موضوع: معلق و منجز
تاریخ جلسه : ۱۳۸۱
شماره جلسه : ۱۴
چکیده درس
-
دليل سوم بر استحاله واجب معلق
-
نقد مرحوم آخوند بر دليل سوم
-
نتيجه استدلال به سه دليل بر استحاله واجب معلق
-
پاسخ منکرين واجب معلق به موارد نقض
-
مورد نقض اول: واجبات تدريجيهي مقيد به زمان معين
-
مورد نقض دوم: واجبات تدريجيهي غير مقيد به زمان معين
-
مورد نقض سوم: واجبات داراي مقدمه
دیگر جلسات
بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلى الله على سيدنا محمد و آله الطاهرين
الحمدلله رب العالمين و صلى الله على سيدنا محمد و آله الطاهرين
دليل سوم بر استحاله واجب معلق
عرض کرديم که براي استحاله واجب معلق چند برهان اقامه شده که تا به حال دو برهان را بيان کرديم و روشن شد که هيچيک از اين دو برهان تام نيست.برهان و دليل سوّم را مرحوم آخوند در کفايه عنوان فرموده و مورد مناقشه قرار دادهاند.
مرحوم آخوند ميفرمايند يک راه براي استحاله واجب معلق اين است که بگوييم «قدرت»، يکي از شرايط تکليف است. حالا اگر قدرت را از خطاب استفاده کرديم، عنوان «قدرت شرعي» را دارد. اگر قدرت را از راه حکم عقل استفاده کرديم، عنوان قدرت عقلي را دارد. يعني قدرت؛ يا به اقتضاء خطاب، شرطيت دارد -کما اينکه متقدمين قائل بودند- يا به اقتضاء حکم عقل شرطيت دارد -که متأخرين قائلند-. در اين جهت فرقي نميکند. آنچه هست اين است که قدرت يکي از شرايط عامه تکليف است، يعني مکلف بايد قادر بر عمل باشد. در واجب معلق وقتي ميگوييم وجوب فعلي و واجب استقبالي است، معناي آن اين است که در حين وجوب و در حين فعليت وجوب، مکلف قادر بر عمل نيست، چون ميگوييم واجب يک زمان معيني دارد که تا آن زمان معين فرا نرسد، مکلف قدرت بر ايجاد آن عمل را ندارد.
بنابراين اصلا واجب معلق محال است، چون لازم ميآيد که تکليف، فعليت داشته باشد در حالي که مکلف قدرت بر عمل ندارد.
نقد مرحوم آخوند بر دليل سوم
مرحوم آخوند بعد از اينکه خودشان اين دليل را ذکر ميکنند، يک نقد روشني هم وارد ميکنند که بعد از مرحوم آخوند، ديگران نيز اين نقد را پذيرفتهاند و در جاهاي متفاوت از کتاب کفايه مطرح شده است.آن نقد اين است که آن قدرتي که شرطيت براي تکليف دارد، قدرت در حين تکليف و در حين خطاب نيست، بلکه قدرت در ظرف امتثال است. عقل ميگويد مأمور و مکلف، در آن ظرفي که ميخواهد مولا را امتثال کند، بايد در آن ظرف، قادر باشد، و لو در حين خطاب قدرت ندارد.
اين مطلب در بين عقلاء هم هست، اگر به کسي که امروز مريض است و در بستر بيماري است، تکليف کنند که ده روز ديگر اين عمل را انجام بده، تکليف فعليت داشته باشد، اما ظرف امتثال وقتي متأخر بود، عقلاء اين تکليف را صحيح ميدانند.
پس خلاصه جواب اين است که قدرتي که شرط براي تکليف است، قدرت در حين خطاب نيست، بلکه قدرت در ظرف امتثال است، اگر در ظرف امتثال، مکلف قدرت پيدا نکرد، آنجا کشف از اين ميکنيم که اين تکليف از اوّل فعليت ندارد.
يعني ممکن است کسي بگويد که مولايي که يقين دارد مکلف در ظرف امتثال قدرت ندارد، نميتواند او هم الان تکليف کند، بايد احتمال قدرت مکلف بر امتثال را در ظرف امتثال بدهد، حالا اگر بعدا ظرف امتثال آمد و معلوم شد که اين قدرت ندارد، کشف از اين ميکند که تکليف از اوّل فعليت نداشته است.
