دیدار مدیر، اساتید و فضلای استان آذربایجان غربی با حضرت آیت الله فاضل لنکرانی(دامت برکاته)92/11/10

۱۰ بهمن ۱۳۹۲

۱۱:۴۵

۱,۵۲۴

خلاصه خبر :
مدیر، اساتید و فضلای استان آذربایجان غربی با حضرت آیت الله حاج شیخ محمد جواد فاضل لنکرانی(دامت برکاته) دیدار کردند. در این دیدار که در مرکز فقهی ائمه اطهار(ع) برگزار شد؛ ابتدا مدیر محترم حوزه علمیه استان آذربایجان غربی با گرامیداشت یاد و خاطره مرجع فقید جهان تشیع آیت الله العظمی فاضل لنکرانی(قده) ...
آخرین رویداد ها
مدیر، اساتید و فضلای استان آذربایجان غربی با حضرت آیت الله حاج شیخ محمد جواد فاضل لنکرانی(دامت برکاته) دیدار کردند.

در این دیدار که در مرکز فقهی ائمه اطهار(ع) برگزار شد؛ ابتدا مدیر محترم حوزه علمیه استان آذربایجان غربی با گرامیداشت یاد و خاطره مرجع فقید جهان تشیع آیت الله العظمی فاضل لنکرانی(قده) از تلاشهای فرزند برومند آن عالم ربانی در تحقق منویات آن مرجع بزرگ تقدیر نمودند.

ایشان در ادامه؛ گزارشی از وضعیت حوزه علمیه استان ارائه نمودند.

سپس آیت الله فاضل لنکرانی ضمن خیر مقدم به حضار، بیاناتی ایراد فرمودند که متن کامل آن تقدیم می‌‌شود.

دیدار مدیر، اساتید و فضلای استان آذربایجان غربی با حضرت آیت الله فاضل لنکرانی(دامت برکاته)92/11/10

بسم الله الرحمن الرحیم


خدمت اساتید بزرگوار، فضلا و طلاب محترم که از آذربایجان غربی به قم مشرف شدید خیر مقدم عرض می‌کنم. ایام از دو جهت بسیار مهم است؛ یکی از جهت ماه ربیع المولود که ولادت با سعادت پیامبر اکرم(ص) و امام جعفر صادق(ع) را در این ماه داشتیم و امیدواریم که از برکات یاد ولادت این دو رکن اسلام همه‌ی ما بهره‌مند شده باشیم و بهره‌مند شویم.

همچنین در آستانه دهه مبارک فجر هستیم، دهه‌ی پیروزی انقلاب و فجر انقلاب و طلوع مجدد اسلام در کشور جمهوری اسلامی ایران. من در ابتدای سخن برای اینکه مطالب و عرایض‌مان اشاره به بعضی از آیات و روایات داشته باشد نکته‌ای را عرض می‌کنم و بعد چند مطلب را خدمت شما تقدیم می‌کنم.
مطلب اول این است که به مقتضای اینکه همه‌ی ما طلبه هستیم، طالب علوم دین هستیم، در مسیری که انبیاء الهی بودند به حسب ظاهر قدم گذاشتیم، باید یک توجه دائمی به مسیر خودمان و هدف خودمان داشته باشیم. یک طلبه‌ی موفق؛ طلبه‌ای است که به مسیر خودش ایمان داشته باشد و به هدف خودش هم ایمان داشته باشد. اگر «آمنَ بطریقه و آمَنَ بهدفه»، این طلبه طلبه‌ی موفقی می‌شود.

طلبه‌ای که نسبت به مسیر خودش تردید دارد، تزلزل دارد، محکم و استوار نیست، یا نسبت به هدف خودش اگر تردید داشته باشد، هیچ وقت به هدف نمی‌رسد. این دو جهت در بزرگان، مراجع و علمای بزرگ ما بوده است. از اول که وارد حوزه علمیه شدند نسبت به کار، شغل و هدف خودشان ایمان داشتند و محکم و استوار بودند.

وقتی آیات قرآن را بررسی می‌کنیم یکی از شروطی که خداوند تبارک و تعالی برای انبیاء سفارش می‌فرمود؛ این راه پرخطر و مشکل و راه پرمخاطره‌ای بود که هر پیامبری داشته است. شما ملاحظه کنید در تبلیغ دین، بیشترین مشکلات را رسولان الهی داشتند. ما الآن سر سفره‌ی آماده نشسته‌‌ایم و همان کار و مطالب آنها را با تجربیاتی که وجود داشته، مجددا تکرار می‌کنیم. مشکل برای آنها بوده. انسان نسبت به مناسبت همین ربیع المولود، ولادت پیامبر(ص) و یا مسئله‌ی رسالت پیامبر، فکر کنیم که چه مقدار مشکلات برای رسول خدا بوده، «ما أوذیَ نبیٌ بمثل ما أوذیت».

