«واقعه حرّه»؛ رخدادى بسیار تلخ و سنگين است که در سال 63 هجرى قمرى در ایام سلطنت يزيد بن معاويه، ميان لشکريان شام و مردم مدينه به وقوع پيوست.
«حرّه» در لغت به سرزمين سنگلاخ و ناهموارى گفته مى شود که داراى سنگهاى سياه بوده و عبور از آنها به دشوارى صورت مى گيرد. واقعه حرّه از آن رو چنين نام گرفته که هجوم لشکريان حکومتى شام به مردم مدينه از سمت شرقى آن، يعنى از ناحيه سرزمينهاى سنگلاخى آن شهر صورت گرفته است.
«واقعه حرّه» رابه حق بايد يکى از فجايع تاريخ دانست و در شمار زشتترين حوادث سلطنت بنى اميه به حساب آورد. ابن مُشکويه مى نويسد: «واقعه حرّه از سهمگينترين و سختترين وقايع است».
در سال 63 هجري مردم مدينه پس از آنکه نمايندگان اين مردم از نزد يزيد برگشتند و به مردم مدينه گزارش دادند که يزيد اصلا مسلمان نيست و کار او سگ بازي و قمار وشراب خواري و بازي با دين خدا ميباشد، مردم مدينه قيام کردند و عُمّال بني اميه را از مدينه خارج کردند.
عبدالله بن حنظله، مردم مدينه را براى مبارزه نهايى با يزيد و بنىاميه فرا خواند. جايگاه اجتماعى او در ميان مردم سبب شد تا با وى هماهنگ شوند و حتى خود او را به عنوان والى مدينه برگزينند و با او بيعت نمايند و يزيد را از خلافت عزل کنند.
مردم مدينه پس از بيعت با عبدالله بن حنظله در روز اول ماه محرم 63 هجرى قمرى، عثمان بن محمد بن ابى سفيان، عامل يزيد و والى مدينه را از شهر اخراج کردند. سپس بنى اميه و وابستگان آنها و نيز قريشيانى را که با بنى اميه هم عقيده بودند و شمار آنها به هزار تن مى رسيد، در خانه مروان حَکَم زندانى ساختند، بدون آنکه آسيبى به آنها برسد.
امير مدينه پيراهن پاره پاره خود را براى يزيد به شام فرستاد و در نامهاى به او نوشت: «به فرياد ما برسيد! اهل مدينه قوم ما را از مدينه بيرون راندند».
وقتي اين خبر به يزيد رسيد، فردي خونخوار وبي رحم به نام مسلم ابن عقبه را مأمور سرکوبي مردم مدينه نمود.
و يزيد او را به فرماندهى لشکرى براى مقابله با اهل مدينه گماشت. با اين که پيرمردى مريض و بالای نود سال داشت، اين مسؤوليت را پذيرفت.
مناديان حکومتى جار مى زدند: «اى مردم! براى جنگيدن با مردم حجاز بسيج شويد و پول خود را دريافت کنيد».
هر کسى که آماده مى شد، در همان ساعت صد دينار به او مى دادند. مدّتى نگذشت که حدود دوازده هزار نفر گرد آمدند. و بنابر نقلى ديگر بيست هزار نفر سواره و هفت هزار نفر پياده آماده شدند.
يزيد به هر کدام از سوارهها دويست دينار و براى هر کدام از پيادههاى نظام صد دينار جايزه داد و به آنان امر کرد که به همراه مسلم بن عقبه حرکت کنند.
يزيد حدود نيم فرسخ با مسلم بن عقبه ولشکريان همراه بود و آنان را بدرقه مى کرد.
در ميان اين لشکر؛ مسيحيان شامى نيز ديده مى شدند که براى جنگ با مردم مدينه آماده شده بودند.
يزيد درباره مردم مدينه به مسلم بن عقبه چنين سفارش کرد: «مردم مدينه را سه بار دعوت کن، اگر اجابت کردند چه بهتر وگرنه در صورتى که بر آنان پيروز شدى سه روز آنان را قتل عام کن، هر چه در آن شهر باشد براى لشکر مباح خواهد بود. اهل شام را از آن چه مى خواهند با دشمن خود انجام دهند باز مدار. چون مدت سه روز بگذرد از ادامه قتل و غارت دست بردار و از مردم بيعت بگير که برده و بنده يزيد باشند! هرگاه از مدينه خارج شدى به سوى مکه حرکت کن».
مسلم بن عقبه همراه لشکريان خود از وادى القرى به سوى مدينه حرکت کرد و در محلى به نام «جُرف» که در سه ميلى مدينه واقع شده اردو زد.
