سخنراني حضرت آيت الله فاضل لنكراني(دامت برکاته) در مراسم سالگرد ارتحال امام خميني(قده) شهر گرگان 91/3/13

۱۷ خرداد ۱۳۹۱

۲۰:۲۵

۳,۶۸۴

خلاصه خبر :
«ايام الله»؛ يعني آن روزي كه يك حياتي در بشر به وجود مي‌آيد...امام بزرگوار ما شخصيتي بود كه هنوز ناشناخته است؛ نه تنها در ميان مردم بلكه در حوزه‌هاي علميه هم ناشناخته است...يك انساني است كه با وجود تمام مراتب بالاي علمي، عبادي، معنوي، عرفاني، خودش را در حدّ يك انسان عادي در جامعه مي‌داند
آخرین رویداد ها

بسم الله الرّحمن الرّحيم
قال الله تبارك و تعالي في كتابه العزيز:
«وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَى بِآيَاتِنَا أَنْ أَخْرِجْ قَوْمَكَ مِنْ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَذَكِّرْهُمْ بِأَيَّامِ اللَّهِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ»

توفيقي نصيب اين حقير شد كه در اين ماه مبارك رجب و در ماه پرحادثه‌ي تاريخ كشورمان ـ يعني خرداد ماه ـ به مناسبت سالگرد ارتحال امام عظيم الشأن؛ اين رهبر بي‌نظير و بي‌بديل در تاريخ روحانيّت و همچنين مناسبت قيام پانزدهم خرداد كه يكي از نقاط عطف تاريخ انقلاب ماست، خدمت شما مردم عزيز و فهيم اين استان حضور پيدا كنم.

سخنراني حضرت آيت الله فاضل لنكراني(دامت برکاته) در مراسم سالگرد ارتحال امام خميني(قده) شهر گرگان 91/3/13

عرائضي كه مي‌خواهم عرض كنم پيرامون انقلاب اسلامي و رهبري امام است.
موضوع سخن این است كه چگونه پانزده خرداد به وجود آمد و نقش امام رضوان الله تعالي عليه و حضور مردم متديّن و تاريخ ساز ايران در قضيه‌ي پانزده خرداد و بعد از آن چطور شكل گرفت؟ واقع مطلب اين است هر چه زمان مي‌گذرد ارزش انقلاب، اهميّت و عظمت انقلاب، براي ما بيشتر روشن مي‌شود.
اين حماسه‌اي كه در خرداد 42 شكل گرفت و مردم با تمام وجود براي دفاع از اسلام، دفاع از دين، دفاع از روحانيّت و مرجعيّت به ميدان آمدند و حضور پيدا كردند، حادثه‌اي است كه بايد نسبت به آن زياد تأمل كنيم. پانزده خرداد يكي از مصاديق ايام الله است.

سخنراني حضرت آيت الله فاضل لنكراني(دامت برکاته) در مراسم سالگرد ارتحال امام خميني(قده) شهر گرگان 91/3/13

خداي تبارك و تعالي در قرآن مي‌فرمايد «وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَى بِآيَاتِنَا»؛ ما موسي را با معجزات، بيّنات و نشانه‌هاي فراوان فرستاديم. براي چه؟ «أنْ أَخْرِجْ قَوْمَكَ مِنْ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَذَكِّرْهُمْ بِأَيَّامِ اللَّهِ»؛ هدف فرستادن موسي و ارسال همه‌ي انبياء همين بود كه مردم را از ظلمات و گمراهي‌ها، از جهالت‌ها، از ظلم و ستم‌هاي كافران و ستمكاران و ظالمان نجات بدهند و به سوي نور، توحيد و معرفت خدا، به سوي تقرّب به خدا و بندگي او، فقط به همين مسير دعوت كنند و هدف ديگري در كار نبوده. بعد مي‌فرمايد: اي موسي آن روزي كه تو بني اسرائيل را نجات دادي، آن روزي كه بني اسرائيل از ستم فرعونيان نجات پيدا كردند و تحت بندگي خدا درآمدند، آن روزي كه هويّت انساني خودشان را يافتند، مبدأ و معاد را باور كردند، آن روز؛ از «ايام الله» است. به مردم يادآوري كن ايام الله را فراموش نكنند.

