در رابطه با غدیر چند نکته را عرض کنم که توجه به این نکات برای ما خیلی لازم است؛
نکتهی
اول اینست که مهمترین مسئلهی دینی ما، مهمترین واقعهی تاریخی ما غدیر
است، یعنی ما در معارف دینی از قرآن و سنت رسول خدا و ائمهی طاهرین علیهم
السلام گرفته، اگر یک تتبعی کنیم، مهمتر از چیزی به نام ولایت نداریم و
این ولایتی که میگوئیم، نه مجرد اینکه ما یک اعتقاد قلبی داشته باشیم که
امیرالمؤمنین(عليه السلام) جانشین بلا فصل رسول خدا(صلي الله عليه وآله)
بوده و به عنوان حجّت هست بین خدا و بشر، که این باید هم باشد!
اما یک
نکتهای در کلمات امام(رضوان الله علیه) هست که میفرمودند مسئلهی ولایت
تجلّی اصلیاش در مسئلهی حکومت است. یعنی اینکه ما میگوئیم ولایت خیلی
مهم است لم یناد بشیءٍ مثل ما نودی بالولایة یک امر قلبی که بگوئیم ما را
به این ذوات مقدسه متصل میکند نیست، باید معتقد باشیم آنهایی که فقط و فقط
صلاحیّت حکومت دارند اینها هستند، اصلاً هیچ کسی حق حکومت بر بشر ندارد
الا خدا، رسول و اولوالامر.
از آیه اولوالامر یا آیه ولایت «إنما
ولیّکم و رسوله والذین آمنوا» به خوبی این مطلب استفاده میشود که خدای
تبارک و تعالی مقصود اصلیاش این است که ولایت و سرپرستی و ادارهی جامعه
باید تحت عنوان خدا، رسول و اولوالامر باشد. این مسئله خیلی مهم است، ما در
هیچ شریعتی از شرایع سابقه مسئلهی حکومت نداشتیم، یک وقتی من در این
روایت امام باقر(عليه السلام) دقّت میکردم که چرا حضرت میفرماید بُنی
الاسلام علی خمس که یکیش ولایت است که اهمّ آن است، وقتی میگویند بنی
الاسلام یعنی اسلام روی اینهاست و ممکن است خیلی از اینها در شرایع سابقه
نبوده باشد و همین هم هست، در هیچ شریعتی نبی و رسول در آن شریعت یا وصیّ
رسول موظف به تعیین حکومت نبوده، موظف به تشکیل حکومت نبوده، این خیلی مطلب
مهمی است که اسلام مهمترین مسئلهی دینی و معرفتیاش ولایت است، ولایت
مهمترین و اوج تجلیاش در مسئله حکومت است، مسئلهی بیان احکام، مبیّن
احکام بودن، ائمه ما علیهم السلام انجام دادند و بحمدالله آن مقداری که
برای بشر لازم است از خودشان به یادگار گذاشتند اما در هیچ زمانی نگذاشتند
ائمه ما حکومت تشکیل بدهند، آن حکومتی که خدای تبارک و تعالی قرار داده بود
اگر از اول اسلام واقعاً آن حکومت تشکیل شده بود امروز یک غیر مسلمان در
دنیا نداشتیم!
تمام وزر و وبالهای مسیحیّت، یهودیت و مذاهب و اقوام
و گروه ها بر عهده و بر گردن آن کسانی است که اسلام را در صدر خودش منحرف
کردند و الا اگر بعد از رسول خدا(صلي الله عليه وآله)، امیرالمؤمنین(عليه
السلام) حکومت تشکیل داده بود، یک حکومت بر مبنای دینی و بعد هم امام حسن،
امام حسین(عليه السلام) اینها اگر حکومت تشکیل میدادند امروز یا غیر
مسلمان نداشتیم و یا خیلی کم داشتیم!
شما ببینید این انحرافی که در
اسلام به وجود آمد؛ ما میگوئیم قضیهی کربلا و عاشورا ریشهاش در سقیفه
است، حرف کاملاً دقیق و صحیحی است، این انحرافهای بعدی هم ریشهاش در سقیفه است، به وجود آمدن مذاهب جعلی تماماً ریشهاش در همان جاست، به وجود
آمدن داعش ریشهاش در آنجاست و الا اگر از اول میگذاشتند آنچه که خدای
تبارک و تعالی فرموده.
