مراسم در دفتر حضرت آیت الله محمد فاضل لنکرانی قدس سره(فاطمیه اول)

۰۴ فروردین ۱۳۹۲

۱۰:۵۲

۳,۸۱۰

خلاصه خبر :
مراسم روضه در دفتر معظم له، به مناسبت شهادت حضرت زهرا(س)
آخرین رویداد ها

مراسم در دفتر حضرت آیت الله محمد فاضل لنکرانی قدس سره(فاطمیه اول)

سخنرانان:


حجة الاسلام و المسلمین صمدی

حجة الاسلام و المسلمین نظری منفرد



دریافت فایل صوتی این جلسه:

حجة الاسلام و المسلمین صمدی

حجة الاسلام و المسلمین نظری منفرد



تصاویری از این مراسم


متن سخنرانی حجة الاسلام و المسلمين نظري منفرد(زيد عزه) در دفتر آیت الله العظمی فاضل لنکرانی(قده)

دهه اول فاطميه ـ 4 / 1 / 92


«ظلمهای به حضرت زهرا(س) در منابع اهل سنّت»

بسم الله الرحمن الرحيم الحمدلله الذي جعل الحمد مفتاحاً لذکره و سببا للمزيد من فضله و دليلاً علي آلائه و عظمته ثم الصلاة و السلام علي سيدنا و نبينا أبي القاسم محمد صلّي الله عليه و علي أهل بيته الطيبين الطاهرين المعصومين المکرمين و اللعنة الدائمة علي أعدائهم أجمعين إلي يوم الدين


قال الله العظيم في کتابه: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَدْخُلُوا بُيُوتَ النَّبِيِّ إِلاَّ أَنْ يُؤْذَنَ لَكُمْ».

يکي از مسائلي که در ايام فاطميه مناسب بلکه لازم است به آن پرداخته شود و براي مردم تبيين گردد؛ خصوصاً نسل جوان ما که در برابر سيل شبهات و مسائلي است که اين مسائل در راستاي تضعيف اعتقادات آنها نسبت به اهل‌بيت و مبرّا کردن کساني است که در سقيفه برابر اهل‌بيت(عليهم صلوات الله) ايستادند، اين است که ما مسائل مربوط به حضرت زهرا(سلام الله عليها) را مستدل براي مردم بيان کنيم. من حالا سرفصلها را عرض مي‌کنم ببينيد که اين سرفصلها چه هستند و راه اثبات اينها چيست؟

يکي از آن سرفصلها؛ «هجوم به بيت حضرت زهرا(س)» است. يک عده‌اي از وهابي‌ها و عامه، امروز اين را انکار مي‌کنند و مي‌گويند چنين چيزي نبوده. اين يک مسئله است که بايد به آن پرداخته شود.

بعد از هجمه‌ي به بيت حضرت زهرا(سلام الله عليها)، «ورود به خانه‌ي حضرت زهرا(س)» است. آيا اين واقع شده يا نه؟ آيا استيذاني در کار بوده يا بدون اجازه وارد خانه حضرت زهرا(س) شدند.

مسئله‌ ديگر؛ «مسئله‌ي إحراق بيت» است، که اينها خانه‌ي حضرت زهرا را سوزاندند يا نه؟

مسئله ديگر؛ «مورد ضرب و شتم قرار دادن حضرت زهرا(س)» است، که آيا اينها حضرت زهرا را مورد ضرب و شتم قرار دادند يا خير؟

مسئله ديگر؛ «شهادت حضرت محسن» است، که آيا فرزند حضرت زهرا(س) شهيد شد؟ در مصادر اين مطلب آمده، آيا عامه مي‌توانند اين را انکار کنند يا نه؟

مسئله ديگر؛ «اخراج اميرالمؤمنين(سلام الله عليه) براي گرفتن بيعت به زور» است، آيا اين مسئله اتفاق افتاده يا نه؟ و دهها مسئله‌ي ديگر.

