درس بعد

نواهی

درس قبل

نواهی

درس بعد

درس قبل

موضوع: نواهی


تاریخ جلسه : ۱۳۸۳/۱۰/۲


شماره جلسه : ۲۰

PDF درس صوت درس
چکیده درس
  • تفاوت بين جاهل و ناسي، درحکم به صحت صلاه، در نظر مرحوم خوئي(ره)

  • نقد و بررسي اين نظريه مرحوم خوئي(ره)

  • تفصيل ديگري درباره‌ي ناسي در حاشيه عروه

  • نقد و بررسي اين تفصيل

  • تشکيک در نسبت دادن مرحوم آخوند(ره) نه مشهور

  • نقد و بررسي اين تشکيک مرحوم خويي(ره)

  • توضيحاتي درباره مرحوم بروجردي(ره)

  • حکايتي در عظمت مرحوم امام(ره)

  • خاطره‌اي از استاد محترم در اين باره

  • اشکال مرحوم بروجردي(ره) بر مرحوم آخوند(ره)

دیگر جلسات


بسم الله الرّحمن الرّحيم

الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين


تفاوت بين جاهل و ناسي، درحکم به صحت صلاه، در نظر مرحوم خوئي(ره)

عرض كرديم كه مرحوم آقاي خوئي(قدس سره) در مواردي با انظار مرحوم آخوند(ره) در اين بحث مخالفت فرموده‌اند، که عمده آن را بيان كرديم.

به اين قسمت رسيديم كه ايشان فرموده‌اند: بايد بين جاهل و ناسي فرق قائل شد. اگر كسي در دار غصبي نماز خواند، در صورتي كه جاهل به جهل قصوري باشد، به بطلان اين صلاه حكم مي‌كنيم. اما اگر ناسي باشد، بايد تفصيل داد، اگر نسيانش عن تقصير باشد، باز بايد به بطلان اين صلاه حكم كنيم. اما اگر نسيانش، عن قصور باشد، اينجا اين صلاه، صحيح است.

فارقي كه بين جاهل و ناسي بيان مي‌كنند اين است كه، در صورت جهل، فعليت حرمت غصب از بين نمي‌رود، چون علم و جهل در احكام واقعيه دخالتي ندارد. در صورت جهل، حرمت الغصب به فعليت خودش باقي است، لذا به بطلان اين صلاه حكم مي‌كنيم، يعني روي قول به امتناع، اگر جانب نهي را بر جانب امر مقدم كرديم، بايد بگوييم: اين حرمت الغصب فعليت دارد و لذا اين صلاه، صلاه باطلي است.

اما در باب نسيان، نسيان حقيقتاً سبب رفع حكم مي‌شود. فرق بين نسيان و جهل در همين است كه، جهل موجب رفع حكم نمي‌شود، احكام ثابتند بدون فرق بين اينكه، مكلف به آنها عالم يا جاهل باشد، اما نسيان سبب رفع حكم مي‌شود.

خطاب و تكليف به جاهل قبيح نيست، ولي كسي كه ناسي است، خطاب نسبت به او قبيح است. لذا فرموده‌اند: رفع نسبت به نسيان، يك رفع حقيقي است. لذا نظر ايشان بر اين بود كه، بايد بين نسيان و جهل اين فرق را در اينجا قائل شد.

نقد و بررسي اين نظريه مرحوم خوئي(ره)

نكته‌اي كه وجود دارد اين است كه، اولاً در جاي خودش بايد اين بحث شود كه، آيا نسيان موجب رفع حقيقي حكم است يا نه؟ آيا كسي كه ناسي است واقعاً و حقيقتاً حكم از او برداشته مي‌شود يا نه؟ اين به جاي خودش و به بحث اصولي خودش موكول مي‌شود.

اما اشكال ديگري كه وجود دارد اين است كه، اگر دليل اين باشد، چرا بين نسيان عن تقصير و نسيان عن غير تقصير، فرق گذاشته‌ايد، در هر دو صورت بايد بگوييد: نسيان موجب رفع حكم مي‌شود.

تفصيل ديگري درباره‌ي ناسي در حاشيه عروه

در حاشيه عروه باز در نسيان يك تفصيل ديگري هم داده‌اند که، ناسي كه مي گوييم: نمازش در دار غصبي صحيح است، در جايي است كه اين ناسي غاصب نباشد، «فيما  اذا لم يكن  غاصبا»، يعني اگر كسي خانه‌اي را غصب كرد و بعد يادش رفت، نسيان نسبت به حكم يا موضوع پيدا كرد، در اينجا فرموده‌اند: اين ناسي نمازش باطل است.

