بيانات حضرت آيت الله فاضل لنكراني(دامت بركاته) در جمع دانشجويان مشهد مقدس ـ 28/ 3 / 91

۳۱ خرداد ۱۳۹۱

۱۹:۰۷

۲,۹۲۹

خلاصه خبر :
آیا در سالهای اخیر جوانان ما از دین فاصله گرفته‌‌اند یا خیر؟. . . ممكن است يك جواني از لحاظ وضع ظاهر تقيّدي نداشته باشد ولي نمي‌توانيم بگوئيم در او عمق اعتقادي هم وجود ندارد . . . به نظر اين جانب؛ بايد در مورد هر دو نظريه كار عميق و كارشناسانه انجام شود و نمي‌توان به صرف ملاحظه ظواهر قضاوت كرد و گفت چون امروز حجاب كمرنگ شده، پس جوانان ما از دين فاصله گرفته‌‌اند
آخرین رویداد ها


بسم الله الرّحمن الرّحيم

ابتدا سالروز شهادت امام كاظم(ع) را تسليت عرض مي‌كنم.

در مورد سؤالي كه فرموديد(آیا در سالهای اخیر جوانان ما از دین فاصله گرفته‌‌اند یا خیر؟) اين يك بحث خيلي مفصلي مي‌طلبد و نمي‌شود با يك جلسه و يك گفتار به نتيجه‌ي روشني برسيم.

انصافش اين است كه بايد همايش‌هايي گذاشته شود، در خودِ دانشگاه، در ميان اساتيد دانشگاه، مشترك بين دانشگاه و حوزه، مشترك بين اينها و مسئولين كشور، و دقيق اين مطلب را ريشه‌يابي كرده و سپس نتيجه‌گيري كنيم آيا مي‌توانيم بگوئيم خدايي نكرده بعد از گذشت 33 سال از انقلاب، از هدف اصلي نظام جمهوري اسلامي كه حضور فعال دين در همه‌ي عرصه‌ها است، ديندار كردن مردم، ديندار كردن همه‌ي طبقات در حكومت، ديندار كردن جوان‌ها، آيا از اين فاصله گرفتيم يا اينكه نه، الآن در جامعه بين اهل نظر دو نظريه وجود دارد، هر دو نظريه هم براي خودشان استدلال‌هايي دارند.

يكي مي‌گويد ما هر چه پيش مي‌رويم دين گسترده‌تر مي‌شود، توجه مردم بخصوص نسل جوان به دين بيشتر مي‌شود، طرفداران اين نظريه گاهي اوقات شواهدي هم براي خودشان مي‌آورند، حضور جوان‌ها در اعتكاف يكي از شواهدش است، يا حضور آنها در نمازهاي جمعه و جماعت،‌ قبل از انقلاب اگر در نماز جماعت‌هاي ما عمدتاً پيرمردها حضور داشتند الآن بخش عمده‌ آن با جوان‌ها است، همچنين حضور جوان‌هاي متعهد و مذهبي در بدنه‌ي فناوري كشور، و افرادي كه متديّن هستند و عِرق تديّنشان اينها را به خلاقيت و توليد علم وادار مي‌كند، اين يك نظريه است.

نظر ديگر اين است كه ما متأسفانه به آن اهداف اصلي نظام كه تقويت دينداري مردم است نتوانستيم نزديك شويم. اينها هم براي خودشان شواهدي را إقامه مي‌كنند و همانطور كه طرفداران نظريه‌ي اول برخي از ظواهر را كاشف قرار مي‌دهند، طرفداران اين نظريه هم عمده‌ي ادله و شواهدشان اين است كه بي‌حجابي در حال رواج پيدا كردن است، بدحجابي گسترش پيدا كرده، جوان‌ها نسبت به دين و تقيّدات ديني بي‌انگيزه مي‌شوند، در سطح جامعه و مردم، در بازار ما رعايت حلال و حرام كمرنگ شده، آن تقيّداتي كه قديم بود نيست! برخي هم كه مي‌گويند اكثر بانكداري ما رباست. اين گونه امور را به عنوان شواهدي براي حرف خودشان قرار مي‌دهند.