ما هنگامي فاطميه را احيا خواهيم کرد، که اين مسائل را نه مستند به کتب خودمان(چون اگر اينها استناد به کتب ما داشته باشد مي‌گويند شما اينها را درست کرديد)، بلکه مستند به مصادر دسته اول عامه، آنهايي که از نظر خود آنها در وثاقتشان هيچ ترديدي نيست، با استناد به مصادر آنها ببينيم که اين مسائل اتفاق افتاده يا نه؟ و إلا از نظر شيعه که مسئله روشن است.

ما براي اينکه اين شبهات را پاسخ دهيم، که نسل جوان ما که گاهي توجه به اين مسائل ندارند، گاهي استبعاد مي‌کنند که اينها اصحاب رسول خدا هستند، چطور مي‌شود اصحاب رسول خدا اين کارها را بکنند و گاهي هم يک مبرّري هم درست مي‌کنند مي‌گويند اگر اين کارها انجام شده، اينها در راستاي صلاح اسلام و مسلمين بوده، اما نه آنطوري که شما مي‌گوئيد، اين مسائل بايستي باز شود و اگر اين مسائل باز شد با توجه به بحثي که در جلسه قبل داشتيم و آن اينکه بر اساس مصادر دسته اول عامه مثل بخاري، مسلم و ديگر کتاب‌ها، «فاطمه زهرا(س) سيدة النساء است»، يعني هيچ زني از نظر عظمت به او نمي‌رسد، همانطوري که هيچ مردي از نظر عظمت، به رسول خدا نمي‌رسد.

اين مسائل بايستي اين روزها مطرح شود و جايش هست. اگر گاهی در اين مسائل تکرار هم باشد، بالأخره يادآوری است. ما بايستي يادآوري کنيم تا اينکه اين فاطميه که چهارده قرن است با آن فداکاري و ايثاري که حضرت زهرا(سلام الله عليها) کردند و آن صبر و استقامتي که اميرالمؤمنين(سلام الله عليه) از خود به خرج داد، راه صحيح و مستقيم را براي ما ترسيم کردند که چه کنيم، زنده بماند.

بايد بدانيم آيا اين حرفهايي که اينها بعد از اين درست کردند براي اينکه مطلب را براي يک عده‌اي گم کنند، يک عده هم اصلا نمي‌دانند، چون خيلي از عامه اهل روايتند نه اهل درايت، يا امام هستند مثل بخاري، يا حاکم هستند مثل مستدرک، يا حافظ‌اند مثل خطيب بغدادي و امثال ذلک، مي‌گويند فلاني دويست هزار، پانصد هزار روايت نقل کرده، ولي اين رواياتي که نقل شده مضمونش چيست و چه پيامي دارد؟ پيامبر خدا(ص) اينها را بيان کرده که ما در يک سي‌دي کنيم و بگوئيم پيامبر(ص) يک ميليون حديث نقل کرده؟ يا اين احاديث، دستور العمل زندگي ماست؟ اينها مسائلي است که براي هدايت ما و تبيين راه و مسيري که ما بايستي در زندگي اتخاذ کنيم. بنابراين إن شاء الله در اين چند روز به اين مسائل خواهيم پرداخت.

اولين مسئله؛ «هجمه‌ي به بيت حضرت زهرا(س)» است. آيا اين هجوم صورت گرفته يا نه؟

خداوند متعال در سوره مبارکه احزاب تصريح دارند و نهي مي‌کنند «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَدْخُلُوا بُيُوتَ النَّبِيِّ إِلاَّ أَنْ يُؤْذَنَ لَكُمْ»، مؤمنين وارد خانه‌هاي رسول خدا نشويد، مگر اينکه به شما اذن داده شود. اين قرآن است و سند نمي‌خواهد. از نظر دلالت هم يک دلالت روشني دارد، که نهي از ورود به بيوت رسول خداست، مگر استيذاني باشد، صاحب البيت اجازه بدهد.

