دانشجوي سال دوم در يکي از دانشگاههاي دولتي هستم.20 سالم بيشتر نيست، ظاهرا مسلمانم اما خدا را خوب نميشناسم، دينم را نميشناسم، از وقتي به دنيا آمدم، اين که مسلمانم برام ديکته شده، فقط ميدانم مسلمانم. اگر در مورد خدا از من سؤال بپرسند، نميدانم چه جواب بدهم. نميدانم خدا أصلا کيست؟! فقط 1 سال است، به خاطر اين که اسمم مسلمان است، نماز ميخوانم و اولين سال بود که روزه گرفتم، اونم کامل، اما دينم را نميشناسم، هيچ وقت به من حق انتخاب ندادند که تصميم بگيرم و دينم را انتخاب کنم.
هر موقع اسم اديان ديگر را آوردم، همهي اين به ظاهر مسلمانها به من حمله کردند و گفتند مگر تو مسلمان نيستي؟ جالب اينجاست که خودشان هم هيچي از اسلام نميدانند و فقط ادعا ميکنند. گاهي اوقات فکر ميکنم بايد نماز بخوانم برای اين که آن کسي که مرا آفريده و اسمش خداست و قدرتش خيلي بيشتر از من است، چيزايي که تو زندگي دارم را از من نگيرد و يا حتي در آن دنيايي که نميدانم وجود دارد يا نه، عذابم ندهد، چون به چشم ديدم هر موقع اسمش را نياوردم و کاري کردم آن کار به نتيجه نرسيده و حتي بعضي مواقع تلاش يک عمرم به باد رفته، حتي گاهي به اوج رسيدم و وقتي فراموشش کردم با صورت به زمين خوردم.
واقعا برایم سوال است، که خدايي که از او حرف ميزنيم و من وخيليهاي ديگر را آفريده و نيازي به عبادت من و بقيه ندارد، چرا وقتي فراموشش ميکنيم، زندگي ما را از ما ميگيرد؟ چرا با آنهايي که فقط دم از اسلام ميزنند و غيبت ميکنند، دروغ ميگویند و...... کاري ندارد؟
اميدوارم اين چراهاي من بيجواب نماند، چون از هر کس ميپرسم جوابي به من نمیدهد. ميخواهم کمکم کنيد که ديد من نسبت به خدا عوض شود و اسلام را بيشتر بشناسم و بدونم چي هست و چه ميگوید؟ ممنون اگر کمکم کنيد و اگر هم لطف کنيد خدا را اول بدون در نظر گرفتن اسلام معرفي کنيد، ممنون ميشوم.
پاسخ :
سؤال شما بسيار کلي است و جواب اين سؤال در قالب يک نامه گنجايش ندارد و نيازمند آن است که شما نسبت به حقيقت اسلام و خداوند، مطالعه عميق اعتقادي داشته باشيد تا خداوند را آنگونه که هست بشناسيد و هم چنين حقيقت اسلام را بشناسيد.
لکن به صورت کلي جواب شما را عرض ميکنيم؛
اسلام ديني است که بر پايه عقل و فطرت استوار است و کامل کننده تمام اديان آسماني قبلي مانند دين حضرت عيسي و موسي و ابراهيم ميباشد.
قوانين اسلام بر اساس مصلحت و مفسده بشر پايه گذاري و بيان شده است.
حقيقت وجود خداوند را اسلام، با دو نوع صفات که از آنها تحت عنوان صفات ثبوتي و سلبي ياد ميشود، معرفي ميکند.
در صفات ثبوتي؛ اسلام خدا را موجود ازلي که هميشه بوده و هميشه باقي ميباشد معرفي ميکند، هم چنين خداوند را قادر مطلق، داراي کمال مطلق و عالم مطلق معرفي ميکند.
خداوندي که عالم کائنات را با تمام عظمت و نظم آن با يک اراده آفريده است و عالم در اثرقدرت اراده خداوند ميچرخد و اگر يک آن نظر رحمت را از عالم برگرداند تمام هستي عالم در معرض نابودي قرار ميگيرد و نظام کائنات به هم ميريزد.