عرض بنده این است كه بالأخره اگر كسي بخواهد قضاوت صحيحي بكند، نمي‌شود در اين وقت كوتاه انسان به نتيجه‌ي روشني برسد بلكه احتياج به نشست‌هايي دارد و اولين پيشنهادم این است كه همين دغدغه‌ها را در نشست‌هاي علمي در دانشگاه مطرح كنيد و از جوان‌ها به صورت خيلي شفاف سؤال شود كه اكنون گرايش آنها به دين نسبت به ده يا بيست سال گذشته چگونه است؟

بدون تعارف عرض مي‌كنم: همايش‌هاي زيادي در كشور برگزار مي‌شود كه تشريفاتي و دكوري است، فقط براي پر كردن ليست برنامه و مصرف بودجه است ولي واقعاً جاي اين همايش‌ خالي است، امروز همايش‌هايي بايد تشكيل شود كه در آن سؤال‌هاي جوان‌ها راجع به دين مطرح شود.

درصد سؤال‌هاي ديني در زمان گذشته با سؤالات جوان‌هاي اين نسل قابل مقايسه نیست، يعني اگر در گذشته تمام سؤالات ديني جوانان را مي خواستي خلاصه كني، در دو الي ده تا سوال خلاصه مي‌شد. اما اكنون هزاران سؤال مطرح است. حالا آيا اين رشد معلول نظام و انقلاب ماست كه مدعي است حكومتي اسلامي و بر پايه‌ي دين است؟يا اصلاً معلول رشد علم و رشد بشر است، يا معلول هر دو است؟ يا اصلاً معلول درگيري بين جبهه حق و باطل است.

ما قبل از انقلاب چيزي به نام اينترنت و رسانه‌‌هاي فراگير نداشتيم، چيزي به نام سايت نداشتيم، امروز يك جوان وقتي وارد اينترنت مي‌شود با هزاران سايت ضدديني مواجه مي‌شود، اينها برايش ايجاد سؤال مي‌كند، اين سؤالات را كجا بايد مطرح كند و پاسخ آن را بشنود؟

بنده مي‌خواهم اين نكته مهم را عرض كنم ممكن است يك جواني از لحاظ وضع ظاهر تقيّدي نداشته باشد ولي نمي‌توانيم بگوئيم در او عمق اعتقادي هم وجود ندارد. چه بسا بتوانيم بگوئيم همين مقدار كه راجع به دين دغدغه و سؤال دارد، حاكي از توجه او به دين است ولو از جهت ظاهر يك مقدار بي‌موالاتي كرده. به عبارت خيلي ساده‌تر قبل از انقلاب ممكن بود يك جواني اصلاً راجع به دين فكر نكند و بدون فكر و مطالعه آن را رد كند و با آن مخالفت كند، اما اكنون اگر تزلزلي دارد با فكر و القاي شبهه و هزاران سؤال به اين تزلزل رسيده. لذا بايد در اين موارد از نظر علمي كار روانشناسي و جامعه شناسي شده و بررسي شود که مبدأ و منشأ اين سؤالات چيست و از چه ناحيه‌اي براي جوان‌ها مطرح شده است.

به نظر اين جانب؛ بايد در مورد هر دو نظريه كار عميق و كارشناسانه انجام شود و نمي‌توان به صرف ملاحظه ظواهر قضاوت كرد و گفت چون امروز حجاب كمرنگ شده، پس جوانان ما از دين فاصله گرفته‌‌اند.

بيانات حضرت آيت الله فاضل لنكراني(دامت بركاته) در جمع دانشجويان مشهد مقدس ـ 28/ 3 / 91

مسئله اين است كه نسل امروز مواجه با هزاران سؤال است، هر روز هم بيشتر مي‌شود. حالا در این مورد چه كسي مسئول است؟ در درجه‌ي اول خودش مسئول است، به عنوان اينكه خداي تبارك و تعالي به او عقل داده و راه و اسباب هدايت را برايش قرار داده است، ما كه معتقديم خدا حجّت را بر انسان تمام كرده، اگر بگوئيم خودش مسئوليت ندارد اين كلام مخالف مباني ديني ماست و من همين جا عرض كنم كه اين نكته را در دانشگاه پررنگ مطرح كنيد. به جوانان ما در دانشگاه گفته شود كه اگر منتظر اين باشيد كه فقط ديگري بيايد سؤالاتت را پاسخ بدهد و اگر آن فرد طلبه يا آن استاد نيامد جوابي بدهد ديگر من دانشجو مسئوليتي ندارم، اين اشتباه محض است.