خدا در سوره مبارکه مائده، در یک صفحهی قرآن
کریم یک جا میفرماید یا ایها الذین آمنوا لا تتخذوا الیهود و النصاری
اولیاء بعضهم اولیاء بعض، میفرماید یهود و نصاری را ولیّ خودتان قرار
ندهید، بعد میفرماید اگر کسی از مسلمین آمد یکی از اینها را ولیّ خودش
قرار داد این از اسلام خارج میشود، داخل در اینها میشود. اینها را بیان
میکند و بعد میفرماید بدانید، یا ایها الذین آمنوا انّما ولیّکم الله و
رسوله و الذین آمنوا، ولیّ شما فقط خدا، رسول و والذین آمنوا است. در آیه
بعد میفرماید کسی که ولایت اینها را قبول کند اینها در حزب الله قرار
میگیرند، این آیات را که کنار هم بگذاریم چه از آن فهمیده میشود؟ آیا
ولایت به همان معنای نصرت که بعضی از اهلسنت توهم کردند! بگوئیم منظور
نصرت است، یاری کردن است، همین ولیّکم الله را میگویند یعنی نصرت خدا.
نصرت خدا در آن آیه قبل که لا تتخذوا الیهود و النصاری اولیاء، اگر آنجا هم
اولیاء را بخواهیم به معنای نصرت بیان کنیم هیچ فقیهی نیامده بگوید نصرت
خواستن از کافر حرام است، هیچ فقیهی نیامده بگوید اگر کافر انسان مسلمانی
را یاری کرد این حرام است! اما یک آن تحت ولایت کافر بودن از اشدّ ذنوب است
به طوری که انسان از دین خارج میشود.
آیات به خوبی گواه این مطلب
است. ما باید واقعاً روی این مفهوم حکومت که امروز این حکومت اسلامی ما هم
واقعاً یک رشحهای از آن ولایت است، مشروعیّتش، اساسش، همه بر همان پایه
است! ما معتقدیم اولوالامر دستور دادند که در زمان غیبت حاکم مسلمین ولیّ
فقیه و فقها باشند، فقیه ولایت داشته باشد، اینها بر اساس همین مبانی دینی
است که ما داریم، لذا نیائیم مسئلهی ولایت را فقط به یک امر اعتقادی، فقط
به یک امر قلبی، یک امر معنوی صرف! نه، اصلاً قدرت سیاسی اسلام در همین
است. شما ببینید در پرتو حکومت انسان چقدر میتواند کار کند؟ چقدر مسلمین
میتوانند عزّت پیدا کنند، اما اگر یک حکومتی حکومت غیراسلامی شد روز به
روز اسلام در آن ضعیف میشود و مسلمین در آن ضعیف میشوند این یک نکته که
بحث از ولایت یعنی حکومت، یعنی سرپرستی، یعنی همان ولایت در تصرّف، همان که
رسول خدا در غدیر فرمود ألست أولی بکم من أنفسکم، این مگر غیر از تصرف چیز
دیگری است؟ یعنی در باب تصرّف من اولای شما هستم در تصرف در خود شما،
اموال شما، نفوس شما از خودتان، همه هم عرض کردند بلی.
روی این بُعد
خیلی فکر کنید متأسفانه سی و چند سال از انقلاب گذشته هنوز گاهی در
حوزههای علمیه ما در گوشه و کنار این سؤال مطرح است که آیا اسلام حکومت
دارد یا ندارد؟ به این معناست که دقّت نکردند در حقیقت ولایت و غدیر، حقیقت
غدیر غیر از مسئلهی ولایت، حکومت، سرپرستی، چیز دیگری در آن معنا ندارد.
لذا روی این جهت باید تکیه کنیم، این جهت را باید خیلی عمیقتر کنیم، روی
آن کار شود و بیشتر ما این را تثبیت کنیم.