در مورد صفات سلبي؛ اسلام تمام عيبها را از خداوند دفع ميکند و او را خداوند بي نياز از همه چيز معرفي ميکند.
هم چنين شريک را از خداوند دفع ميکند و خداوند تنها موجودي است که بدون شراکت با موجودي ديگري عالم با عظمت کائنات را خلق و آن را اداره ميکند و ميليونها نوع مخلوقات را خلق و به همه آنها روزي ميرساند.
توحيد يعني وحدانيت خداوند و يکتائي او نه به معناي عددي، بلکه به معناي بيهمتائي از اساس اعتقاد اسلام براي معرفي خداوند است.
1- توحيد داراي مراتب زير ميباشد:
الف) توحيد ذات: يعني ذات خداوند يگانه و بي مثل و مانند ميباشد. ب) توحيد صفات: يعني همه صفات خدا به يک حقيقت باز ميگردد و صفات خدا عين ذات اوست. ج) توحيدعبادت: يعني پرستش تنها شايسته ذات پاک اوست. د) توحيد افعال: يعني سرچشمه خلقت و آفرينش و نظم جهان خدا است و هرکار و هرحرکتي دراين عالم از فيض وجود و ذات اقدس احديت او به وجود ميآيد.
توحيد افعالي نيز شاخههايی دارد مانند:
يک: توحيد خالقيت؛ يعني آفرينش فقط از اوست. دو: توحيد ربوبيت؛ يعني تدبير عالم هستي تنها از اوست. سه: توحيد مالکيت وحاکميت تکويني چهار: توحيد حاکميت تشريعي و قانونگذاري پنج: توحيد اطاعت؛ يعني تنها بايد از فرمان او يا فرمان کساني را که او فرمان به اطاعت آنها داده است، اطاعت کرد.
2- عمدتا براي شناخت خدا شش راه وجود دارد که پنج راه عقلي و يک راه فطري ميباشد؛
الف) برهان نظم ب) تغيير و حرکت ج) برهان وجوب وامکان(فقر و غنا) د) برهان علت و معلول هـ) برهان صدّيقين و) راه فطرت و سير درون.
البته براي توضيح هر يک از اين راهها بايد کتب اعتقادي در زمينه توحيد را مطالعه کنيد.
3- راههاي شناخت پيامبران:
الف) اعجاز، نخستين دليل و راه شناخت؛ داشتن معجزه است، يعني انجام کارهاي خارق العاده که از عهده ديگران حتي از عهده ساحران هم بر نيايد به همراه ادعای نبوّت، مانند شق القمر که پيامبر اسلام(ص) انجام داد.
ب) بررسي محتواي دعوت انبياء
ج) گردآوري قرائن و جمع آوري شواهد در صحت رسالت پيامبر
د) تصديق کتب آسماني قبل از آن پيامبر و گواهي پيامبران پيشين: شريعتهاي آسماني که به وسيله پيامبران الهي براي هدايت بشر فرو فرستاده شدهاند، همه از نظر اصول و هدف يکسان بوده و پيوسته هر پيامبر پيشين، نويد دهنده پيامبر بعدي و هر پيام آور بعدي، تصديق کننده پيامبر آور قبلي بوده است. بر همين اساس، کتابهاي آسماني قبلي مانند انجيل و توراة به بعثت پيامبر اسلام حضرت محمد(ص) بشارت داده است.
4- راههاي شناخت امام:
الف: آيات قرآن مجيد: قرآن کريم در بعضي از آيات نوراني اش امامت و ولايت عامه را ثابت ميکند؛ مانندآيه إنذار(سوره رعد: آیه7) و آيه اولي الامر(سوره نساء: آیه59).
ب) روایات: روایات زيادي براي اثبات امامت وجود دارد که به صورت کلي عبارتند از: «حديث ثقلين»، «حديث سفينه»، «حديث نجوم»، «حديث امامان اثني عشر.