«ايام الله»؛ يعني آن روزي كه يك حياتي در بشر به وجود مي‌آيد. همه‌ي روزها روز خداست، همه‌ي ايام؛ ايام خداست، اما بعضي از زمان‌ها يك شرايط و خصوصيّاتي دارد كه خدا آن روز را مي‌گويد مال خودم است، اين روز ديگر روز مخصوص من است و آن روز هدايت بشر است، روزي است كه بشر هدايت شده، روزي است كه انبياء و پيامبران در رسالت‌شان به موفقيت رسيدند، روزي كه وارثان انبياء به موفقيت رسيدند.

روز پانزده خرداد روز بلوغ فكري ملّت ايران بود، ملت ايران به اين نتيجه رسيد كه تنها راه آزادي، استقلال و ديانت مقابله‌ي مستقيم با رژيم ستمگر پهلوي و رژيم پادشاهي است، اين روز را ما مي‌توانيم به عنوان يكي از مصاديق ايام الله قرار دهيم، روزي كه روحانيّت در طول تاريخ با روشنگري‌ها و هدايت‌هاي خودش، با بذل خون مقدّس خودش جامعه را به اين نقطه رساند.

سخنراني حضرت آيت الله فاضل لنكراني(دامت برکاته) در مراسم سالگرد ارتحال امام خميني(قده) شهر گرگان 91/3/13

اگر ما بخواهيم بفهميم 15 خرداد چه روزي بوده، اگر بخواهيم بفهميم روز 15 خرداد كه امام فرمود مبدأ انقلاب اسلامي روز پانزده خرداد است، چه روزي بوده، بايد از رحلت پيامبر اكرم محمد بن عبدالله(ص) تاريخ دين و مسلمانان را بررسي كنيم. من در اين جمله خلاصه مي‌كنم كه انقلاب اسلامي ايران، يك نقطه‌ي حساس براي به فعليت رساندن تمام حركت‌هاي اسلامي، نهضت‌ها، قيام‌ها، از عصر رسول خدا تا كنون است. روز پانزده خرداد روزي بود كه محصول 1400 ساله‌ي اسلام تجلي كرد و مبدأ انقلاب شد و اين روز و اين انقلاب، إن شاء الله مقدّمه‌ي آخرين سنّت الهي يعني ظهور حضرت حجّت(عج) خواهد بود.

براي شناخت انقلاب بايد يك سير اجمالي در دوران امامت ائمه معصومين، خلفاي پيامبر، جانشينان پيامبر، ائمه‌ي طاهرين صلوات الله عليهم اجمعين كنيم. دوران امامت چه حركت‌هايي اتفاق افتاد، چه قيام‌هايي اتفاق افتاد، چه خون‌هايي براي اسلام ريخته شد، بايد تمام آن دوران را بررسي كرد، چقدر حقايق اسلام توسط ائمه‌ي طاهرين منتشر شد، دوران بعد از سال يازدهم هجري تا 260 هجري دوراني است كه ريشه‌هاي اسلام در اعماق قلوب بشريّت كاشته شد، اسلام با تمام ابعادش بيان شد، از احكام و فقه گرفته تا اخلاق، تفسير، دعا و سياست. ما وقتي به زندگي اميرالمؤمنين(ع) نگاه كنيم، به نهج البلاغه، به صحيفه‌ي سجاديه، به عصر امام صادق و امام باقر و همه‌ي ائمه(ع)، مي‌بينيم يك ثروت عظيم علمي، معنوي، انقلابي براي ما باقي گذاشتند و اينها را براي عصر غيبت كبري به مردم معرفي و وظيفه‌ي مردم را بيان كردند، تاريخ بعد از عصر امامت را عصر فقاهت تشكيل مي‌دهد، آشنايان اسلام و آشنايان به قرآن كريم و آشنايان به رسول خدا(ص) به خوبي بر اين امر واقفند كه ما بعد از رحلت رسول خدا(ص) دو عصر بزرگ در تاريخ دين داريم، يكي عصر امامت است و ديگري عصر فقاهت.