نتيجه استدلال به سه دليل بر استحاله واجب معلق
تا اينجا سه دليل بر استحاله واجب معلق بيان شد. ملاحظه فرموديد هيچيک از اين سه برهان نميتواند واجب معلق را ثبوتاً نفي کند. واجب معلق ثبوتا امکان عقلي دارد و بحثي از اين جهت ندارد.بعد از اينکه اين بحث تمام ميشود دو بحث ديگر در اينجا هست. يک بحث کوتاه، و ديگري بحث بسيار مفصلي است.
پاسخ منکرين واجب معلق به موارد نقض
بحث کوتاه اين است که کساني که واجب معلق را ممکن نميدانند و محال ميدانند، يک مواردي بعنوان نقض بر اينها وارد ميشود. بايد ديد از اين موارد نقض چگونه جواب ميدهند؟ کسي که واجب معلق را ممکن ميداند ميگويد واجب معلق نه تنها ممکن است، بلکه واقع هم شده است. اما کسي که واجب معلق را ممکن نميداند و محال ميداند بايد ببينيم از اين موارد نقض -که اين نقوض را ميتوانيم تحت دو يا سه نقض مجموعا بيان کنيم- چگونه جواب ميدهند.اين بحث که تمام شد، بعد إن شاء الله بحث مهم؛ بحث مقدمات مفوته است که ثمرات فقهي مفصلي هم دارد که آن را بيان ميکنيم.
اما آن موارد نقض، مجموعا سه نقض بر قائلين به استحاله واجب معلق وارد شده است؛ يعني گفتهاند شما که ميگوييد واجب معلق محال است با اين موارد ثلاثه چکار ميکنيد؟ اين موارد ثلاثه، عنوان نقض را دارد.
مورد نقض اول: واجبات تدريجيهي مقيد به زمان معين
مورد اوّل: در واجبات تدريجيهاي است که مقيد به يک زمان معين است. يعني اولا واجب تدريجي است و دفعي نيست و تدريجا اين عمل انجام ميشود و اين واجب تدريجي مقيد به يک زمان معين است. مانند نماز در اوّل وقت. در نماز اوّل وقت گفتهاند همان وجوبي که به جزء اوّل نماز تعلق پيدا کرده، همان وجوب به جزء آخر نماز هم تعلق پيدا کرده است. در حالي که مکلف وقتي در حال اتيان جزء اوّل نماز است، در آن نماز، قدرت بر اتيان جزء آخر ندارد. آن جزء آخر، يک واجب استقبالي است. آن جزء آخر در همين اوّل وقت، يک واجب استقبالي است، چون اينطور نيست که بگوييم اجزاء نماز هر کدام يک وجوب مستقل دارند. يعني وجوب متعدد نيست. اين روشن است.واجب، اجزاء متعدد دارد، اينجا که يک وجوب واحد داريم، وجوب متعلق به جزء اوّل از نماز بعينه همين وجوب به جزء آخر نماز تعلق پيدا کرده و يک وجوب واحد است. اما اين وجوب واحد، چون به يک واجب تدريجي تعلق پيدا کرده، آن اجزاء بعد، زمانش ميشود زمان استقبالي، و لو دو يا سه دقيقه بعد باشد. نتيجه اين که اين يعني واجب معلق. وجوب متعلق به جزء اوّل، عين همان وجوبي است که به جزء آخر تعلق پيدا کرده است.
اين وجوب متعلق به جزء اوّل فعليت دارد و مقيد به آوردن جزء آخر است. قبلا هم گفتيم در واجبات تدريجيه، اگر از ده جزء نماز، 9 جزء را آورديد ولي جزء دهم را نياورديد، آن 9 جزء هم فايدهاي ندارد. پس اين مشروط و يا معلق است به اينکه آن جزء آخر هم آورده شود. شبيه همان بحثي که در شرط متأخر مفصلا مورد بحث قرار گرفت.
پس اين يک مورد نقض، که اينجا يک وجوب است و اين وجوب به همان جزء اوّل و جزء آخر تعلق پيدا کرده، جزء اوّل را الان انجام ميدهد، اوّل وقت است، الان وجوب آمد در اوّل وقت ميايستاد نماز ميخواند، در حالي که نسبت به جزء آخر واجب، واجب استقبالي است.
حال مثال روشنتر آن را چون در اين قسمت اوّل واجب تدريجي است که مقيد به زمان معين است، به صوم هم مثال ميزنند.
