شخصي همين شکايت را نزد رسول اکرم(ص) داشتند. آن حضرت به او فرمودند: اگر چيزي به تو بگويم طبق آن عمل ميکني؟ آن شخص قول داد که عمل کند. حضرت براي بار دوّم سؤال را تکرار کردند و آن شخص قول داد که عمل کند. رسول اکرم(ص) براي بار سوّم سخن خود را تکرار کردند و جواب مثبت گرفتند. آنگاه فرمودند: هر کاري که ميخواهي انجام دهي، به عاقبت آن فکر کن، اگر به صلاح تو بود انجام بده و اگر دريافتي که مصلحت تو در انجام آن کار نيست، خودداري کن.
خواهر گرامی؛ اگر تنها همين مطلب را در نظر داشته باشيم، در هر کاري با احتياط وارد ميشويم و اگر خداي ناکرده کار خلاف و گناهي باشد، مرتکب آن نميشويم.
در قرآن کريم، شيطان به عنوان دشمن قسم خوردهی انسان معرفي شده و خداوند بندگان را به مخالفت شيطان امر کرده و مردم را از اطاعت او بر حذر داشته است. سزاوار نيست که بندهی خدا، لطف و مرحمت و رأفت و رحمت خدا را بگذارد و خود را گرفتار نارضائي و ناخشنودي خداوند کند. آنچه در زندگي موجب نجات انسان ميشود خوب فکر کردن و استفاده از تعقل و تفکر است و در قرآن کريم سفارش زيادي به تفکر و تدبر شده است و افرادي که از فکر و عقل خود استفاده نميکنند مورد مذمّت قرار گرفتهاند.
در طول تاريخ اگر ملاحظه مختصري داشته باشيم ميبينيم که افراد پاکدامن و مطيع خداوند، در دنيا دچار خسارت نشدهاند و افراد گناهکار علاوه بر بدنامي، خسارت بزرگي کردهاند که آخرت خود را هم خراب کردهاند. علاوه بر آنکه در دنيا هم گرفتاريهاي زيادي براي خود درست کردهاند، در هر صورت آنچه يک انسان به عنوان بزرگترين سرمايه دارد ارزشهاي انساني اوست و گناه اين ارزشها را از بين ميبرد، و بدترين ظلم، ظلم به نفس است و ظلم به نفس، گناه است، خوب فکر کنيد و از عواقب گناه بترسيد و از خداوند متعال کمک بخواهيد بهترين پناهگاه براي انسان؛ خداوند است.
اما در مورد استمناء:
استمناء؛ عملی حرام و از گناهان كبيره ميباشد، كه خداوند بر مرتكب آن وعده عذاب داده است. همانطور كه خودتان ميدانيد اين يك بيمارى است كه راه نجات از آن و عواقب خطرناك دنيايى و آخرتى كه دارد، كمى فكر كردن به مطالبى است كه خدمت شما عرض مىكنيم:
1- جوانى را كه اين كار را مرتكب شده بود، نزد اميرالمؤمنين(ع) آوردند. آن حضرت براى تأديب به پشت دست او زد تا دستش قرمز شد. آیا دوست داريد كه حضرت علي(ع) دست مهربانى روى دست شما بگذارد، يا با تأديب و تعزير آن حضرت مواجه شويد؟
2- حكم خداوند؛ حرام بودن اين كار است، مسلماً يك جوان متدين نمىخواهد با حكم خداوند مخالفت كند.
3- براى بدن، خصوصاً چشم و اعصاب، ضرر فراوان دارد، و اين از نظر پزشكى مسلّم شده است.
4- موجب سلب توفيق از انسان مىشود و رفته رفته باعث مىشود كه فرد با احساس گناه دچار امراض گوناگون شود.
