مرحوم علامه در آخر كتاب قواعد وصيتي به فرزندشان فخر المحققين
دارند كه اين وصيت دو قسمت دارد خود علامه ميفرمايد يك قسمتش مربوط به
شماست و يك قسمتش مربوط به من است؛
ميفرمايد من كه از دنيا رفتم از من ياد
كن و بر سر قبرم بيا و ثواب بعضي از اعمالت را براي من قرار بده كه اينها
نكات خيلي مهمي است. من يادم ميآيد مرحوم والد ما رضوان الله عليه هر
كتابي را كه مينوشتند در پايان آن كتاب طلب مغفرت ميكردند براي
والدينشان و ثواب آن كتاب را هم به هر دو هديه ميكردند. من يك جزوهاي را
منتشر كردم راجع به مسئلهي « حرمان زوجه از عقار
» كه ماه رمضان دو سال پيش اين بحث را مطرح كردم، وقتي داشتم اين جزوه را
تكميل ميكردم يك شبي وسوسهاي من را گرفت و گفتم ما داريم اين همه زحمت
ميكشيم و مينويسيم هم زحمت در دنياست و هم قيامت كه شد بايد براي هر سطرش
جواب بدهيم و معطل شويم، اين چه كاري است! با اينكه من قبلاً كه جزوهاي
مينوشتم چنين چيزي به ذهنم نميآمد ولي آن شب اين قضيه واقع شد، از قبلش
هم نيّت كرده بودم كه ثواب اين جزوه را براي مرحوم والدمان قرار بدهم، همان
شب كه اين وسوسهها من را گرفته بود ايشان را در خواب ديدم.
سه مرتبه به
من فرمود اين جزوه را به من بدهيد، به ايشان عرض ميكردم كه اين ناقص است و
بايد تكميل كنم، باز ميفرمودند اين جزوه را به من بدهيد. اين را براي اين
عرض ميكنم كه واقعاً ياد بزرگانمان باشيم، آنچه مرحوم علامه در اينجا
به پسرش توصيه كرده نكات مهمي است. يكي از وصايايي كه مرحوم علامه به فخر
المحققين دارد اين است كه « عليك بتعظيم الفقهاء و تكريم العلماء»
فقها را تعظيم كن، عوام مردم واقعاً به اين مسئله خيلي خوب عمل ميكنند،
انسان گاهي اوقات كارهايي را كه عوام انجام ميدهد پس از مقداري بررسي و
ارتباط با روايات ميبيند اينها ريشهي روايي دارد.
بعضي از
مخالفين روحانيت و حوزهها و بزرگان، ميگويند اينها مردم را عادت دادند كه
بيايند دستشان را ببوسند، نه! اين روايتها براي مردم قبلاً خوانده
ميشد، مردم هم به اين روايات عمل ميكردند. در يك روايت از پيامبر (ص)
آمده كه فرمود: « من أكرم فقيهاً مسلماً لقي الله يوم القيامة و هو عنه راض » اگر كسي يك فقيهي را اكرام كند اين خدا را در روز قيامت ملاقات ميكند در حالي كه خدا از او خشنود است « و من أهان فقيهاً مسلماً لقي الله يوم القيامة و هو عليه غضبان»
يعني اگر كسي به يك فقيه اهانت كرد، وقتي ميخواهد در قيامت محشور شود خدا
را ملاقات ميكند در حالي كه خدا بر او غضب كرده است. غضب خدا در قيامت با
غضب خدا در دنيا آثار متفاوتي دارد، اگر كسي در قيامت مشمول غضب خدا قرار
گرفت، ديگر مشمول شفاعت واقع نميشود و اميدي به نجات او نيست، بايد مسير
جهنم را ـ نعوذ بالله ـ دنبال كند.
