1- چگونه قضا و قدر وجود دارد و باعث تغيير ميشود؟ آيا منافاتي با اختيار ندارد؟ سرنوشت چيست؟
2- آيا خداوند سرنوشت ما را با اعمالي که انجام ميدهيم، عوض ميکند؟ يعني اعمال ما ميتواند برای آينده تأثيرگزار باشد؟
3- اينکه کسي با نوشتن دعا بخت کسي يا کار کسي را ميبندد، آيا منجر به عدم اختيار انساني نميشود و چرا خداوند اجازه چنين کاري را در جهان داده است؟
4- آيا نماز خواندن هم آينده انسان ر ا تغيير ميدهد؟
پاسخ :
1- قضا و قدر نيز بحث مفصلي دارد و در نامه قابل گنجايش نميباشد و قضا و قدر هرگز با اختيار انسان منافات ندارد؛ زيرا مسأله قضا و قدر به اين معني است كه سنّت الهي بر اين جاري شده كه اگر فلان شخص به اختيار خود اعمال نيک انجام داد، تقدير او به خوبي و پيشرفت خواهد بود و اگر با اختيار خود مرتکب گناه گردد، تقدير او در نهايت با بدي و گرفتاری و عذاب همراه ميباشد.
به بيان ساده؛ قضا وقدر الهي با اختيار خود انسان رقم زده ميشود. مثلا خداوند راه خوب و بد را براي انسان بيان نموده و پايان يک راه؛ نعمت و آسايش مقدر نموده و پايان راه ديگر؛ عذاب و گرفتاري و بيان نموده است که اگر کسي از اين راه برود سرنوشتي خوب و همراه با نعمت خواهد داشت و اگر از راه مقابل آن با اختيار خود طي مسير كند، خلاف سرنوشت راه اول در انتظار او است و هيچكدام از اينها به معناي جبر نيست، تا منافات با اختيار انسان داشته باشد.
2- بلي سرنوشت انسان با اعمال و رفتار خود انسان تغيير پيدا ميکند.
يكي از قانونهاي ثابت الهي در زندگي انسانها این است كه سرنوشت هر فرد يا جامعه به دست خود آنها معين ميگردد و هيچ نوع جبر وعامل خارج از اختيار انسانها در كار نيست. «إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ وَ إِذا أَرادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوْءاً فَلا مَرَدَّ لَهُ وَ ما لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ والٍ»؛(رعد/13/11) اين آيه يک قانون کلي را بيان ميکند و آن اينکه سرنوشت هر انسان يا هر جامعهای در دست خود آنهاست و هرگونه تغيير و دگرگوني، در خوشبختي يا بدبختي فرد يا جامعه در درجه اول به خود آنها باز ميگردد و هر نوع تغييرات بيرون در زندگي فردي وجمعي، متكي به تغييرات دروني آنهاست.
3- اين مسئله نياز به بحث مفصلي دارد و سحر و جادو از خواست و قدرت الهي بالاتر نيست. هر چه در جهان هستي اتفاق ميافتد، از خواست خداوند بيرون نيست؛ و با حکمت و قدرت الهي خداوند هم منافات ندارد؛ زيرا خود خداوند اين قدرت را به ساحران داده تا مشخص شود چه کساني از آن استفاده ناصحيح ميکنند و چه کساني در راه صحيح استفاده ميکند.
عالَم، عالَم اسباب و مسببات است و هر چيزي سبب چيزي ديگري ميشود. خداوند اسباب را خلق کرده و به انسان هم اختيار استفاده از آنها را داده است تا چه کسي خوب استفاده ميکند يا بد. از طرف ديگر تا خداوند نخواهد، هيچ سببی کارگر نميشود و تا کسي زمينه جريان آن سبب را نسبت به خودش فراهم نکند آن سبب هم متوجه او نميشود.
«سحر» نيز چنين است. اگر کسي برخداوند توکل کند و از گناه و خيانت دوري کند و به قرآن و دعا پناه ببرد، سحر مؤثر واقع نميشود. ولي کسي که اين اسباب را از دست بدهد، ممکن است سحر در او اثر کند.
واين بحث ظريف و مهمي است که نامه گنجايش آن را ندارد. انسان با اختيار خود، اسباب حفاظت را در برابر حوادث يا سحر از دست ميدهد و اگر کسي توکل و اعتماد بر خداوند داشته باشد براي او هيچ مشکلي پيش نخواهد آمد. البته مسئله آزمايشهاي الهي هم در ميان است که آن هم بحث مفصل دارد.
در هر صورت هيچکدام از اين امور، با اختيار انسان منافات ندارد.
4- بلي نماز خواندن، آينده انسان را سعادتمند ميگرداند و عمر انسان را دراز و روزي اورا زياد ميگرداند و چهره او را نوراني ميسازد.