ناسيي كه مي‌گوييم: در دار غصبي نمازش باطل نيست و صحيح است، آن است كه غاصب نباشد.

نقد و بررسي اين تفصيل

طبق اين مبنايي كه در اصول در اينجا دارند که، نسيان حقيقتاً موجب رفع حكم مي‌شود، بايد بين غاصب و غير غاصب و همچنين بين مقصر و غير مقصر، نبايد فرقي باشد.

تشکيک در نسبت دادن مرحوم آخوند(ره) نه مشهور

ظاهر اين است كه عرض كرديم كه، ايشان فرموده‌اند: اين را كه مرحوم آخوند(ره) به مشهور نسبت داده‌اند كه، مشهور صلاه در دار غصبي را اگر از روي جهل قصوري و نسيان باشد، صحيح مي‌دانند، نمي‌توانيم بپذيريم، اين كه آيا اين فتواي مشهور، روي قول به امتناع و تقديم جانب نهي است يا نه؟ اين که بگوييم: مشهور، روي قول به امتناع و تقديم جانب نهي، آن هم در دو صورت جهل قصوري و نسيان، فتواي به صحت داده‌اند، براي ما معلوم نيست.

نقد و بررسي اين تشکيک مرحوم خويي(ره)

همين مقدار از تشکيک هم، از ايشان تعجب است، براي اينكه وقتي به كتاب عروه مراجعه مي‌كنيد، در كتاب الصلاه، در بحث مكان مصلي، براي مكان مصلي شرائطي را صاحب عروه ذكر كرده و يكي از شرائط اين است که، مكان بايد مكان مباحي باشد، بعد فرموده‌اند: «فالصلاه في المكان المغصوب، باطلهٌ»، نماز در مكان غصبي باطل است.

 البته در اينكه در مكان غصبي بعضي‌ها گفته‌اند كه: مقصود آن محلي است كه سجده مي‌شود و موضع سجده اگر غصبي باشد، نماز باطل است و الا اگر موضع سجده غصبي نباشد، نماز اشكالي ندارد، كاري به آن نداريم.

در ادامه در وسط هاي مسئله فرموده‌اند: «و انما تبطل الصلاه اذا كان عالماً عامدا»، اين نماز باطل است، اگر عالماً عامداً، يعني عالم به حرمت الغصب و به اينكه اين زمين، زمين غصبي است باشد و عمداً هم در اينجا نماز بخواند. اما «اذا كان غافلاً او جاهلاً او ناسياً فلا تبطل». اگر غافل يا جاهل يا ناسي باشد، اينجا باطل نيست.

فقهايي كه بر اينجا حاشيه زده‌اند، همه اين را که «اذا كان غافلاً او جاهلاً او ناصياً فلا تبطل» قبول دارند. بله بعضي‌ها اين قيد را زده‌اند كه، غافل و جاهل و ناسي كه «لا يكون غاصبا»، قيد غيرغاصب را زدند.

مرحوم آقاي بروجردي(ره) حاشيه زده‌اند که: «مع كونه غير الغاصب»، امام(ره) در حاشيه فرموده‌اند: «الاحوط مع كون الناسي هو الغاصب البطلان»، منتهي بعد دو مرتبه از همين هم عدول كرده و فرموده‌اند: «و ان كان عدم البطلان مطلقا»، مطلقا، يعني چه ناسي غاصب باشد، چه غاصب نباشد، «لا يخلوا من قوه»، عدم البطلان را فرموده‌اند: خالي از قوت نيست.

آنچه كه هست اين كه، با اصل اين فتوايي كه مرحوم سيد(ره) داده‌اند، هيچ كس مخالفت نكرده، يعني از مسلمات بين مشهور، اگر نگوييم بين جميع فقهاء، اين است كه اگر كسي غافلاً يا جاهلاً يا ناسياً، در دار غصبي نماز خواند، نمازش صحيح است. در اينكه مشهور چنين فتوايي دارند، ترديدي وجود ندارد.

از آنطرف مرحوم آخوند(ره) فرموده‌اند: همين مشهور در بحث اجتماع امر و نهي هم، امتناعي هستند و هم جانب نهي را مقدم كرده‌اند. خود مرحوم آخوند(ره) هم يكي از آنهاست و جانب نهي را هم مقدم كرده‌اند.