روایاتي که از پيامبر اسلام(ص) وارد شده که ائمه 12 گانه را به عنوان جانشين خود وامام و رهبر مردم بعد از خودش معرفي ميکند و اين روایات در منابع اهل سنت نيز فراوان وجود دارد.
هر چند درکتب اهل سنت بنابه گفته شما کلمه «امام» نيست، ولي روایاتي که از خود رسول اکرم(ص) وارد شده بيان ميکنند که رهبري و هدايت آينده مردم بعد ازپيامبر و جانشيني پيامبر(ص) به اين 12 امام واگذار شده است و اين خود، إثبات مسئله امامت است.
اما نسبت به اين سؤال که چرا نماز بخوانيم و خداوند چه احتياجی به نماز ما دارد؟
ما بايد توجه داشته باشيد که خداوند به نماز ما احتياج ندارد، ليکن ما به نماز خواندن احتياج داريم زيرا: خداوند بشر را براي رسيدن به کمال خلق نموده است و راه رسيدن به کمال را ارتباط خالصانه با خود و عبادت و پرستش خودش را قرار داده است و نماز بهترين وسيله ارتباط با خدا و خالص ترين ومتواضعانهترين عبادت خداوند است. همين طور هر عبادت ديگري در برابر خداوند زمينه کمال انسان را فراهم ميکند. به اين جهت انسان نياز به نماز خواندن دارد.
به علاوه خداوند نعمتهاي زيادي به انسان ها داده است و دربرابر نعمتهاي او شکر لازم است و از نظر عقل و عقلاء اگر کسي دربرابر ولي نعمت تشکر نکند، مذموم است. و نماز تشکر از نعمتهاي خداوند نيزحساب ميشود.
گذشته از همه اينها؛ نماز ارتباط انسان با خدا و سخن گفتن با خدا است و هر انسان در زندگي خود به تکيه گاه نياز دارد و بهترين تکيه گاه انسان خداوند است و نماز خواندن در حقيقت تکيه به قدرت بي انتهائي خداوند است.
معرفی اسلام و آداب آن
۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۱ ساعت ۱۷:۱۴
دانشجوي سال دوم در يکي از دانشگاههاي دولتي هستم.20 سالم بيشتر نيست، ظاهرا مسلمانم اما خدا را خوب نميشناسم، دينم را نميشناسم، از وقتي به دنيا آمدم، اين که مسلمانم برام ديکته شده، فقط ميدانم مسلمانم. اگر در مورد خدا از من سؤال بپرسند، نميدانم چه جواب بدهم. نميدانم خدا أصلا کيست؟! فقط 1 سال است، به خاطر اين که اسمم مسلمان است، نماز ميخوانم و اولين سال بود که روزه گرفتم، اونم کامل، اما دينم را نميشناسم، هيچ وقت به من حق انتخاب ندادند که تصميم بگيرم و دينم را انتخاب کنم. هر موقع اسم اديان ديگر را آوردم، همهي اين به ظاهر مسلمانها به من حمله کردند و گفتند مگر تو مسلمان نيستي؟ جالب اينجاست که خودشان هم هيچي از اسلام نميدانند و فقط ادعا ميکنند. گاهي اوقات فکر ميکنم بايد نماز بخوانم برای اين که آن کسي که مرا آفريده و اسمش خداست و قدرتش خيلي بيشتر از من است، چيزايي که تو زندگي دارم را از من نگيرد و يا حتي در آن دنيايي که نميدانم وجود دارد يا نه، عذابم ندهد، چون به چشم ديدم هر موقع اسمش را نياوردم و کاري کردم آن کار به نتيجه نرسيده و حتي بعضي مواقع تلاش يک عمرم به باد رفته، حتي گاهي به اوج رسيدم و وقتي فراموشش کردم با صورت به زمين خوردم. واقعا برایم سوال است، که خدايي که از او حرف ميزنيم و من وخيليهاي ديگر را آفريده و نيازي به عبادت من و بقيه ندارد، چرا وقتي فراموشش ميکنيم، زندگي ما را از ما ميگيرد؟ چرا با آنهايي که فقط دم از اسلام ميزنند و غيبت ميکنند، دروغ ميگویند و...... کاري ندارد؟ اميدوارم اين چراهاي من بيجواب نماند، چون از هر کس ميپرسم جوابي به من نمیدهد. ميخواهم کمکم کنيد که ديد من نسبت به خدا عوض شود و اسلام را بيشتر بشناسم و بدونم چي هست و چه ميگوید؟ ممنون اگر کمکم کنيد و اگر هم لطف کنيد خدا را اول بدون در نظر گرفتن اسلام معرفي کنيد، ممنون ميشوم.
