صلاة المسافر

درس قبل

صلاة المسافر

درس قبل

موضوع: صلاة المسافر (9)


تاریخ جلسه : ۱۴۰۱/۲/۶


شماره جلسه : ۲۰۴

PDF درس صوت درس
چکیده درس
  • خلاصه مباحث گذشته

  • ادامه بررسی فرض اول (عالم به حکم و موضوع)

  • کلام مرحوم صاحب جواهر(ره)

  • ادامه بررسی مقتضای روایات در مسئله

  • صحیحه عیص بن القاسم

  • روایت ابی بصیر

  • حمل روایت عیص بن القاسم بر مورد نسیان

  • بررسی عدم احتمال حمل روایت عیص بن القاسم بر مورد نسیان

دیگر جلسات
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحيمْ
الْحَمْدُ للّه رَبِّ الْعَالَمِينْ وَصَلَى الله عَلَىٰ سَيِّدَنَا مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّاهِرِينْ


خلاصه مباحث گذشته
گفتیم در جایی که نماز باید قصر خوانده شود اما تمام خوانده می‌شود فروضی از نظر علم، جهل، نسیان و غفلت وجود دارد. در جایی که شخص عالماً و عامداً نماز را تمام می‌خواند اقتضای قاعده اولیه بطلان است. سه بیان برای آن ذکر نموده که به دو بیان خدشه وارد بود.

ادامه بررسی فرض اول (عالم به حکم و موضوع)
علاوه بر مقتضای اصل اولیه، مسئله اجماعی مسلم نیز می‌باشد کما این‌که مرحوم صاحب جواهر (ره) از نُه کتاب مانند غنیه، دروس، مدارک، انتصار، تذکره، مصابیح الظلام، منتهی، نجیبیه و ذخیره اجماعی با این مضمون نقل نموده‌است که این نماز باطل بوده و باید اعاده شود.

کلام مرحوم صاحب جواهر(ره)
مرحوم صاحب جواهر (ره) در این بحث بیانی دارند که اجماع مذکور را تأکید کرده و می‌فرماید: اگر در این مسئله قائل به بطلان شدیم دیگر فرقی ندارد که سلام جزء واجب یا مستحب نماز بدانیم. توضیح مطلب این‌که این اختلاف وجود دارد که سلام نماز مستحب است یا واجب؟!

شاید کسی بگوید اگر سلام مستحب باشد، در تشهد رکعت دوم نماز تمام شده‌است در نتیجه رکعت سوم و چهارم خارج و بعد از تمامیت نماز واقع شده‌اند لذا خللی به نماز وارد نمی‌کنند. پس کسی که به جای نماز دو رکعتی،‌نماز چهار رکعتی خوانده‌است تشهد رکعت دوم نماز، آخرین جزء بوده و نمازش تمام می‌شود.

اما مرحوم صاحب جواهر (ره) می‌فرماید: اولاً هم کسانی‌که قائل به وجوب هستند و هم کسانی که قائل به استحباب هستند در این مسئله می‌گویند نماز باطل است. ثانیاً در این مسئله مهم قصد عدم خروج از نماز می‌ّباشد؛ مثلاً گاهی می‌گوئیم اگر تشهد تمام شد فعل منافی با نماز یا عدم قصد بر ادامه نماز سبب خروج از آن است. اما در مسئله محل بحث قصد عدم خروج وجود دارد یعنی وقتی به رکعت دوم می‌رسد می‌گوید من قصد خروج از نماز را ندارم و لذا نماز را دو رکعت دیگر نیز ادامه می‌دهد پس نماز مطلقاً باطل است.

ادامه بررسی مقتضای روایات در مسئله
صرف نظر از قاعده اولیه و اجماعات منقول متعددی که در این مسئله وجود دارد، عمده روایاتی است که باید مورد بررسی قرار بگیرد.

یک روایت صحیحه زراره و محمد بن مسلم بود که امام (عليه‌السلام) میان حالت علم و جهل تفصیل داده‌اند؛ به این بیان که اگر برای این شخص آیه تقصیر خوانده شده‌است باید نماز را اعاده نماید اما اگر عالم نیست اعاده واجب نیست.

