1- تعريف دقيق غيبت چيست؟
2- در چه مواردي غيبت جايز است؟
3- فاسق چه كسي است؟
پاسخ :
1- معناي غيبت آن است كه پشت سر مسلمان چيزي بگوئيد كه او خوشش نميآيد و مصداق بارز آن؛ گفتن عيوب اوست و همچنين چيزي كه باعث تنقيص او در جامعه شود. لازم به ذكر است كه حتي اگر اين عيوب را هم داشته باشد غيبت محسوب ميشود و حرام است و در صورتي كه نداشته باشد علاوه بر غيبت، تهمت هم هست.
2- از موارد جواز غيبت، مورد اول؛ غيبت متجاهر به فسق است در همان کاري که انجام ميدهد. يعني کسي که پوشيده و مستور گناه نميکند، بلکه در ملاء عام مرتکب معصيت ميشود، مورد دوّم دادخواهي مظلوم و اعلام ظلم ظالم بر اوست که ميتواند بگويد که فلان کس اين ظلم را در حق من انجام داده است. مورد سوّم در مقام مشورت دادن به شخصي است که از انسان مشورت ميخواهد، خصوصاً براي امور مهمي مثل ازدواج و يا شرکت در تجارت و امثال اينها. مورد چهارم جائي است که مصلحت اقوي و اهمي در بين باشد. مثل حفظ جان و مال و ناموس محترم که اگر غيبت کند به هرجهت موجب حفظ آنها ميشود، که اين مورد از موارد ضرورت است. مورد پنجم جائي است که غيبت شخص و گفتن کاري که او ميکند موجب آن ميشود که جلوي کار منکر او گرفته شود، مثلاً کسي کار حرامي انجام ميدهد، و شخصي که ميداند خود نمي تواند جلوي او را بگيرد، لکن اگر به ديگر بگويد گر چه غيبت محسوب ميشود، لکن موجب جلو گيري از کار بد او ميشود که در اين صورت جائز است. مورد ديگر ريشه کن کردن ماده فساد است، مثل آنکه شخصي بدعت گزار در دين است و افراد نميدانند، براي آنکه مردم را گمراه نکند به افراد بگوئيم که اين شخص بدعت گزار است. البته اينها مواردي بود از مستثنيات غيبت، لکن يک نکته را بايد ياد آور شويم که اصل در غيبت، حرمت است و مواردي که ذکر شد در صورتي جائز است که شخص بتواند موضوع را خوب تشخيص دهد و خداي ناکرده گاهي در اثر ندانستن، دچار گناه غيبت نشود، چون مرزها باريک است و احتمال خطا در اين گونه چيزها قوي است.
3- کسي که گناه ميکند فاسق است و کسي که علناً گناه ميکند و ابا ندارد که مردم او را در حال گناه ببينند متجاهر به فسق است.
تعريف و موارد جواز غيبت
۱۹ تیر ۱۳۹۶ ساعت ۱۵:۴۱
1- تعريف دقيق غيبت چيست؟ 2- در چه مواردي غيبت جايز است؟ 3- فاسق چه كسي است؟
پاسخ :
2- از موارد جواز غيبت، مورد اول؛ غيبت متجاهر به فسق است در همان کاري که انجام ميدهد. يعني کسي که پوشيده و مستور گناه نميکند، بلکه در ملاء عام مرتکب معصيت ميشود،
مورد دوّم دادخواهي مظلوم و اعلام ظلم ظالم بر اوست که ميتواند بگويد که فلان کس اين ظلم را در حق من انجام داده است.
مورد سوّم در مقام مشورت دادن به شخصي است که از انسان مشورت ميخواهد، خصوصاً براي امور مهمي مثل ازدواج و يا شرکت در تجارت و امثال اينها.
مورد چهارم جائي است که مصلحت اقوي و اهمي در بين باشد. مثل حفظ جان و مال و ناموس محترم که اگر غيبت کند به هرجهت موجب حفظ آنها ميشود، که اين مورد از موارد ضرورت است.
مورد پنجم جائي است که غيبت شخص و گفتن کاري که او ميکند موجب آن ميشود که جلوي کار منکر او گرفته شود، مثلاً کسي کار حرامي انجام ميدهد، و شخصي که ميداند خود نمي تواند جلوي او را بگيرد، لکن اگر به ديگر بگويد گر چه غيبت محسوب ميشود، لکن موجب جلو گيري از کار بد او ميشود که در اين صورت جائز است.
مورد ديگر ريشه کن کردن ماده فساد است، مثل آنکه شخصي بدعت گزار در دين است و افراد نميدانند، براي آنکه مردم را گمراه نکند به افراد بگوئيم که اين شخص بدعت گزار است.
البته اينها مواردي بود از مستثنيات غيبت، لکن يک نکته را بايد ياد آور شويم که اصل در غيبت، حرمت است و مواردي که ذکر شد در صورتي جائز است که شخص بتواند موضوع را خوب تشخيص دهد و خداي ناکرده گاهي در اثر ندانستن، دچار گناه غيبت نشود، چون مرزها باريک است و احتمال خطا در اين گونه چيزها قوي است.
3- کسي که گناه ميکند فاسق است و کسي که علناً گناه ميکند و ابا ندارد که مردم او را در حال گناه ببينند متجاهر به فسق است.
کلمات کلیدی :
۲,۰۳۴