5 - عيب بزرگ بشر؛ «غفلت» اوست، خداوند متعال نعمتهاي فراواني به ما ارزاني داشته که اگر هرکدام را از ما بگيرد زندگي برايمان غير قابل تحمل ميشود. نعمت عقل، سلامتي، هدايت، فکر و انديشه، در عين حال به جاي استفاده صحيح از اين نعمتها راه کج را انتخاب ميکنيم. يکي از اين نعمتها نعمت «اراده و عزم» است، که گاهي ما اين نعمت بزرگ را ناديده گرفته و آنچنان مقهور و ذليل يک گناه و يک کجروي ميشويم که حتي خودمان شرم ميکنيم، و اگر کسي را ببينيم که حال او مثل حال خود ماست، به ديده تحقير به او نگاه ميکنيم، امّا اين عيب را در خودمان نميبينيم و از آن غافل ميشويم.
مسلّم است که يک انسان وارسته و پاکيزه و پاک ميتواند حتي در خلوت و يا جلوي مردم افتخار کند که من آلوده به گناه نيستم، اماّ انساني که در مقابل هجوم شيطان و هواي نفس و گناه و ناپاکي زمين بخورد و مغلوب شود، مسلّماٌ نميتواند در برابر خداوند، بنده خوب و در مقابل مردم و شخصيت باطني خود، شخصي با افتخار باشد.
به تجربه ثابت شده که قدرت بشر براي انجام يا ترک هر کاري، بسيار زياد است و خداوند براي إتمام حجت بر انسانها موردي را در قرآن کريم ذکر کرده است و آن داستان حضرت يوسف است که جواني بود زيبا و در اوج جواني و با صحنه آنچناني مواجه شد و حبس و زندان را به جان خريد و تن به الودگي نداد.
ممکن است بگوئيد حضرت يوسف پيغمبر بود. در روایات و تاريخ موارد فراوانی ذکر شده از افراد عادي از گناه و آلوده شدن پرهيز کردند و در اثر همين خودداري و تقوي، چنان نورانيتي يافتند که موجب رسيدن آنها به مقامات عاليه شد.
به هر حال يک جوان مسلمان، که مقيّد به حلال و حرام است، دنبال گناه نميرود و به آن آلوده نميشود. به عنوان مثال مسلّما شما خيلي چيزهاي مادي دنيا را در گوشه و کنار ميبينيد که دلتان ميخواهد بخريد و تهيه کنيد، امّا نميتوانيد. ولي هرگز راضي به تصرف در مال مردم و سرقت براي رسيدن به ماديات نيستيد؛ زيرا ايمان شما در مقابل غريزه ثروت و حب مال، غالب و پيروز است. در مقابل غريزه شهوت هم ميتوان پاکدامن بود.
اين مطلب را هم بدانيد که اگر از استمناء يا هر گناه ديگري که مربوط به غريزه جنسي ميشود خودداري کنيد، خداوند در همين دنيا به شما عوض عنايت ميفرمايد. علاوه بر آنکه از مضار دنيوي و أخروي اينگونه کارها در امان ميمانيد، چيزهاي زياد هم به دست ميآوريد.
واقعاً حيف است جواني که ميتواند افتخاري براي خانواده باشد، در نماز جماعت اوّل وقت شرکت کند، خوب درس بخواند، ورزش کند و با نشاط باشد، موجب دلگرمي پدر ومادر و خانواده باشد، به فکر اينده خود باشد، به جاي این همه امور مثبت و مفید، گرفتار هوا و هوسي شود که لذت آن زود گذر و تبعات شوم آن در زندگي او براي هميشه باقي بماند.
بنابراين شما ابتدا تصميم بگيريد، سپس با روي آوردن به فکر وانديشه در اينکه چه مقامي به عنوان يک انسان داريد، به درس و ورزش و مطالعه و تفريحات سالم و دلگرمي به خانه و کمک به پدر ومادر بپردازيد، ان شاء الله در اين صحنه اگر اراده داشته باشيد، شما پيروز اين ميدان هستيد و گرنه براي هميشه گرفتار خواهيد بود.
اميدواريم به ياري خداوند شما بر دشمن قسم خوردهی انسان، يعني شيطان پيروز شويد.