نکتهی دوم اینست که بعضی
توهم میکنند که ذکر حقایق غدیر یا پرداختن به جزئیات غدیر ممکن است
منافات با وحدت داشته باشد و متأسفانه گاهی اوقات میگویند حالا قضیهی
غدیر یک قضیهی تاریخی بوده و تمام شده! این را رها کنیم، این از اشتباهات
بسیار بزرگ و غیر قابل بخشش است، ما اگر غدیر را فراموش کنیم دین به طور
کلی فراموش شده، چیزی از دین باقی نمیماند، این برهان دارد، استدلال دارد،
صدها دلیل پشتوانهی این حرف و این ادعاست. ما میگوئیم نه تنها نباید
غدیر را فراموش کرد، نه تنها غدیر یک مسئلهی تاریخی محض نیست بلکه یک
مسئلهی سیاسی، یک مسئلهی اعتقادی، قدرت سیاسی اسلام تجلّی در غدیر دارد و
باید سال به سال همیشه زندهتر از گذشته باشد مسئلهی غدیر. بلکه میگوئیم
اصلاً خودش نقطهی وحدت است، ما اگر بخواهیم با اهل سنت وحدت داشته باشیم
باید بنشینیم و آنها را بنشانیم بگوئیم شبهاتی که در مورد غدیر داریم
چیست؟ اینها را مطرح کنند عالمانه، منصفانه و بدون هیچ تعصبی به اینها
جواب بدهیم، ما نباید به بهانه وحدت بگوئیم غدیر را مطرح نکنیم! این یک
قضیهای بوده که بیش از صد صحابی آن را روایت کردهاند، حدیثی متواترتر از
غدیر نداریم.
یکی از علمای اهلسنت این مطلب را دارد و میگوید اگر
کسی بخواهد در غدیر خدشه کند دیگر هیچ حدیث قطعی نمیتواند پیدا کند، یک
حدیثی که بیش از صد صحابی آن را نقل کردند، در اعلی درجهی تواتر است،
پشتوانهی قطعی روایی دارد متواتر است، پشتوانهی قطعی قرآنی دارد، حالا
وقت نیست که جزئیات آیات را بخواهم مطرح کنم، این باید به نقطهی وحدت
تبدیل شود، این باید محور وحدت باشد منتهی بدون هیچ تعصبی. آیا بگوئیم رسول
خدا در حجة الوداع در آن سرزمین داغ همهی مردم را نگه داشتند، در سرزمینی
اگر گوشت را روی سنگ میگذاشتند پخته میشد مردم را نگه داشتند بگویند من
علی را دوست دارم شما هم دوست داشته باشید! این را که صدها بار قبلاً
فرموده بود، جزئیاتی که در آیه وجود دارد اصلاً به خوبی گواه این مطلب است.
اینکه من عرض کردم اگر ولایت را از دین بگیریم دین چیزی ندارد! چون خود
خدا به رسولش فرمود و إن لم تفعل فما بلّغة رساله، خدا به رسولش در سال آخر
فرمود اگر مسئلهی ولایت امیرالمؤمنین که غدیر اختصاص به ولایت
امیرالمؤمنین ندارد چون در خطبه غدیریه رسول خدا نام تمام اوصیاء خودش را
تا حضرت حجّت (عج) ذکر کردند، فرمود اگر اینها را نگوئی اصلاً رسالت خدا را
انجام ندادی، یعنی تمام این بیست و چند سال کأن لم یکن میشود!