جوان‌ها را تشويق كنيم كه خودشان بروند پاسخ سؤالاتشان را پيدا كنند و پيدا هم مي‌كنند و اينطور نيست كه نباشد. البته بايد يك مقدار زحمت بكشند، پس در درجه‌ي اول خود جوان مسئول است، در درجه‌ي دوم روحانيّت مسئوليت دارد، رهبري معظم انقلاب در ديداري كه با جامعه مدرسين در قم داشتند روي اين نكته خيلي تكيه كردند كه امروز روحانيّت مسئوليت بسيار فراواني دارد.

مرحوم والد ما(رضوان الله تعالي عليه) فرمايش متيني مي‌فرمودند كه وظيفه‌ي يك روحاني در شرايط كنوني با قبل از انقلاب قابل مقايسه نيست؛ امروز يك روحاني بايد راه بيفتد با جوان‌ها ارتباط برقرار كند، مسائلشان را از آنها سؤال كند و دغدغه‌هاي آنها را ببيند، البته روحاني‌‌ای كه واجد شرايط باشد و بتواند واقعاً جواب بدهد.

عامل سوم براي حلّ اين معضل تشكيل چنين جمع‌هاي ارزشمند پر دغدغه و پراحساس مثل گروه شماست كه واقعاً دنبال اين هستيد جنبه‌ي اسلامي بودن هم‌صنف و هم گروه خودتان را حفظ كنيد.
اين نكته را از جهت روانشناسي مي‌گويم گاهي اوقات اگر مطالب از طريق شما به بدنه دانشگاه انتقال پيدا كند اثرش بيشتر است از اينكه كسي از بيرون دانشگاه آن را مطرح كند. مثال خيلي روشنش این است كه حرف كودك را كودك زودتر مي‌پذيرد، جوان‌ها حرف يكديگر را زودتر قبول مي‌كنند و در هر قشري اينطور است.

به اين نكته توجه كنيد كه مي‌توانيد تأثيرگذار باشيد، يك جوان در دانشگاه مي‌تواند با شما شفاف و راحت صحبت كند ولو اينكه با يك روحاني و مسئول هم بايد همينطور باشد ولي غالباً واقع نمي‌شود، شما خطرات را خيلي روشن‌تر مي‌توانيد براي او توضيح بدهيد، لذا تشكيل اين قبيل جمع‌ها كار ارزشمندي است، بايد فعال باشيد و اين نشست‌ها را برگزار كنيد و از برجستگان و اساتيد بزرگوار دعوت كنيد، يك كار اساسي روي اساتيد انجام بدهيد، يكي از روزنه‌هايي كه سبب تخريب فكري دانشجويان در دانشگاه است برخي از اساتيد هستند، اينها گاهي اوقات در سر بزنگاه مطلبي را به جواناني كه سر كلاس نشسته‌اند القاء مي‌كنند. براي اساتيد چه برنامه‌اي وجود دارد؟ آنها را چگونه از جهت مسائل فكري مي‌توانيد تأمين و مجهز كنيد، اين يك مسئله‌ي خيلي مهمي است.

از روحانيون برجسته دعوت كنيد كه بيايند سؤالات را پاسخ بدهند، امروز بهترين روش براي نتيجه‌گيري در مسائل فرهنگي جلسات پاسخ به سؤالات است، آن روحاني و استاد كه براي پاسخگويي مي‌آيد در ابتدا اعلام كند كه من قدرت پاسخگويي به همه‌ي سؤالات را ندارم، آن مقداري كه بلدم مي‌گويم و آن مقداري كه بلد نيستم با صراحت مي‌گويم بلد نيستم، ولي اگر بلد نبودم به اين معنا نيست كه جواب ندارد، من جواب را بلد نيستم، اينها را خيلي روشن و شفاف مطرح كنيد، بايد به يك نكته‌اي اشاره كنم كه واقعاً تأسف بسيار دارد.