در صحیحه حلبی نیز سوال این بود که شخصی در سفر نماز را تمام خوانده‌است. امام (عليه‌السلام) در پاسخ می‌فرمایند: این شخص باید نماز را اعاده نماید.

مرحوم خوئی (ره) ذیل این روایت می‌فرماید: اگر تنها این روایت را مدنظر قرار بدهیم باید بگوئیم اعاده نماز در تمامی فروض واجب است چون مطابق با قاعده هم می‌باشد. اما بیان شد که صحیحه حلبی به قرینه جلالت راوی و عدم احتمال وجود جهل، باید حمل بر مورد نسیان شود.

صحیحه عیص بن القاسم
در مقابل این دو روایت، صحیحه عیص بن القاسم است که در آن همان سوالی که در صحیحه حلبی و زراره ذکر شده وجود دارد یعنی سائل می‌گوید: «رَجُلٍ صَلَّى وَ هُوَ مُسَافِرٌ فَأَتَمَّ الصَّلَاة.»[1]

اما در صحیحه زراره امام (عليه‌السلام) در پاسخ می‌فرمایند: «إِنْ كَانَ قُرِئَتْ عَلَيْهِ آيَةُ التَّقْصِيرِ وَ فُسِّرَتْ لَهُ فَصَلَّى أَرْبَعاً أَعَادَ وَ إِنْ لَمْ يَكُنْ قُرِئَتْ عَلَيْهِ وَ لَمْ يَعْلَمْهَا فَلَا إِعَادَةَ عَلَيْهِ» و در صحیحه حلبی می‌فرمایند: «أَعِدْ» اما در صحیحه عیص بن القاسم می‌فرمایند: «إِنْ كَانَ فِي وَقْتٍ فَلْيُعِدْ وَ إِنْ كَانَ الْوَقْتُ قَدْ مَضَى فَلا.» یعنی اگر در وقت متوجه شد نماز را اعاده نماید اما اگر خارج وقت متوجه شد اعاده لازم نیست لذا بین ادا و قضاء تفصیل داده شده‌است.

روایت ابی بصیر
در روایت ابی بصیر اضافه‌ای در سوال وجود دارد که سائل عرض می‌کند: «سَأَلْتُهُ عَنِ الرَّجُلِ يَنْسَى فَيُصَلِّي فِي السَّفَرِ أَرْبَعَ رَكَعَات‏» و مسئله نسیان مطرح شده‌است. اما پاسخ همان مطلبی است که در روایت عیص بن القاسم ذکر شده‌است.[2]

حمل روایت عیص بن القاسم بر مورد نسیان
هر چند در روایت عیص بن القاسم مسئله نسیان مطرح نشده‌است اما با توجه به این‌که هر دو روایت در جواب یعنی تفصیل میان إعاده در وقت و عدم وجوب قضا در خارج وقت مشترک هستند، می‌توان به قرینه روایت ابی بصیر روایت عیص بن القاسم را نیز حمل بر مسئله نسیان نمود؛ در نتیجه اولاً باید بگوئیم در فرض نسیان اگر شخصی به جای نماز دو رکعتی چهار رکعت خواند اگر وقت باقی است باید إعاده نماید اما اگر وقت باقی نیست نیاز به قضا ندارد.

ثانیاً از آن‌جا که مورد روایت عیص بن القاسم مسئله نسیان می‌شود دیگر نباید میان روایت مذکور و صحیحه زراره و محمد بن مسلم یا صحیحه حلبی نسبت سنجی شود.

به بیان دیگر تعبیر «رَجُلٍ صَلَّى وَ هُوَ مُسَافِرٌ فَأَتَمَّ الصَّلَاة» در روایت عیص بن القاسم اطلاق داشته و شامل مورد علم، جهل و نسیان می‌شود. امام (عليه‌السلام) در جواب میان داخل و خارج وقت تفصیل داده‌اند.

در مقابل محور سوال در روایت ابی بصیر شخص ناسی است و امام (عليه‌السلام) همان جواب یعنی تفصیل بین داخل و خارج وقت را با کمی تفاوت در تعبیر، ذکر نموده‌اند.