حالا سؤال این است: سفارش مهمی که خدا به رسول خودش داشت برای اینکه در این راه استوار باشد چه بوده است؟

فکر می‌کنم، برداشت ما این است یکی از سفارش‌های مهم؛ مسئله‌ی توکل بر خدا بوده است. ما وقتی قرآن می‌خوانیم چقدر آیات مربوط به توکل بر خدا در قرآن خطاب به خود رسول خدا «و تَوَکَّل عَلَی الله» آمده است؟ این امر به توکل فراوان است و آیات فراوانی است. «وَ تَوَكَّلْ عَلَى اللهِ وَ كَفى‏ بِاللهِ وَكيلا»، «فَتَوَكَّلْ عَلَى اللهِ إِنَّ اللهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلين‏» و «وَ تَوَكَّلْ عَلَى الْحَيِّ الَّذي لا يَمُوت‏»، صبح که می‌خواهیم برای حوزه علمیه حرکت کنیم، می‌خواهیم به درس یا منبر برویم، حتّی می‌خواهیم یک نماز جماعت بخوانیم، می‌خواهیم در یک مدرسه‌ای برویم، ببینیم آیا این توکل بر خدا را داریم یا نداریم؟

خیلی از ما غافلیم، خیلی از ما توجه نداریم. گاهی اوقات کار را به مثابه یک امر روزمره‌ی خودمان، هر روز درس می‌رویم و امروز هم درس می‌رویم، هر روز نماز می‌رویم و امروز هم می‌رویم، هر روز با مردم صحبت می‌کنیم، امروز هم همینطور. در حالی که این یک «امر» است، امر هم که دلالت بر وجوب دارد. بر حاملان ابلاغ الهی و احکام الهی، واجب است که هر آن و لحظه و همیشه توکل بر خدا کنند.

در مورد توکل در قرآن تعابیر هم مختلف است. گاهی خدا می‌فرماید بر خدا توکل کن، گاهی می‌فرماید بر حیّ‌ای که لا یموت، یعنی همیشه توجّه دارد و بیدار است، «وَ تَوَكَّلْ عَلَى الْعَزيزِ الرَّحيم‏»؛ بر یک قدرتی که نفوذ ناپذیر است، عزیز یعنی قدرتی که نفوذ ناپذیر است، هیچ چیزی نمی‌تواند مانع او شود. چقدر انسان شارژ می‌شود و انرژی پیدا می‌کند؟ بهترین روش برای اینکه انسان اضطراب‌های خودش را درمان کند، همین توکل بر خداست، میدان‌های بزرگ، چه میدان‌های بزرگی امروز فراروی روحانیّت قرار دارد.

ما در این میدان‌های سخت و بزرگ، غیر از اینکه باید مجهّز به جهاز علمی و تقوایی باشیم، این مسئله‌ی توکل یک مسئله‌ی بسیار بسیار مهمی است. امروز انقلاب ما این همه دشمن دارد. رهبری معظم انقلاب با چه پشتوانه و قدرتی در مقابل این قدرت‌ها صحبت می‌کند؟ توکّل بر خدا. «توکل» نباید لفظی باشد. این آیات توکل را ببینید که واقعاً برای ما طلبه‌ها در درجه‌ی اول برای خودم عرض می‌کنم بسیار ضرورت دارد. ما اسماً خودمان را جزء متوکلین می‌دانیم، اما توکل واقعی نداریم.

در روایات دارد که توکل واقعی و حدّ توکل این است «مَا حَدُّ التَّوَكُّلِ؟ فَقَالَ لِي أَنْ لَا تَخَافَ مَعَ اللهِ أَحَداً»؛ غیر از خدا انسان از هیچ چیزی نترسد، انسان خوف اینکه اعتبارش را از دست ندهد، گاهی اوقات انسان می‌خواهد یک حرفی بزند، بالای منبر می‌گوید اگر این حرف را بزنم شاید دیگر من را برای سال آینده دعوت نکنند. این شخص دعوت بر خدا ندارد. اگر بخواهم بروم دفاع از یک مظلوم کنم اعتبارم را از دست می‌دهم، این توکل بر مردم دارد، توکل بر اشخاص دارد. توکل این است که انسان از غیر خدا هیچ خوفی نداشته باشد.