واقع مطلب اين است كه ما از مسئولين اجرايي كشور در اين دهه‌ي اخير دغدغه‌ي ديني نديديم و اين خيلي مهم است، شعار خيلي زياد بوده، شعارهاي محكمي هم بوده ولي ما دغدغه‌ي مسائل ديني جامعه، دغدغه‌هاي ديني نسل جوان امروز در جامعه از جهت ديني، از اينها مشاهده نكرديم، نه تنها نديديم بلكه خلافش را هم ديديم، صريحاً مي‌گويد اگر ديديد موي يك دختري پيداست گير ندهيد! يعني چه؟‌اين معنايش بي‌مبالاتي در دين است، مگر بي‌مبالاتي غير از اين است؟ بي‌مبالاتي يعني اگر پدري ديد كه فرزندش كار حرامي مي‌كند بگويد حالا يك كار حرامي مي‌كند بچه است و كاريش نداشته باشيد! آيا اسلام با اين فكر موافق است؟

اسلامي كه مي‌گويد اينقدر مراقب باشيد كه گاهي اوقات غضب خدا در يك گناه صغيره است، آن غضب خدا كه انسان را نابود محض مي‌كند، مي‌گويد خيلي مراقب باشيد، حتّي اگر گناه صغيره‌اي كرديد، آن را كوچك نشماريد، نگوئيد يك غيبتي كردم، دو ريال مال ديگري را خوردم، مگر آسمان زمين آمد؟! بله كه آسمان به زمين آمده، فرهنگ دين ما اين است، آن وقت يك مسئول مملكت از تريبون عمومي بگويد اگر يك جواني اينطور شد گير ندهيد، تو اگر اين را از پيش خودت مي‌گوئي؟‌ كه ارزشي ندارد ،اگر به عنوان اسلام مي‌گوئي كه اسلام شناس نيستي، اين دستور اسلام و روايات، دستور فقهاي ماست، آيا توجه ندارد كه اين حرف در جامعه اثر مي‌گذارد، فردا آن دختري كه تا حالا مقيّد بوده كه حجابش را رعايت كند مي‌گويد مسئول مملكت اين را گفته، ديگر اصلاً چادر را هم برداريم اشكالي ندارد، آن شعر معروف كه «اگر پادشاه يك سيبي را بخورد رعيّـت درخت‌ها را از بيخ برمي‌كنند» همين مي‌شود. «النّاسُ عَلَي دينِ مُلُوكِهِم» يك امر روانيِ روشني است.

وقتي انسان نگاه مي‌كند به محتواي نظام، محتواي آن بسيار عميق است،‌ در رأس نظام امام رضوان الله تعالي عليه بوده، زندگي امام در حدّي است كه جوان‌هاي ما بي‌اختيار عاشق امام هستند، به دنبال امام رهبري معظّم انقلاب هم همان راه امام را دنبال كردند، محتواي نظام چه كمبودي دارد؟ اگر اشكالي هست به نحوه‌ي سلوك منِ طلبه يا آن مسئول است، اينها درست عمل نكردند، تمام قضايا را به فكر خودشان مي‌خواهند حل كنند.

بنابراين اگر ما بخواهيم ريشه‌يابي كنيم، اولاً نبايد غافل باشيم از اينكه جوان امروز در يك درياي پرتلاطمي از سؤال و شبهه قرار گرفته است، سؤالم این است كه آيا اين همه ما آمديم مسكن مهر درست كرديم كه كار بسيار خوبي بوده، كار بسيار لازمي بوده و بايد تقدير كرد! ولي كِي آمديم يك بودجه‌اي بگذاريم براي حفظ دين مردم و جوان‌ها، امروز كتاب‌هايي در همين شهرهاي مذهبي قم و مشهد، با تيراژ بسيار وسيع چاپ مي‌شود، براي تبليغ عرفان‌هاي دروغين و ضدّيت با دين، رمّان‌هايي چاپ مي‌شود كه هدف و نتيجه‌ي اصلي‌اش این است كه جوان را از دين منحرف كند، ما از اين مسئولين سؤال مي‌كنيم كه شما براي دين چه كرديد؟ مي‌گويند 1500 ميليارد تومان بودجه‌ي فرهنگي گذاشتيم، اثرش كو؟ فقط مي‌گوئيد گذاشتيم و داديم، كجا رفت؟ در مجلس هم كه سؤال مي‌كنند مي‌گويند يك مقدار عمده‌اش را داديم به حوزه‌هاي علميه، از مدير حوزه سؤال كردم كه فرمود شايد يك سوم اين بودجه را هم به حوزه ندادند؟!