اين تخصيص، ويژگي‌اي دارد و إلا شما و من هم نمی‌‌توانيم بدون اجازه وارد خانه‌ي هيچ کس بشويم، در آيات ديگر سوره مبارکه نور، سوره مبارکه احزاب را ملاحظه بفرماييد انسان نمي‌تواند بدون اجازه وارد خانه کسي بشود مگر به او اجازه به او بدهند «وَ إِنْ قيلَ لَكُمُ ارْجِعُوا فَارْجِعُوا» اگر گفتند برگرديد و داخل نشويد نبايد انسان داخل شود! اينکه خداوند متعال تخصيص مي‌زند و تعلق نهي پروردگار خصوصاً نسبت به بيوت رسول خدا(ص)، معلوم مي‌شود آنجا از يک شدّت بيشتري برخوردار است، که اين در حقيقت خاصّ بعد از عام است، يعني انسان عموماً نبايد وارد خانه‌ي ديگري شود، خصوص رسول خدا را قرآن مجيد تصريح مي‌کند که «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَدْخُلُوا بُيُوتَ النَّبِيِّ إِلاَّ أَنْ يُؤْذَنَ لَكُمْ». اين يک مطلب.

مطلب ديگر؛ آيا بيت حضرت زهرا(س)، بيت پيغمبر است يا نه؟

اين نياز دارد که انسان به تاريخ مراجعه کند. مستحضريد خانه‌اي که حضرت زهرا(س) داشتند، بر اساس سندهاي مسلّم تاريخي، از همين بيوت رسول خداست، يعني بيت پيغمبر است.

وقتي قرار شد اميرالمؤمنين(ع) مراسم زفافشان انجام شود، يکي از بيوت پيغمبر(که اينها نُه تا حجره بوده)، در اختيار اميرالمؤمنين(سلام الله عليها) گرفت.

سمهودي(که حنفي است) در «وفاء الوفاء» مي‌گويد: اين بيت، يعنی بيت حضرت زهرا(سلام الله عليها) چسبيده بوده به بيت عايشه. بيت عايشه يک روزنه‌اي داشته به بيت فاطمه زهرا(س)، که پيغمبر خدا دستور داده بودند که اين روزنه باشد که مستقيماً بتوانند احوال فاطمه‌ي زهرا و بچه‌هاي فاطمه را سؤال کنند، لازم نباشد از حجره بيرون بيايند، از همين جا بتوانند ارتباطشان را داشته باشند. يک روز فاطمه زهرا(سلام الله عليها) آمدند خدمت پيغمبر، رسول خدا ديدند حضرت زهرا خيلي گرفته هستند. فرمودند چرا پريشاني؟ عرض کرد: يا رسول الله! اين روزنه را ببنديد. فرمودند: چرا؟‌ عرض کرد: يا رسول الله نمي‌خواهم اين روزنه بين خانه همسر شما و خانه ما باشد. فرمودند: چرا؟ عرض کرد: يا رسول الله ايشان گاهي مي‌آيد استراق سمع مي‌کند.  لذا پيامبر خدا دستور دادند آن روزنه را گرفتند.

بيت حضرت زهرا(س) در ميان بيوت حضرت رسول و ازواج پيغمبر بوده و وقتي اين آيه شريفه نزد پيامبر تلاوت شد «في‏ بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ يُذْكَرَ فيهَا اسْمُهُ»؛ ابوبکر به رسول خدا عرض کرد يا رسول الله اين چه بيوتي است؟ فرمود بيت انبياء. عرض کرد: يا رسول الله «أشار إلي بيت فاطمة و قال» اين بيت هم از همان بيوت است؟ فرمودند: «نعم، هو من أفاضلها»؛ نه تنها از آن بيوت است بلکه از بهترين آن بيوت است.

بنابراين بر اثر آنچه که تاريخ شهادت مي‌دهد، حضرت زهرا(سلام الله عليها) که يک خانه‌اي آنجا درست نکرده بودند براي خودشان، ‌پيامبر خدا وقتي آمدند رفتند خانه ابوايوب انصاري شش ماه در آن خانه بودند تا اين حجرات و اين مسجد ساخته شد، بعد منتقل شدند.

زفاف حضرت امير و فاطمه زهرا(عليهماالسلام) سال دوم هجرت بوده، يعني يک سال و نيم بعد از اين ساختمان‌ها بوده، پس آن بيت، بيت رسول خدا بوده است. اين يک نکته که مقدمةً عرض کردم.

