همانطور که استحضار داريد در خصوصِ ازالہ بکارت از طريق زناي به عنف در اينکه ارش البکاره و مهرالمثل پرداخت ميشود يا فقط مهرالمثل اختلاف نظر است.
سيد عبدالاعلي سبزواري در اين خصوص ميفرمايند: «در اين نظر که ارش البکاره داخل در مهر المثل باشد اشکال است زيرا موضوع و حکم ارش البکاره و مهر المثل تفاوت دارد»، حال سئوال بنده اين است که موضوع و حکم در اين عبارت مذکور چيست؟
به عبارت ديگر اولاً:موضوع ارش البکاه و موضوع مهرالمثل چيست؟
ثانياً: تفاوت حکم ارش البکاره و حکم مهرالمثل چيست؟
ثالثاً :آيا ميتوان گفت موضوعِ ارش البکاره، ازالہ بکارت و موضوعِ مهرالمثل، وطي است و حکم نيز در اينجا منطبق با موضوع است؟
پاسخ :
ظاهرا مقصود ایشان این است که موضوع مهر المثل عبارت است از: تمتع با زن با خصوصیات و ویژگی های عرفی و شانی که دارد از جمله بکارت.
اما مساله ارش بکارت موضوع آن است که کسی به طریق عنف و یا هر وسیله دیگری اختیارا یا اضطرارا بکارت دختری را زایل کند ولو مساله تمتع و استمتاع هم مطرح نباشد به عبارت دیگر در مهر المثل موضوع الاستمتاع من المرأة است اما در ارش البکارة موضوع ازالة البکارة بای جهة من دون فرق بین الاستمتاع و غیره است.
آری برخی از بزرگان می گویند در زنای به عنف چون این دو موضوع در فعل وطی اجتماع پیدا می کنند لذا ارش البکارة قهرا داخل در مهر المثل است .
باعرض سلام محضر مبارك آيت الله فاضل لنکرانی(دامت بركاته)؛
آيا نظريات اصولي يك طلبه كه به جاي حضور در درس خارج با محور قرار دادن كتابی مانند اصول مظفر(ازحيث اشتمال بر بحث هاي مختلف) و با رجوع به ادله اربعه وتحقيق در آراي بزرگان با تحقيق مختار اصولي خود را انتخاب ميكند بر خودشان حجت است؟
پاسخ :
سلام علیکم
کتاب اصول فقه مرحوم مظفر(رضوان الله علیه) اگرچه کتابی است جامع، لیکن روشن است که در تحقیقات اصولی کفایت نمیکند. برخی از آراء جدید و مهم که لازم است مجتهد بر آن اطلاع داشته باشد در این کتاب نیامده است.
و چون مجتهد باید در اصول، دارای مبنای محکمی باشد، لا محالة روی مختار اصولی این مقدار کافی نیست. البته نمیتوان انکار کرد که در برخی موارد و به نحو موجبه جزئیه، کفایت میکند.
طبق حديث ثقلين؛ اگر الان بخواهم به عترت تمسک کنیم، عترت الان کجاست؟ شاید بتوانم توجيهاتي مانند رجوع به علماء بیان کنم، ولي براي خودم قانع کننده نيست، زيرا تمسک به حديث و يا عالم، تمسک به عترت نيست، و الا در حديث ذکر ميشد.
پاسخ :
عترت؛ متمثّل درکلام یا فعل یا سکوت معصوم(علیه السلام) است و رجوع به علماء هرگز به عنوان رجوع بر عترت نیست و این عنوان منحصر به معصومین(علیهم السلام) است.
آری علماء؛ خصوصاً فقهاء، به اعتبار آگاهی برکلمات معصومین(ع) و نیز آشنائی تخصصی با قرآن کریم، در زمان غیبت تا حدی این خلاء را جبران میکنند.
تمسک به حدیث، چنانچه از نظر سند و دلالت و جهت دلالت مشکلی نداشته باشد، از مصادیق واضح عترت است و لذا در اصول؛ قول، فعل و سکوت معصوم(علیه السلام) را به عنوان حجت قرار دادهاند.
آیا شما هم مانند غالب فقها معتقد به حجيت ظن فقيه هستيد يا نه؟ با توجه به اين که ظن، مستند به صاحب ظن است نه شارع.
پاسخ :
برحسب مباحث اصول فقه؛ ظنون خاصه یعنی ظنی که دلیل خاصی بر اعتبار آن وجود دارد، مانند: خبرواحد و... حجیت دارد.
