بیانات آیت الله فاضل لنکرانی(دامت برکاته) در جمع طلاب و روحانیون اردبیل 95/3/13

۱۳ خرداد ۱۳۹۵

۲۲:۲۱

۲,۸۴۶

خلاصه خبر :
در هيچ زماني اسلام زدايي اين چنين در برنامه دشمن نبوده است ... ماه رمضان؛ فصل هدايت، فصل نفوذ قرآن در نفوس و فصل برطرف کردن دغدغه‌‌‌ها و اضطراب‌‌ها است. بياييد در مساجد با جوانان ارتباط برقرار کنيم و حرف دلشان را بشنويم ... مسئوليت معرفي امام بر عهده ماست، لازمه انقلابي ماندن شناخت امام است
آخرین رویداد ها

بسم الرّحمن الرّحيم

«يا أَيُّهَا النّاسُ قَدْ جاءَتْكُمْ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ شِفاءٌ لِما فِي الصُّدُورِ وَ هُدًى وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنينَ»

بحمدالله اين توفيق حاصل شد که در اين روز هاي آخر ماه مبارک شعبان المعظم و در آستانه ورود به ماه مبارک رمضان خدمت شما فضلاء بزرگوار و روحانيون معظم اين استان برسيم. هم مناسبت ماه مبارک رمضان در پيش است و اينکه وظيفه هر روحاني در ماه رمضان مضاعف مي‌‌شود و هم فرا رسيدن سالروز ارتحال رهبر بزرگ انقلاب امام خميني(رضوان الله تعالي عليه)، آن فقيه کم نظير در حوزه‌‌هاي علميه شيعه.

عرايضم را با توضيح آيه شريفه 57 سوره يونس آغاز مي‌‌نمايم. «قَدْ جاءَتْكُمْ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ شِفاءٌ لِما فِي الصُّدُورِ» خداوند متعال مي‌‌فرمايد: قرآن موعظه و شفا است. امروز بسياري از مشکلات و گرفتاري‌‌هاي بشر از مرض‌‌هايي است که مربوط به فکر و روح و نفس او مي‌‌باشد.

در هيچ دوره‌‌اي از تاريخ مانند امروز انسان‌‌ها دچار اين دغدغه‌‌ها و اضطراب‌‌ها نبوده‌‌اند. روايات مربوط به آخر الزمان را مشاهده بفرماييد. البته من نميگويم الان آخرالزمان و زمان ظهور است که بعضي افراد متأسفانه روي کم توجهي و کم دقتي چنين مي‌‌گويند، البته به يک معنا طبق بياني که رسول اکرم(صلي الله عليه و آله) فرمودند: اگر عمر دنيا را از يک طلوع فجر تا غروب شمس فرض کنيم، با ظهور اسلام مقدار کمي به غروب آن باقي مانده، يعني خود آخر الزمان به يک معناي روايي ازآن زمان شروع شده، ولي حالا چه مقدار از آن باقي مانده، 10سال، 50 سال يا 100سال نميدانيم، لذا نميتوانيم بگوييم که ظهور نزديک است.

من نمي‌‌خواهم در اين مورد بحث کنم، ولي آن چيزي که در اين روايات آمده اين است که مردم دغدغه‌‌هايي پيدا مي‌‌کنند که صبح مؤمن از خانه خارج مي‌‌شوند اما هنگام غروب کافر برمي‌‌گردند، اين به جهت آن است که در زمان ما نگراني‌‌ها و اضطراب‌‌هاي فکري بسيار بسيار گسترده است و هرچه زمان پيش رود اين نگراني ها و دغدغه‌‌هاي خاطر بيشتر خواهد شد نه فقط براي غيرمؤمنين، آنها که در وادي خود سير مي‌‌کنند، بلکه امروز نگراني اصلي اين است که در خانواده‌‌هاي متدين حتي خانواده‌‌هاي منسوب به روحانيون نيز اين دغدغه‌‌ها و نگراني‌‌ها به وجود مي‌‌آيد.