اما آيا اين هجمه صورت گرفته يا نه؟

ما اگر بخواهيم قضاوت و داوري کنيم و بگوئيم آري يا نه، نمی‌‌توان روي هواي نفس داوري کرد؟ بايد به مصادري مراجعه کرد که اگر ما ارائه کنيم ممکن است قبول نداشته باشند، مي‌گويند اين مصادر را ما قبول نداريم، ما به اين مصادر استناد نمي‌کنيم، بلکه به مصادري استناد مي‌کنيم که مال آنهاست و أصلاً از کتب شيعه هيچ بياني را راجع به اينکه «هجمه به خانه‌ي حضرت زهرا صورت گرفته يا نه؟» مطرح نمی‌‌کنيم.

يکي از آن مصادر کتاب «تاريخ الخلفاء» است که مشهور به «الأمامة و السياسة» مال ابن قطيبه‌ي دِينِوَري است. ايشان متوفاي 286 است، يعني معاصر با اوايل غيبت صغری اين کتاب نوشته شده و عصر حضرت عسکري(ع) را درک کرده و 26 سال بعد از امام عسکري(ع) فوت کرده است. کتابهای ديگرش «المعارف»، «عيون الأخبار» و کتابهای زياد ديگری است و از بزرگان عامه است.

او در جلد اول تاريخش تصريح مي‌کند: ابوبکر «تفقّد اقواماً تخلّفوا عن بيعته»؛ ديد يک عده‌اي با او بيعت نکردند، اينها را نيافت. عمر را خواست و گفت اينها چه کساني هستند؟ به او گفته شد جماعتي در خانه‌ي اميرالمؤمنين اجتماع کرده‌‌اند. عمر و يک عده‌اي حرکت کردند(جريان را مفصل حدود چهار صفحه بحث کرده)، آمد درب خانه‌ي حضرت امير(سلام الله عليه) ندا کرد گفت «أخرجوا»، بيرون بيائيد «و إلا لنحرقن البيت عليکم»، گفت من خانه را بر شما مي‌سوزانم.

زبير از خانه بيرون آمد در حالي که شمشيرش به دستش بود، پايش لغزيد و زمين خورد، چون زبير آدم شجاعي بود، پريدند شمشيرش را گرفتند و به سنگ زدند. اين يک نقل در مورد اين جريان، که مفصل است.

نقل دوم مال بَلاذُري است، که متوفاي 278 يا 279 است. صاحب کتاب انساب الاشراف، صاحب کتاب فتوح البلدان، بدون ترديد از ثقات عامه است. مرحوم سيد مرتضي(رحمة الله عليه) در شافي از بلاذري نقل مي‌کنند جريان هجمه‌ي به خانه حضرت زهرا(سلام الله عليها) را.

نقل سوم ابوالفداء صاحب تاريخ، ايشان در قرن هفتم بوده است، که حمله‌ي به بيت حضرت زهرا(س) را و همين ماجراهايي که شنيدند، نقل مي‌کند.

چهارم، طبري که متوفاي 310 است هنوز غيبت صغري تمام نشده بوده، صاحب «تاريخ الامم و الملوک» است همين ماجرا را با کمي عبارات مختلف نقل مي‌کند. ايشان مي‌گويد طلحه و زبير هر دو در خانه‌ي اميرالمؤمنين(ع) بودند. اين هم يکي از آن کساني است که نقل کردند.

از جمله کساني که جريان حمله به خانه حضرت زهرا را نقل کرده مسعودي است. مسعودي صاحب «مُرُوج الذَّهب» است، برخي گفتند مسعودي شيعه بوده است. اين کتاب «مروج الذهب» هيچ دلالت نمي‌کند که ايشان شيعه بوده، بلکه نمايانگر این است که از علماي عامه است لکن ثقه‌ي ثبتي است. مرحوم علامه اميني(رحمة الله عليه) در الغدير هر کجا مسعودي را ذکر مي‌کند ايشان را جزء علماي عامه ذکر مي‌کند. متوفاي 333 است، چون 332 اين کتاب مروج الذهب را نوشته، يا متوفاي 345 است، اختلافي است. صاحب کتاب «اخبار الزمان» و «مروج الذهب» و کتاب‌هاي ديگر است.