ائمه‌ي ما به مردم دستور مي‌دادند در حوادث به علما مراجعه كنيد، آنهايي كه رسالت پيامبر و قرآن را از ما آموخته‌اند مي‌توانند براي شما مرجع و پناه باشند. يكي از شاخصه‌هاي بزرگ از زمان رسول خدا(ص) رواياتي است كه راجع به وراثت انبياء است «العلماء ‌ورثة الأنبياء» اينها وارثان انبياء هستند و امام بزرگوار ما، امام عارف ما، آن امامي كه تا آخرين لحظه‌ي تاريخ بشريت بر همه حق پيدا كرده ،‌با توجه به اين روايات و دستورات ائمه انقلاب را ايجاد كرد.

برادران عزيز، خواهران بزرگوار؛ در عصر فقاهت تاريخ را ورق بزنيد، كساني كه در مقابل ظلم ظالمين ايستادند علما و بزرگان بودند، مراجع بودند كه فرياد زدند و جان خودشان را فدا كردند. چه در ايران چه در عراق و كشورهاي ديگر. تاريخ ما فراوان است از ايثار و فداكاري‌هاي علما و بزرگان.
ببينيد زماني وزير مختار روس از روسيه براي اجرا كردن قرارداد ننگين تركمانچاي مي‌آيد، از وقتي كه وارد مرز ايران مي‌شود، ظلم، تحقير و تعدي مي‌كند، به ناموس مردم تجاوز مي‌كند و اموال مردم را غارت مي‌كند تا مي‌رسد به تهران، در تهران هم همين كارها را ادامه مي‌دهد. يك فرد به عنوان وزير مختار روس مي‌آيد مي‌خواهد بر يك ملّت ظلم كند، يك روحاني پاك‌دامن در تهران به نام مرحوم ميرزا مسيح تهراني از مسجد به نمازگزاران خودش مي‌گويد سكوت جايز نيست، ما نمي‌توانيم ببينيم يك انسان اينطور ناموس، اموال و حيثيت ما را مورد تحقير و تجاوز قرار مي‌دهد. حمله مي‌كنند و او و يك عده‌ي ديگر از آنها را از بين مي‌برند.

سخنراني حضرت آيت الله فاضل لنكراني(دامت برکاته) در مراسم سالگرد ارتحال امام خميني(قده) شهر گرگان 91/3/13

در قراردادهاي ننگيني كه دولت قاجار با كشورهاي بيگانه بست، شما تاريخ را ببينيد آنهايي كه ايستادند فداكاري كردند، جانشان را دادند روحانيّت و مرجعيت و مجتهدين بودند، اينها بودند كه ارزش ايران و اسلام را تا به امروز براي ما نگه داشتند. اين يك ادعا و تعصب نيست بلكه تاريخ ما گواه بر اين معناست.

در مورد يكي از قراردادها در استان فارس يك سيّد محترم بر بالاي منبر مي‌رود مي‌گويد اين قراردادي كه اين حاكم قاجار با تالبوت بسته است ننگين است و حقّ ما را از بين برده، منبرش كه تمام مي‌شود از زير عباي خودش شمشير بيرون مي‌آورد و مي‌گويد مردم امروز روز جهاد است، يا بكشيد و جهاد كنيد و يا مرد نيستيد و به پستو‌هاي خانه پناه ببريد. فرياد مي‌زند، استاني را بسيج مي‌كند، مردم را به ميدان مي‌آورد، قرارداد از بين مي‌رود، بسياري از اين قراردادهاي خفت‌بار در اثر قيام روحانيّت، قيام مجتهدين، آشنايان به قرآن و مكتب اهلبيت در همين كشور ما از بين رفته است و اين جزء افتخارات ايران اسلامي است.