از طرف ديگر، مردم مدينه نيز که قبلاً از حرکت لشکر شام اطلاع يافته بودند، براى مقابله و دفاع آماده شده بودند.
با نزديک شدن لشکر شام به مدينه، عبدالله بن حنظله در مسجد النبى(ص) مردم را به نزد منبر پيامبر(ص) فرا خواند و از آنان خواست هر کدام با او همراهند تا پاى جان با او بيعت کنند، مردم نيز تا پاى جان با او بيعت نمودند.
عبدالله بر منبر قرار گرفت و پس از حمد خداوند و بيان مطالبى گفت: «اى مردم مدينه! ما قيام نکرديم مگر به خاطر اين که يزيد مردى زناکار، شرابخوار و بى نماز است و تحمّل حکومت او مايه نزول عذاب الهى است...».
قواى مدينه از خندقى که از زمان پيامبر(ص) باقى مانده بود استفاده کردند و بعيد مى دانستند که لشکر شام از قسمت ناهموار و سنگلاخى شهر مدينه که در شرق واقع شده است حمله را آغاز کنند، و يا در صورت آغاز جنگ از آنجا کارى از پيش ببرند. ولى لشکر شام از همان منطقه به مردم مدينه حمله کرد.
در نتيجه مقاومت مردم مدينه در هم شکسته شد و سپاه مسلم بن عقبه وارد شهر مدينه شدند و به کشتار و تجاوز و جنايت مشغول شدند.
مسلم بن عقبه(چنان که يزيد بن معاويه گفته بود) پس از تصرّف مدينه به لشکر شام گفت: «دست شما باز است، هرچه مى خواهيد انجام دهيد! سه روز مدينه را غارت کنيد». بدين ترتيب شهر مدينه بر لشکريان شام مباح شد و در معرض تاراج و بهرهبردارى همه جانبه آنان قرار گرفت، و هيچ زن و مردى در مسير آنان از گزند و آسيب ايمنى نيافت. مردم کشته مى شدند و اموالشان به غارت مى رفت.
ناگوارتر از قتل و غارت شاميان نسبت به مردم مدينه و باقیمانده نسل صحابه رسول خدا(ص) و مهاجر و انصار، اقدام لشکر حريص و بى مبالات شام به هتک ناموس اهل مدينه بود.
در هجوم شاميان به خانههاى مدينه پيامبر(ص)، هزاران زن هتک حرمت شدند، هزاران کودک زاييده شدند که پدرانشان معلوم نبود. از اين رو آنان را اولاد الحرّه مى ناميدند.
کوچههاى مدينه از اجساد کشتهشدگان پر و خونها تا مسجد پيامبر(ص) بر زمين ريخته شده بود. کودکان در آغوش مادران محکوم به مرگ شده و صحابه پير پيامبر(ص) مورد آزار و بى حرمتى قرار مى گرفتند.
شدت کشتار به حدّى بود که از آن پس مسلم بن عقبه را به خاطر زيادهروى در کشتن مردم «مُسرف بن عقبه» ناميدند. اهل مدينه از آن پس لباس سياه پوشيدند و تا يک سال صداى گريه و ناله از خانههاى آنان قطع نشد.
ابن قتيبه نقل مى کند: «در روز حرّه هشتاد صحابه پيامبر(ص) کشته شد. و بعد از آن روز، صحابى بدرى باقى نماند. و از قريش و انصار هفتصد نفر به قتل رسيدند. و از ساير مردم از موالى و عرب و تابعين ده هزار نفر به قتل رسيدند».
مدينه غارت شد و از هزار دختر باکره، إزاله بکارت شد «إنَّا للهِ وَ إنَّا الَيهِ راجِعُونَ». رسول خدا(ص) فرمود: «من اخاف أهل المدينة أخافه الله و عليه لعنة االله و الملائکة و الناس أجمعين»؛ «هر کس اهل مدينه را بترساند خداوند او را خواهد ترسانيد و لعنت خدا و ملائکه و همه مردم بر او باد». اين حديث را مسلم (از راویان مورد اعتماد اهل سنت) روايت کرده است.
ابن قتيبه مى نويسد: «مسلم بن عقبه هنگامى که از جنگ و غارت با اهل مدينه فارغ شد در نامهاى به يزيد چنين نوشت: السلام عليک يا أميرالمؤمنين... من نماز ظهر را نخواندم جز در مسجد آنان، بعد از کشتن فجيع و به غارت بردن عظيم... فرار کننده را دنبال کرده و مجروحان را خلاص کرديم. و سه بار خانههايشان را غارت نموديم، همانگونه که اميرالمؤمنين دستور داده بود...».