یک مراجعه‌ای به نفس‌مان کنیم، نمی شود آدم بگوید این چیزی است که خود انسان باید قضاوت کند و غیر از خود انسان و خدا هم کسی نمی‌داند. آیا ما از غیر خدا خوف داریم یا نداریم، این را در خودمان حل کنیم.

خوف اینکه ما الآن داریم درس طلبگی می‌خوانیم آینده‌‌ی بچه‌ها و زندگی‌مان چه می‌شود؟ به معنای نداشتن توکل است. یکی از آثاری که در روایات توکل آمده این است که توکل واقعی؛ موجب رزق و روزی و عزّت است. البته به این معنا نیست که انسان دست روی دست بگذارد و فکر روزی نباشد، بلکه در کنار تلاش و فعالیت‌ها این کار را انجام بدهد.

در خصال این روایت از امام صادق(ع) آمده؛ «قَالَ إِبْلِيسُ خَمْسَةُ أَشْيَاءَ لَيْسَ لِي فِيهِنَّ حِيلَةٌ وَ سَائِرُ النَّاسِ فِي قَبْضَتِي مَنِ اعْتَصَمَ بِاللهِ عَنْ نِيَّةٍ صَادِقَةٍ وَ اتَّكَلَ عَلَيْهِ فِي جَمِيعِ أُمُورِهِ وَ مَنْ كَثُرَ تَسْبِيحُهُ فِي لَيْلِهِ وَ نَهَارِهِ وَ مَنْ رَضِيَ لِأَخِيهِ الْمُؤْمِنِ بِمَا يَرْضَاهُ لِنَفْسِهِ وَ مَنْ لَمْ يَجْزَعْ عَلَى الْمُصِيبَةِ حِينَ تُصِيبُهُ وَ مَنْ رَضِيَ بِمَا قَسَمَ اللهُ لَهُ وَ لَمْ يَهْتَمَّ لِرِزْقِهِ»؛ پنج گروه هستند که به آنها راه ندارم و نمی توانم در آنها نفوذ کنم، اما بقیه‌ی مردم در مشت من هستند. «مَنِ اعْتَصَمَ بِاللهِ عَنْ نِيَّةٍ صَادِقَةٍ وَ اتَّكَلَ عَلَيْهِ فِي جَمِيعِ أُمُورِهِ»؛ کسی که با نیّت خالص اعتماد به خدا کند، و در همه‌ی امورش به خدا اعتماد و توکل کند، یعنی «اعتصام بالله» و «اتّکال بر خدا» در روایات یک معناست، و لو متعلّق‌هایش فرق می‌کند. کسی که توکل بر خدا دارد شیطان از او مأیوس است، شیطان سراغ او نمی‌تواند برود، ولی فی جمیع الامور، فی جمیع الحالات باید توکل باشد.

نگوئیم ما چرا توکل داشته باشیم؟ ما که هر روز در محضر قرآن و روایات عمرمان را سپری می‌کنیم؟ عرض کردم خطاب به توکل به رسول خداست، هیچ امری مهم‌تر از تبلیغ نیست، دین و شرط اساسی‌اش مسئله‌ی توکل بر خداست که امیدوارم ما بتوانیم این امر مهم را که یکی از ارکان یقین است در خودمان روز به روز بیشتر کنیم و با سلاح توکل وظیفه‌ی خودمان را انجام بدهیم.

مطلب دوم این است که امروز ما روحانیّت از هر زمانی نیازمان به همین علم دین بیشتر است. یعنی امروز به برکت انقلاب و صدور انقلاب، به برکت توجهی که مردم دنیا به دین اسلام و خصوصاً مکتب اهل‌بیت پیدا کردند، ما باید تلاش علمی‌مان مضاعف باشد، باید أضعافاً مضاعفة باشد. این خیلی نکته‌ی مهمی است.

در زمان گذشته یک روحانی می‌گفت من درس می‌خوانم بتوانم یک احکامی برای مردم بگویم حلال و حرام را بگویم، بسیار خوب بود. بتوانم تفسیر اجمالی کنم، اعتقادات را در یک حدّی بیان کنم. اما حالا واقعاً همان تلاش گذشته، برای احتیاجات امروز کافی است؟!!‌ قطعاً کافی نیست!

ما اگر در گذشته با یک شبهه و سؤال، یک انحراف، چند تا مکتب انحرافی مواجه بودیم، امروز با هزاران سؤال، هزاران مکتب جدید انحرافی مواجه هستیم. زمان قبل از انقلاب یک وهابیّت مطرح بود و یک بابیّت، از قدیم کتاب‌هایی هم نوشتند، اما امروز این عرفان‌های کاذب، این مکاتب جعلی که درست کردند، آماری که می‌دهند این است که می‌گویند 400 فرقه‌ی شیطان پرستی داریم، هر فرقه‌ای هم برای خودش آداب، دستورات و مسائلی دارد.

