دنباله روایت هفتم از باب دوم از کتاب جهاد وسائل اینست که امیرالمومنین(علیه السلام) در وصیتی به محمد بن حنفیه فرمود: «عَلَيْكَ بِقِرَاءَةِ
الْقُرْآنِ وَ الْعَمَلِ بِمَا فِيه»، توصیه میفرمایند به خواندن قرآن و
عمل به آنچه که در قرآن هست.
دو چیز هست که به نظرم میرسد در روایات حدّی
برایش ذکر نشده و به کثرتش بسیار ترغیب شده، یکی اکثار نماز و یکی هم
مسئلهی قرائت قرآن است و روایاتی که در مورد قرآن وارد شده به خوبی دلالت
بر این معنا دارد.
اینجا امیرالمؤمنین(علیه السلام) همین سفارش را
به محمد بن حنفیه میکنند، حالا چون این مطلب در ذیل آن فرائضی است که برای
اعضا و جوارح آمده که آن فرائض را ذکر کردیم و خواندیم، بعید نیست که
بگوئیم تحقّق این فرائض و تثبیت این فرائض در جوارح انسان راهش همین است.
اگر انسان فرائض دست، چشم، پا، گوش و ... را بخواهد هم محقق و هم تثبیت و
هم حفظ کند راهش همین است.
«عَلَيْكَ بِقِرَاءَةِ الْقُرْآنِ وَ
الْعَمَلِ بِمَا فِيهِ وَ لُزُومِ فَرَائِضِهِ وَ شَرَائِعِهِ وَ حَلَالِهِ
وَ حَرَامِهِ وَ أَمْرِهِ وَ نَهْيِه»، هر چه در قرآن آمده از امر و
نهیاش، از حلال و حرامش، از فرائض و شرایعش، هر چه که هست انسان خودش را
ملازم با او قرار بدهد.
«وَ التَّهَجُّدِ بِه»، باز تأکید شده به
خواندن قرآن در شب. معلوم میشود که انسان اگر مخصوصاً در نیمهی شب، نزدیک
به سحر قرائت قرآن داشته باشد یک خاصیت دیگری دارد. «وَ تِلَاوَتِهِ فِي
لَيْلِكَ وَ نَهَارِكَ»، بعد میفرمایند «فَإِنَّهُ عَهْدٌ مِنَ اللهِ» آن
تهجد، شاید مثلاً تمام شب را انسان با قرآن باشد، این لیلک و نهارک یعنی
بالأخره قرآن یک وقت معیّنی در زندگیتان نداشته باشد، صبح، ظهر، عصر و شب و
هر وقتی شد قرآن بخوانید.
«فَإِنَّهُ عَهْدٌ مِنَ اللهِ تَبَارَكَ
وَ تَعَالَى» که این تعلیل است «إِلَى خَلْقِهِ فَهُوَ وَاجِبٌ عَلَى كُلِّ
مُسْلِمٍ أَنْ يَنْظُرَ كُلَّ يَوْمٍ فِي عَهْدِهِ وَ لَوْ خَمْسِينَ
آيَةً»، این برای تجدید عهد انسان با خداست، برای بیعت انسان با خداست، هر
بار انسان قرآن را میخواند یک بیعت مجددی با خدای تبارک و تعالی دارد، عهد
خودش را با خدا تجدید میکند.
«وَ اعْلَمْ أَنَّ دَرَجَاتِ
الْجَنَّةِ عَلَى عَدَدِ آيَاتِ الْقُرْآن» که این تعبیر معروفی است که در
ذهن آقایان حتماً هست، اصلاً خود جنّت را حقیقتش را قرآن تشکیل میدهد،
درجات جنّت را به عدد آیات قرآن خدای تبارک و تعالی تنظیم کرده، حالا این
چه تعبیری دارد که جنّت بر تعداد آیات قرآن کریم تنظیم شده و حقیقت جنّت و
مراتب جنّت را همین آیات تشکیل میدهد.
بعد معنایش فقط این نیست که
هر کسی هر آیهای از قرآن را بلد باشد و بخواند فقط یک درجه بالا میرود
که در ادامه میفرماید « فَإِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ يُقَالُ
لِقَارِئِ الْقُرْآنِ اقْرَأْ وَ ارْق» بلکه بطون قرآن هم جزء درجات جنّت
است یعنی هر کسی به بطن قرآن و تفسیر قرآن نزدیک و آشنا بشود برایش درجات
جنّت بیشتر میشود، لذا میشود این را بگوئیم که اینطور نیست که درجات جنّت
به حسب ظاهر با تعداد آیات ظاهری قرآن فقط تناسب دارد، بطون را هم شامل می
شود هر کسی هر مقدار آگاهیاش به بطن آیات قرآن بیشتر باشد این درجاتش
بیشتر میشود و چون بطون آیات یک حدّ معینی ندارد میرسد به خود جنّت
اللقاء که خدای تبارک و تعالی باشد.