حال چه بايد کرد؟ اولاً همانطور که امام جمعه محترم حضرت آيت الله عاملي فرمودند امروز زماني نيست که يک روحاني بخواهد بر معلومات و محفوظات خود اعتماد کرده و بر کرسي تدريس يا منبر نشسته و يک تريبون در اختيار بگيرد و سخن بگويد. ما بايد اطلاعات خود را کامل و دقيقتر کنيم. بفهميم که در زمان ما چه جريان هايي عليه اسلام و انقلاب در کار است.

اين روز ها صحبت هاي امام، مسئله 15 خرداد و مسائل نهضت و انقلاب در محافل پخش مي‌‌شود. ما روحانيون بايد تاريخ ايران و تاريخ سلطه استعمار در ايران را ببينيم. در سال 1218 هـ ش 50 سال قبل از تأسيس سفارت آمريکا در ايران پنج يا شش نفر کشيش مذهبي تحت عنوان يک گروه تبشيري از آمريکا به اروميه مي‌‌آيند. هدفشان هم پيدا کردن راهکار براي دين زدايي بود. مدت زيادي در اروميه ماندند و راه هاي مبارزه با اسلام و اينکه چطور مي‌‌شود اين دين را از مسلمانان گرفت بررسي کردند. ببينيد روحانيون آن ها از چه زماني اقدام کردهاند آيا تا کنون يک گروه از روحانيون شيعه براي مقابله با مذاهب تحريف شده به کشورهاي اروپايي رفته؟ چنين نبوده است.

امروز که به برکت انقلاب روحانيت انسجام پيدا کرده است ما بايد به اين بينديشيم که براي دفاع اسلام چه کنيم؟ با چه تهديد هايي مواجه هستيم؟ تهديدهايي که امروز اسلام با آن مواجه است به هيچ وجه قابل مقايسه با گذشته نيست. در هيچ زماني اسلام زدايي اين چنين در برنامه دشمن نبوده است. دشمني يهود در اين زمان با اسلام اصلا قابل مقايسه با گذشته نيست.

حدود 20 سال پيش ايادي آمريکا و اسرائيل قرآني را چاپ و در کشورهاي عربي منتشر کردند که در آن قرآن تمامي آيات جهاد حذف شده بود. من فکر مي‌‌کنم در فروع دين آياتي به اندازه آيات جهاد نداشته باشيم. متأسفانه يک زماني اين فکر را در ذهن علماي اهل سنت به وجود آورند که ما در قرآن چيزي به عنوان جهاد ابتدايي نداريم. صاحب تفسير المنار اين مطلب را در تفسير خود نوشت. قبل از پيروزي انقلاب اسلامي وقتي تفسير المنار در حوزه علميه قم راه يافت افراد معدودي از آن تبعيت کرده حتي کتاب هم نوشتند که ما چيزي به عنوان جهاد ابتدايي نداريم هرچه هست جهاد دفاعي است.

آيا مي‌‌شود ساده‌‌لوحانه بپذيريم با وجود اين همه آيات در مورد جهاد نظير «کتب عليکم القتال وهو کره لکم» يک عالمي در گوشهاي نشسته باشد و بگويد اين آيات جهاد ابتدايي را بايد بر جهاد دفاعي توجيه کنيم. و حال آنکه در جهاد دفاعي کراهت نيست. آن چيزي موجب کراهت است که مسلمانان براي انجام يک تکليف آن هم تکليفي براي دعوت و گسترش اسلام به جهاد بروند. البته بگذريم از اينکه باز در بين خود علماي شيعه هم جهاد ابتدايي درست بيان نشده.

در فقه ما قبل از جهاد دعوت وجود دارد. «ادْعُ إِلى‏ سَبيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ»؛ خدا نميگويد يا اسلام يا شمشير، خدا مي‌‌فرمايد اسلام را مطالعه کن. بايد مسلمانان کفار را دعوت به اسلام کنند حتي اگر کفار مهلت خواستند بايد به آنها مهلت داد. «وَ إِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِكينَ اسْتَجارَكَ فَأَجِرْهُ...».

اين نکته را مي‌‌خواهم عرض کنم آيا اين فکر که در مي‌‌ان علماي اهل سنت رواج يافته که منکر جهاد ابتدايي بشوند به شکل طبيعي ايجاد شده است؟ يا در مورد آيات مربوط به مهدويت که در قرآن کريم به نحو عجيب واضح و روشن بيان شده است.

