گزيده‌‌اي از بيانات آيت الله فاضل لنکراني(دامت برکاته) پيرامون شخصيت امام خميني(قده)

۱۴ خرداد ۱۳۹۴

۰۹:۲۵

۱,۷۳۸

خلاصه خبر :
امام(قده) شخصیتی جامع الاطراف بود. در عرفان، فلسفه، تفسیر و فقه و... در حد اعلی بود ... بسیاری از موفقیت‌هایی که امام خمینی(ره) در مسائل علمی یا در مسائل سیاسی به دست آوردند، مرهون همین بعد معنوی‌شان است ... امام خمینی(ره) نسبت به علما و مراجع احترام خیلی ویژه‌ای قائل بودند ... امام خمینی(ره) معتقد بودند که حوزه‌های علمیه را باید مراجع بزرگوار تقلید اداره کنند
آخرین رویداد ها
سالگرد ارتحال جانسوز بنيانگذار انقلاب اسلامي، حضرت امام خميني(قدس سره الشريف)

را به بيت معزز ايشان و مردم شريف ايران اسلامي و تمام دوستداران ايشان تسليت و تعزيت عرض مي‌‌کنيم.

گزيده‌‌اي از بيانات آيت الله فاضل لنکراني(دامت برکاته) پيرامون شخصيت امام خميني(قده)

گزيده‌‌اي از بيانات آيت الله فاضل لنکراني(دامت برکاته) پيرامون شخصيت امام خميني(قدس سره الشريف)

امام(قده) شخصیتی جامع الاطراف بود. در عرفان، فلسفه، تفسیر و فقه و... در حد اعلی بود نه اینکه بگوئیم در هر یک از اینها تبحر داشت! این ابعاد یک شخصیت ممتاز و بی‌نظیر از امام در تاریخ روحانیت ساخت. ما یک وقت درصدد بررسی هستيم که چه چیزهایی در شکل‌گیری شخصیت فردي امام نقش داشت.
در این جهت شاید بتوان گفت بُعد معنوی و عرفانی امام در شکل‌گیری شخصیت فردی ايشان نقش بیشتری داشته ولی به نظر من تردیدی نیست در اینکه اوج علمی امام در فقاهت او است. پروازهای علمی که امام داشتند و آنچه که او را بر فراز امّت، جامعه و همه چیز قرار داد فقاهت او است. و آنچه که انقلاب را به وجود آورد همین بُعد فقاهت امام است.
یعنی امام چنانچه بيشتر از اين هم در عرفان و فلسفه کار می‌کردند و به کشف و شهودهاي زيادی هم مي‌رسيدند اما اگر به دنبال فقه نرفته و این ابداعات و نکات دقيق و تحقیقات عميق در فقه را پیدا نکرده بود قطع دارم که چیزی به نام انقلاب و مقابله‌ی با نظام سلطه در ذهن امام نمی‌آمد.
البته این مدعای من است و قابل اثبات هم هست. همین بحث تا حدی این مدعا را اثبات خواهد کرد. مدعا این است آنچه که اوج علمی امام را نمايان نمود، یعنی با همه‌ی تبحری که در عرفان و فلسفه و تفسير و... داشت اما اوج و بروز قویّ علمی ايشان در فقاهت است و همين سبب شد که این نهضت عظیم به وجود بیاید البته تأثير عرفان در شخصیت ذاتی امام در جای خود قابل انکار نیست  و چه بسا در جهت شخصیت ذاتی بر جهات دیگر ترجیح هم داشته باشد.

