در مجموعه آثار شهيد مطهّري(ج2، ص519) نوشته است که ممكن است فرزندانى در زمان حيات پدر و مادر، خدایی ناخواسته آنها را ناراضى كرده باشند، ولى بعد از درگذشت آنها طورى عمل كنند كه رضايت آنها را به دست آورند، همچنانكه عكس آن نيز ممكن است. البتّه اين مطلبي بديهي و منطقي است.
امّا سؤال من اين است که چگونه ميشود که شخصي موقع حيات والدينش، پدر و مادر از او راضي باشند، ولي بعد از وفات آنها طوري شود که ديگر از او راضي نباشند؟ به طور کلّي، آيا دستوراتي که پدر و مادر در زندگي به ما ميدهند را بايد بعد از وفاتشان هم عمل کنيم؟ مثلاً اگر دوست ندارند که ما روزه مستحبي بگيريم، و ما هم به همين سبب در طول حياتشان به روزه واجب اکتفا کنيم(و چون نهي از مستحب، مصداق امر به شرک که در قرآن آمده نيست، بايد از والدين اطاعت کرد و مستحب را ترک کرد)، آيا بعد از وفاتشان هم بايد همانگونه عمل کنيم؟ آيا اينکه از آنها بپرسيم که اين دستورات براي بعد از وفات هم هست يا نه، براي روشن شدن تکليف، فکر خوبي است؟ و آيا اين قضيه باعث نوعي اسارت و عدم آزادي فرزند نميشود؟ مثلاً ممکن است والدينش بخواهند که در سن و شرايط خاصي ازدواج کند، در حالي که او مايل نباشد و احساس آمادگي نکند، يا فرزند بخواهد در شهري زندگي کند(که زندگي در آنجا خلاف شرع نيست، بلکه مباح است) ولي والدين بگويند نه؛ و اگر بنا باشد بعد از وفات والدين همچنان بر رأي آنان عمل کند، آيا اين نوعي ظلم و بي انصافي نيست؟ و بعد چگونه ميتوان توقّع داشت که انسان جوابگوي اعمال خود باشد؟ در حالي که برخي امور را(با اين که خلاف شرع نيست ولي) خلاف نظر و سليقه و علاقه خود انجام داده، فقط براي اين که مطابق دستور والدين باشد؟
پاسخ :
مطالب آن طور نيست که شما نوشتهايد، آنچه مرحوم شهيد مطهري فرمودهاند ريشه روائي دارد و در روايتي وارد شده است که فردي در زمان حيات پدر و مادر ممکن است عاق باشد، لکن بعد از وفات آنها به سبب خيرات و احسان به آنها و طلب مغفرت و امثال اينها پدر و مادر از او راضي شوند و جزء محسنين به پدر و مادر باشد، و عکس آن در مورد کسي است که در زمان حيات پدر و مادر به آنها احسان ميکرده، لکن وقتي از دنيا رفتهاند به کلي آنها را فراموش کند و نه فاتحهاي براي آنها بخواند، نه قرآني و نه طلب مغفرت کند و اگر نماز و روزه قضا دارند و ميتواند و بايد به جاي آورد اين کار را نکند، که در اين صورت عکس مورد اول ميشود، اين معناي روايت است و کلام شهيد مطهري نه آنکه از انسان آزاد سلب اختيار شود. و هيچ کسي نيز چنين برداشتي از روایات نکرده است.
محدوده خدمت به والدین
۲۵ بهمن ۱۳۹۰ ساعت ۱۷:۰۹
در مجموعه آثار شهيد مطهّري(ج2، ص519) نوشته است که ممكن است فرزندانى در زمان حيات پدر و مادر، خدایی ناخواسته آنها را ناراضى كرده باشند، ولى بعد از درگذشت آنها طورى عمل كنند كه رضايت آنها را به دست آورند، همچنانكه عكس آن نيز ممكن است. البتّه اين مطلبي بديهي و منطقي است. امّا سؤال من اين است که چگونه ميشود که شخصي موقع حيات والدينش، پدر و مادر از او راضي باشند، ولي بعد از وفات آنها طوري شود که ديگر از او راضي نباشند؟ به طور کلّي، آيا دستوراتي که پدر و مادر در زندگي به ما ميدهند را بايد بعد از وفاتشان هم عمل کنيم؟ مثلاً اگر دوست ندارند که ما روزه مستحبي بگيريم، و ما هم به همين سبب در طول حياتشان به روزه واجب اکتفا کنيم(و چون نهي از مستحب، مصداق امر به شرک که در قرآن آمده نيست، بايد از والدين اطاعت کرد و مستحب را ترک کرد)، آيا بعد از وفاتشان هم بايد همانگونه عمل کنيم؟ آيا اينکه از آنها بپرسيم که اين دستورات براي بعد از وفات هم هست يا نه، براي روشن شدن تکليف، فکر خوبي است؟ و آيا اين قضيه باعث نوعي اسارت و عدم آزادي فرزند نميشود؟ مثلاً ممکن است والدينش بخواهند که در سن و شرايط خاصي ازدواج کند، در حالي که او مايل نباشد و احساس آمادگي نکند، يا فرزند بخواهد در شهري زندگي کند(که زندگي در آنجا خلاف شرع نيست، بلکه مباح است) ولي والدين بگويند نه؛ و اگر بنا باشد بعد از وفات والدين همچنان بر رأي آنان عمل کند، آيا اين نوعي ظلم و بي انصافي نيست؟ و بعد چگونه ميتوان توقّع داشت که انسان جوابگوي اعمال خود باشد؟ در حالي که برخي امور را(با اين که خلاف شرع نيست ولي) خلاف نظر و سليقه و علاقه خود انجام داده، فقط براي اين که مطابق دستور والدين باشد؟
پاسخ :
کلمات کلیدی :
۲,۰۱۹