پس
معلوم میشود ما چیزی مهمتر از ولایت نداریم، با ولایت توحید محقق است، با
ولایت رسالت محقق است، با ولایت قرآن حق، ثابت و محفوظ است. ولایت که
نباشد تمام اینها یک مسیر دیگری را طی میکند. بنابراین ما باید این را به
عنوان نقطهی وحدت و محور وحدت قرار بدهیم، سعی کنید از نظر اعتقادی و
امامت اعتقادمان را کامل کنیم، امروز درست نیست به یک طلبهای بگویند که چه
دلیلی بر امامت دارید؟ نتواند جوابی بدهد. قبلاً شرح تجرید را میخواندند
بلا فاصله پنج تا آیه میتواند بگوید و چند تا حدیث میتوانست بگوید،
اعتقاد خودتان و خانوادهتان را نسبت به امامت هر چه بیشتر محکم کنید، فردا
که روز غدیر است فقط به یک عیدی بسنده نکنید بچههایتان را بنشانید و
برایشان توضیح بدهید که امروز چه روزی است؟ ولایت یعنی چه؟ خدا چه فرمود؟
پیغمبر چه فرمود؟ اینها در ذهنشان بماند انشاء الله. امیدوارم که خدای تبارک و تعالی ما را از برکات روز غدیر بهرهمند بفرماید.
لزوم توجه به اهمیت غدیر
۲۷ بهمن ۱۳۹۴ و ۱۰:۳۱
در رابطه با غدیر چند نکته را عرض کنم که توجه به این نکات برای ما خیلی لازم است؛
از آیه اولوالامر یا آیه ولایت «إنما ولیّکم و رسوله والذین آمنوا» به خوبی این مطلب استفاده میشود که خدای تبارک و تعالی مقصود اصلیاش این است که ولایت و سرپرستی و ادارهی جامعه باید تحت عنوان خدا، رسول و اولوالامر باشد. این مسئله خیلی مهم است، ما در هیچ شریعتی از شرایع سابقه مسئلهی حکومت نداشتیم، یک وقتی من در این روایت امام باقر(عليه السلام) دقّت میکردم که چرا حضرت میفرماید بُنی الاسلام علی خمس که یکیش ولایت است که اهمّ آن است، وقتی میگویند بنی الاسلام یعنی اسلام روی اینهاست و ممکن است خیلی از اینها در شرایع سابقه نبوده باشد و همین هم هست، در هیچ شریعتی نبی و رسول در آن شریعت یا وصیّ رسول موظف به تعیین حکومت نبوده، موظف به تشکیل حکومت نبوده، این خیلی مطلب مهمی است که اسلام مهمترین مسئلهی دینی و معرفتیاش ولایت است، ولایت مهمترین و اوج تجلیاش در مسئله حکومت است، مسئلهی بیان احکام، مبیّن احکام بودن، ائمه ما علیهم السلام انجام دادند و بحمدالله آن مقداری که برای بشر لازم است از خودشان به یادگار گذاشتند اما در هیچ زمانی نگذاشتند ائمه ما حکومت تشکیل بدهند، آن حکومتی که خدای تبارک و تعالی قرار داده بود اگر از اول اسلام واقعاً آن حکومت تشکیل شده بود امروز یک غیر مسلمان در دنیا نداشتیم!
تمام وزر و وبالهای مسیحیّت، یهودیت و مذاهب و اقوام و گروه ها بر عهده و بر گردن آن کسانی است که اسلام را در صدر خودش منحرف کردند و الا اگر بعد از رسول خدا(صلي الله عليه وآله)، امیرالمؤمنین(عليه السلام) حکومت تشکیل داده بود، یک حکومت بر مبنای دینی و بعد هم امام حسن، امام حسین(عليه السلام) اینها اگر حکومت تشکیل میدادند امروز یا غیر مسلمان نداشتیم و یا خیلی کم داشتیم!
شما ببینید این انحرافی که در اسلام به وجود آمد؛ ما میگوئیم قضیهی کربلا و عاشورا ریشهاش در سقیفه است، حرف کاملاً دقیق و صحیحی است، این انحرافهای بعدی هم ریشهاش در سقیفه است، به وجود آمدن مذاهب جعلی تماماً ریشهاش در همان جاست، به وجود آمدن داعش ریشهاش در آنجاست و الا اگر از اول میگذاشتند آنچه که خدای تبارک و تعالی فرموده.