خداي مبارک و تعالي به مؤمنين وعده مي‌‌دهد «وَعَدَ اللهُ الَّذينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي اْلأَرْضِ» اين آيات را مطالعه کنيد و بعد ببينيد علماي اهل سنت از فخر رازي که اسوه و قطب تفسيري اهل سنت است تا ديگران چه بلايي سر اين آيات آوردند. اين خط سير دشمن است. دشمنان اسلام يک زماني گفتند آياتي که درباره جهاد نازل شده مربوط به جهاد ابتدايي نيست اما پيروز نشدند. زمان ديگر آمدند آيات جهاد را از قرآن حذف کردند.

زمان والد مرحوم ما يکي از علماء کويت آمده بود و مي‌‌گفت در مدارس کويت اين قرآن ها را پخش مي‌‌کنند. خب باز هم نتيجه نگرفتند. در مرحله بعد داعش را بوجود آوردند و گفتند جهادي که اسلام مي‌‌گويد اين است. داعش يک گروه تروريستي نيست که خلق الساعة بوجود آمده باشد و بخواهد به خاطر  قدرت سوريه و عراق را بگيرد. آنان که داعش را به وجود آوردند هدفشان اين است که چهره اسلام را در دنيا خراب کنند. يک بچه معصوم و بيگناه را جلوي دوربين با الله اکبر و نام مبارک پيامبر اکرم(صلي الله عليه و آله) سر ببرند و بگويند جهاد اين است. ببينيد که ما با چه خطري مواجه هستيم.

اين داعش با امکاناتي که ابرقدرتها و پيروان بي‌‌عقل و بي‌‌دينشان مثل عربستان، قطر، و... در اختيارشان گذاشتند تقويت شده‌‌اند. ولي باز سؤال اين است چطور اينها با چنين باطن خبيث که از تمام وجودشان خون مي‌‌ريزد جمعي يا بخشي از جوانان کشورهاي اسلامي و غربي را جذب مي‌‌کنند اما ما نميتوانيم، اشکال ما کجاست؟

آيا امروز اگر يک منبري، قوي مطالعه کند و نزد دانشگاهيان برود مستمع ندارد؟ قطعا خواهد داشت. پس چرا امثال من اگر نزد دانشگاهيان بروند حوصله نميکنند و مجلس را ترک مي‌‌کنند.

انقلابي ماندن

جواب روشن است، انسان اگر بخواهد يک مريضي را که بيماري قلبي دارد، استخوان پايش را معالجه کند فايده ندارد. اگر انسان مخاطبش را نشناسد اينطور خواهد شد.

روحانيون بزرگوار، در اين ماه رمضان که ماه نزول و بهار قرآن است، قرآن را در دلهاي مؤمنين زنده کنيم. اين ربيع به معناي اين نيست که روزي يک جزء قرآن بخوانيم. به نظر من ماه رمضان ماه نفوذ قرآن در قلوب است. اين که در روايت وارد شده ابواب رحمت پروردگار در ماه رمضان باز مي‌‌شود مگر باب رحمت خداوند بسته بوده که در اين ماه باز شود، يا اينکه وارد شده که دستهاي شياطين بسته مي‌‌شود، بدين معناست که خداوند متعال در اين ماه ما را هدايت مي‌‌کند به يک رحمت خاص که براي همه بشر است چه رسد به مسلمانان و مؤمنين. بنابراين ماه رمضان؛ فصل هدايت، فصل نفوذ قرآن در نفوس و فصل برطرف کردن دغدغه‌‌ها و اضطراب‌‌ها است. بياييد در مساجد با جوانان ارتباط برقرار کنيم و حرف دلشان را بشنويم.