خوب وقتي مشهور امتناعي شده، جانب نهي را هم مقدم كرده‌اند، از طرف ديگر هم در فرض جهل و غفلت و نسيان، فرموده‌اند: نماز در آنجا صحيح است. پس معلوم مي‌شود كه مشهور روي امتناع و تقديم جانب نهي در فرض جهل و نسيان و غفلت باز نماز را صحيح مي‌دانند.

لذا اين كه مرحوم آقاي خوئي(قدس سره) ترديد مي‌كنند که، «و لم يعلم من حالهم انهم حكموا بالصحه حتي علي القول بالامتناع و وحدت المجمع، بل المعلوم عكس ذلك، أي حكموا بالبطلان دون الصحه». عبارت ايشان اين است كه فرموده‌اند: «و لم يعلم»، معلوم نيست كه مشهور حتي روي قول به امتناع و وحدت مجمع، حكم به صحت كرده باشند. بلكه آنچه كه براي ما معلوم است «عكس ذلك، أي حكموا بالبطلان دون الصحه»، اين خيلي تعجب از ايشان است، وقتي ما عبارت مرحوم سيد(ره) را در اصل فتوي مي‌بينيم که، هيچ كس با ايشان مخالفت نكرده‌است.

بله يك حواشي اضافه‌اي زده اند که، غاصب نباشد و ...، اما در اصلش همه متفق هستند كه، نماز در دار غصبي اگر جاهل و غافل و ناسي باشد، صحيح است و از طرف ديگر، همين مشهور هم امتناعي هستند و اين خيلي بعيد است كه در اصول امتناعي شده، اما در اين فتوي روي مبناي جواز اجتماع امر و نهي كه بر خلاف مبنايشان است، فتوي مي‌دهند.

علي اي حالٍ اين اسنادي كه مرحوم آخوند(ره) به مشهور داده به نظر ما اسناد درستي است، وقتي يك مقداري هم در فتاواي فقهاء تتبع شود، به خوبي به اين اسناد مي‌رسيم.

تا اينجا در اين مقدمه دهم، نظر مرحوم آخوند(ره) را بيان كرديم و اشكالات مرحوم نائيني(ره) را ذكر كرده و جواب داديم، اشكالات مرحوم آقاي خوئي(ره) بر مرحوم آخوند(ره) را هم ذكر كرده و جواب داديم.

اشكال سومي كه مي‌خواهيم مطرح كنيم، اشكالي است كه مرحوم محقق بروجردي(ره) در حاشيه كفايه، بر مرحوم آخوند(ره) داشته‌اند.

توضيحاتي درباره مرحوم بروجردي(ره)

مرحوم بروجردي(ره) كه قبر مباركشان، در ورودي مسجد اعظم، بين مسجد و بالاسر قرار دارد، واقعاً از بزرگان و محققين بسيار بزرگ بوده‌اند و در زمان خودشان، بعضي از بزرگان معتقد بودند كه، ايشان از اكابر نجف، مثل مرحوم نائيني(ره) و مرحوم عراقي(ره) و اينها كمتر نيست، قطعاً در فقه و اصول و رجال و ساير علوم، تبحر بسيار بالايي داشته‌اند.

در فقه، اينطوري كه والد بزرگوار ما(رحمه الله) نقل مي‌كنند، طوري بود كه ايشان، براي هر مسئله فقهي، يك پرونده خاصي را تشكيل داده بودند، اين مسئله از چه زماني مطرح شده؟ كي مطرح كرده؟ مداركش چيست؟ اهل سنت چه نظري دارند؟ تمام را كاملاً ايشان واقف بوده‌اند.

يك اصول بسيار جمع و جور، و مختصر و در عين حال محكم هم داشته‌اند.اصول ايشان، يكي بنام نهايه الاصول، تقريراتي است كه از ايشان نوشته شده و دوم: كتابي است بنام لمهات الاصول، كه باز هم تقريرات ايشان است كه به قلم مبارك امام(ره) نوشته شده‌است.

حکايتي در عظمت مرحوم امام(ره)

امام(ره) در همان زماني كه، خودشان هم درس خارج مي‌فرمودند و بزرگاني هم، در درس ايشان شركت مي‌كردند، ولي باز در درس مرحوم آقاي بروجردي(ره) حاضر مي‌شدند.