آيا ائمه‌ي طاهرين(ع) مردم را در زمان غيبت به گروه و اشخاص و اقشار ديگر ارجاع دادند؟ آيا ما در تاريخ سراغ داريم كه بيايند به مردم بگويند اگر يك مشكلي در كشور به وجود آمد به سراغ شعرا و اطبا برويد، در عين اينكه همه‌ي اينها عزيزند و براي ما مايه افتخار و جزء سرمايه‌هاي انسانيّت و بشريت هستند، اما آنهايي كه اساس دين را در لحظه‌هاي بحران حفظ كرده‌اند روحانيّت و مرجعيّت هستند.

جوهره‌ي ايراني دينداري بر اساس مكتب اسلام است، جوهره‌ي ايراني فداكاري در راه دين به دستور عالمان دين است، در زماني كه رسول خدا حضور داشت به دستور آن مرد اول تاريخ و مرد بي‌نظير و عقل كل، و بعد هم ائمه طاهرين عليهم السلام و بعد هم عصر فقاهت. شما ببينيد اگر اين جوهره در مردم ما نبود، اگر اين تجربيّات در اين كشور نبود، قيام 15 خرداد به وجود نمي‌امد، يك روزي مردم قم صبح كردند و به ايشان خبر دادند ديشب مرجع تقليد شما را ساواك و ايادي رژيم دستگير كرده و برده، ريختند به مدرسه فيضيه و مسجد اعظم، سخنراني‌ها شد و فريادها زده شد، گفتند: «يا مرگ يا خميني».

آنچه اين شعار را از حلقوم اين مردم بيرون آورد دين و دينداري بود، اعتقاد به امام زمان بود، اعتقاد به اين بود كه فقها در زمان غيبت نائب امام زمان هستند، مگر شاه طهماسب راجع به محقق ثاني، محقق كركي، آن فقيه بزرگ كم‌نظير در شيعه ننوشت، به مردم گفت او نائب الامام است و دستور او مطاع است، مسئله‌ي امام و نائب امام يك چيزي نيست كه در زمان انقلاب ما به وجود آمده باشد، اين در فرهنگ ديني و اعتقادي مردم در اين سرزمين بوده است.

سخنراني حضرت آيت الله فاضل لنكراني(دامت برکاته) در مراسم سالگرد ارتحال امام خميني(قده) شهر گرگان 91/3/13

وقتي كه روحانيّت در قضيه تنباكو وارد شد، وقتي كه نائب امام زمان فرمود امروز استفاده از توتون در حكم محاربه با امام زمان است، همه پذيرفتند، چون نوشته‌ي او را نوشته‌ي امام زمان مي‌دانستند و در آن ترديدي نداشتند.اين جوهره‌ي اصلي اين كشور است و ما معتقديم همين بود كه اين انقلاب را در سال 1357 به پيروزي رساند و استمرارش هم در گرو همين امر مي‌باشد، شما ببينيد در سفارشاتي كه امام(رضوان الله تعالي عليه) دارد، بر اين مطلب بسيار تأكيد مي‌نمايد، انقلاب ما اگر از هويّت دينداري خودش جدا شد، اگر از آگاهان به دين و خادمان به دين و وارثان انبياء بخواهد جدا شود اين انقلاب استمراري نخواهد داشت اما اگر اين انقلاب همراه با فقاهت و ولايت فقيه باشد، اگر مبتني بر اين اصل مترقي باشد، از خطرات مصون خواهد ماند. تا به حال خودتان ديديد و همه دنيا ديده‌اند چقدر بحران‌ها پشت سر گذاشته شد، در زمان امام(ره) چه خطرها و تهديدها و چه مسائلي كه از بيرون براي ايران به وجود مي‌آوردند و مي‌خواستند با هر كدام از آن توطئه‌ها اين كشور را از بين ببرند، اما همه اين حوادث خطرناك گذشت و اين ملّت، مستقيم و پايدار ماند و اين از بركت همين اصل ولايت فقيه است كه مبتني بر مسئله‌ي امامت است.