سبط بن جوزى از مداينى در کتاب «حرّه» از زهرى نقل کرده که گفت: «در روز حرّه از بزرگان قريش و انصار و مهاجران و سرشناسان و از موالى هفتصد نفر به قتل رسيدند. و کسانى که از بردگان و مردان و زنان به قتل رسيدند ده هزار نفر بود. چنان خونريزى شد که خونها به قبر پيامبر(ص) رسيد و روضه و مسجد پيامبر(ص) پر از خونشد».
مجاهد مى گويد: مردم به حجره رسول خدا(ص) و منبر او پناه بردند ولى شمشيرها بود که بر آنها وارد مى شد.
مداينى از ابن قره و او از هشام بن حسان نقل کرده که گفت: هزار زن بدون شوهر بعد از واقعه حرّه بچه دار شدند. و غير از مداينى هم نقل کردهاند که ده هزار زن بعد از واقعه حرّه بدون شوهر بچه دار شدند.
مسلم بن عقبه پس از استيلا بر مردم مدينه، برخى از چهرههاى سرشناس و مؤثر در قيام مدينه را احضار و طىّ محاکمههاى ويژه، آنان را محکوم به اعدام نمود. ويژگى اين محاکمات از اين روست که مسلم از احضار شدگان مى خواست تا آنان به عنوان اينکه برده و بنده يزيد باشند با وى بيعت کنند.
چهره هاى شناخته تر اين رخداد أسفبار عبارتند از:
1 - ابوبکر بن عبدالله بن جعفر بن ابى طالب.
2 - دو فرزند از زينب دختر أم سلمه.
3 - ابوبکر بن عبيدالله بن عبدالله بن عمر بن خطاب.
4 - معقل بن سنان(يکى از پرچمداران پيامبر(ص) در فتح مکه)
5 - فضل بن عباس بن ربيعة بن حارث بن عبدالمطلب.
6 - ابوسعيد خدرى(از صحابه پيامبر(ص) که در دوازده غزوه همراه پيامبر بود).
7- عبدالله بن مطيع.
واقعه حرّه
۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۱ ساعت ۱۷:۲۸
واقعه «حَرّه» چيست؟ لطفا اطلاعات تاريخي آن را بیان فرماييد.
پاسخ :
«حرّه» در لغت به سرزمين سنگلاخ و ناهموارى گفته مى شود که داراى سنگهاى سياه بوده و عبور از آنها به دشوارى صورت مى گيرد. واقعه حرّه از آن رو چنين نام گرفته که هجوم لشکريان حکومتى شام به مردم مدينه از سمت شرقى آن، يعنى از ناحيه سرزمينهاى سنگلاخى آن شهر صورت گرفته است.
«واقعه حرّه» رابه حق بايد يکى از فجايع تاريخ دانست و در شمار زشتترين حوادث سلطنت بنى اميه به حساب آورد. ابن مُشکويه مى نويسد: «واقعه حرّه از سهمگينترين و سختترين وقايع است».
در سال 63 هجري مردم مدينه پس از آنکه نمايندگان اين مردم از نزد يزيد برگشتند و به مردم مدينه گزارش دادند که يزيد اصلا مسلمان نيست و کار او سگ بازي و قمار وشراب خواري و بازي با دين خدا ميباشد، مردم مدينه قيام کردند و عُمّال بني اميه را از مدينه خارج کردند.
عبدالله بن حنظله، مردم مدينه را براى مبارزه نهايى با يزيد و بنىاميه فرا خواند. جايگاه اجتماعى او در ميان مردم سبب شد تا با وى هماهنگ شوند و حتى خود او را به عنوان والى مدينه برگزينند و با او بيعت نمايند و يزيد را از خلافت عزل کنند.
مردم مدينه پس از بيعت با عبدالله بن حنظله در روز اول ماه محرم 63 هجرى قمرى، عثمان بن محمد بن ابى سفيان، عامل يزيد و والى مدينه را از شهر اخراج کردند. سپس بنى اميه و وابستگان آنها و نيز قريشيانى را که با بنى اميه هم عقيده بودند و شمار آنها به هزار تن مى رسيد، در خانه مروان حَکَم زندانى ساختند، بدون آنکه آسيبى به آنها برسد.