قضا و قدر و سرنوشت انسان
۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۱ ساعت ۱۷:۲۴
1- چگونه قضا و قدر وجود دارد و باعث تغيير ميشود؟ آيا منافاتي با اختيار ندارد؟ سرنوشت چيست؟ 2- آيا خداوند سرنوشت ما را با اعمالي که انجام ميدهيم، عوض ميکند؟ يعني اعمال ما ميتواند برای آينده تأثيرگزار باشد؟ 3- اينکه کسي با نوشتن دعا بخت کسي يا کار کسي را ميبندد، آيا منجر به عدم اختيار انساني نميشود و چرا خداوند اجازه چنين کاري را در جهان داده است؟ 4- آيا نماز خواندن هم آينده انسان ر ا تغيير ميدهد؟
پاسخ :
1- قضا و قدر نيز بحث مفصلي دارد و در نامه قابل گنجايش نميباشد و قضا و قدر هرگز با اختيار انسان منافات ندارد؛ زيرا مسأله قضا و قدر به اين معني است كه سنّت الهي بر اين جاري شده كه اگر فلان شخص به اختيار خود اعمال نيک انجام داد، تقدير او به خوبي و پيشرفت خواهد بود و اگر با اختيار خود مرتکب گناه گردد، تقدير او در نهايت با بدي و گرفتاری و عذاب همراه ميباشد.
به بيان ساده؛ قضا وقدر الهي با اختيار خود انسان رقم زده ميشود. مثلا خداوند راه خوب و بد را براي انسان بيان نموده و پايان يک راه؛ نعمت و آسايش مقدر نموده و پايان راه ديگر؛ عذاب و گرفتاري و بيان نموده است که اگر کسي از اين راه برود سرنوشتي خوب و همراه با نعمت خواهد داشت و اگر از راه مقابل آن با اختيار خود طي مسير كند، خلاف سرنوشت راه اول در انتظار او است و هيچكدام از اينها به معناي جبر نيست، تا منافات با اختيار انسان داشته باشد.
2- بلي سرنوشت انسان با اعمال و رفتار خود انسان تغيير پيدا ميکند.
يكي از قانونهاي ثابت الهي در زندگي انسانها این است كه سرنوشت هر فرد يا جامعه به دست خود آنها معين ميگردد و هيچ نوع جبر وعامل خارج از اختيار انسانها در كار نيست. «إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ وَ إِذا أَرادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوْءاً فَلا مَرَدَّ لَهُ وَ ما لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ والٍ»؛(رعد/13/11)
اين آيه يک قانون کلي را بيان ميکند و آن اينکه سرنوشت هر انسان يا هر جامعهای در دست خود آنهاست و هرگونه تغيير و دگرگوني، در خوشبختي يا بدبختي فرد يا جامعه در درجه اول به خود آنها باز ميگردد و هر نوع تغييرات بيرون در زندگي فردي وجمعي، متكي به تغييرات دروني آنهاست.
3- اين مسئله نياز به بحث مفصلي دارد و سحر و جادو از خواست و قدرت الهي بالاتر نيست. هر چه در جهان هستي اتفاق ميافتد، از خواست خداوند بيرون نيست؛ و با حکمت و قدرت الهي خداوند هم منافات ندارد؛ زيرا خود خداوند اين قدرت را به ساحران داده تا مشخص شود چه کساني از آن استفاده ناصحيح ميکنند و چه کساني در راه صحيح استفاده ميکند.
عالَم، عالَم اسباب و مسببات است و هر چيزي سبب چيزي ديگري ميشود. خداوند اسباب را خلق کرده و به انسان هم اختيار استفاده از آنها را داده است تا چه کسي خوب استفاده ميکند يا بد.
از طرف ديگر تا خداوند نخواهد، هيچ سببی کارگر نميشود و تا کسي زمينه جريان آن سبب را نسبت به خودش فراهم نکند آن سبب هم متوجه او نميشود.
«سحر» نيز چنين است. اگر کسي برخداوند توکل کند و از گناه و خيانت دوري کند و به قرآن و دعا پناه ببرد، سحر مؤثر واقع نميشود. ولي کسي که اين اسباب را از دست بدهد، ممکن است سحر در او اثر کند.
واين بحث ظريف و مهمي است که نامه گنجايش آن را ندارد. انسان با اختيار خود، اسباب حفاظت را در برابر حوادث يا سحر از دست ميدهد و اگر کسي توکل و اعتماد بر خداوند داشته باشد براي او هيچ مشکلي پيش نخواهد آمد. البته مسئله آزمايشهاي الهي هم در ميان است که آن هم بحث مفصل دارد.
در هر صورت هيچکدام از اين امور، با اختيار انسان منافات ندارد.
4- بلي نماز خواندن، آينده انسان را سعادتمند ميگرداند و عمر انسان را دراز و روزي اورا زياد ميگرداند و چهره او را نوراني ميسازد.
کلمات کلیدی :
۵,۵۳۴