پاسخ :
لکن به صورت کلي جواب شما را عرض ميکنيم؛
اسلام ديني است که بر پايه عقل و فطرت استوار است و کامل کننده تمام اديان آسماني قبلي مانند دين حضرت عيسي و موسي و ابراهيم ميباشد.
قوانين اسلام بر اساس مصلحت و مفسده بشر پايه گذاري و بيان شده است.
حقيقت وجود خداوند را اسلام، با دو نوع صفات که از آنها تحت عنوان صفات ثبوتي و سلبي ياد ميشود، معرفي ميکند.
در صفات ثبوتي؛ اسلام خدا را موجود ازلي که هميشه بوده و هميشه باقي ميباشد معرفي ميکند، هم چنين خداوند را قادر مطلق، داراي کمال مطلق و عالم مطلق معرفي ميکند.
خداوندي که عالم کائنات را با تمام عظمت و نظم آن با يک اراده آفريده است و عالم در اثرقدرت اراده خداوند ميچرخد و اگر يک آن نظر رحمت را از عالم برگرداند تمام هستي عالم در معرض نابودي قرار ميگيرد و نظام کائنات به هم ميريزد.
در مورد صفات سلبي؛ اسلام تمام عيبها را از خداوند دفع ميکند و او را خداوند بي نياز از همه چيز معرفي ميکند.
هم چنين شريک را از خداوند دفع ميکند و خداوند تنها موجودي است که بدون شراکت با موجودي ديگري عالم با عظمت کائنات را خلق و آن را اداره ميکند و ميليونها نوع مخلوقات را خلق و به همه آنها روزي ميرساند.
توحيد يعني وحدانيت خداوند و يکتائي او نه به معناي عددي، بلکه به معناي بيهمتائي از اساس اعتقاد اسلام براي معرفي خداوند است.
1- توحيد داراي مراتب زير ميباشد:
الف) توحيد ذات: يعني ذات خداوند يگانه و بي مثل و مانند ميباشد.
ب) توحيد صفات: يعني همه صفات خدا به يک حقيقت باز ميگردد و صفات خدا عين ذات اوست.
ج) توحيدعبادت: يعني پرستش تنها شايسته ذات پاک اوست.
د) توحيد افعال: يعني سرچشمه خلقت و آفرينش و نظم جهان خدا است و هرکار و هرحرکتي دراين عالم از فيض وجود و ذات اقدس احديت او به وجود ميآيد.
توحيد افعالي نيز شاخههايی دارد مانند:
يک: توحيد خالقيت؛ يعني آفرينش فقط از اوست.
دو: توحيد ربوبيت؛ يعني تدبير عالم هستي تنها از اوست.
سه: توحيد مالکيت وحاکميت تکويني
چهار: توحيد حاکميت تشريعي و قانونگذاري
پنج: توحيد اطاعت؛ يعني تنها بايد از فرمان او يا فرمان کساني را که او فرمان به اطاعت آنها داده است، اطاعت کرد.
2- عمدتا براي شناخت خدا شش راه وجود دارد که پنج راه عقلي و يک راه فطري ميباشد؛
الف) برهان نظم
ب) تغيير و حرکت
ج) برهان وجوب وامکان(فقر و غنا)
د) برهان علت و معلول
هـ) برهان صدّيقين
و) راه فطرت و سير درون.