خدا در سوره مبارکه مائده، در یک صفحهی قرآن کریم یک جا میفرماید یا ایها الذین آمنوا لا تتخذوا الیهود و النصاری اولیاء بعضهم اولیاء بعض، میفرماید یهود و نصاری را ولیّ خودتان قرار ندهید، بعد میفرماید اگر کسی از مسلمین آمد یکی از اینها را ولیّ خودش قرار داد این از اسلام خارج میشود، داخل در اینها میشود. اینها را بیان میکند و بعد میفرماید بدانید، یا ایها الذین آمنوا انّما ولیّکم الله و رسوله و الذین آمنوا، ولیّ شما فقط خدا، رسول و والذین آمنوا است. در آیه بعد میفرماید کسی که ولایت اینها را قبول کند اینها در حزب الله قرار میگیرند، این آیات را که کنار هم بگذاریم چه از آن فهمیده میشود؟ آیا ولایت به همان معنای نصرت که بعضی از اهلسنت توهم کردند! بگوئیم منظور نصرت است، یاری کردن است، همین ولیّکم الله را میگویند یعنی نصرت خدا. نصرت خدا در آن آیه قبل که لا تتخذوا الیهود و النصاری اولیاء، اگر آنجا هم اولیاء را بخواهیم به معنای نصرت بیان کنیم هیچ فقیهی نیامده بگوید نصرت خواستن از کافر حرام است، هیچ فقیهی نیامده بگوید اگر کافر انسان مسلمانی را یاری کرد این حرام است! اما یک آن تحت ولایت کافر بودن از اشدّ ذنوب است به طوری که انسان از دین خارج میشود.
آیات به خوبی گواه این مطلب است. ما باید واقعاً روی این مفهوم حکومت که امروز این حکومت اسلامی ما هم واقعاً یک رشحهای از آن ولایت است، مشروعیّتش، اساسش، همه بر همان پایه است! ما معتقدیم اولوالامر دستور دادند که در زمان غیبت حاکم مسلمین ولیّ فقیه و فقها باشند، فقیه ولایت داشته باشد، اینها بر اساس همین مبانی دینی است که ما داریم، لذا نیائیم مسئلهی ولایت را فقط به یک امر اعتقادی، فقط به یک امر قلبی، یک امر معنوی صرف! نه، اصلاً قدرت سیاسی اسلام در همین است. شما ببینید در پرتو حکومت انسان چقدر میتواند کار کند؟ چقدر مسلمین میتوانند عزّت پیدا کنند، اما اگر یک حکومتی حکومت غیراسلامی شد روز به روز اسلام در آن ضعیف میشود و مسلمین در آن ضعیف میشوند این یک نکته که بحث از ولایت یعنی حکومت، یعنی سرپرستی، یعنی همان ولایت در تصرّف، همان که رسول خدا در غدیر فرمود ألست أولی بکم من أنفسکم، این مگر غیر از تصرف چیز دیگری است؟ یعنی در باب تصرّف من اولای شما هستم در تصرف در خود شما، اموال شما، نفوس شما از خودتان، همه هم عرض کردند بلی.
روی این بُعد خیلی فکر کنید متأسفانه سی و چند سال از انقلاب گذشته هنوز گاهی در حوزههای علمیه ما در گوشه و کنار این سؤال مطرح است که آیا اسلام حکومت دارد یا ندارد؟ به این معناست که دقّت نکردند در حقیقت ولایت و غدیر، حقیقت غدیر غیر از مسئلهی ولایت، حکومت، سرپرستی، چیز دیگری در آن معنا ندارد. لذا روی این جهت باید تکیه کنیم، این جهت را باید خیلی عمیقتر کنیم، روی آن کار شود و بیشتر ما این را تثبیت کنیم.
