موضوع: امر به معروف و نهی از منکر
تاریخ جلسه : ۱۳۹۲/۱۲/۷
شماره جلسه : ۸
چکیده درس
-
امر به معروف و نهی از منکر آیا واجب عینی است یا واجب کفایی ـ روایات دال بر واجب کفایی بودن امر به معروف و نهی از منکر
دیگر جلسات
بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين
الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين
امر به معروف و نهی از منکر آیا واجب عینی است یا واجب کفایی
بحث ما در این بود که امر به معروف و نهی از منکر آیا واجب عینی است یا واجب کفایی؟ در بحث گذشته عرض کردیم آن روایتی که از امیرالمؤمنین(ع) است که فرمود رسول خدا فرموده که امرنا رسول الله أن نلقی أهل المعاصی بوجوهٍ مکفهرّة ما بیان کردیم این ارتباطی به بحث امر به معروف و نهی از منکر ندارد و اشاره کردیم به اینکه اصلاً یک بابی را داریم، باب انکار المنکر بالقلب که آن را هم گفتیم نمیشود به عنوان بحث امر به معروف و نهی از منکر قرار داد.روایات دال بر واجب کفایی بودن امر به معروف و نهی از منکر
حالا در بحث امروز برخی روایات که میشود از آن همین کفایی بودن استفاده شود را میخواهیم متعرض شویم، اولین روایت روایتی است که در کافی شریف جلد پنجم صفحه 59 آمده .در تهذیب شیخ جلد ششم صفحه 177 هست، در تهذیب دارد عن احمد بن محمد بن خالد که احمد بن خالد برقی هم از اجلای امامیه است و ثقه است عن محمد بن عیسی بن عبید که ما یک وقتی در بحثهای اصول اثبات کردیم امامی ثقه است، ابن ولید محمد بن عیسی بن عبید را تضعیف کرده، ما در بحث حدیث رفعمان ظاهراً در مباحث اصول گفتیم این تضعیف ابن ولید هم درست نیست ،عن محمد بن عرفه، فقط محمد بن عرفه توثیقی ندارد قال سمعت ابا الحسن الرضا(ع) یقول، امام هشتم میفرمود کان رسول الله(ص) یقول إذا أمّتی تواکلت الأمر بالمعروف و النهی عن المنکر فلیأذنوا بوقاعٍ من الله اگر امّت من امر به معروف و نهی از منکر را تواکل کردند، تواکل یعنی این به گردن او گذاشت دیگری به گردن این گذاشت، این منتظر بود او انجام بدهد و او هم منتظر بود این انجام بدهد و در نتیجه خود امر به معروف و نهی از منکر ترک شد فلیأذنوا بوقاعٍ من الله، اینها بدانند که یک وقاع، وقاع یعنی النازلة الشدیدة، عذاب شدید از ناحیه خدای تبارک و تعالی نازل میشود، ما میخواهیم بگوئیم این تواکل به این معناست که این امر به معروف و نهی از منکر یک واجب عینی نیست اگر یک واجب عینی باشد خود اصل تواکلش معنا ندارد، اینکه در روایت آمده که تواکل، باز تواکل موجب برای عذاب خدا نمیشود، ترکش موجب عذاب خداست و معمولاً مردم کجا تواکل را انجام میدهند؟ جایی که یک چیزی واجب کفایی باشد، واجب کفایی است این منتظر است او انجام بدهد و او هم منتظر است این انجام بدهد.
در باب نماز تعبیر به تواکل نمیکند، در باب روزه، این واجبات عینیه تعبیر به تواکل نمیکنند به نظر ما این روایت به خوبی از آن استفاده میشود که امر به معروف و نهی از منکر واجب کفایی است.
حدیث دیگری در همین باب، حدیث 15 است، حالا اگر آن حرف مرحوم نائینی را بزنیم که میفرماید روایات کافی را همه تلقی به قبول میکنند،این روایت 15 موثقه است علی بن ابراهیم عن هارون بن مسلم عن مسعدة بن صدقة قال النبی(ص) إنّ الله عزوجل لیبغض المؤمن الضعیف الذی لا دین له، خدای تبارک و تعالی نسبت به مؤمن ضعیفی که دین ندارد بغض میکند، خشم میکند، فقیل له و ما المؤمن الذی لا دین له، آن مؤمنی که دین ندارد کیست؟ فرمود الذی لا ینهی عن المنکر، آنکه نهی از منکر نمیکند!