يکي از اشکالات ما اين است که وقتي يک جوان يک اشکالي در توحيد يا معاد مي‌‌پرسد فورا برخورد مي‌‌کنيم. بگذاريد او حرفهايش را بزند و گوش کنيد. بعد ببينيد راه حل آن چيست و چطور مي‌‌توان اين اضطراب، غفلت و استرس را در او برطرف کرد؟

در ماه رمضان وظيفه ما مضاعف مي‌‌شود. خدا در روز قيامت از ما بازخواست مي‌‌کند. مي‌‌پرسد ماه رمضان ماهي بود که من نفوس را براي شما آماده کردم. چه تعبيري از اين تعبير براي من و شما به عنوان سرباز امام زمان(عج) بالاتر است. در روايت وارد شده که ما کافلان ايتام آل پيامبريم. هدايت جوانهايي که از نظر فکري به ما نياز دارند. چه يُتمي و چه فقري از اين بالاتر.

گاهي اوقات نسبت به يک فرد پولدار که عهدهدار سرپرستي هزار يتيم شده است حسرت مي‌‌خوريم که چرا ما پول نداريم تا از اين کارها بکنيم در حالي که خداوند نفوس مي‌‌ليون ها نفر را بعنوان ايتام آل محمد در اختيار ما قرار داده است. ما بر حسب تعابير اين روايت متکفل رعايت و حفظ اين نفوس هستيم.

آيا در قيامت خدا نمي‌‌گويد تو اي روحاني، اي طلبه در ماه رمضان چه کردي، آيا سراغ مردم رفتي؟ آيا رفتي مشکلات روحي و ديني جامعه و درد آنها را بشناسي؟ يا اينکه فقط خود را به يک نماز جماعت و به يک منبر قانع کردي؟

اين روايت که در تفسير امام حسن عسگري(عليه السلام) ذکر شده بسيار زيباست زني خدمت حضرت زهرا(سلام الله عليها) رسيد عرض کرد مادر مريضي دارم سوالاتي دارد که خودش نتوانسته بيايد من را فرستاده خدمت شما که سوال کنم.

عزيران مردم را وادار کنيد در مسايل ديني جستجوگر باشند سراغ علما و کارشناسان ديني بروند يکي از اشکالات اين است که مردم مسايل ديني را نبايد فقط از صدا وسيما بگيرند. ما نميگوييم هرچه در صدا و سيما بيان مي‌‌شود مورد تأييد بزرگان است. البته در صدا و سيما روحانيون محترم مسائلي را بيان مي‌‌کنند ولي اينکه مردم فکر کنند تنها راه اخذ مسائل ديني صدا و سيما است، اين اشتباه است، ما هم اين اشتباه آنها را يا جرأت و يا توجه نمي‌‌کنيم و به مردم نمي‌‌گوييم.

امروز حتي مردم متدين و انقلابي تصور مي‌‌کنند هرچه در صدا وسيما بيان مي‌‌شود صد در صد با دين مطابقت مي‌‌کند پس ديگر مسجد هم نرويم اشکالي ندارد. به مردم بگوييد لااقل خودشان را در حد صدا و سيما قانع نکنند، بگوييد سراغ علما ، بزرگان و مجتهدين  برويد از آنها سوال کنيد.

بگذرم. سوال اول را حضرت زهرا(س) جواب داد. آن زن سوال دوم را پرسيد باز جواب داد تا آنکه ده سوال کرد و پاسخ شنيد بعد به حضرت عرض کرد شرمنده شدم من شما را اذيت کردم حضرت فرمودند باز هم اگر سوال داري بپرس. سپس حضرت از آن زن پرسيدند. اگر کسي را يک روز اجير کنند که يک بار سنگيني را به بالا ببرد و 100هزار دينار به آن فرد بدهند (به پول امروز ما شايد يک مي‌‌ليارد تومان بشود) آيا حمل اين بار براي او سنگين است؟ عرض کرد نه، حضرت فرمودند من مأمور به پاسخ سوالهاي شما شدهام و اگر پاسخ يک مسئله را بدهم چنانچه زمين تا عرش را با لولو هم پر کنند باز پاداش من نميشود حال که خدا چنين مزدي به ما مي‌‌دهد آيا باز سنگين است؟

سپس حضرت اين حديث را از پيامبر اکرم(ص) نقل کرد که در قيامت علماي شيعه محشور مي‌‌شوند با آن لباسي که خداوند تبارک و تعالي به آنها کرامت فرموده و آن به اندازه کثرت علم آن عالم است. يعني اگر شما به اندازه يک مسئله بلد باشي روز قيامت پروردگار خلعتي از کرامات به شما مي‌‌دهد و مي‌‌گويد اين آقا براي آگاهي مردم بسيار تلاش کرده است. ما بايد ببينيم اين منبر و اين تدريس را براي امرار معاش زندگي قرار دادهايم يا نه براي انجام تکليف الهي بوده است.