به عبارت دیگر در منابع دینی، تبعیت از ظن، مورد نهی واقع شده است و به اصطلاح، قاعده اولی؛ حرمت عمل به ظن و گمان است؛ اما از این قاعده بر حسب ادله ای محکم؛ برخی از ظنون استثناء شده است.
بنده دانشجو هستم ممنون ميشوم توضيح بفرماييد با إجراي «أماره فراش» چه تعارضي در «اصل حسن نيت» به وجود ميآيد؟و راه حل چيست؟
پاسخ :
اگر مقصود از «اصل حسن نیت» همان «اصالة الصحة» باشد، باید گفت اساسا میان موضوع این اصل با «قاعدة الفراش» تفاوت وجود دارد. «أصالة الصحة» در مورد صحت فعلی است که از دیگری صادر شده است و به حسب ظاهر، محکوم به صحت است اما «الولد للفراش» در موردی است که نسبت به إلحاق کودک به صاحب فراش، یعنی زوج، شک وجود داشته باشد در این صورت باید ولد را ملحق به زوج نمود. بنابراین بین دو مورد اساسا تعارضی نیست. و نمی توان گفت که «الولد للفراش» بر خلاف «اصالة الصحة» است و یا بالعکس.
۱۹ اسفند ۱۳۹۱ ساعت ۱۱:۴۳
با سلام و تشکر از مطالب ارزشمندتان می خواستم درخواست کنم که فایل متنی دروس نیز در سایت قرار دهید تا بتوانیم مقالاتمان را مستند سازی کنیم با تشکر
پاسخ :
سلام علیکم. با تشکر از شما. متاسفانه صوت این دروس از نوار پیاده نشده است. موفق باشید
۱۵ اسفند ۱۳۹۱ ساعت ۲۱:۲۵
با سلام در صورت امکان از علت مکروه دانستن نساجی توسط شهید اول در باب متاجر لمعه توضیحی ارائه فرمائید(علت مکروه بودن نساجی) جزاکم الله
پاسخ :
شغل های مکروه کفن فروشی، قصابی، نساجی، حجامت گری و برده فروشی است. دلیل آن هم روایات است . (وسائل الشیعه، ج 17، ص 326)
۲۸ بهمن ۱۳۹۱ ساعت ۱۹:۲۷
همانطور که استحضار داريد در خصوصِ ازالہ بکارت از طريق زناي به عنف در اينکه ارش البکاره و مهرالمثل پرداخت ميشود يا فقط مهرالمثل اختلاف نظر است. سيد عبدالاعلي سبزواري در اين خصوص ميفرمايند: «در اين نظر که ارش البکاره داخل در مهر المثل باشد اشکال است زيرا موضوع و حکم ارش البکاره و مهر المثل تفاوت دارد»، حال سئوال بنده اين است که موضوع و حکم در اين عبارت مذکور چيست؟ به عبارت ديگر اولاً:موضوع ارش البکاه و موضوع مهرالمثل چيست؟ ثانياً: تفاوت حکم ارش البکاره و حکم مهرالمثل چيست؟ ثالثاً :آيا ميتوان گفت موضوعِ ارش البکاره، ازالہ بکارت و موضوعِ مهرالمثل، وطي است و حکم نيز در اينجا منطبق با موضوع است؟
پاسخ :
ظاهرا مقصود ایشان این است که موضوع مهر المثل عبارت است از: تمتع با زن با خصوصیات و ویژگی های عرفی و شانی که دارد از جمله بکارت. اما مساله ارش بکارت موضوع آن است که کسی به طریق عنف و یا هر وسیله دیگری اختیارا یا اضطرارا بکارت دختری را زایل کند ولو مساله تمتع و استمتاع هم مطرح نباشد به عبارت دیگر در مهر المثل موضوع الاستمتاع من المرأة است اما در ارش البکارة موضوع ازالة البکارة بای جهة من دون فرق بین الاستمتاع و غیره است. آری برخی از بزرگان می گویند در زنای به عنف چون این دو موضوع در فعل وطی اجتماع پیدا می کنند لذا ارش البکارة قهرا داخل در مهر المثل است .