ايشان ماجراي هجوم به خانه حضرت زهرا را نقل کرده و جالب است يک نکته‌اي را ايشان از عُروة بن زبير نقل مي‌کند و آن این است که عبدالله بن زبير در مکه، محمد بن حنفيه و عبدالله بن عباس و يک گروهي از بني‌هاشم را در شعب عارم زنداني کرده بود و هيزم آورده بود مي‌گفت يا با من بيعت کنيد يا همه‌ شما را مي‌سوزانم. مختار يک گروهي را فرستاد و اينها را نجات داد.

به عُروة بن زبير گفتند که برادر تو اين کار زشت چه بود که در حرم خانه خدا مي‌خواست يک عده‌اي را بسوزاند که چرا با او بيعت نمي‌کنيد؟ ايشان نقل مي‌کند که عروة بن زبير عذر آورد و گفت همانطور که کاري که در مدينه کردند و چوب آوردند مي‌خواستند خانه‌ي حضرت زهرا(س) را بسوزاند براي إرهاب بود، آنها هم مي‌خواستند بني‌‌هاشم را بترسانند، لذا آنجا چوب آورده بود.‌ از اين نقل استفاده مي‌شود که براي سوزاندن، چوب هم آوردند. اين هم يک نقل. و همينطور نقل‌هاي ديگري که در اين رابطه هست.

اينها از قدما و مصادر دسته اول عامه در رابطه با هجمه است.

از همه‌ي اينها بگذريم. يک روايتي است که أخيراً يکي از بزرگان حوزه ما تمام رجالش را بررسي کرده تا مي‌رسد به ابوبکر، که ابوبکر هنگام مرگش گفت: «ثلاث فعلتهم و ليتنی لم أفعل، ليتنی لم أفتّش بيت فاطمة و لو أعلن علیّ الحرب»؛ من سه تا کار کردم که اي کاش نکرده بودم، اي کاش من درب خانه‌‌ی فاطمه را باز نکرده بودم و تفتيش نکرده بودم ولو با من اعلان جنگ مي‌شد.

مصادر خيلي بيشتر از اينهاست. در کتاب‌هاي متأخرين که بسيار است، من اين مصادر دسته اول را در رابطه با هجمه به بيت حضرت زهرا عرض کردم.

اگر يک انسان معاندي باشد، که با معاند کاري نداريم، معاند ممکن است قرآن را هم قبول نداشته باشد، ولي اينها کتبي است که مال عامه است، بزرگان و ثقات عامه نوشته‌اند و هيچ وصله‌ي تشيع هم به آنها نمي‌چسبد و نوشتند که به خانه حضرت زهرا(سلام الله عليها) هجمه صورت گرفته است.

حاربوا فاطما و قد فرض الله        على الخلق حبها و وِلاها
عصروها بالباب قَسرا الى أن        كَسَروا ضلعها و هَدّوا قُواها
ألجَئُوها الى الجدار فألقت         محسنا و هي تندب الطُهر طاها
دخلوا الدار و هي حَسرَى فقادوا       بِنِجاد الحُسام حَامِي حِماها
           
**************
دنبال حيدر مي‌‌دويد        از سينه‌‌اش خون مي‌‌چکيد
ميگفت با چشمان تر         درد دلش را با پدر
بابا ببين افسرده‌‌ام         سيلي ز دشمن خورده ‌ام
شد بازويم بابا کبود         اي کاش زهرا مرده بود

وارد خانه اميرالمؤمنين شدند از بعضي نقلها(مثل مسعودي) استفاده مي‌‌شود که بين در و ديوار محسن سقط شد، از عبارت نَظّام(از بزرگان عامه) استفاده مي‌‌‌شود که دومي لگد زد به شکم زهرا(س)، که باعث سقط محسن شد.

اليوم من إسقاط فاطمة محسنا         سقط الحسين عن الجواد صريعا

آن روزي که محسن إسقاط شد، حسين از بالاي اسب به روي زمين افتاد.


برچسب ها :