بنده جواني هستم 23-24ساله، در حال حاضر کارمند مؤسسهاي هستم. راستش نااميدي وجودم را فرا گرفته، کسي را ميخواستم که با او درد دل کنم.
بنده جوان بي ايماني نيستم، ولي اين روزها خيلي برايم سخت ميگذرد، راستش سال گذشته برايم سختترين سال عمرم بود، چون فرد مهمي را در زندگيم از دست دادم که قبلا قدرش را نميدانستم، ولي الان ميدانم. او قبلا همسرم بود.
ما خوشبخت بوديم، اما دلايلي چون غرورهاي کاذب من و سختگيريهاي بيموردم و چيزهاي بيارزشي مثل حساسيت دارويي من و... کار ما را به جدايي کشانيد و سختتر اين که 2ماه بعد او را براي هميشه از دست دادم. راستش اگر ترس از خدا نبود شايد از اين دنيا دست ميشستم. بنده را راهنمايي کنيد.
پاسخ :
چنانچه انسان در زندگی به خداوند تبارک وتعالی اعتقاد و توکل داشته باشد و همیشه اورا ناظر بر اعمال خود بداند و به قدرت مطلقه او توجه داشته باشد و بداند که هر کاری از او ساخته است، هیچگاه ناامیدی وجود او را نمیگیرد. شما بدانید انسانهای فراوانی در زندگی اشتباهاتی را داشتهاند و چه بسا اشتباهات آنان به مراتب از عمل شما بزرگتر و وسیعتر باشد، اما نباید از لطف و رحمت خداوند مأیوس شد. شما بحمدالله در سنینی از عمر به سر میبرید که میتوانید برای آینده برنامه های بسیار مهمی را طراحی و تدوین کنید، هیچگاه به گذشته و اشتباهات خود فکر نکنید، نسبت به گذشته همین مقدار که عبرت برای آینده باشد کافی است، همیشه به وضع فعلی و آینده توجه کنید، ارتباط خود را با خداوند متعال قویتر کنید، عبادات خود را بهتر و جذاب تر و شیرین تر وعمیق تر کنید، به نماز اول وقت و خواندن نمازهای مستحبی اهتمام داشته باشید، همیشه خود را به خدا محتاج بدانید. مطمئن باشید به زودی زندگی شما تغییر خواهد کرد «و من یتوکل علی الله فهو حسبه» از طرفی توجه کنید که اخلاق و روحیاتیکه شما را اینچنین کرد، جبران نمائید و در صدد اصلاح خویش باشید. ما هم برای شما دعا میکنیم.
راه حل نجات از ناامیدی
۱۱ آبان ۱۳۹۰ ساعت ۱۵:۴۸
بنده جواني هستم 23-24ساله، در حال حاضر کارمند مؤسسهاي هستم. راستش نااميدي وجودم را فرا گرفته، کسي را ميخواستم که با او درد دل کنم. بنده جوان بي ايماني نيستم، ولي اين روزها خيلي برايم سخت ميگذرد، راستش سال گذشته برايم سختترين سال عمرم بود، چون فرد مهمي را در زندگيم از دست دادم که قبلا قدرش را نميدانستم، ولي الان ميدانم. او قبلا همسرم بود. ما خوشبخت بوديم، اما دلايلي چون غرورهاي کاذب من و سختگيريهاي بيموردم و چيزهاي بيارزشي مثل حساسيت دارويي من و... کار ما را به جدايي کشانيد و سختتر اين که 2ماه بعد او را براي هميشه از دست دادم. راستش اگر ترس از خدا نبود شايد از اين دنيا دست ميشستم. بنده را راهنمايي کنيد.
پاسخ :
هیچگاه به گذشته و اشتباهات خود فکر نکنید، نسبت به گذشته همین مقدار که عبرت برای آینده باشد کافی است، همیشه به وضع فعلی و آینده توجه کنید، ارتباط خود را با خداوند متعال قویتر کنید، عبادات خود را بهتر و جذاب تر و شیرین تر وعمیق تر کنید، به نماز اول وقت و خواندن نمازهای مستحبی اهتمام داشته باشید، همیشه خود را به خدا محتاج بدانید. مطمئن باشید به زودی زندگی شما تغییر خواهد کرد «و من یتوکل علی الله فهو حسبه» از طرفی توجه کنید که اخلاق و روحیاتیکه شما را اینچنین کرد، جبران نمائید و در صدد اصلاح خویش باشید. ما هم برای شما دعا میکنیم.
کلمات کلیدی :
۲,۰۸۳