امام بزرگوار ما شخصيتي بود كه هنوز ناشناخته است؛ نه تنها در ميان مردم بلكه در حوزه‌هاي علميه هم ناشناخته است، ما هر چه بيشتر مسائل علمي و كتاب‌هاي علمي امام را ورق مي‌زنيم، هر روز به عظمت اين مرد بيشتر پي مي‌بريم. واقعاً در اوج فقاهت بود.

من وقتي به سن تكليف رسيدم از مرحوم والد ما مرجع بزرگوار آيت الله العظمي فاضل لنكراني(رضوان الله تعالي عليه) سؤال كردم از چه كسي تقليد كنم؟ آن موقع هنوز انقلاب نشده بود و امام در نجف بودند، به من فرمودند آنچه كه من مي‌گويم بدون هيچ تعصب مي‌گويم، فرمودند تا به حال بيش از پانزده سال است كه شب و روز در آراء فقهي و اصولي امام فكر مي‌كنم و مي‌انديشم، من در قوّت فقهي و فقاهت كسي را مانند امام سراغ ندارم.

امروز آنهايي كه كتاب‌هاي فقهي امام را مي‌بينند، به خوبي به اين نتيجه مي‌رسند که امام يك شخصيتي بود كه فقه را چشيده بود، دين را با تمام وجود خودش لمس و باور كرده بود، احكام اسلام را كاملاً آگاه بود، بنيانگذار انقلاب ما يك چنين شخصيتي بود، عمري را در اسلام گذرانده بود، در فلسفه و عرفان نظير نداشت. بعضي از فلاسفه‌اي كه اكنون از دنيا رفته‌اند مي‌گفتند ما در زماني كه امام در نجف بود،  اگر يك سؤال مهم فلسفي داشتيم مي‌دانستيم كسي كه بتواند آن را پاسخ بگويد امام است، از امام سؤال مي‌كرديم.

در بُعد عبادي؛ تقاضايم این است كه اين كتاب «آداب الصلاة» امام را ببينيد در رابطه با نماز چه مي‌گويد و با قلب انسان چه مي‌كند؟ انسان وقتي اين كتاب را مطالعه مي‌كند مي‌گويد نويسنده آن گويا يك شخصيتي بوده كه كارش فقط نماز بوده، نه دنبال علم بوده، نه سياست و نه هيچ كار ديگري داشته، اينقدر نكات جديد در مورد نماز در اين كتاب بيان كرده كه در كتاب اسرار الصلاة مرحوم ميرزا جواد آقاي ملكي تبريزي و كتاب اسرار الصلاة شهيد ثاني نيست.

سخنراني حضرت آيت الله فاضل لنكراني(دامت برکاته) در مراسم سالگرد ارتحال امام خميني(قده) شهر گرگان 91/3/13

من مقايسه كردم، مقارنه كردم، چه نكات بديع و چه نكات جالبي راجع به نماز دارد. این است كه انسان وقتي فيلم روزهاي آخر عمر ايشان را مي‌بيند كه سرم به دست مباركش است، ايستاده و نماز مي‌خواند، در سن 90 سالگي، چقدر از نماز لذت مي‌برد.

ما اگر خودمان را واقعاً طرفدار اين امام مي‌دانيم لااقل بيائيم نمازمان را مطابق كتاب او كه آن هم برگرفته از قرآن و روايات است بخوانيم. در همين كتاب آداب الصلاة يك بخشي را راجع به قرآن صحبت كرده، منِ طلبه‌ي ناچيز با اين مطالعاتي كه دارم به مثل اين مطالب در مورد قرآن در هيچ كتابي نديده‌ام، يك گزارش جالبي از تمام قرآن در چند صفحه مي‌دهد، قرآن اين است.