با توجه به این‌که جواب در هر دو روایت یکسان است یک قرینیت عرفی برای ما حاصل می‌شود لذا اطلاق موجود در روایت عیص بن القاسم را بر مورد نسیان که در روایت ابی بصیر وجود دارد حمل می‌کنیم.

به نظر ما موضوع روایت عیص بن القاسم که نسیان است با موضوع صحیحه زراره که امام (عليه‌السلام) میان علم و جهل تفصیل داده‌و متعرض نسیان نشده‌اند و موضوع صحیحه حلبی که اطلاق داشت، تفاوت دارد؛ در نتیجه بین صحیحه زراره و حلبی از یک طرف و روایت عیص بن القاسم از طرف دیگر رابطه عموم و خصوص مطلق است.

توضیح مطلب این‌که صحیحه زراره می‌گوید: اگر کسی علم داشت چه عامداً و چه نسیاناً نماز را تمام خواند إعاده در وقت و در خارج وقت بر او لازم است. اما صحیحه عیص بن القاسم می‌گوید: عالم باید إعاده نماید مگر این‌که ناسی باشد که در این صورت اگر در وقت کشف خلاف شد باید إعاده نماید اما در خارج وقت قضا لازم نیست.

بررسی عدم احتمال حمل روایت عیص بن القاسم بر مورد نسیان
اما اگر روایت ابی بصیر را قرینه برای روایت عیص بن القاسم قرار نداده تا شامل مورد علم، جهل و نسیان شود نسبت عام و خاص من وجه است؛ به این بیان که روایت زراره می‌گوید: بین علم و جهل تفاوت وجود دارد اما بین وقت و خارج وقت تفاوتی وجود ندارد؛ یعنی روایت زراره از حیث جهل خاص است اما از حیث وقت و خارج وقت عام است یعنی اگر کسی جاهل بود و آیه تقصیر را نمی‌دانست إعاده مطلقا چه خارج و چه داخل وقت بر او لازم نیست.

در مقابل روایت عیص بن القاسم از حیث وقت خاص است یعنی اگر در وقت عالم شد باید إعاده نماید و اگر در خارج وقت بود إعاده لازم نیست. اما از حیث جهل عام است یعنی فرقی نمی‌کند این شخص جاهل باشد یا جاهل نباشد. در فرض عام و خاص من وجه در دو ماده اجتماع تعارض وجود دارد:

الف- کسی که جاهل باشد و داخل وقت متوجه شود چرا که صحیحه زراره می‌گوید: إعاده لازم نیست. اما روایت عیص بن القاسم می‌گوید: إعاده لازم است.

ب- کسی که عالم باشد و خارج وقت متوجه شود برای این‌که صحیحه زراره می‌گوید: کسی که عالم است در خارج وقت باید إعاده نماید. اما روایت عیص بن القاسم می‌گوید: عالم خارج وقت نیاز به إعاده ندارد.

در صورت وقوع تعارض اگر مرجحی وجود دارد باید قواعد باب تعارض جاری شود؛ مثلاً اجماع وجود دارد که اگر کسی عالماً و عامداً نماز را در سفر چهار رکعت خواند باید مطلقاً چه در داخل و چه در خارج وقت إعاده نماید.

اما در فرض جهل سه قول وجو دارد. مرحوم صاحب جواهر (ره) از قول مرحوم صاحب مدارک (ره) می‌فرماید: اکثر قائل به عدم اعاده مطلقاً چه در وقت و چه در خارج وقت هستند. در ادامه می‌فرماید: بلکه این قول مشهور است و مرحوم صاحب ریاض (ره) و مرحوم مقدس بغدادی (ره) در مورد آن ادعای اجماع نموده‌اند.

