بسمه تعالي
با سلام و تحيت:
1ـ آنچه که اينجانب در اطلاعيه بيان نمودم و خود اصرار بر پخش آن هم در مراسم تشييع و هم در صدا و سيما داشتم اين بود که بعد از ارتحال والد(رضوان الله عليه) ديگر نميتوان به عنوان ايشان وجوهاتي را دريافت و يا پرداخت نمود و اکنون نيز همين مطلب به قوت خود باقي است.
آري. نظر فقهي اينجانب آن است که مجتهدي که مصرف صحيح داشته باشد، ميتواند وجوهاتي را اخذ نمايد و به عبارت ديگر بين مسئله تقليد و خمس ملازمه نيست و بسياي از بزرگان در مسئله تقليد، أعلميت را شرط ميدانند؛ لکن در مسئله خمس چنين مطلبي را قائل نيستند.
و اينجانب به جهت مراکز فقهي قم، مشهد، افغانستان و سوريه در هر ماه در حدود دويست ميليون تومان لازم است صرف نمايم و مرحوم والد(رضوان الله عليه) معتقد بودند که صرف وجوهات در اين مراکز فقهي أولي از بقيه موارد است. ضمناً به اين نکته توجه فرمائيد که تاکنون براي مراکز فقهي هيچ کمکي از دولت و غير آن دريافت نکردهايم و فقط از طريق وجوهات اداره نمودهايم و خدا را شکرگزاريم.
2ـ اينکه آوردهايد شما اقبال به مرجعيت داريد، واقعاً افترائي است که مطرح شده است.
اولاً چنانچه اگر تصميم بر اين امر بود، ميبايست حداقل نماز بر مرحوم والد را خودم ميخواندم و برخي از اخوان و نيز برخي از اعضاء دفتر که مورد وثوق کامل هستند(آقاي شيخ محمد عطائي) به من گفتند که آقا شفاهاً به ما تصريح نموده که نماز بر من را محمدجواد بخواند، اما به دلائل متعددي از انجام اين امر خودداري نمودم و شما که طلبه هستيد ميدانيد که اين عمل اگر انجام ميشد در ذهن توده مردم اثر داشت و طريقي براي ورود به مرجعيت بود.
ثانياً: بعد از ارتحال والد اينجانب يا لازم بود جميع امور و شؤون ايشان را تعطيل کنم و يا اينکه در حد امکان هر مقداري بتوانم اداره نمايم و بيني و بين الله، راه دوم را وظيفه شرعي ديدم و خداوند بر اين نيّت شاهد است.
من اگر به دنبال اين امر باشم ميتوانستم تمام پولها را نگه دارم و حتي در طي چند سال اضافه نمايم و به قول شما بعد از پانزده سال وارد اين ميدان شوم، امّا آيا اين فکر، الهي و ديني و مطابق با تقوا خواهد بود؟!
خدا ميداند با اينکه مقلدين والد در داخل و خارج، مکرر در مکرر از من تقاضاي رساله نمودهاند اما به فضل خدا و به لطف خاص خداوند، هنوز در ذهن اينجانب حتي براي يک لحظه خطور ننموده که اين کار را انجام دهم و إن شاء الله در آينده هم همينطور باشد و شما هم دعا فرمائيد که اينچنين شود.
حتي برخي از علماء و دوستان مکرراً توصيه به حاشيه عروه و چاپ آن نمودهاند، امّا از اين کارها هم تاکنون خودداري نمودهام.