راجع به احكام، قصص قرآن، قضاياي انبياء، آيات توحيد، رسالت، امامت. يكي از نكاتي كه آنجا اثبات مي‌كند، این است ما وقتي قرآن مي‌خوانيم مي‌گوئيم قضيه‌ي حضرت موسي چند جا تكرار شده، فلان قضيه مثلاً در چند جاي قرآن آمده؟ آنجا مي‌فرمايد به شما بگويم هيچ كجا در قرآن تكرار وجود ندارد! هر جا يك رمز و سرّي دارد، يك حقيقتي دارد كه جاي ديگري نيست. اينقدر انسان را با قرآن نزديك مي‌كند، البته عرض كردم ريشه و اساس فرمايشاتش از خودِ قرآن و روايات گرفته شده، وقتي كه اوايل پيروزي انقلاب كسالتي برايش عارض مي‌شود، اين شخصيت را به بيمارستان تهران مي‌برند، در اثر اصرار مردم جلوي تلويزيون مي‌آيد و اولين چيزي كه فرمود اين است كه من با اين تشريفات و مسائل انسي ندارم، اينها چيست كه براي من تهيه كرديد؟

يك انساني است كه با وجود تمام مراتب بالاي علمي، عبادي، معنوي، عرفاني، خودش را در حدّ يك انسان عادي در جامعه مي‌داند، مي‌گويد من نبايد به عنوان رهبر امكاناتي كه برايم تهيه مي‌شود بيشتر از ديگران باشد، آن حسينيه‌ محقر ايشان كه منشأ بيداري اسلامي امروز در دنيا شد، ‌شما در صحيفه‌ي امام ببينيد، مي‌فرمايد: من اميد دارم انقلاب ما منشأ بيداري و حركت در ملت‌هاي اسلامي بشود، اين چيست و چه كسي آنرا بر زبان او گذاشت؟ اين نوري است كه خدا در قلب او قرار داد و مي‌ديد اين انقلاب شما مردم، اين انقلابي كه اين همه خون‌هاي پاك شهدا براي آن نثار شده، آرام آرام دامنه‌اش دنيا را فرا مي‌گيرد، ملت‌ها را بيدار مي‌كند، ملت‌ها را در مقابل خودش خاضع مي‌كند، انقلاب ما يك انقلاب جغرافيايي در خود ايران نبود بلكه براي احياي دين بود، آن مسلماني كه در آن طرف در آفريقا هم حضور دارد مي‌گويد مردم ايران براي اسلام چه كردند، ما هم بايد همين راه را برويم و امروز اين بيداري اسلامي معلول آن صحبت‌ها و هدايت‌ها و رهبري‌هاست.

روز اولي كه به حسينيه جماران وارد مي‌شود شب مي‌بيند صدا مي‌آيد. نيمه شب وارد حسينيه مي‌شود مي‌پرسد، چه مي‌كنيد؟ مي‌گويند: داريم ديوار را گچ مي‌كنيم! مي‌پرسند:‌ به اجازه چه كسي و براي چه كسي؟ مي‌گویند: براي شما، فرمود من اجازه نمي‌دهم، همينطور بماند.
مردي كه دنيا مبهوت او بود، دنياطلبي را در خودش از بين برده بود، تاريخ زندگي امام شهادت مي‌دهد شاگردان امام شهادت مي‌دهند كه ما كوچكترين هوا و هوس در امام نديديم، معمولاً وقتي يك مرجع تقليد از دنيا مي‌رود، در حوزه‌ي علميه اساتيدي كه كرسي درس دارند، در مظان مرجعيّت هستند براي او فاتحه مي‌گرفتند. آيت الله العظمي بروجردي از دنيا رفت، بعد از مرحوم بروجردي اولين كرسي تدريس كه مجتهدان فراواني پاي آن زانو زده بودند، امام بود، اما ديدند كه امام براي مرحوم بروجردي فاتحه نگرفت، آقا چرا فاتحه نمي‌گيريد؟ فرمودند خوف اين هست كه كسي خيال كند كه من هدفي دارم. من به دنبال مرجعيت نيستم.

در همان اوايل نهضت به امام عرض كردند كه اين پيام‌هايي كه مي‌دهيد و اين حركات سياسي كه داريد جلوي رشد مرجعيّت شما را مي‌گيرد، فرمود من مرجعيّت را براي اسلام مي‌خواهم، مرجعيّتي كه به درد اسلام و نجات مردم نخورد، مرجعيّتي كه مردم را بيدار نكند، مرجعيّـتي كه يك امر بي‌اثري باشد دنبالش نيستم و آن را نمي‌خواهم.