البته همه‌‌ی اینها باطل‌اند و باطل، سراب است، باطل، کف روی آب است، آنکه باقی می‌ماند حق است؛ «فَأَمَّا الزَّبَدُ فَيَذْهَبُ جُفاءً»؛ ولی چه کسی باید بتواند از عهده‌ی این برآید که به مردم اثبات کند که این باطل است.

من خیلی روشن عرض کنم، امروز ارتباط ما با قرآن باید چند برابر گذشته باشد. در قرائت، تفسیر، فهم آیات، ارتباط ما با کتب روایی و کتب فقهی باید بیشتر باشد. من گاهی به بعضی از فضلای درس عرض کردم امروز در بعضی از ابواب فقهی سؤالاتی مطرح شده که یک عمر معمولی برای پاسخ به آن کم است. بخواهیم فقط در باب فقه اقتصادی، فقه پزشکی بحث کنیم. شما کتاب‌هایی که از مراجع راجع به استفتاءات پزشکی چاپ شده را ببینید، اگر کسی بخواهد تمام این مسائل را اجتهادی کار کند، یک عمر معمولی واقعاً کم است. شاید این استفتاءات را گاهی اوقات روی قواعد جواب بدهند اما اگر کار عمیق‌تر و دقیق‌تر بخواهند، باید جواب دیگری داده شود.

یک بحث تلقیح مصنوعی که امروز این مؤسساتی که در کشور به وجود آمده و دارند انجام می‌دهند، چقدر مسئله دارد؟ هر روز هم یک صورت جدیدی برایش به وجود می‌آید. این می‌طلبد ما تلاش علمی کنیم. یک طلبه نگوید این ادبیات چه فایده دارد؟ معانی بیان چه فایده دارد؟ منطق چه فایده دارد؟ حالا وقتی انسان با سیل احتیاجات و سؤالات مواجه می‌شود، می‌گوید ای کاش بیشتر ادبیات کار می‌کردم.

شما ببینید اینترنت را که مراجعه می‌کنید چقدر سؤال درباره‌ی قرآن وجود دارد؟ چقدر شبهه درباره‌ی قرآن وجود دارد؟ در سازمان‌های امنیتی یهود و اسرائیل قسمت‌هایی وجود دارد که بگردند هر روزی یک شبهه‌ علیه قرآن درست کنند. چه کسی می تواند اینها را جواب بدهد؟ طلبه‌ای می‌تواند جواب دهد که از اول که وارد طلبگی شده ادبیاتش را قوی کار کرده باشد، تمام کتاب‌ها را دقیق کار کرده باشد، او می‌تواند از عهده‌ی جواب بربیاید.

بنابراین من در این مطلب دوم می‌خواهم عرض کنم امروز یک طلبه چند برابر گذشته باید کار علمی کند. به آن درسهایی که مدارس برای شما قرار می‌دهند اکتفا نکنید، و خیال‌تان راحت نباشد که اگر من اینها را تمام کردم کامل هستم. به قول مرحوم والد ما(رضوان الله علیه) یک روزی در مجلس درس فرمود: من که 70 سال از عمرم گذشته و اکثر عمر خودم را در اسلام سپری کردم هنوز نمی‌توانم بگویم من اسلام شناسم. این اعتراف بزرگان ما بوده.

پس باید روز به روز تلاش بیشتری کنیم، در کنار مسائل اخلاقی و تهذیب، تلاش‌مان را بیشتر کنیم، هر طلبه‌ای واقعاً جستجو کند که امروز کجا، چه کسی، چه سؤالی علیه اسلام مطرح می‌‌کند، برود آن سؤال را با هم‌بحث، استاد و مدیرش و هر کسی که آشناست مطرح کند، ببیند چند جواب مطرح می‌شود.

این مطلبی است که باید همه‌ی ما در صدد آن باشیم، نه فقط شما را عرض می‌کنم، هر کسی که عنوان طلبه را دارد. ما پیش خدا نمی‌توانیم بگوئیم من روزی چهار ساعت درس خواندم و بقیه را حوصله نداشتم. این عذری نیست که قابل قبول باشد. مخصوصاً حالا که شما جوان هستید در سنینی هستید که بسیار نشاط دارید، از این فرصت کمال استفاده را داشته باشیم.