ما در بحثهاي علمي گاهي اوقات يك
فتوايي و يك رأي را نميپسنديم، ميتوانيم مناقشه و اشكال كنيم و اما گاهي
به اهانت ميرسانيم و ميگوئيم اين فقيه بيسواد است! اهانت ميكنيم، يا در
غير مسائل علمي مشي يك فقيه را انسان نميپسندد، مشي اجتماعياش را
نميپسندد، يك فقيهي خيلي در اجتماع حضور پيدا نميكند، حالا ما
نميپسنديم، باز عرض كردم ميشود انسان اشكال كند، اشكال مانعي ندارد، اما
اگر انسان از اين حد تجاوز كند و اهانت كند، اين خيلي مشكل ميشود، واقعاً
گرفتار اين عقوبت شديد اخروي ميشود، گاهي مشي سياسي يك فقيه را
نميپسنديد، اشكال كنيد و حرف بزنيد منتهي در قالب ادب و با متانت.
اما
اگر انسان بخواهد اهانت و توهين كند، تماماً مشمول اين روايت ميشود، ما
از اين روايت استفاده ميكنيم فقيه يك منزلهي عجيبي در نزد خدا دارد، « إذا أراد الله بعبدٍ خيراً فقّهه في الدين
» فقاهت يك موهبت و عطيهاي است كه خدا به اين زوديها به كسي نميدهد،
حالا اگر به كسي هم داده شد، اهانت به او در حد محاربه با خداست، در حد جنگ
با خداست. لذا بايد به اين نكته توجه كنيم، بايد خيلي شفاف بگوئيم، در
زمان ما عقايد و افكار مختلف است، يك عدهاي انقلابياند، انقلابي خيلي
محكم و برعكس افرادي هستند كه با انقلاب ميانهي خوبي ندارند يا بيتفاوتند
يا خدايي نكرده ضدانقلابند، فقهاي اين طرف را مورد اهانت قرار ميدهند،
چرا بايد اينطور باشد؟
ما در مسائل بايد با منطق، با ميزان، با آن مباني و
موازين ديني حرف بزنيم. ما در سيرهي ائمهي معصومين عليهم السلام هيچ جا
نداريم كه امام صادق به ابوحنيفه اهانت كرده باشد، امام باقر و امام صادق
به اينها ميفرمودند شما يك حرف از قرآن را هم نميفهميد! اين بايد گفته
شود، اما عنوان اهانت در سيرهي اينها نيست.
حالا نميخواهم بگويم آنها
فقيه مسلماند ما آنها را فقيه مسلم نميدانيم، اين فقيه مسلم كه در اين
روايت آمده يعني يك فقيه مسلمان من جميع الجهات، آن فقيهي كه در فقاهتش
تعمّد اين داشت كه ببيند امام صادق چه ميگويد تا خلافش را بگويد كه اصلاً
فقيه نبوده، در هر دو عنوانش در مورد او بحث است، ولي ميخواهم عرض كنم كه
حالا ولو مردم معمولي جامعه خيال ميكردند كه اين عنوان را دارد همين سبب
ميشد كه ائمهي ما اهانت نكنند، اما حرفها و مطالب اساسي بايد بيان شود.
اينكه به صراحت در مجلسي ميفرمودند شما از قرآن يك حرف نميفهميد! « ما ورثك من كتاب الله حرفاً».
عرضم
اين است كه ما خيلي بايد رعايت كنيم، گاهي اوقات انسان توجه نميكند و
غافل است، در يك جو و شرايطي قرار ميگيرد و يك چيزي را ميگويد و توجه
ندارد كه اين اهانت باب توفيقهاي الهي را بر او ميبندد، اين روايت را مدّ
نظر قرار بدهيم و انشاء الله كه وقتي خدا را در قيامت ملاقات ميكنيم از
همهي ما خشنود باشد.
لزوم احترام به علما و فقها
۱۹ بهمن ۱۳۹۴ و ۱۰:۳۹
منبع : بحار الأنوار، ج2، ص 44
کلمات کلیدی :
۲,۰۱۵ بازدید