اين است كه امام در قلوب مردم جاي دارد. 50 سال از حادثه‌ي قيام پانزده خرداد مي‌گذرد، در آستانه بيست و سومين سال رحلت امام هستيم اما هنوز در قلوب پيرمردها و پيرزنهاي ما، جوان‌ها و بچه‌هاي ما، در قلوب همه ارادتمندان به اسلام و قرآن و اهلبيت اين مرد جاي دارد.

فراموش نمي‌كنم مرحوم والد ما در سال 64 در زمان حيات امام گرفتار كسالتي شدند، امام دستور داد ايشان را به خارج اعزام كنند چون آن زمان در ايران امكانات فراهم نبود، بعد كه مرحوم والد ما از آنجا برگشتند به من فرمودند مرحوم حاج احمد آقا هر روز تلفن مي‌زد و از من احوالپرسي مي‌كرد و مي‌گفت آقاي فاضل من خودم كه وظيفه دارم هيچ! ولي بدانيد كه امام مرا مكلّف كرده كه هر روز احوال شما را بپرسم، اين توجّه به شاگرداني كه امام تشخيص مي‌داد به درد آينده‌ي اسلام و انقلاب مي‌خورند، اين بود كه از امام اين عظمت را ساخت و هر سال كه مي‌گذرد تأسف مي‌خوريم كه چرا امام را از دست داديم؟ واقعاً يك هديه‌ي الهي بر ملّت ايران بود، يك فضل خدا بر بشريت بود. امام افتخار ما ايراني‌هاست كه در ميان ما نشو و نمو كرد و رهبري اين انقلاب را عهده‌دار شد.

سخنراني حضرت آيت الله فاضل لنكراني(دامت برکاته) در مراسم سالگرد ارتحال امام خميني(قده) شهر گرگان 91/3/13

امروز ما امانت‌دار زحمات امام و شهدا هستيم. نگاه كنيد امام از ما چه مي‌خواهد؟ ببینیم شهدا از ما چه مي‌خواهند؟ برادران، مسئولان، ببينيد امام از ما چه مي‌خواهد؟ آيا در تمام سخنان امام شما يك جا صحبت از ايراني و مكتب ايراني سراغ داريد؟ آيا شما در سخنان امام جايي را داريد بگويند اسلام، مديون ايرانيان است؟! يا بالعكس اين ايران است كه مديون اسلام است. اين چه فكري است؟!
عزيزان، آقايان! برگرديد به وصيت‌نامه‌ي امام و فرمايشات امام، كجا امام غير از اسلام به ما چيزي گفت؟ در تاريخ مي‌خواندم يكي از ايدئولوگ‌هاي حزب توده، كتابي را در مورد تاريخ ايران نوشته در دوران معاصر، مي‌گويد براي كمرنگ كردن اسلام، حكومت‌ها دنبال زيبا ساختن تاريخ ايران هستند. براي كمرنگ كردن اسلام دنبال اين هستند كه به جوان‌ها يك عظمت ديگري غير از اسلام را تلقين كنند، خدا مي‌داند اين راه امام نيست، راه امام راه اسلام است، راه امام راه شهداست، راه اهل‌بيت است.

ما اگر اسلام را بفهميم در پناه سايه‌ي او همه چيز هست. نبايد چيز ديگري را در مقابل آن ارزش بدهيم. در مكتب دين غير از دين چيز ديگري ارزش ندارد، براي دين خون پاك و مطهر نوه‌ي پيامبر حسين بن علي(ع) بايد ريخته شود. معلوم مي‌شود دين در پيش خدا عظمتش از پيامبر هم بالاتر است، معلوم مي‌شود دين در پيش خدا از خودِ ائمه معصومين(ع) بيشتر ارزش دارد. «إن الدين عندالله الاسلام» ما بايد برويم سراغ اسلام، بايد مردم را بيشتر توجه بدهيم به سراغ اسلام شناسان بروند.
امروز آنچه كه توطئه‌ي دنياي غرب است، خدا مي‌داند اين توطئه از مسائل هسته‌اي، از تحريم‌ها، از تمام اينها خطرناكتر و فراتر است، توطئه‌ي جدا كردن مردم از روحانيّت و مرجعيّت است و اگر دشمن در اين امر موفق شود مسائل هسته‌اي و ساير مسائل چيزي نيستند. چرا اين ارزشها را از دست بدهيم؟