در این روایت میفرماید مؤمنی که ضعیف است یعنی تفکیک میکند دو گروه را، یک گروهی که ضعیف است و گروهی که ضعیف نیست. آن وقت این ضعیف یعنی چه؟ یعنی مؤمنی که میتواند امر به معروف و نهی از منکر کند، قدرتش را هم دارد اما شارع میگوید اینکه نکرد در نزد شارع ضعیف محسوب میشود و الا آن ضعیفی که بگوئیم اصلاً از اول قدرت ندارد از اول اصلاً توانایی این کار را ندارد این مسلّم مراد نیست، لیبغض المؤمن الضعیف یعنی مؤمنی که قادر بر نهی از منکر است اما نهی از منکر نمیکند! اگر روایت را اینطوری معنا کردیم یعنی آن کسی که میتواند نهی از منکر کند مبغوض خدای تبارک و تعالی است.
این روایت هم باز میتوانیم بگوئیم اشعار دارد به کفایی بودن، یعنی یک گروهی که به نحو واجب کفایی قدرت هم دارند نهی از منکر کنند اما نکردند این مبغوض خداوند تبارک و تعالی است، روایتش مثل روایت قبل نیست اما باز به نظر ما اشکال دارد.
روایت خیلی خوبی که اصلاً کفایی بودن را برای شما تمام میکند، همین روایتی است که قبلاً یک اشارهای به آن داشتیم، حدیث 16 همان صفحه 59 کافی؛ در حدیث 16 که سندش همان سند حدیث 15 است یعنی علی بن ابراهیم عن هارون بن مسلم عن مسعدة بن صدقة سندش درست است، میگوید سمعت ابا عبدالله (ع) یقول و سئل عن الأمر بالمعروف و النهی عن المنکر أواجبٌ هو علی الأمة جمیعاً؟ میگوید از امام صادق(ع) سؤال شد که آیا امر به معروف و نهی ازمنکر بر امّت جمیعاً واجب است؟ این سؤال جمیعاً یعنی به نحو واجب عینی! یعنی هر کسی باید امر به معروف کند، هر کسی باید نهی از منکر کند، فقال لا، فرمود خیر، فقیل له و لمَ، سؤال شد که چرا میفرمائید بر همه واجب نیست؟ فرمود إنّما هو علی القوی المطاع العالم بالمعروف، این امر به معروف و نهی از منکر بر آدمی که قوی است یعنی قدرت دارد و مطاع است، دیگران اطاعتش میکند، عالم به این است که معروف و منکر چیست، لا علی الضعیف الذی لا یهتدی سبیلاً إلی أیٍ من أیٍ یقول من الحقّ إلی الباطل میفرماید نه آن ضعیفی که این راه را بلد نیست، اهتداء طریق ندارد و نمیداند من أیٍ إلی أیٍ بلکه یقول من الحقّ إلی الباطل از حق به باطل میرود، به جای اینکه حق بگوید باطل میگوید.
اینجا امام میفرماید بر قویّ مطاع عالم به معروف، ممکن است کسی بگوید در اینجا دارد شرایط آمر را بیان میکند اما اگر گفتیم که این شرایط را هر کسی داشت دیگر بر او واجب عینی باشد، اگر کسی بیاید اینطور به ما اشکال کند، بگوید اینجا دارد شرایط آمر و ناهی را، آمر باید قوی باشد. الآن در خیابان یک طلبهای میرود و فرض کنید چند تا آدم قلدری که ممکن است با چاقو بزنند انسان را معیوب کنند، بگوئیم ما ضعیفیم نسبت به آنها نمیتوانیم این کار را انجام بدهیم، باید مطاع باشد، وقتی حرفی زد دیگران گوش کنند که از همین کلمهی مطاع، البته میخواهم احتمالش را در ذهنتان قرار بدهم ولو اینکه خود ما قبول نداریم، یک عدهای قائلاند به اینکه امر به معروف ونهی از منکر مربوط به امام مسلمین است، مربوط به حاکم است، آن کسی که حکومتش هم حکومت شرعی است اما بقیه وظیفهای ندارند، البته ما این حرف را قبول نداریم این مطاع مراد مطاع لغوی است نه مطاع اصطلاحی، یعنی اگر گفت گوش کند، یعنی اگر همین که آقایان هم در فتاوایشان میگویند امر به معروف در جایی است که تأثیر داشته باشد این هم از همین قید استفاده میکند، میگویند همان طوری که اجرای حدود مربوط به امام معصوم(ع) است امر به معروف و نهی از منکر هم مربوط است ولی از این روایت نمیشود آن مطلب استفاده شود.