3ـ اخذ وجوهات را توضيح دادم؛ و واقعاً شما قضاوت کنيد که آيا شرعاً تعطيل کردن دفاتر که در روز، بيش از يک هزار تلفن را پاسخ ميدهند و خدمات فراوان و متعددي براي دين و مردم دارند و اين همه خدمات که مرحوم والد داشتند و خود من متصدي همه آنها بودم از قبيل بخش فرهنگي، کمک به مناطق محروم، مراکز فقهي و غير اينها جايز بود يا اينکه با اخذ وجوهات که البته با زمان والد قابل قياس نيست، اما تا حدي بتوانم اينها را اداره نمايم؟
و اما مسئله افتاء، در دفتر قم و سائر دفاتر چون کثيري از مقلدين مرحوم والد بر تقليد از ايشان باقي ماندهاند و بايد مراکز و دفاتر باشد تا نظر ايشان را بيان نمايند و در اين دفاتر نظرات و فتاوي ايشان بيان ميشود، آري هم در زمان حيات والد و هم بعد از آن برخي از محققين و دانشجويان نظرات شخصي اينجانب را جويا ميشوند که اين يک مسئله روشني است و آن را بيان ميکنم.
البته توجّه داريد که برخي از فقها افتاء را واجب ميدانند. به کلام مرحوم محقق خوئي در مباحث اجتهاد و تقليد در ذيل آيه نفر مراجعه بفرمائيد. گر چه حقير در استدلال ايشان مناقشه نمودهام.
در خاتمه از لطف و توجّه شما تشکر ميکنم و به دعاي شما و همه کساني که از قلوب پاک و نيّتهاي خالص برخوردارند محتاجم و از خداوند متعال براي همه کساني که بدون علم و آگاهي با جهالت و ناداني و يا خداي ناکرده با سوء نيّت مطالب خلاف واقع را بيان و منتشر مينمايند طلب مغفرت ميکنم و خدا را شاکرم که تاکنون امانتداري نمودم و سه سال است که وجوهات مربوط به والد راحل را تماماً به اهل آنها رساندهام و اين خود افتخاري براي اينجانب و بر مجموعه روحانيت است. موفق باشيد إن شاء الله.
محمدجواد فاضل لنکراني
علت باز بودن دفاتر مرحوم آيت الله العظمی فاضل لنکراني(قده) و أخذ وجوهات
۱۴ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۰۴:۳۰
با عرض سلام و ادب محضر حضرت آية الله حاج شيخ فاضل لنکراني(حفظه الله) بنده طلبه حوزه علميه قم هستم و مريد حضرت والد(رحمة الله عليه) و مريد حضرت عالي بوده و هستم. از اين جهت که هم در خارج از کشور و هم نقاط مختلف کشور عزيزمان ايران رفت و آمد دارم، مقلدين مختلفي را به حضرت والد ارجاع داده و براي ساير مسائل به دفتر قم بارها مراجعه کردهام. ولکن بعد از فوت حضرت والد، سؤالاتي برايم پيش آمده، اگر صلاح ميدانيد لطفاً بنده را راهنمايي بفرماييد. 1ـ با وجود اينکه بعد از رحلت حضرت والد، از طرف شما در صدا و سيما اعلام شد دفاتر، وجوهات أخذ نميکنند، ولي چرا روال عوض شد؟ 2ـ روش علماي سلف، فرار از مرجعيت بوده، ولي چرا در مورد حضرتعالي، إقبال به مرجعيت نمودن پيدا شده است، هر چند در فضل شما حرفي نيست و چه بسا اگر صبر بفرمائيد، 15 سال ديگر حضرت عالي جزء بزرگان و چه بسا در صورت عنايت حضرت ولي عصر(عجل الله تعالي فرجه الشريف) جزء مراجع بنام تشيع خواهيد بود. 3ـ اين که با وجود دلسوزي دوستان شما و توصيه آنها به عدم أخذ وجوهات و عدم إفتاء توسط حضرتعالي، ولي هنوز دفاتر، باز است و از طرفي تجربه تاريخ حيات شيعه نشان ميدهد که چنين مرجعيتهايي به سختي و حداقل بدون رونق سرپا مانده است.
پاسخ :
1ـ آنچه که اينجانب در اطلاعيه بيان نمودم و خود اصرار بر پخش آن هم در مراسم تشييع و هم در صدا و سيما داشتم اين بود که بعد از ارتحال والد(رضوان الله عليه) ديگر نميتوان به عنوان ايشان وجوهاتي را دريافت و يا پرداخت نمود و اکنون نيز همين مطلب به قوت خود باقي است.