البته براي توضيح هر يک از اين راهها بايد کتب اعتقادي در زمينه توحيد را مطالعه کنيد.
3- راههاي شناخت پيامبران:
الف) اعجاز، نخستين دليل و راه شناخت؛ داشتن معجزه است، يعني انجام کارهاي خارق العاده که از عهده ديگران حتي از عهده ساحران هم بر نيايد به همراه ادعای نبوّت، مانند شق القمر که پيامبر اسلام(ص) انجام داد.
ب) بررسي محتواي دعوت انبياء
ج) گردآوري قرائن و جمع آوري شواهد در صحت رسالت پيامبر
د) تصديق کتب آسماني قبل از آن پيامبر و گواهي پيامبران پيشين: شريعتهاي آسماني که به وسيله پيامبران الهي براي هدايت بشر فرو فرستاده شدهاند، همه از نظر اصول و هدف يکسان بوده و پيوسته هر پيامبر پيشين، نويد دهنده پيامبر بعدي و هر پيام آور بعدي، تصديق کننده پيامبر آور قبلي بوده است. بر همين اساس، کتابهاي آسماني قبلي مانند انجيل و توراة به بعثت پيامبر اسلام حضرت محمد(ص) بشارت داده است.
4- راههاي شناخت امام:
الف: آيات قرآن مجيد: قرآن کريم در بعضي از آيات نوراني اش امامت و ولايت عامه را ثابت ميکند؛ مانندآيه إنذار(سوره رعد: آیه7) و آيه اولي الامر(سوره نساء: آیه59).
ب) روایات: روایات زيادي براي اثبات امامت وجود دارد که به صورت کلي عبارتند از:
«حديث ثقلين»، «حديث سفينه»، «حديث نجوم»، «حديث امامان اثني عشر.
روایاتي که از پيامبر اسلام(ص) وارد شده که ائمه 12 گانه را به عنوان جانشين خود وامام و رهبر مردم بعد از خودش معرفي ميکند و اين روایات در منابع اهل سنت نيز فراوان وجود دارد.
هر چند درکتب اهل سنت بنابه گفته شما کلمه «امام» نيست، ولي روایاتي که از خود رسول اکرم(ص) وارد شده بيان ميکنند که رهبري و هدايت آينده مردم بعد ازپيامبر و جانشيني پيامبر(ص) به اين 12 امام واگذار شده است و اين خود، إثبات مسئله امامت است.
اما نسبت به اين سؤال که چرا نماز بخوانيم و خداوند چه احتياجی به نماز ما دارد؟
ما بايد توجه داشته باشيد که خداوند به نماز ما احتياج ندارد، ليکن ما به نماز خواندن احتياج داريم زيرا:
خداوند بشر را براي رسيدن به کمال خلق نموده است و راه رسيدن به کمال را ارتباط خالصانه با خود و عبادت و پرستش خودش را قرار داده است و نماز بهترين وسيله ارتباط با خدا و خالص ترين ومتواضعانهترين عبادت خداوند است. همين طور هر عبادت ديگري در برابر خداوند زمينه کمال انسان را فراهم ميکند. به اين جهت انسان نياز به نماز خواندن دارد.
به علاوه خداوند نعمتهاي زيادي به انسان ها داده است و دربرابر نعمتهاي او شکر لازم است و از نظر عقل و عقلاء اگر کسي دربرابر ولي نعمت تشکر نکند، مذموم است. و نماز تشکر از نعمتهاي خداوند نيزحساب ميشود.
گذشته از همه اينها؛ نماز ارتباط انسان با خدا و سخن گفتن با خدا است و هر انسان در زندگي خود به تکيه گاه نياز دارد و بهترين تکيه گاه انسان خداوند است و نماز خواندن در حقيقت تکيه به قدرت بي انتهائي خداوند است.
کلمات کلیدی :
۳,۷۰۴