والد ما(ره) نقل مي‌كردند كه، مي‌رفتيم درس امام و از آنجا با يك عده‌اي از فضلاء، در خدمت امام(ره)، درس مرحوم آقاي بروجردي(ره) مي‌رفتيم. گاهي اوقات، بعضي از تلامذه امام(ره) به ايشان اشكال مي‌كردند كه، خود شما كه ديگر صاحب مبنا و راي هستيد، ديگر نيازي نيست به اينكه در آن بحث بياييد و آيا براي احترام ايشان، شما به اين درس مي‌آييد يا نه؟ ايشان فرموده بودند: نه، من براي استفاده در درس ايشان حاضر مي‌شوم.

خوب واقعاً اين روحيه‌‌ها و اين نفوس طيبه و اين نيت‌هاي خالصه سبب مي‌شود كه، يك شخصيتي مثل امام(ره) درست شود و اينچنين تاثيرگذار باشد، كه واقعاً هوا و هوس نفساني سبب نمي‌شود كه، خودش را از يك درسي كه مورد استفاده ايشان بوده، محروم كند و ابائي هم نداشتند.

حتي من شنيدم كه ايشان، همين درس را در منزل مي‌نوشتند، حتي بعضي از روزها كه تشريف نمي‌بردند، که يا مريض بودند يا كسالت داشتند، از افرادي كه در درس حاضر بودند، آن نوشته ها را مي‌گرفتند و مي‌نوشتند.

اين واقعاً در حيات علمي امام(رضوان الله عليه)، يك نكته بسيار مهمي است، كه هر جايي بحثي برايشان مورد استفاده بوده، شركت مي‌كردند و از آن درس استفاده مي‌كردند.

خيلي به صورت طبيعي هم شركت مي‌كردند، نه اينكه بيايند در يك درسي، يا به يك عنواني بگويند كه، مي‌رويم ببينيم كه اين آقا چي دارد مثلاً.

گاهي اوقات، بعضي ها را به قدري غرور علمي مي‌گيرد كه، مي‌گوييم كه: درس فلان آقا مي‌رويد؟ مي‌گويد: بله، اما مي‌خواهم ببينيم چي دارد؟ يعني به يك لحني تعبير مي‌كند كه، او چيزي نيست. آخرش هم تخريب مي‌كند و مي‌گويد: نه، ما كه در درس ايشان چيزي نديديم.

نبايد اينطور برخورد كرد، يعني واقعاً هر كسي در حد خودش، زحمت كشيده و مي‌كشد، انسان يا درسي برايش استفاده دارد، خوب حضور پيدا مي‌كند، استفاده هم نداشت ترك مي‌كند، بدون اينكه بخواهد تخريب كند، حرفي بزند، كه نسبت به افراد تنقيصي وارد كند. واقعاً اينها يك آثاري دارد كه، در همين زندگي هم واقع مي‌شود.

خاطره‌اي از استاد محترم در اين باره

يك داستاني كه براي خود من واقع شده، عرض كنم، كه ببينيد كه واقعاً چقدر مسئله مهم است.

ما در همان ادبيات، اوائل طلبگي بود، درس آقايي شركت مي‌كرديم، آن موقع، همان بحث را، يكي از معاريف ادبي حوزه هم شروع كرد. آن آقا با اينكه خيلي هم به ما احترام مي‌كرد، خيلي هم براي ما وقت مي‌گذاشت، خيلي هم دقت مي‌كرد، اما ما گرفتار شهرت آن شخص دوم شده و به آن آقا خيلي صريح گفتيم كه: اين درس براي ما خيلي استفاده ندارد، اجازه دهيد که درس ديگري برويم.

اوائل طلبگي بود ما هم خيلي مثل حالا، حالا هم همينطور هستيم، واقعاً پختگي نداشتيم، در گفتار و زبانمان دقت نداشتيم. ايشان هم با كمال بزرگواري فرمودند: بسيار خوب است، من هم مي‌خواهم شماها رشد كنيد، برويد درس هر كسي كه مي‌توانيد از آن استفاده كنيد. ما هم درس آن آقا رفتيم.