ابتداءً به ذهن میآید که این روایت دلالت بر وجوب کفایی دارد، سائل نمیگوید شرایط چیست؟ سؤال میکند این فریضه بر همه واجب است؟ امام میفرماید نه، بعد میگوید چرا؟ امام در جواب چند تا شرط را بیان میکند، آن وقت ما گفتیم اگر کسی بگوید با وجود این شرایط واجب عینی شود، چه اشکالی دارد؟ بگوئیم هر کسی که قوی است، مطاع است، عالم به معروف است، بر او واجب عینی باشد، حالا دنبالهی روایت را بخوانیم، بعد امام (ع) استدلال میکند بر اینکه، این که من گفتم بر همه واجب نیست دلیل این است و الدلیل علی ذلک کتاب الله عزوجل قوله ولتکن منکم أمّة، خود امام معصوم میفرماید فهذا خاصٌ غیر عامٍ، این خاص است و عام نیست یعنی این امت که در اینجا آمده، یک گروه است ولتکن منکم امة یدعون إلی الخیر پس بر همه واجب نیست.
بعد خود امام علیه السلام دو مرتبه میفرماید کما قال الله عزوجل و من قوم موسی امةٍ یهدون بالحق و به یعدلون در159 اعراف است و لم یقل علی أمة موسی فرمود من قوم موسی أمةٌ یعنی بعضی از قوم موسی، نفرمود علی امة موسی، نفرمود علی کل قومه، بعد فرمود و هم یومئذٍ اممٌ مختلفة باز میفرماید و الامة واحدةٌ فصاعدة، امّت یکی بیشتر را هم شامل میشود کما قال الله عزوجل إنّ ابراهیم کان امةً قانة لله یقول مطیعاً لله عزوجل، و لیس علی من یعمل ذلک فی هذه الهدنة من حرجٍ وقتی که زمان زمانِ هدنه است، زمان صلح است زمان مسالمت است، حرجی نیست، اذا کان لا قوةَ له و لا عدد در بعضی از نسخ دارد و لا عذر، عدد شاید بهتر هم باشد، و لا طاعة، در زمان هدنة که قوتی نیست، عددی هم مسلمانها ندارند، اطاعتی هم در اینجا نیست اینجا میفرماید و لیس علی من یعلم ذلک فی هذه الهدنة من حرجٍ.
حالا این من یعلم ذلک کیست؟ فقه الحدیث روایت به نظر من خیلی مشکل است و لیس علی من یعلم ذلک فی هذه الهدنة من حرجٍ، یعنی کسی که الآن میداند معروف چیست و منکر چیست؟ولی چون زمان زمانِ هدنه است اگر ترک شود مانعی ندارد، آیا میشود استفاده کرد که در زمان هدنة امر به معروف و نهی از منکر اصلاً وجود ندارد یعنی بگوئیم الان هم که زمان ما هدنه است وجود ندارد؟ بگوئیم میرود تا زمان ظهور حضرت حجت (عج) آنجا بگوئیم الذین إن مکنّاهم فی الأرض أقاموا الصلاةو آتوا الزکاة و امروا بالمعروف و نهوا عن المنکر. این روایت گرچه در اینجا هست اولاً از روایت یک چیزی که استفاده میشود این است که بالأخره امر به معروف و نهی از منکر بر همگان واجب نیست، اگر یک چیزی واجب عینی باشد همه باید بروند شرایطش را یاد بگیرند مثل نماز، نماز واجب عینی است که باید یاد بگیرند، شرایطش چیست؟ حقیقتش چیست؟ به چه صورت باید خوانده شود؟ اینها باید یاد گرفته شود.
