۱۱ اسفند ۱۳۹۴ و ۰۹:۳۶


اميرالمؤمنين(ع) در خطبه 213 نهج البلاغه نكات بسيار مهمّي‌ در مورد ذكر بيان فرموده‌اند. مي‌فرمايند: «و إنّ للذكر لأهلاً أخذوه من الدنيا بدلاً» ذكر، اهلي دارد.

هر كسي که نماز مي‌خواند، ذكر دارد؛ هر كسي که اذكاري را بيان مي‌كند، او هم ذكر دارد؛ حتي اگر كسي از صبح تا به شب اذكار مختلفي هم داشته باشد، اين هم مشمول ذكر خداست، ولي هنوز اهل ذكر نيست. اهل ذكر خصوصياتي دارد كه اميرالمؤمين(ع) در اينجا بيان مي‌كنند. مي‌فرمايند: اوّلين خصوصيّت اهل ذكر اين است كه ذكر را بدل از دنيا قرار داده‌اند؛ يعني به جاي اينكه بروند سراغ دنيا، همّ و غم‌شان اين است كه در وادي ذكر بيش‌تر وارد شوند.

بگويند چه كنيم كه ياد خدا در قلب ما عميق‌تر، بيش‌تر و گسترده‌تر باشد؟ چه كنيم بيش‌تر به ياد خدا باشيم و چه كنيم بيش‌تر خودمان را در محضر خدا قرار دهيم؟. قبلاً هم عرض كرديم که ما متأسفانه همّ و غم‌مان در اين امور نيست؛ خيلي همت كنيم واجبي را انجام دهيم يا محرّمي ‌را ترك كنيم. عرض كردم انسان وقتي نزديك ظهر مي‌شود، محاسبه‌اي كند كه از صبح که از خواب بلند شده تا نزديك ظهر، چقدر در اين وادي سير كرده است؟ مي‌بيند كه يا اصلاً چيزي نبوده و يا خيلي ناچيز بوده است.

هر روز ما همينطور است. دغدغه ذكر نداريم. اهل ذكر دنيا را كنار مي‌گذارند و ذكر را بدل از دنيا قرار مي‌دهند. اصلاً دنبال اين مي‌گردند که فرصتي پيدا كنند و اشتغال به امور دنيوي و ظاهري نداشته باشند، خودشان باشند و خداي خودشان. فلم تشغلهم تجارة و لا بيع عنه حتي موقع تجارت و بيع نيز مشغول ذكر هستند.

حالا حضرت اين را نسبت به غالب مردم فرموده است؛ ما هم بگوييم حتي موقع علم نيز، وقتي داريم درس مي‌گوييم، يا درس گوش مي‌دهيم، يا مطالعه مي‌كنيم، به ياد خدا باشيم؛ و اينها ما را از ياد خدا غافل نكند. بايد ديد که چه مي‌شود انسان موقع تجارت از ياد خدا غافل مي‌شود؟ كسي كه كاري به شرايط تجارت نداشته باشد؛ كاري به صحّت و فساد معامله نداشته باشد؛ كاري به اينكه ربح معامله‌اش رباست، نداشته باشد؛ كاري نداشته باشد که با اين کار به مردم اجحاف مي‌کند؛ اگر كسي موقع معامله فقط همّش اين باشد كه مالي را به دست بياورد و ثروتش را زياد كند، معنايش اين است كه اين تجارت او را از ياد خدا باز داشته است.

در علم هم همينطور است؛ اگر انسان در علم دنبال اين باشد كه بگويد من خودم مي‌خواهم حرفي را بزنم، انصاف را کنار بگذارد؛ تحقيق ديگری را به نام خودش ثبت كند؛ يا ديگري حرفي را زده که انسان در باطنش آن را قبول دارد که حرف خوبي است، اما دنبال اين باشد كه از راه بي‌انصافي اين حرف را خراب كند؛ يا بالاتر، خداي ناكرده بگوييم علم و طلبگي را وسيله براي كسب قرار دهد. مستأكل به علم شود كه چقدر در روايات از اين کار مذمّت شده است. يكي از ويژگي‌هاي علوم دينيه كه آن را از ساير علوم جدا مي‌كند، اين است كه انسان نبايد آن را طريق براي رزق و معيشت قرار دهد. ما معتقد هستيم و روايات زيادي هم داريم كه خداوند خود متكفّل رزق طالب علم شده است.

اينها اموري است كه انسان را از ذكر باز مي‌دارد. چقدر بايد زحمت بكشيم که اينها را کنار بگذرايم؛ حتي همين صحبتي كه الآن دارم براي شما عرض مي‌كنم كه واقعاً هدف اوليه‌ام اين است که يك تذكري و اخطار و هشداري به خودم باشد؛ اما مي‌شود در همين حال كه راجع به ذكر صحبت مي‌كنم، باز از خدا غافل باشم.

شيطان اينقدر قدرت و نفوذ دارد كه وقتی انسان در حال گفتن بهترين توصيفات براي نماز است، خود او را از نماز غافل کند. بهترين بيان براي ذكر خدا را از كلمات اميرالمؤمنين(ع) مي‌خوانيم، اما خودمان باز غافل هستيم. پس، اهل ذكر كساني هستند كه ذكر را بدل از دنيا قرار داده‌اند و كسب و كار آنها را مشغول نمي‌كند و از ذکر خدا غافل نمي‌كند.