اين روايت در ادامه مي‌‌فرمايد: يک تار نخ از اين خلعت افضل از آن پاداش و هزار هزار برابر اوست. اين ارزش کار يک روحاني در نزد پروردگار است. به پيامبر مي‌‌فرمايد «قَدْ جاءَتْكُمْ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ» بگو اين موعظه و شفا تفضّل خداوند رحمان است. اگر کسي فضل و رحمت خدا شامل حالش شود بايد خوشحال باشد. ارزش فضل پروردگار قابل مقايسه نيست با آنچه که مردم جمع مي‌‌کنند. اين فضل خدا قرآن است بايد در همه چيز سراغ قرآن و اهل بيت عليهم السلام برويم.

آقايان با اينکه حوزه هاي شيعه در نقاط مختلف قم، نجف و همه جا و اين همه کتب و بزرگان ما مثل مقدس اردبيلي ها اين همه زحمت کشيده اند و رويات را براي ما بيان نموده‌‌اند ولي هنوز بسياري از ابعاد زندگي ائمه طاهرين(عليهم السلام) را نشناختهايم چرا در اين روايات اين همه به موالات با اهل بيت عليهم السلام تأکيد مي‌‌شود براي اينکه با يک يا دو روايت نميتوانيم بگوييم ما سيره علوي، فاطمي، حسني و يا سيره حسيني داريم. ما بسياري از ابعاد زندگي اهلبيت(عليهم السلام) را هنوز نشناختهايم. بياييم در اين ماه رمضان آگاهي خود را بيشتر کنيم.

نکته آخر به مناسبت فرمايشات بسيار مهم مقام معظم رهبري دامت برکاته است. ما در آستانه سالروز رحلت امام خميني هستيم. حوزههاي علميه بايد قبل از اقشار ديگر جامعه آگاهي خود را نسبت به امام بيشتر کنند. امام يک فقيه معمولي که به مراتبي از فقاهت رسيده، نبود. يک خاطره از مرحوم والدمان عرض کنم.

قبل از پيروزي انقلاب خدمت يکي از مراجع آن زمان رسيده و فرموده بود فکر نکنيد شما امروز يک مرجع هستيد با مريدانش و امام خميني هم يک مرجع که شاگردهاي خودش را دارد. يک عده به ايشان ارجاع مي‌‌دهند يک عده به شما و يک عده هم به ديگران، والله امروز علم اسلام بر دوش اين مرد است و ما هم چون ايشان علم اسلام را بر دوش گرفته، با تمام وجود پشت سر او هستيم. امام مثل ساير فقها و شخصيت ها نبود.

هنوز ابعاد فقهي و اصولي و فلسفي امام در حوزه ها ناشناخته است. در کتاب اسرار الصلاة يک آيه اي را امام مطرح مي‌‌کند و مي‌‌نويسد که اگر بخواهم در مورد اين آيه مطلبي را بنويسم خودش يک کتاب مي‌‌شود. علت موفقيت امام اين بود که با قرآن عجين شده بود.

در اين ايام بايد هم خود ما امام را بيشتر بشناسيم و هم به جامعه خود و نسل جوان که امام را نديده اند معرفي کنيم. اين رهبري ما جلوه و مثال بارزي از شخصيت امام است. مسئوليت معرفي امام بر عهده ماست، لازمه انقلابي ماندن شناخت امام است.

بعضي از طلبه‌‌ها در قم سوال مي‌‌کردند که راه انقلابي ماندن کدام است؟ گفتم راهش شناخت امام(ره) است، اگر کسي به هر نقطه اي از عالم هم برود و امام را خوب بشناسد انقلابي مي‌‌ماند، اما اگر کسي امام را نشناسد در درون اين انقلاب هم نمي‌‌تواند انقلابي بماند.

برچسب ها :

علمای اردبیل روحانیون اردبیل انقلابي ماندن