===================

به نظر من هر چه زمان می‌گذرد ما به وسعت ابعاد شخصیتی امام(ره) بیشتر پی می‌بریم؛ امام(ره) شخصیتی هستند که فقط در مسائل سیاسی خلاصه نمی‌شوند، در مسائل فقهی و فلسفی خلاصه نمی‌شود. در هر وادی که انسان کلمات امام خمینی(ره) را ملاحظه می‌کند، می‌بیند که امام(ره) در اوج آن بخش قرار دارد.
من فکر می‌کنم بسیاری از موفقیت‌هایی که امام خمینی(ره) در مسائل علمی یا در مسائل سیاسی به دست آوردند، مرهون همین بعد معنوی‌شان است. وقتی کسی به تألیفات امام(ره) مراجعه می‌کند، می‌بیند که ایشان در سنین حدود 40 سالگی، تألیفاتی در مسائل اخلاقی دارد که مباحثی بسیار عمیق هستند و باید از یک استاد 80 ساله اخلاق که فقط عمرش را به مباحث اخلاقی گذرانده، صادر شده باشد.
وقتی کتاب «مصباح الهدایه» را انسان می‌بیند، به این نکته پی می‌برد که امام خمینی(ره) آن چنان در سنین جوانی، به مبانی و مشرب‌های عرفانی و آن هم عرفان صحیح که مطابق با متن قرآن و سنت است، مسلط بوده‌اند، که موجب بهت و حیرت انسان می‌شود.
وقتی انسان کتاب «اسرار الصلوة» و «آداب الصلاة» امام(ره) را می‌بیند و آن را با کتاب‌هایی که در این زمینه و قبل از امام(ره) نوشته شده بود، از جمله کتاب «اسرار الصلوة» مرحوم میرزا جواد آقای تبریزی که قبل از امام(ره) «اسرار الصلوة» خود را نوشته بود، یا کتاب «التنبیهات العلیة» مرحوم شهید ثانی که قبل از میرزا جواد آقای تبریزی این کتاب را نوشته است، مقایسه می‌کند، انسان می‌بیند که چقدر فاصله بین آنچه که امام خمینی(ره) نوشته اند و آنچه که در کتاب این دو بزرگوار است، وجود دارد.

=====================

اساساً معتقدم انقلابی که امام خمینی(ره) پایه‌گذاری کرد به این دلیل بود که دید‌ آن چیزی که از بین می‌رود، بندگی خدا و دوری از بندگی خدا در جامعه دیده می‌شود.
امام راحل دیدند مظاهر اجتماع هر روز از مظاهر اسلامی فاصله می‌گرفت؛ به همین دلیل انقلاب را ایجاد کردند تا مردم با حقیقت اسلام بیشتر آشنا شوند و در مسیر بندگی خدا قرار بگیرند. درست است که ما می‌گوییم انقلاب کردیم تا طاغوت را از بین ببریم، ولی این نکته یک مقدمه‌ای بود.
طاغوت اصولاً به این دلیل در فقه و آرمان‌های اسلامی قابل قبول نیست که وقتی ولایت غیر خدا آمد، همه ی‌ شئون انسانْ غیرالهی می‌شود، اما وقتی ولایت الهی بر ما مسلط و حاکم شد، همه ی شئون ما رنگ الهی پیدا می‌کند.
امام با ولایت فقیه و انقلاب، می‌خواستند صبغه‌‌ی جامعه و بشر به سمت الهی بودن پیش برود. واقعاً امروز باید بیاییم و این هدف امام خمینی(ره) را بیشتر واکاوی و روشن کنیم و توضیح دهیم، مخصوصاً برای نسلی که امام راحل را ندیده اند.
ما برای شناخت بنیانگذار کبیر انقلاب به این نسل سوم، هیچ راهی نداریم، جز بیان همین مسائل سیر و سلوکی امام(ره)، تعبد و اعتقاد امام(ره)، و بندگی که ایشان نسبت به خدای متعال داشتند. واقعاً اگر بیاییم و همین مطالب را برای نسل سوم بیان کنیم و همچنین برای حوزه‌های علمیه و دانشگاهیان، بسیار مفید خواهد بود.

================

امام خمینی(ره) نسبت به علما و مراجع احترام خیلی ویژه‌ای قائل بودند.
همان اوایل انقلاب که حرکت سیاسی خود را‌ آغاز کرده بودند و همان طور هم که همه می‌دانند، با اینکه از نظر علمی از همه مراجع موجود در زمان خودشان مقدم بودند، اما فرمود من دست شما مراجع، علما و حتی طلبه‌ها را می‌بوسم و این خیلی حرف است؛ برای اینکه دید اسلام دارد از بین می‌رود.
امام خمینی(ره) برای علما خیلی ارزش قائل بودند؛ هم قبل و هم بعد از پیروزی انقلاب، مخصوصاً برای مراجع احترام بسیار ویژه‌ای را قائل بودند و همان موقع توصیه کرده بودند که اگر کسی نسبت به بعضی از مراجع اهانت و یا بی‌حرمتی‌هایی بکند، ولایت او قطع می‌شود. امام خمینی(ره) می‌فرمودند که یک آدم معمولی یا یک طلبه معمولی حق ندارد به یک مرجع تقلید اهانتی بکند و بگوید چرا این حرف را نزد؟ چرا این موضع‌گیری را نکرد؟ چرا چنین کرد؟ چرا چین نکرد؟
شما می‌توانید نظر خود را محترمانه به مرجع تقلید منتقل بکنید، اما حق اهانت ندارید و اگر کسی اهانتی کند، ولایتش قطع می‌شود.