در باب صوم، وجوبي که به جزء اوّل از روز همين وجوب تعلق پيدا کرده، به جزء آخر هم تعلق پيدا کرده، در حالي که شما در اولين لحظه روز، قدرت بر امساک از جزء آخر روز را نداريد، چون هنوز زمان آن فرا نرسيده است. «وجوب الصوم» يک وجوب واحد است، متعلَّق آن؛ امساک از اوّل تا آخر روز است. اين واجب تدريجي است، يک وجوب و يک واجب داريم. وجوب که اوّل لحظه اوّل امساک ما الان امساک ميکنيم؛ معلق است بر اينکه آن جزء آخر امساک که در جزء آخر نهار است بيايد.
اينجا بحث اين است که اوّل وقت وجوب فعليت دارد يا ندارد؟ بله دارد. اگر نداشته باشد که روزه را انجام نميدهيم. نميگوييم حالا من امساک ميکنم تا آن لحظه آخر روز، لحظه آخر روز آن وقت اگر ديدم تا آخرش قدرت دارم آن موقع نيّت امساک ميکنم. خير، بايد از همان اوّل طلوع فجر نيّت امساک کنيد.
پس معلوم ميشود اوّل فجر، وجوب صوم براي شما فعلي است، در حالي که يک مقدار از واجب، استقبالي است و آن امساک آخر نهار است.
مورد نقض دوم: واجبات تدريجيهي غير مقيد به زمان معين
نقض دوّم در واجبات تدريجيهاي است که مقيد به زمان معين نيست، مثل نماز در اثناي وقت که يک زمان معيني در آن دخالت ندارد. ميگوييم اين وجوبي که به تکبيرة الاحرام اوّل نماز تعلق پيدا کرده، فعليت دارد. وقتي ميگوييم الله اکبر، مسلّما الان وجوب نماز بر شما فعليت دارد، در حالي که آن أجزاء لاحقه تا جزء آخر واجب است، اما واجب استقبالي است. ظرف و زمان خودش بايد برسد تا آن واجب انجام شود. اين هم نقض دوم.مورد نقض سوم: واجبات داراي مقدمه
مورد سوّم؛ در باب واجباتي است که داراي مقدماتي است و آن واجبات بر آن مقدمات توقف دارد.ما که الان در بحث مقدمه واجب هستيم ميدانيم اگر يک ذي المقدمهاي وجوبش فعلي شد، ميخواهيم ثابت کنيم که مقدمهي آن هم واجب است. نماز ذي المقدمهاي است داراي وجوب فعلي، ميگوييم اين نماز متوقف بر يک مقدمهاي بنام طهارت است، پس تا طهارت را نياوريد نميتوانيد نماز را بياوريد.
فرض اين است که اين واجب بر اين مقدمه توقف دارد. توقف؛ به اين معنا است که زمان واجب بعد از آن است که شما مقدمه را اتيان ميکنيد.
پس در تمام واجبات مطلقي که داراي مقدمات وجوبيه است؛ آنجا هم وجوب؛ فعلي و واجب؛ استقبالي است. شما تا مقدمه را نياوريد، نميتوانيد نماز را بياوريد. فرض اين است که چون واجب؛ مطلق است، وجوب واجب و وجوب ذي المقدمه براي ما فعلي است. يعني الان قبل از اينکه طهارت را تحصيل کنم براي نماز، الان وجوب نماز براي من فعليت دارد، در حالي که تا طهارت را انجام ندهم، قدرت بر انجام نماز ندارم. پس بايد طهارت را تحصيل کنم بعد نماز را بخوانم. پس لامحاله زمان واجب ميشود استقبالي.
و اين در همه مقدمات است، مقدمات وجوديه واجبات مطلقه، اين نقض تمام اينها را شامل ميشود.
بايد ببينيم کساني که قائل به استحاله واجب معلق هستند، مثل مرحوم نائيني و عدهاي ديگر، از اين موارد دوگانه يا سهگانه -چون ميشود آن موارد اوّل و دوّم را در يک عنوان آورد- چگونه جواب ميدهند؟
إن شاء الله جواب آنها را بعدا بيان ميکنيم و بعد از اينکه اين مطلب تمام شد، بحث مهم مقدمات مفوته را إن شاء الله شروع ميکنيم.
وصلّی الله علی محمد و آله الطاهرین
نظری ثبت نشده است .