قول دیگر مربوط به مرحوم ابن زهره (ره) در غنیه و مرحوم اسکافی (ره) و مرحوم ابی الصلاح (ره) است که اینها مانند فرض نسیان در این فرض تفصیل داده و می‌گویند: در خارج وقت إعاده لازم نیست اما در داخل وقت إعاده لازم است. مرحوم صاحب جواهر (ره) در ادامه می‌فرماید: این گروه در نسبت میان صحیحه زراره و حلبی از یک طرف و روایت عیص بن القاسم تفاوتی میان عام و خاص مطلق و عام و خاص من وجه قائل نیستند.

در ادامه و در مورد صورت عام و خاص من وجه می‌فرماید: شهرت عظمیه بر این است شخص باید در وقت اعاده نماید اما در خارج وقت اعاده لازم نیست لذا ایشان هم در ترجیح این دو نسبت به مرجحات تمسک نموده‌اند.

قول سوم مربوط به مرحوم عمّانی (ره) است که مانند صورت علم می‌فرماید: مطلقاً باید إعاده نماید.[3]


وَ صَلَّی الله عَلَیٰ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّاهِرینْ


[1]. ‌«مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنِ الْعِيصِ بْنِ الْقَاسِمِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ‏ ع عَنْ رَجُلٍ صَلَّى وَ هُوَ مُسَافِرٌ فَأَتَمَّ الصَّلَاةَ قَالَ إِنْ كَانَ فِي وَقْتٍ فَلْيُعِدْ وَ إِنْ كَانَ الْوَقْتُ قَدْ مَضَى فَلَا.» وسائل الشيعة، ج‏8، ص505 و 506.
[2]. «وَ عَنْهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ النُّعْمَانِ عَنْ سُوَيْدٍ الْقَلَّاءِ عَنْ أَبِي أَيُّوبَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ (عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع) قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الرَّجُلِ يَنْسَى فَيُصَلِّي فِي السَّفَرِ أَرْبَعَ رَكَعَاتٍ قَالَ إِنْ ذَكَرَ فِي ذَلِكَ الْيَوْمِ فَلْيُعِدْ وَ إِنْ لَمْ يَذْكُرْ حَتَّى يَمْضِيَ ذَلِكَ الْيَوْمُ فَلَا إِعَادَةَ عَلَيْهِ.» وسائل الشيعة، ج‏8، ص506.
[3]. «و كيف كان فلا ينبغي التأمل في الحكم المزبور بعد ما عرفت، فما في الغنية و عن الإسكافي و أبي الصلاح- من الإعادة في الوقت دون خارجه، بل في الأول الإجماع عليه، لقاعدة عدم معذورية الجاهل التي يجب الخروج عنها بعد تسليم شمولها لما نحن فيه بما عرفت، و لإطلاق الأمر بها في بعض المعتبرة التي ستسمعها في الناسي، و في الصحيح و مروي الخصال السابقين الذي يجب الخروج عنه أيضا بما مر بناء على كون التعارض بينهما بالعموم و الخصوص المطلق، بل و على كونه من وجه، لوضوح رجحانه عليه بالشهرة العظيمة و غيرها التي منها و من غيرها يعلم ما في دعوى الإجماع السابق- في غاية الضعف، و إن كان ربما قيل إنه قد يظهر من الرسي بل و المرتضى‌ حيث أقره على ظاهر سؤاله غير منكر عليه، مع أنه يمكن منعه على مدعيه، خصوصا بالنسبة للسيد، إذ مطمح نظره الجواب عن أصل الاشكال، و أضعف منه ما يحكى عن العماني من الإعادة في الوقت و خارجه لبعض ما مر مما عرفت الحال فيه، فلا نعيده.» جواهر الكلام في شرح شرائع الإسلام، ج‌، ص344 و 345.

برچسب ها :

جهل به حکم قضا نماز مسافر إعاده خارج وقت داخل وقت جهل به موضوع

جلسه 204 : صلاة المسافر

۰۵ اردیبهشت ۱۴۰۱ ساعت ۲۳:۲۰

سلام. صوت بارگزاری نشد، خواستم مطالعه کنم و مطالبی که از استاد جا ماندم رو پر کنم ولی متاسفانه صوت این جلسه و قبل بارگزاری نشد...

پاسخ :

سلام علیکم صوت بارگذاری شده است.