۱۴ بهمن ۱۳۹۱ ساعت ۱۴:۲۹
باعرض سلام محضر مبارك آيت الله فاضل لنکرانی(دامت بركاته)؛ آيا نظريات اصولي يك طلبه كه به جاي حضور در درس خارج با محور قرار دادن كتابی مانند اصول مظفر(ازحيث اشتمال بر بحث هاي مختلف) و با رجوع به ادله اربعه وتحقيق در آراي بزرگان با تحقيق مختار اصولي خود را انتخاب ميكند بر خودشان حجت است؟
پاسخ :
سلام علیکم کتاب اصول فقه مرحوم مظفر(رضوان الله علیه) اگرچه کتابی است جامع، لیکن روشن است که در تحقیقات اصولی کفایت نمیکند. برخی از آراء جدید و مهم که لازم است مجتهد بر آن اطلاع داشته باشد در این کتاب نیامده است. و چون مجتهد باید در اصول، دارای مبنای محکمی باشد، لا محالة روی مختار اصولی این مقدار کافی نیست. البته نمیتوان انکار کرد که در برخی موارد و به نحو موجبه جزئیه، کفایت میکند.
۲۳ دی ۱۳۹۱ ساعت ۱۶:۳۰
قوق العاده بود ممنون
۱۷ دی ۱۳۹۱ ساعت ۱۳:۳۳
طبق حديث ثقلين؛ اگر الان بخواهم به عترت تمسک کنیم، عترت الان کجاست؟ شاید بتوانم توجيهاتي مانند رجوع به علماء بیان کنم، ولي براي خودم قانع کننده نيست، زيرا تمسک به حديث و يا عالم، تمسک به عترت نيست، و الا در حديث ذکر ميشد.
پاسخ :
عترت؛ متمثّل درکلام یا فعل یا سکوت معصوم(علیه السلام) است و رجوع به علماء هرگز به عنوان رجوع بر عترت نیست و این عنوان منحصر به معصومین(علیهم السلام) است. آری علماء؛ خصوصاً فقهاء، به اعتبار آگاهی برکلمات معصومین(ع) و نیز آشنائی تخصصی با قرآن کریم، در زمان غیبت تا حدی این خلاء را جبران میکنند. تمسک به حدیث، چنانچه از نظر سند و دلالت و جهت دلالت مشکلی نداشته باشد، از مصادیق واضح عترت است و لذا در اصول؛ قول، فعل و سکوت معصوم(علیه السلام) را به عنوان حجت قرار دادهاند.
۱۷ دی ۱۳۹۱ ساعت ۱۳:۳۳
آیا شما هم مانند غالب فقها معتقد به حجيت ظن فقيه هستيد يا نه؟ با توجه به اين که ظن، مستند به صاحب ظن است نه شارع.
پاسخ :
برحسب مباحث اصول فقه؛ ظنون خاصه یعنی ظنی که دلیل خاصی بر اعتبار آن وجود دارد، مانند: خبرواحد و... حجیت دارد. به عبارت دیگر در منابع دینی، تبعیت از ظن، مورد نهی واقع شده است و به اصطلاح، قاعده اولی؛ حرمت عمل به ظن و گمان است؛ اما از این قاعده بر حسب ادله ای محکم؛ برخی از ظنون استثناء شده است.
۰۶ دی ۱۳۹۱ ساعت ۲۳:۳۶
من از دوستداران شما هستم
۰۳ دی ۱۳۹۱ ساعت ۲۳:۳۷
به نام خدا. سلام علیکم. واقعا استفاده کردم. بسیار محققانه ودقیق بود. در پناه خدا باشید
۰۱ آذر ۱۳۹۱ ساعت ۱۴:۳۶
بنده دانشجو هستم ممنون ميشوم توضيح بفرماييد با إجراي «أماره فراش» چه تعارضي در «اصل حسن نيت» به وجود ميآيد؟و راه حل چيست؟
پاسخ :
اگر مقصود از «اصل حسن نیت» همان «اصالة الصحة» باشد، باید گفت اساسا میان موضوع این اصل با «قاعدة الفراش» تفاوت وجود دارد. «أصالة الصحة» در مورد صحت فعلی است که از دیگری صادر شده است و به حسب ظاهر، محکوم به صحت است اما «الولد للفراش» در موردی است که نسبت به إلحاق کودک به صاحب فراش، یعنی زوج، شک وجود داشته باشد در این صورت باید ولد را ملحق به زوج نمود. بنابراین بین دو مورد اساسا تعارضی نیست. و نمی توان گفت که «الولد للفراش» بر خلاف «اصالة الصحة» است و یا بالعکس.