وقتي كه قضيه‌ي انجمن‌هاي ايالتي و ولايتي مطرح شد، وقتي اصول انقلاب سفيد را شاه ملعون به تأكيد رئيس جمهور آمريكا آورد، تاريخ را ببينيد، اين مال 40 ـ 50 سال گذشته است، محمدرضا پهلوي گفت اين وظيفه‌ روي دوش من گذاشته شده كه اين اصول انقلاب سفيد و اصلاحات را در ايران پياده كنم، مأموريتي كه امريكا به دوش او گذاشته بود.

آن زمان امام تشكيل جلسه مي‌دهد، مراجع را دعوت مي‌كند، منبر مي‌رود، سخنراني‌مي‌كند مي‌فرمايد علماي اسلام من دست شما را مي‌بوسم، اسلام در خطر است! ايران در خطر است، مردم مي‌آيند به ميدان. حالا اگر امام نبود چه كسي مي‌توانست اين مردم را بسيج كند، چرا ما بيائيم اين سرمايه‌ها را اين چنين كمرنگ كنيم؟

مطلب آخر اینکه؛ اگر خدا امام را از ما گرفت، اگر ما از وجود امام محروم شديم، اما خدا را شكرگزاريم كه خبرگان رهبري بعد از ارتحال امام يك انتخاب تاريخي انجام دادند و يكي از تربيت شده‌هاي امام را، يكي از زجركشيده‌هاي دوران طاغوت را، يكي از عالمان و فقيهان را جاي امام نشاندند و اين رهبري را استمرار دادند و امروز به بركت رهبريِ حضرت آيت الله خامنه‌اي و حضور شما مردم و حضور روحانيّت، اين انقلاب ما استوار باقي مانده است.

ما تمام نگاهمان بايد به فقاهت و ولايت فقيه باشد. حقايق دين از اين راه به ما ابلاغ مي شود و راه ديگري نيست، همانطور كه ائمه معصومين(ع) خودشان بر اين امر تصريح كردند.

من از اينكه مصدّع شدم و وقت شما برادران و خواهران را گرفتم عذرخواهي مي‌كنم.
از مسئولين محترم استان، از شما مردم عزيز كه اين جلسه‌ي با عظمت را براي امام و تجليل از امام تشكيل داديد، از استاندار محترم كه حضور دارند و در رأس همه از نماينده با كفايت و با لياقت و با درايت و با بصيرت مقام معظم رهبري؛ حضرت آيت الله نورمفيدي تشكر مي‌كنم. واقعاً من اين مطلب را از روي اعتقاد عرض مي‌كنم كه وجود ايشان را در اين استان مغتنم بشماريد، انصافش این است كه ارزش ايشان بيش از اين استان است، الحمدلله شما توفيق داريد كه در كنار اين مرد بزرگ و داراي مراتب علمي و سياسي، انقلاب را به پيش مي‌بريد، دين را به نسل‌هاي آينده منتقل مي‌كنيد و آثار خوبي از خود به يادگار مي‌گذاريد.

سخنراني حضرت آيت الله فاضل لنكراني(دامت برکاته) در مراسم سالگرد ارتحال امام خميني(قده) شهر گرگان 91/3/13

خدا را به روح بزرگ امام و ارواح طيبه شهدا قسم مي‌دهم كه ما را امانت‌دار واقعي امام راحل و شهدا قرار دهد.
خدايا انقلاب ما را از همه‌ي آسيب‌ها مصون و محفوظ بدار.
خدايا دست دشمنان را از اين كشور قطع بفرما.
توطئه‌هاي آنها را به خودشان برگردان.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته



برچسب ها :