البته بايد از ديدن مناظر محرك شهوت حتماً خوددارى شود و سعي کنيد هميشه در جمع باشيد و از تنهايي خودداري کنيد.
در روايت وارد شده است كه: «التائب من الذنّب كمن لا ذنب له»؛ يعنى كسى كه از گناه توبه كند، همانند كسى است كه هيچ گناهى مرتكب نشده است. البته به این شرط كه دوباره به طرف معصيت نرود. در توبه مهم آن است كه انسان از گناه پشيمان شود و تصميم جدى بگيرد كه ديگر كار خلاف نكند، و به دنبال آن، از خداوند طلب بخشش و آمرزش كند.
در خاتمه اين نكته را هم متذكر شويم كه خداوند متعال توبه پذيراست و نسبت به بندگان خود بسيار مهربان است، و غير از شرك همه گناهان را مىبخشد.
استمناء و ضررهای دنیوی و اخروی آن
۱۸ اسفند ۱۳۹۰ ساعت ۱۶:۵۹
من دختري هستم 23 ساله، با اعتقاد به مسائل ديني، مشکل من اين است که: در دوران کودکي استمناء ميکردم و نميدانستم کار اشتباهي است. دوران دبيرستان متوجّه خطا و گناه بودن آن شدم. تصميم به ترک اين کار گرفتم؛ با نماز خواندن، قرآن خواندن، روزه گرفتن و هر کاري که فکر ميکردم من را از اين کار وا ميدارد. ولي متأسفانه انگار اعتقادات من محکم نبود، هر بار که انجام ميدادم با ناراحتي و تنفّر از کارم بود. به خدا قول ميدادم که ديگر همچين خطايي نکنم، براي خود حدود تعيين ميکردم که اگر در اين زمان اين کار را کردم خدايا فلان بلا را سرم بياور، ولي هيچکدام فايدهاي نداشت. بعضي اوقات تا يکسال و نيم انجام نميدادم، ولي دوباره خلف وعده ميکردم و دوباره روز از نو روزي از نو. خيلي سعي ميکردم ترک کنم ولي نميشد. عهد شکني ميکردم. هر دفعه بعد از انجام، در همان ثانيه اول، پشيمان ميشدم، از خدا عجز و خواهش ميکردم بختم را بفرستد تا بتوانم از اين کار دست بکشم، ولي انگار اين اشتباه من سدّي براي رسيدن به خوشبختي بود. حالا خيلي ناراحتم. دائما قول ميدهم که اين دفعه واقعا ترکش ميکنم ولي فايدهاي ندارد، دوباره به اين سمت کشيده ميشوم. حالا بيشتر نگران اين هستم که بعد از هزاران بار قول دادن و بی وفایی به عهد، خدا ديگر مرا مورد رحمت و آمرزش خود قرار ندهد و از من روي بگرداند و مرا جزو کافرين قرار دهد. به خداوندي خدا خيلي دوست دارم آن را ترک کنم که مورد رحمت خداوند قرار گيرم ولي انگار فايدهاي ندارد. هميشه اميد به بخشش خداوند دارم ولي اکنون احساس ميکنم ديگر کار از کار گذشته و ديگر حکم انساني را دارم که نميتواند به وعده خود عمل کند و ديگر راهي برايش باقي نمانده است. البته من ميدانم خدا خيلي بزرگتر از آن چيزي است که ما فکر ميکنيم، ولي هر چيزي حد و حدودي دارد. حالا سؤال من اين است که آيا امکان دارد خدا مرا مورد رحمت خود قرار دهد و منت بر سر من بگذارد و من را ببخشد؟ خواهش ميکنم راهنمايم باشيد، سخت ناراحت و غمگين و ترسناک از روي گرداندن خداوند، من بجز خدا هيچ کس را ندارم و در اين دنيا بدون خدا، پوچ و نابودهستم. کمکم کنيد.
پاسخ :
کلمات کلیدی :
۹,۷۱۰