چند سالي گذشت، همان درس را خود من براي پنج، شش نفر، در همين بالا سر شروع كردم. همان درسي كه از ادبيات بود و آن پنج، شش نفر هم، همه از جهت سني و از جهت لحيه از ما خيلي بزرگتر بودند. همان درس را شروع كردم و تقريباً دو، سه هفته‌اي كه گذشت، در آن دو سه هفته هم، اين طلبه ها خيلي تعريف و تشكر مي‌كردند. باز يكي از معاريف همان بحث را شروع كرد، اين طلبه‌هايي هم كه آنجا بودند، درست عينه همان تعبيري را كه خودمان قبلاً گفته بوديم، به ما گفتند که: آقا فلان آقا شروع كرده و ايشان واردتر است و ما مي‌خواهيم كه بيشتر استفاده كنيم و مي‌خواهيم درس ايشان برويم.

اين واقعاً خيلي مهم است و انسان مي‌تواند به يك تعبير و لحن ديگري، مسئله را بيان كند، اما اينچنين بيان كردن، اين اثر را دارد.

علي اي حالٍ امام(ره) از خصوصيات بزرگش، واقعاً در حيات علميش اين بوده كه، واقعاً نسبت به بزرگان و مشايخ خودشان، نهايت احترام را داشته‌اند، كه از جمله مشايخ ايشان، مرحوم آقاي بروجردي(ره) بوده، كه همين لمحات الاصول، كه اين اواخر هم در يك جلد چاپ شد، تقريراتي است که امام(ره) از درس ايشان نوشته‌اند.

اشکال مرحوم بروجردي(ره) بر مرحوم آخوند(ره)

مرحوم آقاي بروجردي(ره) در زماني كه در بروجرد بوده‌اند، قبل از اينكه بروند نجف، حاشيه‌اي بر كفايه نوشته بودند، اين حاشيه ايشان بر كفايه، در دو جلد چاپ شده و اين مطلبي كه مي‌خواهيم عرض كنيم، در تقريرات نيست، بلکه در حاشيه ايشان بر كفايه است.

ايشان در آنجا به مرحوم آخوند(ره) اشكال کرده، -البته باز اين را هم شنيديد كه، مرحوم آخوند(ره) از كساني كه يك اجازه اجتهاد بسيار قوي و محكم و بلند بالا برايشان نوشت، مرحوم آقاي بروجردي(ره) بود و بسيار مرحوم آخوند(ره) به اين شاگرد خودشان معتقد بود- فرموده‌اند كه: به نظر ما نبايد امر را، دائر مدار اجتماع و امتناع كنيم، بلکه در اينجا امر را دائر مدار نسيان و جهل کرده و مي‌گوييم: اگر كسي در دار غصبي نماز خواند، ناسياً يا جاهلاً كه مراد جهل قصوري است، چه جوازي شويم و چه امتناعي، نمازش صحيح است. اگر هم كسي جاهل و ناسي نبود و در دار غصبي نماز خواند، چه جوازي شويم و چه امتناعي، اين نماز باطل است.

فرموده‌اند: نبايد صحت و فساد را دائر مدار اجتماع و امتناع قرار داد، بلکه بايد دائر مدار اين عناوين قرار داد. چون در جايي كه كسي عالم يا جاهل مقصر است، درست است که ملاك عباديت در آن وجود دارد، اما چون اين ملاك با ملاك مبغوضيت و مفسده همراه است، اين همراهي سبب مي‌شود كه، اين ملاك نتواند عنوان مقربيت را داشته باشد، «لا يكون مقربا».

اينجا كه اين نماز ملاك عبادي دارد، اما چون در فرض علم و جهل عن تقصير، ملاك مبغوضيت هم، همراه اين ملاك عباديت است، چون ملازم و مقارن با يك ملاك مبغوضي است، نمي تواند مقرب الي المولا باشد.

اما در جايي كه جاهل يا ناسي است، فقط ملاك مقربيت هست، و مبغوضيت در اينجا نيست، حالا كه مبغوضيت نيست، اين ملاك مقرب مي‌شود، پس نماز مطلقا صحيح است، چه قائل به امتناع يا اجتماع شويم.
اين اجمالي از بيان ايشان هست، اين را دقت كنيد كه، آيا اين بيان تام است يا نه؟

وصلّی الله علی محمد و آله الطاهرین

برچسب ها :

نواهي اجتماع امر و نهي مرحوم بروجردی عظمت مرحوم بروجردی مرحوم خویی امتناع اجتماع امر و نهی نماز در خانه غصبی تواضع امام خمینی تنقیص علمی افراد احترام به استاد جاهل قاصر جاهل مقصر

نظری ثبت نشده است .