يقطعون به أيّام الحياة اصلاً زندگي را با اين مي‌گذرانند؛ چقدر لذت دارد امروز انسان بگويد من از 24 ساعت كه بر من گذشت، اين مقدار در وادي ذكر خدا بودم؛ زندگي را با اين سپري مي‌كنند؛ يعني كار عمده‌شان ذكر است؛ همّ و غم و فكرشان اين است؛ وقتي مي‌خوابند و وقتي از خواب بلند مي‌شوند، دائماً در ذكر خدا هستند. و يهتفون بالزواجر عن محارم الله في أسماع الغافلين در گوش كساني كه مرتكب محارم خدا مي‌شوند، فرياد مي‌زنند؛ يعني اهل ذكر كساني هستند كه نمي‌توانند ببينند حرامي‌دارد واقع مي‌شود.

در مجلسي که عده‌اي غيبت مي‌كنند، كسي هم در گوشه‌اي نشسته و ذكر مي‌گويد؛ با اين ذكر گفتن مي‌خواهد بگويد که من وارد بحث غيبت شما نمي‌شوم؛ چون من اهل ذكر هستم ؛ اما بايد به او گفت که تو اهل ذكر نيستي. کسي که اهل ذکر است، نمي‌تواند تحمّل کند که در کنار او حرامي‌انجام مي‌شود؛ فرياد مي‌زند. بعضي از بزرگان را سراغ دارم که اگر در مجلسي کاري انجام شود که در آن شبهه حرمت باشد، آن مجلس را ترک مي‌کنند. الفاظ ركيكه، كه بعضي از فقها حتي در استعمال آن الفاظ، فتواي به حرمت داده‌اند؛ در حالي که در جامعه ما متأسفانه خيلي رايج است. اما من ديده‌ام بزرگان و فضلايي را كه در مجلسي اگر آن الفاظ كه شايد نود درصد آقايان استعمالش راحرام نمی دانند، اماچون بعضي‌ شبهه حرمت دارند، آن مجلس را ترك ‌كردند.

و يأمرون بالقسط و يأمرون به و ينهون عن المنكر و يتناهون عنه اهل ذکر امر به قسط و عدل مي‌كنند؛ خودشان هم عمل مي‌كنند؛ نهي از منكر مي‌كنند و خودشان هم منكر را ترك مي‌كنند فكأنّما قطعوا الدنيا إلی الآخرة وهم فيها اهل ذكر کساني هستند که گويا دنيا را سپري كرده و به سوي آخرت رفته‌اند؛ و الآن دارند در آخرت زندگي مي‌كنند. فشاهدوا ماوراء ذلك ماوراي دنيا را مي‌بينند . فكأنّما اطّلعوا عيوب أهل البرزخ في طول الإقامة فيه آنچه كه بر سر اهل برزخ مي‌آيد و براي نوع مردم پوشيده است، مي‌بينند.

و اطلاع بر عيوب اهل برزخ دارند. ذكر خدا انسان را به اين مقام مي‌رساند. البته ممكن است بعضي‌ها ادعا كنند كسي كه به اين مرتبه هم مي‌رسد، امكان ندارد نزديك‌ترين شخصي كه با او هست متوجه شود؛ چون خودش مي‌داند كه اگر بخواهد اين مرتبه را اظهار كند، از او خواهند گرفت. حالا ممكن است انسان در مورد بعضي‌ها حدس بزند و خود آنها هم حرفي نزنند. اما به هر حال، ذكر انسان را به اين مرحله مي‌رساند.

حالا ما حساب كنيم که اهل ذكر هستيم يا نه؟ ما دنيا را سپري كرديم و الآن در آخرت هستيم و داريم اهل برزخ و عيوب اهل برزخ را ملاحظه مي‌كنيم؟ يا اينكه نه؛ خيلي هنوز عقب هستيم. ما گاه بايد در نماز و در نوافلمان يكي از تقاضاهايمان از خدا اين باشد كه خدا ما را از اهل ذكر قرار دهد. بايد اصرار كنيم. چطور در امور مادي و ضعيف ده‌بار، صد بار، هزار بار از خدا مي‌خواهيم و خسته نمي‌شويم؛ اينجا هم بايد همينطور باشد.

تا حالا چند بار از خدا خواستيم كه ما را از اهل ذكر قرار دهد؟ چقدر به خدا اصرار و التماس كرده‌ايم؟ چقدر احساس غبن و ضرر کرده‌ايم از اينكه در اين حلقه نيستيم؟ آيا اصلاً فهميديم كه چقدر ضرر كرديم؟ اطلاع بر عيوب اهل برزخ يكي از آثار قهري اهل ذكر است. نه اينكه بگوييم خودش ارزش ذاتي هم دارد؛ بلکه يعني قدرت نفس اهل ذكر به قدري وسيع مي‌شود كه دائره‌ي حياتشان به عالم مادي منحصر نمي‌شود.




منبع : نهج البلاغه،‌ خطبه 213،‌ ص 342



کلمات کلیدی :

ذکر خدا امیر المؤمنین خطبه 213 نهج البلاغه خصوصیات انسان اهل ذکر

۲,۴۰۹ بازدید