امير مدينه پيراهن پاره پاره خود را براى يزيد به شام فرستاد و در نامهاى به او نوشت: «به فرياد ما برسيد! اهل مدينه قوم ما را از مدينه بيرون راندند».
وقتي اين خبر به يزيد رسيد، فردي خونخوار وبي رحم به نام مسلم ابن عقبه را مأمور سرکوبي مردم مدينه نمود.
و يزيد او را به فرماندهى لشکرى براى مقابله با اهل مدينه گماشت. با اين که پيرمردى مريض و بالای نود سال داشت، اين مسؤوليت را پذيرفت.
مناديان حکومتى جار مى زدند: «اى مردم! براى جنگيدن با مردم حجاز بسيج شويد و پول خود را دريافت کنيد».
هر کسى که آماده مى شد، در همان ساعت صد دينار به او مى دادند. مدّتى نگذشت که حدود دوازده هزار نفر گرد آمدند. و بنابر نقلى ديگر بيست هزار نفر سواره و هفت هزار نفر پياده آماده شدند.
يزيد به هر کدام از سوارهها دويست دينار و براى هر کدام از پيادههاى نظام صد دينار جايزه داد و به آنان امر کرد که به همراه مسلم بن عقبه حرکت کنند.
يزيد حدود نيم فرسخ با مسلم بن عقبه ولشکريان همراه بود و آنان را بدرقه مى کرد.
در ميان اين لشکر؛ مسيحيان شامى نيز ديده مى شدند که براى جنگ با مردم مدينه آماده شده بودند.
يزيد درباره مردم مدينه به مسلم بن عقبه چنين سفارش کرد: «مردم مدينه را سه بار دعوت کن، اگر اجابت کردند چه بهتر وگرنه در صورتى که بر آنان پيروز شدى سه روز آنان را قتل عام کن، هر چه در آن شهر باشد براى لشکر مباح خواهد بود. اهل شام را از آن چه مى خواهند با دشمن خود انجام دهند باز مدار. چون مدت سه روز بگذرد از ادامه قتل و غارت دست بردار و از مردم بيعت بگير که برده و بنده يزيد باشند! هرگاه از مدينه خارج شدى به سوى مکه حرکت کن».
مسلم بن عقبه همراه لشکريان خود از وادى القرى به سوى مدينه حرکت کرد و در محلى به نام «جُرف» که در سه ميلى مدينه واقع شده اردو زد.
از طرف ديگر، مردم مدينه نيز که قبلاً از حرکت لشکر شام اطلاع يافته بودند، براى مقابله و دفاع آماده شده بودند.
با نزديک شدن لشکر شام به مدينه، عبدالله بن حنظله در مسجد النبى(ص) مردم را به نزد منبر پيامبر(ص) فرا خواند و از آنان خواست هر کدام با او همراهند تا پاى جان با او بيعت کنند، مردم نيز تا پاى جان با او بيعت نمودند.
عبدالله بر منبر قرار گرفت و پس از حمد خداوند و بيان مطالبى گفت: «اى مردم مدينه! ما قيام نکرديم مگر به خاطر اين که يزيد مردى زناکار، شرابخوار و بى نماز است و تحمّل حکومت او مايه نزول عذاب الهى است...».
قواى مدينه از خندقى که از زمان پيامبر(ص) باقى مانده بود استفاده کردند و بعيد مى دانستند که لشکر شام از قسمت ناهموار و سنگلاخى شهر مدينه که در شرق واقع شده است حمله را آغاز کنند، و يا در صورت آغاز جنگ از آنجا کارى از پيش ببرند. ولى لشکر شام از همان منطقه به مردم مدينه حمله کرد.
در نتيجه مقاومت مردم مدينه در هم شکسته شد و سپاه مسلم بن عقبه وارد شهر مدينه شدند و به کشتار و تجاوز و جنايت مشغول شدند.
مسلم بن عقبه(چنان که يزيد بن معاويه گفته بود) پس از تصرّف مدينه به لشکر شام گفت: «دست شما باز است، هرچه مى خواهيد انجام دهيد! سه روز مدينه را غارت کنيد». بدين ترتيب شهر مدينه بر لشکريان شام مباح شد و در معرض تاراج و بهرهبردارى همه جانبه آنان قرار گرفت، و هيچ زن و مردى در مسير آنان از گزند و آسيب ايمنى نيافت. مردم کشته مى شدند و اموالشان به غارت مى رفت.
ناگوارتر از قتل و غارت شاميان نسبت به مردم مدينه و باقیمانده نسل صحابه رسول خدا(ص) و مهاجر و انصار، اقدام لشکر حريص و بى مبالات شام به هتک ناموس اهل مدينه بود.