الآن در مسئله‌ي حجاب، وزارت ارشاد بايد بيايد لااقل يك تا پنج ميليون كتاب راجع به حجاب چاپ كند، اگر دولت دغدغه‌ي دين داشت امروز وضع دينداري مردم ما خيلي بهتر بود، فضاي دانشگاه‌هاي ما امروز بسيار فرق مي‌كرد، آمدند گفتند ديندار كردن دانشگاه اين است كه بين پسر و دختر ديوار بكشيم، شما از آن طرف مي‌گوييد مو اگر پيدا بود گير نده و از اين طرف دين را به اين صورت نشان مي‌دهي كه جوان بگويد دين اين است؟ كجاي دين چنين مسئله‌اي مطرح است؟ دين مي‌گويد رعايت حريم‌ها را بكنيد، اما اینکه دين را به اين شكل بخواهيم نشان بدهيم درست نيست، واقعاً بايد مسئولين ما توجه بيشتري كنند.

جوانهاي ما ريشه‌ي ديني‌شان به نظر من بسيار خوب است گرچه خيلي سؤال و حرف دارند، ولي از آن طرف مسئولين هم كاري كه شايسته و بايسته باشد راجع به تقويت ديني جوان‌ها نكرده‌اند، اين كارهاي ظاهري هم در همين حدّ ظاهر جواب مي‌دهد و نمي‌شود كار ريشه‌اي از آن انتظار داشت. بنابراين بايد سؤالات جوان‌ها، دغدغه‌هاي جوانها را فهميد؛ پيشنهاد ديگر هم اين است كه در دانشگاه فرم‌هايي درست كنيد و به جوان‌ها بدهيد و بگوئيد سؤالاتي كه راجع به دين داريد بنويسيد، سؤالات مشترك آن را پيدا كنيد، و جلسه پاسخگويي بگذاريد، نگذاريد افكار غلط با ظواهر فريبنده در ذهن جوانان القاء كنند مثل آنكه مي‌گويند يك كسي كه مرتد و از دين خارج شد چرا بايد او را كشت؟ اين چه ديني است؟ در حالي كه اين جوابش خيلي روشن است، در تمام اديان يك چنين قانوني وجود دارد، يك مرتد در تمام اديان حدّش قتل است، همين حالا هم اگر كسي از يهوديت خارج شود حدّ او قتل است، در زرتشت و مسيحيت بوده، در اديان آسماني و غير آسماني (هر دو) بوده.

نكته‌ي اصلي اين است كه ببينيد چقدر اين حكم ظريف و دقيق است؟ اسلام مي‌گويد تو اگر منكر اسلام شدي، حقّ اظهار نداري، چون اين با اظهارش سبب ترديد صدها نفر مي‌شود لذا اسلام با آن مقابله مي‌كند، من از شما سوال مي‌كنم كه اگر يك كسي مبتلا به يك مرض واگيردار باشد عقلا چه مي‌گويند؟ عقلا مي‌گويند اين را در يك جا نگه داريد تا مرضش به ديگران سرايت نكند، مرتد مثل يك مريضي است كه مرض او مُسري است، شك يك چيزي است كه سرايت مي‌كند، شما الآن يقين داريد اينجا لامپ هست، اگر يك مقدار بگويم شما مريض هستيد و چشمت اشتباه مي‌كند، واقعاً لامپي نيست! بعد از چند لحظه شك مي‌كنيد، آيا عقلا اجازه مي‌دهند من چنين كاري بكنم؟‌ اسلام مي‌گويد آن كسي كه اظهار ارتداد كند بايد كشته شود، يعني اگر كسي بين خودش و خدا نعوذ بالله اسلام را انكار كرد در اين حد استحقاق قتل ندارد، اما اگر آمد ارتداد خودش را اعلام كرد، اين مي‌شود جنگ با خدا و جنگ با اسلام و به اين معناست كه مي‌خواهد ديگران را هم از بين ببرد و الا چه داعي دارد كه اعلام مي‌كند، اين مثل مريضي است كه ميكروب دارد و ميكروبش به ديگران سرايت مي‌كند.