=================

 امام خمینی(ره) معتقد بودند که حوزه‌های علمیه را باید مراجع بزرگوار تقلید اداره کنند. من خود به یاد دارم که پدر بزرگوار ما ده یا یازده سال مسئولیت اداره حوزه را بر عهده داشتند، ایشان می‌فرمودند که من هر وقتی خدمت امام(ره) می‌رفتم و راجع به حوزه صحبت می‌کردم، امام راحل می‌فرمودند: «آقای فاضل، مطالب حوزه را با آیت‌الله گلپایگانی و مراجع صحبت کنید و نظر آنها را بخواهید»، بحمدالله در حال حاضر هم، رهبر معظم انقلاب هم همین مشی را دارند، در این سفر اخیرشان به قم، همه ی فضلا و اندیشمندان حوزه دیدند که چقدر تأکید بر روی مسئله مرجعیت، احترام به مراجع و برآورده کردن نظرات مراجع داشتند؛ این مسئله‌ای بود که در سلوک امام خمینی(ره) بود و اکنون نیز در سلوک رهبر معظم انقلاب مشاهده می‌کنیم. خلاصه مطلب اینکه واقعاً امام خمینی(ره) برای استمرار حوزه و استقلال آن، ارزش بسیار قائل بودند.

=================

یکی از عنایات خداوند به خود بنده این است که من به دستان مبارک امام خمینی(ره) معمم شدم. یادم هست ایامی بود که من می‌خواستم به جبهه بروم و هنوز معمم نشده بودم؛ بنده بار چهارمی بود که قصد داشتم به جبهه بروم، مرحوم والد ما آیت‌الله العظمی فاضل لنکرانی(ره) فرمودند، دیگر شما که می‌خواهی از جبهه برگردی، لباس را داشته باش، تا من یک وقتی بگیرم، برویم خدمت امام خمینی تا ایشان شما را معمم کند.
خوب این افتخار، افتخار بسیار بزرگی بود. ایامی بود که ملاقات‌های امام خمینی(ره) هم تعطیل شده بود؛ یعنی ایامی بود که ده الی پانزده روز به مناسبت خاصی که بود، امام خمینی(ره) هیچ ملاقاتی نداشتند.
مرحوم والد ما زنگ زدند خدمت مرحوم حاج احمد آقا(ره) ، قضیه را گفتند و ایشان هم گفتند که حاج آقای فاضل ما به شما که نمی‌توانیم بگوییم نیایید؛ فردا تشریف بیاورید اینجا.
رفتیم آنجا خدمت حضرت امام خمینی(ره)، خوب چون ملاقاتها تعطیل بود، جماران خیلی خلوت بود. رفتیم خدمت امام خمینی(ره) و البته من هر وقت خدمت امام راحل می‌رسیدم، تمام وجود من به لرزه می‌افتاد و این عظمت وجودی امام(ره) آنچنان ما را جذب می‌کرد که اصلاً آن لحظات یادم نمی‌رود.
من اول دست امام(ره) را بوسیدم و چون این امر برای امام(ره) هم طبیعی شده بود و هر کس خدمت امام(ره) می‌رفت تا دست ایشان را نمی‌بوسید اصلاً قانع نمی‌شد و از این رو وقتی هم که بنده می‌خواستم دست امام(ره) را ببوسم، ایشان ممانعت نکردند. من دست امام(ره) را بوسیدم و متعاقباً امام راحل برای بنده دعایی فرمودند که بنده به هیچ عنوان آن دعا را فراموش نمی‌کنم.
بعد پدرم گفتند من کار خصوصی با امام دارم و به همین دلیل قصد کردم که از اتاق بیرون بروم که امام(ره) به بنده فرمودند برگردید؛ یک پاکت پولی را به عنوان هدیه ملبس شدنم به لباس روحانیت می‌خواستند به من بدهند.
سخن من اینجاست که آن بار اولی که خواستم دستشان را ببوسم ممانعت نکردند، اما این بار که بحث پول و هدیه در کار بود، هر کار کردم که دستشان را ببوسم، نگذاشتند.
این نکته خیلی عجیبی برای من بود که ایشان اینقدر در مسائل اخلاقی دقت داشتند.

برچسب ها :