گفتیم سؤال سائل از این است که آیا این واجب عینی است؟ چون جمیعاً یعنی واجب عینی هست یا نه؟ امام میفرماید نه، ولی گفتیم اگر این هست آنچه دنبالش آمده شرایطش است، بگوئیم که امام اوّل میفرماید واجب عینی نیست کفایی است، یک. تازه کفایی هم که هست مثل سایر واجبات کفاییه نیست، در بقیه واجباتی که کفایی است باید برود یاد بگیرد الآن اگر کسی در روستایی میبیند برای دفن میّت کسی نیست انجام بدهد باید برود شهر یاد بگیرد غسل دادن را، دفن کردن را، یاد گرفتن همهاش بر او واجب است.
بگوئیم دنبالهی روایت، امام میفرماید نه، امر به معروف و نهی از منکر لزومی ندارد کسی راه بیفتد تا یاد بگیرد، اگر یک کسی در میان امّت عالم قادر مطاع باشد بر این واجب است، تازه به نحو واجب کفایی، پس ببینید به نظر ما اصل نفی وجوب عینی از این روایت استفاده میشود، این یک. و وجوب کفایی هم که استفاده میشود آن هم باز در یک حدّ محدودتری است یعنی مثل سایر واجبات کفایی نیست که انسان لازم باشد یاد بگیرد، اگر کسی عالم و عارف بود، در درجهی اول ما معتقدیم که معصوم(ع) عارف است، عالم است، در درجهی دوم علما عالم هستند این نتیجهاش این است که بر خود این علما که عالم هستند به نحو واجب کفایی امر به معروف و نهی از منکر واجب است.
سؤال:...؟
پاسخ استاد:
ما نظرمان را در اینجا میگوئیم که بعضی گفتند از روایت و لیس علی من یعلم ذلک فی هذه الهدنة من حرجٍ خواستند استفاده کنند که این اختصاص به امام معصوم(ع) دارد ما فعلاً وارد این بحث نمیشویم که آیا امر به معروف اختصاص به امام معصوم دارد، یا شامل دیگران هم میشود، این اولاً.سؤال:...؟
پاسخ استاد:
ثانیاً در واجب کفایی یک مبنا این است که علی الجمیع واجب است و به امتثال بعضی از ذمهی بعضی ساقط میشود اما یک مبنا این است که به نحو بدلی و غیر معین واجب است، این هم یک مبناست. بحث ما این است که این کفایی است یا عینی؟ ما میگوئیم از روایت به خوبی استفاده میکنیم نفی واجب عینی بودن را، یک و استفاده میکنیم تازه این واجب کفایی مثل سایر کفاییات نیست محدودتر از آنهاست. ما ذهنمان را باید از آنچه که خودمان در آن اعتقاد داریم خالی کنیم در بحثهای اجتهادی، ببینیم دلیل چه میگوید؟ ما باشیم و این روایت میگوید در باب دفن میّت چه بسا باید یاد بگیرد اما در باب امر به معروف، یک کسی هست که میگوید من معروف را بلد نیستم، هیچ فقیهی نداریم که بگوید این باید برود معروفها را یاد بگیرد.
سؤال:...؟
پاسخ استاد:
این إنما هو یعنی وجوبش منوط به این قوی مطاع عالم به معروف است.سؤال:...؟
پاسخ استاد:
این روایت اضطرابی ندارد.سؤال:...؟
پاسخ استاد:
راوی اتفاقاً اصل وجوب برایش مسلم بوده، سؤال کرده بر همه؟ امام میفرماید نه. پس این آیهای که الآن محل بحث ماست و یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر، از این آیه استفاده کردیم وجوب کفایی را و این روایات هم مؤیّد آن است امر به معروف و نهی از منکر وجوب کفایی دارد. قبلاً هم عرض کردم نه اینکه بگوئیم حالا چون آن طرف را میبینیم خیلی مشکل است داریم تلاش میکنیم تا اثبات کنیم کفایی بودن را.
وصلی الله علی محمد و آله الطاهرین
۱۲ دی ۱۳۹۴ ساعت ۱۸:۰۷
خدا خیرتون بده ، تحقیق داشتم درباره این حدیث.و مطلبی پیدا نکرده بودم تا به این صفحه رسیدم.
پاسخ :
خدا را شکر که این مباحث برای شما مفید واقع شد.