نکتهی دوم اینست که بعضی توهم میکنند که ذکر حقایق غدیر یا پرداختن به جزئیات غدیر ممکن است منافات با وحدت داشته باشد و متأسفانه گاهی اوقات میگویند حالا قضیهی غدیر یک قضیهی تاریخی بوده و تمام شده! این را رها کنیم، این از اشتباهات بسیار بزرگ و غیر قابل بخشش است، ما اگر غدیر را فراموش کنیم دین به طور کلی فراموش شده، چیزی از دین باقی نمیماند، این برهان دارد، استدلال دارد، صدها دلیل پشتوانهی این حرف و این ادعاست. ما میگوئیم نه تنها نباید غدیر را فراموش کرد، نه تنها غدیر یک مسئلهی تاریخی محض نیست بلکه یک مسئلهی سیاسی، یک مسئلهی اعتقادی، قدرت سیاسی اسلام تجلّی در غدیر دارد و باید سال به سال همیشه زندهتر از گذشته باشد مسئلهی غدیر. بلکه میگوئیم اصلاً خودش نقطهی وحدت است، ما اگر بخواهیم با اهل سنت وحدت داشته باشیم باید بنشینیم و آنها را بنشانیم بگوئیم شبهاتی که در مورد غدیر داریم چیست؟ اینها را مطرح کنند عالمانه، منصفانه و بدون هیچ تعصبی به اینها جواب بدهیم، ما نباید به بهانه وحدت بگوئیم غدیر را مطرح نکنیم! این یک قضیهای بوده که بیش از صد صحابی آن را روایت کردهاند، حدیثی متواترتر از غدیر نداریم.
یکی از علمای اهلسنت این مطلب را دارد و میگوید اگر کسی بخواهد در غدیر خدشه کند دیگر هیچ حدیث قطعی نمیتواند پیدا کند، یک حدیثی که بیش از صد صحابی آن را نقل کردند، در اعلی درجهی تواتر است، پشتوانهی قطعی روایی دارد متواتر است، پشتوانهی قطعی قرآنی دارد، حالا وقت نیست که جزئیات آیات را بخواهم مطرح کنم، این باید به نقطهی وحدت تبدیل شود، این باید محور وحدت باشد منتهی بدون هیچ تعصبی. آیا بگوئیم رسول خدا در حجة الوداع در آن سرزمین داغ همهی مردم را نگه داشتند، در سرزمینی اگر گوشت را روی سنگ میگذاشتند پخته میشد مردم را نگه داشتند بگویند من علی را دوست دارم شما هم دوست داشته باشید! این را که صدها بار قبلاً فرموده بود، جزئیاتی که در آیه وجود دارد اصلاً به خوبی گواه این مطلب است. اینکه من عرض کردم اگر ولایت را از دین بگیریم دین چیزی ندارد! چون خود خدا به رسولش فرمود و إن لم تفعل فما بلّغة رساله، خدا به رسولش در سال آخر فرمود اگر مسئلهی ولایت امیرالمؤمنین که غدیر اختصاص به ولایت امیرالمؤمنین ندارد چون در خطبه غدیریه رسول خدا نام تمام اوصیاء خودش را تا حضرت حجّت (عج) ذکر کردند، فرمود اگر اینها را نگوئی اصلاً رسالت خدا را انجام ندادی، یعنی تمام این بیست و چند سال کأن لم یکن میشود!
پس معلوم میشود ما چیزی مهمتر از ولایت نداریم، با ولایت توحید محقق است، با ولایت رسالت محقق است، با ولایت قرآن حق، ثابت و محفوظ است. ولایت که نباشد تمام اینها یک مسیر دیگری را طی میکند. بنابراین ما باید این را به عنوان نقطهی وحدت و محور وحدت قرار بدهیم، سعی کنید از نظر اعتقادی و امامت اعتقادمان را کامل کنیم، امروز درست نیست به یک طلبهای بگویند که چه دلیلی بر امامت دارید؟ نتواند جوابی بدهد. قبلاً شرح تجرید را میخواندند بلا فاصله پنج تا آیه میتواند بگوید و چند تا حدیث میتوانست بگوید، اعتقاد خودتان و خانوادهتان را نسبت به امامت هر چه بیشتر محکم کنید، فردا که روز غدیر است فقط به یک عیدی بسنده نکنید بچههایتان را بنشانید و برایشان توضیح بدهید که امروز چه روزی است؟ ولایت یعنی چه؟ خدا چه فرمود؟ پیغمبر چه فرمود؟ اینها در ذهنشان بماند انشاء الله.
امیدوارم که خدای تبارک و تعالی ما را از برکات روز غدیر بهرهمند بفرماید.
منبع : سوره مائده، 55
کلمات کلیدی :
۱,۲۶۶ بازدید