در کنار هر عَلَمی یک عَلَمی را قرار دادند، حالا این «لأن الحدیث هاشمیٌ» یعنی چه؟ چون قبلش فرمود بنی امیه اَعلامی را بر طریق قرار دادند «و ذکروا ما تکلّم به ابوجعفر فذرعوا کذا، فوضع الأعلام، فلما ظهر بنو هاشم غیّروا أمر بنی امیّة غیرةً» یک تغییری دادند.

بررسی حدیث چهاردهم:
روایت زراره از امام صادق(ع) دال بر تلفیق؛
الف. سند روایت؛
«مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ جَمِيلِ بْنِ دَرَّاجٍ عَنْ زُرَارَةَ بْنِ أَعْيَنَ قَالَ»:

ب. دلالت روایت؛
«سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) عَنِ التَّقْصِيرِ» زراره از مقدار تقصیر سؤال کرده «فَقَالَ بَرِيدٌ ذَاهِبٌ وَ بَرِيدٌ جَائِيٌ» برید رفتن و برید برگشتن.

بررسی حدیث پانزدهم:
مرسله صدوق(ره) از پیامبر(ص) دال بر چهار فرسخ و تلفیق؛
روایت بعد مرسله‌ی صدوق است «وَ كَانَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) إِذَا أَتَى ذُبَاباً» وقتی حضرت به ذباب تشریف می‌بردند «قَصَّرَ وَ ذُبَابٌ عَلَى بَرِيدٍ» فاصله ذباب تا مدینه چهار فرسخ است «وَ إِنَّمَا فَعَلَ ذَلِكَ لِأَنَّهُ إِذَا رَجَعَ كَانَ سَفَرُهُ بَرِيدَيْنِ ثَمَانِيَةَ فَرَاسِخَ»، این و انما فعل ذلک ممکن است از کلام خود صدوق(ره) باشد. راوی گفته «إنما فعل ذلک لأنه إذا رجع کان سفره بریدین ثمانیة فراسخ».

بررسی حدیث شانزدهم:
روایت امام صادق(ع) از پیامبر(ص) دال بر چهار فرسخ؛
روایت بعد «وَ قَالَ الصَّادِقُ (ع) إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ (ص) لَمَّا نَزَلَ عَلَيْهِ جَبْرَئِيلُ بِالتَّقْصِيرِ قَالَ لَهُ النَّبِيُّ (ص) فِي كَمْ ذَلِكَ فَقَالَ فِي بَرِيدٍ، فَقَالَ وَ كَمِ الْبَرِيدُ قَالَ مَا بَيْنَ ظِلِّ عَيْرٍ إِلَى فَيْ‌ءِ وُعَيْرٍ فَذَرَعَتْهُ بَنُو أُمَيَّةَ ثُمَّ جَزَّءُوهُ عَلَى اثْنَيْ عَشَرَ مِيلًا فَكَانَ كُلُّ مِيلٍ أَلْفاً وَ خَمْسَمِائَةِ ذِرَاعٍ»

این روایت شانزدهم همان روایت سیزدهم و دوازدهم است، یعنی سه تا روایت را اینجا صاحب وسائل(ره) به عنوان سه تا روایت آورده در هر سه هم دارد وقتی آیه تقصیر نازل شد پیامبر فرمودند چه مقدار نماز قصر می‌شود؟ جبرئیل از طرف خدا عرض کرد فی بریدٍ، باز برید را سؤال کرد جبرئیل در جواب گفت «ما بین ظلّ عیر إلی فیء وعیر»، منتها این روایت هر میلی را 1500 ذراع قرار داده، آن روایت 3500 ذراع قرار داده که بعد این مسئله‌اش را می‌رسیم.

نتیجه‌گیری از شانزده روایت منقوله در باب دوم از ابواب صلاة المسافر، ضمن چند نکته؛
نتیجه این شد که ما غیر از روایات ثمانیة‌فراسخ، یک روایات اربعة فراسخ داریم و یک روایات تلفیق هم داریم. حال چند نکته در اینجا وجود دارد که عبارتند از:

نکته‌ی اول:
تمام روایات تلفیق، شاهد جمع بین روایات ثمانیة و روایات اربعه است؛
به مرحوم کلینی(ره) نسبت داده شده که به وسیله‌ی این روایات تلفیق، ما جمع می‌کنیم بین آن ثمانیة و اربعة، یعنی می‌گوئیم روایاتی که دلالت بر اربعة فراسخ دارد بیان حدّاقل سیر است ذهاباً، و به قرینه‌ی این روایات تلفیق باید همین مقدار هم ایاباً باشد، چون در روایت تلفیق، روایات متعددی داشتیم بریدٌ ذاهباً و بریدٌ جائیاً. در نتیجه آنچه را که مرحوم کلینی(ره) فرموده که ظاهراً ایشان نه تنها روایات ثمانیه را در کافی نقل نکرده بلکه روایات تلفیق را هم نقل نکرده فقط به روایات اربعة فراسخ اکتفا کرده و به مرحوم کلینی(ره) نسبت داده شده که ایشان فرموده اگر کسی به چهار فرسخی رسید نمازش مطلقا قصر است، حالا قصد برگشت دارد یا ندارد، به زور بیاورند یا نه؟ همین چهار فرسخ را مرحوم کلینی(ره) می‌خواهد بگوید حدّ برای تقصیر است، نه! تمام این روایات تلفیق شاهد جمع بین روایات ثمانیة و روایات اربعه است، این اولاً.