در هجوم شاميان به خانههاى مدينه پيامبر(ص)، هزاران زن هتک حرمت شدند، هزاران کودک زاييده شدند که پدرانشان معلوم نبود. از اين رو آنان را اولاد الحرّه مى ناميدند.
کوچههاى مدينه از اجساد کشتهشدگان پر و خونها تا مسجد پيامبر(ص) بر زمين ريخته شده بود. کودکان در آغوش مادران محکوم به مرگ شده و صحابه پير پيامبر(ص) مورد آزار و بى حرمتى قرار مى گرفتند.
شدت کشتار به حدّى بود که از آن پس مسلم بن عقبه را به خاطر زيادهروى در کشتن مردم «مُسرف بن عقبه» ناميدند. اهل مدينه از آن پس لباس سياه پوشيدند و تا يک سال صداى گريه و ناله از خانههاى آنان قطع نشد.
ابن قتيبه نقل مى کند: «در روز حرّه هشتاد صحابه پيامبر(ص) کشته شد. و بعد از آن روز، صحابى بدرى باقى نماند. و از قريش و انصار هفتصد نفر به قتل رسيدند. و از ساير مردم از موالى و عرب و تابعين ده هزار نفر به قتل رسيدند».
مدينه غارت شد و از هزار دختر باکره، إزاله بکارت شد «إنَّا للهِ وَ إنَّا الَيهِ راجِعُونَ». رسول خدا(ص) فرمود: «من اخاف أهل المدينة أخافه الله و عليه لعنة االله و الملائکة و الناس أجمعين»؛ «هر کس اهل مدينه را بترساند خداوند او را خواهد ترسانيد و لعنت خدا و ملائکه و همه مردم بر او باد». اين حديث را مسلم (از راویان مورد اعتماد اهل سنت) روايت کرده است.
ابن قتيبه مى نويسد: «مسلم بن عقبه هنگامى که از جنگ و غارت با اهل مدينه فارغ شد در نامهاى به يزيد چنين نوشت: السلام عليک يا أميرالمؤمنين... من نماز ظهر را نخواندم جز در مسجد آنان، بعد از کشتن فجيع و به غارت بردن عظيم... فرار کننده را دنبال کرده و مجروحان را خلاص کرديم. و سه بار خانههايشان را غارت نموديم، همانگونه که اميرالمؤمنين دستور داده بود...».
سبط بن جوزى از مداينى در کتاب «حرّه» از زهرى نقل کرده که گفت: «در روز حرّه از بزرگان قريش و انصار و مهاجران و سرشناسان و از موالى هفتصد نفر به قتل رسيدند. و کسانى که از بردگان و مردان و زنان به قتل رسيدند ده هزار نفر بود. چنان خونريزى شد که خونها به قبر پيامبر(ص) رسيد و روضه و مسجد پيامبر(ص) پر از خونشد».
مجاهد مى گويد: مردم به حجره رسول خدا(ص) و منبر او پناه بردند ولى شمشيرها بود که بر آنها وارد مى شد.
مداينى از ابن قره و او از هشام بن حسان نقل کرده که گفت: هزار زن بدون شوهر بعد از واقعه حرّه بچه دار شدند. و غير از مداينى هم نقل کردهاند که ده هزار زن بعد از واقعه حرّه بدون شوهر بچه دار شدند.
مسلم بن عقبه پس از استيلا بر مردم مدينه، برخى از چهرههاى سرشناس و مؤثر در قيام مدينه را احضار و طىّ محاکمههاى ويژه، آنان را محکوم به اعدام نمود. ويژگى اين محاکمات از اين روست که مسلم از احضار شدگان مى خواست تا آنان به عنوان اينکه برده و بنده يزيد باشند با وى بيعت کنند.
چهره هاى شناخته تر اين رخداد أسفبار عبارتند از:
1 - ابوبکر بن عبدالله بن جعفر بن ابى طالب.
2 - دو فرزند از زينب دختر أم سلمه.
3 - ابوبکر بن عبيدالله بن عبدالله بن عمر بن خطاب.
4 - معقل بن سنان(يکى از پرچمداران پيامبر(ص) در فتح مکه)
5 - فضل بن عباس بن ربيعة بن حارث بن عبدالمطلب.
6 - ابوسعيد خدرى(از صحابه پيامبر(ص) که در دوازده غزوه همراه پيامبر بود).
7- عبدالله بن مطيع.
کلمات کلیدی :
۵,۴۴۴