اما مطلب سوم مطلبی است که مربوط به انقلاب است و چون در آستانه‌‌ی دهه فجر هستیم باید به این نکته توجه کنیم که روحانیّت مسئولیت بسیار شدیدی نسبت به مراقبت و تقویت از انقلاب و دستآوردهای انقلاب دارد، الآن همین جمعیت محترم به برکت انقلاب بوده که حالا حوزه‌ای هزار نفر، صد نفر استاد محترم و لو اینکه واقعاً کم است، یعنی یکی از اموری که باز نگوئیم مسئولین حوزه، نگوئیم مراجع، آنها جای خودش است، نگوییم رهبری معظم، آن جای خودش، به نظر من امروز هر طلبه‌ای باید فکر کند من طوری کار کنم، طوری تلاش کنم که خودم بتوانم در یک نقطه‌ای مدرسه‌ای احداث کنم. این یکی از ضرورت‌های زمانه‌ی ماست، ما نیاز به تأسیس مدارس زیاد داریم، برای اینکه این جمعیّت مسلّم پاسخگوی نیازهای خود مردم ایران هم نیست چه رسد به اینکه امروز دنیا از حوزه‌های علمیه مطالبه دارد.

امروز از نظر علمی در دنیا حوزه‌ی علمیه‌ای قوی‌تر از حوزه‌های شیعه نداریم. حالا چه قم و چه جاهای دیگر! حوزه‌های شیعه به برکت اهل‌بیت(علیهم السلام) از نظر علمی قوی‌ترین حوزه‌ها هستند، ما این روایاتی که از ائمه(ع) داریم، اگر کار علمی بخواهد در اینها انجام شود، اساساً اصلاً قابل مقایسه با حوزه‌های سایر مذاهب نیست بلکه باید زیاد شود و تقویت بشود.

اما روحانیّت باید روز به روز توجهش و حساسیتش برای حفظ انقلاب برای استمرار انقلاب بیشتر شود. چرا؟ این ادله‌ای دارد.
اولاً رهبریِ این انقلاب توسط روحانیّت بوده و در رأسش امام بزرگوار(رضوان الله تعالی علیه)، این یک مطلب مهمی است. یعنی انقلاب، مولود حوزه‌های علمیه است، انقلاب، مولود بزرگان و مراجع است، این مولود را باید حفظ کرد، باید خود حوزه‌ها حفظ کنند.
ثانیاً ما در پرتو این انقلاب می‌خواهیم اسلام را گسترش بدهیم. اگر در این انقلاب ضعف و فتوری به وجود بیاید، در آن توقف و ایستایی به وجود بیاید، به همان اندازه رشد اسلام متوقف می‌شود، نمی‌خواهیم بگوئیم هر کسی در این نظام هر جایی هر گوشه‌ای هر قوه‌ای کاری می‌کند کارهایش صحیح است، نه! روحانیت در جاهایی که انتقاد لازم است به عنوان وظیفه شرعی باید انتقاد صحیح و سالم خودش را داشته باشد، ولی کلّی این نظام و انقلاب برای گسترش اسلام است، آیا گسترش اسلام بر ما واجب است یا نه؟ بله. آیا هدایت دیگران بر ما واجب است؟ بله، فقط هدایت فامیل و منطقه‌ی خودمان بر عهده‌ی ما نیست، بلکه هدایت همه واجب است. پس باید نسبت به این انقلاب هم حساس باشیم و مراقبت کنیم، نگذاریم واقعاً نااهلان نفوذ پیدا کنند، نگذاریم آن مبانیِ اصلی انقلاب که قرآن و عترت است، امام در وصیت‌نامه‌شان اولین چیزی که مرقوم فرمودند حدیث ثقلین است، این مبنای انقلاب ماست، نباید امروز قلم به دستهایی بیایند بخواهند در یکی از این دو تا تزلزل ایجاد کنند، باید اینها را مراقبت کنیم، مراقبتش هم با حوزه‌های علمیه و آشنایان به اسلام است.

باید از سیاست های کلی، از مسئولینی که خدمت می‌کنند حمایت کرد و از این ارزشهای انقلاب هم باید مراقبت شود، إن شاء الله.

از مدیر محترم و معزز حوزه‌های علمیه حضرت حجت الاسلام و المسلمین جناب آقای قهرمانی که برای من توفیق این زیارت را فراهم کردند تشکر می‌کنم، از اساتید بزرگواری که در مجلس حضور دارند و شما فضلا تشکر می‌کنم و امیدوارم واقعاً آذربایجان دارای مجتهدان بسیار بزرگی شود کما اینکه در گذشته بوده و شخصیت‌های بسیار مهم علمی را به برکت این حوزه‌ها در آینده إن شاء الله مشاهده کنیم.

و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته



برچسب ها :