نکته‌ی دوم:
این است که آیا تلفیق مطلقا کفایت می‌کند؟ یا از این روایات تلفیق، تلفیق خاص را استفاده می‌کنیم؟ ما اگر باشیم و روایات ثمانیة که این روایات را قبلاً خواندیم، روایات ثمانیه ظهور دارد در هشت فرسخ به صورت امتدادی، یعنی اگر کسی از مبدأ تا مقصد هشت فرسخ برود، ما بودیم و روایت ثمانیه باید یک چنین نتیجه‌ی روشنی را می‌گرفتیم حالا روایات تلفیق می‌گوید امتداد لازم نیست، اگر تلفیقی هم بشود کفایت می‌کند، آیا در تلفیق یک صورت خاص فقط ملاک است؟ و آن همین صورتی است که در روایات آمده، «بریدٌ ذاهباً و بریدٌ جائیاً»، یعنی تنها موردی که در تلفیق اجازه داده شده چهار فرسخ برود، چهار فرسخ بیاید.

شما وقتی به فتاوای فقها مراجعه می‌کنید، کثیری از فقها می‌گویند همین تلفیق خاصّ ملاک است. شما وقتی به حواشی کتاب «العروة الوثقی» مراجعه کنید، ملاحظه خواهید کرد که در حواشی کتاب «العروة الوثقی» چند قول وجود دارد که عبارتند از:

قول اول:
رفت فقط چهار فرسخ و برگشت نیز فقط چهار فرسخ؛
از جمله حاشیه مرحوم نائینی(ره)، حاشیه مرحوم محقق حائری(ره)، حاشیه مرحوم آقای حکیم(ره)، حاشیه مرحوم آقای خوئی(ره)، حاشیه مرحوم آقای گلپایگانی(ره)، اکثراً قائلند به اینکه فقط این نوع تلفیق ملاک است، چهار فرسخ برود و چهار فرسخ بیاید، روی این قول اگر کسی سه فرسخ برود پنج فرسخ بیاید فایده ندارد، پنج فرسخ برود و سه فرسخ بیاید فایده ندارد؛

قول دوم:
اقل رفت فقط چهار فرسخ، اما برگشت اگر اقل از اربعة فراسخ بود مانعی ندارد.
این است که در ذهاب فقط چهار فرسخ لازم است اما در ایاب چهار فرسخ لازم نیست، در نتیجه اگر پنج فرسخ رفت سه فرسخ آمد کافی است، شش فرسخ رفت و ایابش حالا این شهر یک راه دومی دارد که از آن راه با دو فرسخ می‌شود به شهر آمد، شش فرسخ رفت و دو فرسخ آمد کافی است، روی قول دوم باید ذهاب اقل از اربعة فراسخ نباشد. مرحوم آقای بروجردی(ره)، مرحوم سید ابوالحسن اصفهانی(ره)، مرحوم امام خمینی(ره)، مرحوم والد ما(ره)، اینها همین نظریه را دارند و می‌فرمایند ذهاب باید اقل از اربعة فراسخ نباشد اما ایاب اگر اقل از اربعة فراسخ بود مانعی ندارد.

قول سوم:
مجموع باید ثمانیة فراسخ باشد؛
قول خود مرحوم سیّد(ره) در کتاب «العروة الوثقی» است؛ سید(ره) می‌فرماید نه در ذهاب و نه در ایاب چهار فرسخ ملاک نیست، روی قول سیّد اگر کسی از شهرش دو فرسخ رفت به یک نقطه‌ای، از آن نقطه یک راه دیگری را انتخاب کرد که شش فرسخ است، چون مجموع می‌شود ثمانیة فراسخ کفایت می‌کند.

جلسه آتی:
بررسی ادله اقوال ثلاثة؛
این سه قولی که در مسئله وجود دارد. حالا ما باید ادله‌ی این اقوال را ببینیم که این اقوال، ادله‌اش چیست؟ مثلاً

ادله قول اول:
باید بررسی شود؛ نظریه‌ای که مرحوم نائینی(ره) و مرحوم حائری(ره) و اعلام نجف آن را قائل‌اند، یعنی چهار فرسخ برود و چهار فرسخ بیاید، هیچ کدام کمتر از چهار فرسخ نباشد، یعنی البته این اقلّ آن است و گرنه شش فرسخ برود و شش فرسخ هم بیاید مانعی ندارد، باید ذهاب و ایاب کمتر از چهار فرسخ نباشد، ببینیم ادله‌ی اینها چیست؛ شما هم به موسوعه‌ی مرحوم خوئی(ره) مراجعه کنید در این بحث، یک روش استنباطی در این روایات می‌بینید.

ادله قول دوم
باید بررسی شود و ببینیم که نظر مرحوم آقای بروجردی(ره) چیست؟ چه اینکه محقق بروجردی در کتاب «البدر الزاهر» که تقریرات درس ایشان است، یک نحوه دیگری در استنباط است که باید ملاحظه کنید.

و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین


برچسب ها :

نماز مسافر شرط مسافت برای شکسته شدن نماز مسافر مسافت شرعی بررسی روایات در مورد مسافت شرعی کیفیت جمع بین روایات هشت فرسخ و چهار فرسخ برای مسافت شرعی تحقق مسافت شرعی با چهار فرسخ رفتن و برگشتن مسافت تلفیقی اقوال در کیفیت مسافت تلفیقی نظریه کفایت مسیر کمتر از چهار فرسخ در برگشت برای شکسته شدن نماز نظریه کفایت هشت فرسخ رفت و برگشت برای شکسته شدن نماز

نظری ثبت نشده است .