اسلامي كه اين همه ادله و براهين آورده، مي‌گويد تو اگر منحرف شدي حقّ نداري ديگران را منحرف كني. يا در مورد مسئله زنان؛ قوي‌ترين و محكم‌ترين قوانين براي زن در اسلام و آن هم در مذهب اهل‌بيت وجود دارد، اين فقط يك ادعا نيست بلكه هزاران دليل دارد. اگر اين قوانيني كه اسلام براي زن مطرح كرده كاملاً بررسي شود، ما از اين قانون‌ بهتر نمي‌توانيم براي زن جعل كنيم، دارند فكر دانشگاهيان ما را سوق مي‌دهند به اينكه قوانين اسلام مال 1400 سال پيش است و مال آن زمان بوده كه زن از خانه بيرون نيامده، زن چه بوده و ...، در حالي كه در گذشته هم ما زن‌هاي عالمه‌اي كه از جهت علمي مراتب خيلي بالايي داشتند در جامعه داشتيم، ولي مي‌خواهند فريب‌كاري كنند، مي‌خواهند ذهن جوان ما را مشوّش كنند و بگويند اين قوانين مال آن زمان بوده.

لذا بيائيد سؤالات جوان‌ها را پيدا كنيد، اولويت بندي كنيد، اين سؤالات را براي اهلش بفرستيد، بگوئيد در دانشگاه صد تا سؤال مهم وجود دارد و اگر در دانشگاه مشهد اين صد سؤال باشد قطعاً نود مورد آن در بقيه دانشگاه‌هاي كشور هم وجود دارد، اينها را براي اهلش بفرستيد و از آنها دعوت كنيد با مطالعه بيايند.

بسياري از سخنراني‌هاي امروز ما ـ حتي در دانشگاه‌ها ـ بدون مطالعه است و اين اشتباه است و بايد مطالعه كرد، يك سخنران بايد لااقل سه چهار ساعت مطالعه كند. من يادم هست مرحوم آقاي فلسفي گفته بود من براي هر منبري چهار پنج ساعت مطالعه مي‌كنم، الآن هم بعضي از خطبا و منبري‌ها را داريم(من خبر دارم) اين آقاي دكتر رفيعي خدا حفظش كند، خودش براي من مي‌گفت كه گاهي اوقات براي يك منبر هشت ساعت مطالعه مي‌كنم، اين ارزش دارد و الا اگر من بدون مطالعه بالاي منبر بروم و همينطور از ذهنيّات خودم بگويم وقت ديگران را هم گرفته‌ام و به فكر و وقت آنها ضربه زده‌ام.

من به شما عرض كنم امروز اين عرفان‌هاي كاذب و يا تبليغ مسيحيت و بهائيّت و وهابيت با ابزارهايي غير عقلايي، نظير عوامل شهواني و مادي و فريب دادن، مثل اينكه به دست يك بچه‌اي شكلات بدهند و طلايي را از او بگيرند، با اينها دارند كار مي‌كنند در حالي كه اسلام ما منطق دارد، ما معتقديم تمام قوانيني كه در مكتب اهل‌بيت وجود دارد پشتوانه‌اش يك منطق بسيار قوي‌اي است، لذا با وجود چنين پشتوانه‌ي قوي نگراني نبايد باشد و ما بايد اينها را ان شاء الله به نسل امروز و آينده‌مان منتقل كنيم.

والسّلام عليكم ورحمة الله و بركاته



برچسب ها :