آري. نظر فقهي اينجانب آن است که مجتهدي که مصرف صحيح داشته باشد، ميتواند وجوهاتي را اخذ نمايد و به عبارت ديگر بين مسئله تقليد و خمس ملازمه نيست و بسياي از بزرگان در مسئله تقليد، أعلميت را شرط ميدانند؛ لکن در مسئله خمس چنين مطلبي را قائل نيستند.
اولاً چنانچه اگر تصميم بر اين امر بود، ميبايست حداقل نماز بر مرحوم والد را خودم ميخواندم و برخي از اخوان و نيز برخي از اعضاء دفتر که مورد وثوق کامل هستند(آقاي شيخ محمد عطائي) به من گفتند که آقا شفاهاً به ما تصريح نموده که نماز بر من را محمدجواد بخواند، اما به دلائل متعددي از انجام اين امر خودداري نمودم و شما که طلبه هستيد ميدانيد که اين عمل اگر انجام ميشد در ذهن توده مردم اثر داشت و طريقي براي ورود به مرجعيت بود.
ثانياً: بعد از ارتحال والد اينجانب يا لازم بود جميع امور و شؤون ايشان را تعطيل کنم و يا اينکه در حد امکان هر مقداري بتوانم اداره نمايم و بيني و بين الله، راه دوم را وظيفه شرعي ديدم و خداوند بر اين نيّت شاهد است.
من اگر به دنبال اين امر باشم ميتوانستم تمام پولها را نگه دارم و حتي در طي چند سال اضافه نمايم و به قول شما بعد از پانزده سال وارد اين ميدان شوم، امّا آيا اين فکر، الهي و ديني و مطابق با تقوا خواهد بود؟!
خدا ميداند با اينکه مقلدين والد در داخل و خارج، مکرر در مکرر از من تقاضاي رساله نمودهاند اما به فضل خدا و به لطف خاص خداوند، هنوز در ذهن اينجانب حتي براي يک لحظه خطور ننموده که اين کار را انجام دهم و إن شاء الله در آينده هم همينطور باشد و شما هم دعا فرمائيد که اينچنين شود.
و اما مسئله افتاء، در دفتر قم و سائر دفاتر چون کثيري از مقلدين مرحوم والد بر تقليد از ايشان باقي ماندهاند و بايد مراکز و دفاتر باشد تا نظر ايشان را بيان نمايند و در اين دفاتر نظرات و فتاوي ايشان بيان ميشود، آري هم در زمان حيات والد و هم بعد از آن برخي از محققين و دانشجويان نظرات شخصي اينجانب را جويا ميشوند که اين يک مسئله روشني است و آن را بيان ميکنم.
البته توجّه داريد که برخي از فقها افتاء را واجب ميدانند. به کلام مرحوم محقق خوئي در مباحث اجتهاد و تقليد در ذيل آيه نفر مراجعه بفرمائيد. گر چه حقير در استدلال ايشان مناقشه نمودهام.
در خاتمه از لطف و توجّه شما تشکر ميکنم و به دعاي شما و همه کساني که از قلوب پاک و نيّتهاي خالص برخوردارند محتاجم و از خداوند متعال براي همه کساني که بدون علم و آگاهي با جهالت و ناداني و يا خداي ناکرده با سوء نيّت مطالب خلاف واقع را بيان و منتشر مينمايند طلب مغفرت ميکنم و خدا را شاکرم که تاکنون امانتداري نمودم و سه سال است که وجوهات مربوط به والد راحل را تماماً به اهل آنها رساندهام و اين خود افتخاري براي اينجانب و بر مجموعه روحانيت است. موفق باشيد إن شاء الله.
محمدجواد فاضل لنکراني
کلمات کلیدی :
۳,۲۴۴