«فَلَا يَكُونُ فِي الْجَنَّةِ
بَعْدَ النَّبِيِّينَ وَ الصِّدِّيقِينَ أَرْفَعُ دَرَجَةً مِنْهُ»
بالاترین درجه بعد از انبیاء و صدیقین برای کسی است که قاری قرآن باشد
البته این نکته را حالا از بعضی اساتید شنیدم و شاید هم در بعضی از روایات
باشد و آن اینکه ممکن است کسی در اینجا حافظ قرآن باشد اما از دنیا که
میرود یک آیه از قرآن برایش باقی نماند، این احتمال هست.
این مسئله واقعیت
است، کسی که قرآن را از این عالم همراه خودش ببرد و بتواند در آن عالم
بخواند این توفیقات را پیدا میکند که انشاء الله خداوند نصیب همهی ما
بفرماید.
اهمیت تلاوت قرآن
۱۱ اسفند ۱۳۹۴ و ۱۱:۳۹
اینجا امیرالمؤمنین(علیه السلام) همین سفارش را به محمد بن حنفیه میکنند، حالا چون این مطلب در ذیل آن فرائضی است که برای اعضا و جوارح آمده که آن فرائض را ذکر کردیم و خواندیم، بعید نیست که بگوئیم تحقّق این فرائض و تثبیت این فرائض در جوارح انسان راهش همین است. اگر انسان فرائض دست، چشم، پا، گوش و ... را بخواهد هم محقق و هم تثبیت و هم حفظ کند راهش همین است.
«عَلَيْكَ بِقِرَاءَةِ الْقُرْآنِ وَ الْعَمَلِ بِمَا فِيهِ وَ لُزُومِ فَرَائِضِهِ وَ شَرَائِعِهِ وَ حَلَالِهِ وَ حَرَامِهِ وَ أَمْرِهِ وَ نَهْيِه»، هر چه در قرآن آمده از امر و نهیاش، از حلال و حرامش، از فرائض و شرایعش، هر چه که هست انسان خودش را ملازم با او قرار بدهد.
«وَ التَّهَجُّدِ بِه»، باز تأکید شده به خواندن قرآن در شب. معلوم میشود که انسان اگر مخصوصاً در نیمهی شب، نزدیک به سحر قرائت قرآن داشته باشد یک خاصیت دیگری دارد. «وَ تِلَاوَتِهِ فِي لَيْلِكَ وَ نَهَارِكَ»، بعد میفرمایند «فَإِنَّهُ عَهْدٌ مِنَ اللهِ» آن تهجد، شاید مثلاً تمام شب را انسان با قرآن باشد، این لیلک و نهارک یعنی بالأخره قرآن یک وقت معیّنی در زندگیتان نداشته باشد، صبح، ظهر، عصر و شب و هر وقتی شد قرآن بخوانید.
«فَإِنَّهُ عَهْدٌ مِنَ اللهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى» که این تعلیل است «إِلَى خَلْقِهِ فَهُوَ وَاجِبٌ عَلَى كُلِّ مُسْلِمٍ أَنْ يَنْظُرَ كُلَّ يَوْمٍ فِي عَهْدِهِ وَ لَوْ خَمْسِينَ آيَةً»، این برای تجدید عهد انسان با خداست، برای بیعت انسان با خداست، هر بار انسان قرآن را میخواند یک بیعت مجددی با خدای تبارک و تعالی دارد، عهد خودش را با خدا تجدید میکند.
«وَ اعْلَمْ أَنَّ دَرَجَاتِ الْجَنَّةِ عَلَى عَدَدِ آيَاتِ الْقُرْآن» که این تعبیر معروفی است که در ذهن آقایان حتماً هست، اصلاً خود جنّت را حقیقتش را قرآن تشکیل میدهد، درجات جنّت را به عدد آیات قرآن خدای تبارک و تعالی تنظیم کرده، حالا این چه تعبیری دارد که جنّت بر تعداد آیات قرآن کریم تنظیم شده و حقیقت جنّت و مراتب جنّت را همین آیات تشکیل میدهد.
بعد معنایش فقط این نیست که هر کسی هر آیهای از قرآن را بلد باشد و بخواند فقط یک درجه بالا میرود که در ادامه میفرماید « فَإِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ يُقَالُ لِقَارِئِ الْقُرْآنِ اقْرَأْ وَ ارْق» بلکه بطون قرآن هم جزء درجات جنّت است یعنی هر کسی به بطن قرآن و تفسیر قرآن نزدیک و آشنا بشود برایش درجات جنّت بیشتر میشود، لذا میشود این را بگوئیم که اینطور نیست که درجات جنّت به حسب ظاهر با تعداد آیات ظاهری قرآن فقط تناسب دارد، بطون را هم شامل می شود هر کسی هر مقدار آگاهیاش به بطن آیات قرآن بیشتر باشد این درجاتش بیشتر میشود و چون بطون آیات یک حدّ معینی ندارد میرسد به خود جنّت اللقاء که خدای تبارک و تعالی باشد.
منبع : وسائل الشیعه، ج 15، ص 171
کلمات کلیدی :
۲,۷۲۲ بازدید